نهایه داوود*
* استاد دانشگاه، پژوهشگر دانشگاهی، فعال در زمینه بهداشت و درمان عمومی و عضو موسس کمیته ملی پیگیری امور بهداشت و درمان و انجمن بهداشت و درمان عمومی
این مقاله مبتنی بر اصل عدالت بهداشت و درمان برای فهم و تحلیل جایگاه بهداشت و درمان و سیاستهای اتخاذی سلامت برای جامعه فلسطینی ساکن در اراضی اشغالی در شرایط شیوع کرونا است. این سیاستها ادامه سیاستهای تبعیض نژادی و در چارچوب استعمار و شهرک سازی است که فلسطینیان همزمان با اشغال این سرزمین در سال 1948 با آن مواجه بوده و از آن رنج میبرند.
اصل عدالت بهداشت و درمان مبتنی بر نظریه عدالت اجتماعی (social justice) و نظریههای مارکسیستی و اشتراکی در اقتصاد سیاسی است چرا که به مسئله بهداشت و درمان به عنوان یک حق اساسی از حقوق بشر که ارتباطی مستحکم با دیگر حقوق اساسی آن دارد نگاه میشود که مطابق پیشینه تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی طبقات جامعه است. مفهوم عدالت بهداشتی در مباحث ویژه مربوط به جوامع اقلیت نژادی و ساکنان اصلی یک سرزمین به وجود آمده است مانند اقلیت نژادی آفریقایی در آمریکا و ساکنان اصلی کانادا و استرالیا و همچنین آفریقاییهایی که زیر سلطه نظام نژاد پرستانه آپارتاید در آفریقای جنوبی زندگی میکردند. تحقق مساوات در بهداشت و درمان تنها از طریق ارائه خدمات بهداشتی و درمانی و توزیع مساوی آن بر اساس اصل عدالت بهداشتی ممکن نیست بلکه عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و نقاط برخورد آنها به طور کلی، جایگاه ساکنان اصلی از لحاظ سیاسی با توجه به پیشینه تاریخی، واقعیتهای استعماری شهرک سازی که در آن زندگی میکنند که پیامدهای مهمی بر دستیابی آنها به حق بهداشت و درمان، سیاستهای بهداشتی و ارتقای سطح سلامت دارد باید مورد توجه قرار گیرد.
پژوهشهای انجام شده اشاره به آن دارد که ریشه فقدان برابری در برخورداری از بهداشت و درمان میان ساکنان اصلی یک سرزمین و اقلیتهای نژادی ارتباط مستحکمی با تاریخ سیاسی آنها، ساختار اقتصادی، شکافهای طبقاتی و جنسیت محوری دارد که همگی منعکس کننده سیاستهای تبعیض نژادی و برنامه ریزی شده، توزیع نابرابر منابع و روابط قدرت در جامعه است. در بسیاری از مواقع گروه ساکنان اصلی و اقلیتهای نژادی به طور مساوی با سیاستهای بی توجهی و به حاشیه رانده شدن، تبعیض نژادی، کوچ اجباری، تصرف اراضی و سرکوب دولتی مواجه بودهاند که نقض حقوق بشر محسوب شده و تاثیرات منفی بر سلامت آنها داشته و خواهد داشت.
این در حالی است که بر اساس سند حقوق بشر و بسیاری از معاهدات بین المللی تنظیم شده توسط سازمان ملل متحد حق برخورداری از بهداشت و درمان یک حق اساسی از حقوق بشر است. در این اسناد و معاهدات بین المللی بهداشت عاملی محوری در تحقق یک جامعه سالم و ثمر بخش است. سازمان بهداشت جهانی در بیانیه آلماآتی خود در سال 1978 همه کشورهای عضو را به اجرای اصل برابری در برخورداری از خدمات درمانی و کاهش شکافهای موجود در این عرصه دعوت میکند. اما تمام کشورهای جهان با این شکافها مواجه بوده همچنانکه با شکافهای طبقاتی و اقتصادی دست و پنجه نرم میکنند. بسیاری از کشورهای جهان فاقد قوانین اساسی و کلی برای دستیابی به حق بهداشت و درمان و بهرهمندی از خدمات بهداشتی بوده و سیاستهای توزیع عادلانه خدمات بهداشتی و درمانی ندارند. همچنین در بسیاری از کشورها تفاوتهای گستردهای در میزان برخورداری اقلیتهای قومی و ساکنان اصلی آن سرزمین در برخورداری از بهداشت جسمانی و روانی وجود دارد چنانچه سال گذشته و همزمان با بحران کرونا شاهد این تفاوتها بوده است.
فلسطینیان – که ساکنان اصلی این کشور به شمار میروند – بر اساس بسیاری از پژوهشها و ادبیات تولید شده در این زمینه که در این مقاله به آنها اشاره خواهد شد با دستیابی به حق بهداشت فاصله زیادی دارند. در قرن گذشته نظام بهداشت و درمان اسرائیل به عنوان یک بازوی ساختارمند برای تقویت رژیم صهیونیستی وطن گزین در کشور فلسطین تلاش کرده است. این مسئله از آن جهت است که جنبش صهیونیسم پیش از اعلام برپایی اسرائیل اهمیت بهداشت و سلامت و خدمات درمانی برای مهاجران یهودی به سرزمین فلسطین را درک کرده بودند. صهیونیسم از بخش بهداشت نیز برای اجرای نهادینه سیاستهای تبعیض نژادی جهت تضمین برتری نژادی یهودیان استفاده کرده است. از این جهت بخش بهداشت و درمان به عنوان ابزاری برای تسلط هر چه بیشتر مورد استفاده قرار گرفت تا از این طریق «امنیت بهداشتی» تنها برای یک گروه خاص که یهودیان هستند تامین شود. سهم نیروی کار حرفهای فلسطین در بخش بهداشت تنها به ارائه خدمات محدود شده و حتی اگر دارای پستهای عالی در بخش خدمات درمانی باشند نیز هیچ نقشی در روند تصمیم گیریهای بخش بهداشت و درمان نداشتهاند. از این جهت معمولاً نیازهای بهداشتی و درمانی فلسطینیان داخل اراضی اشغالی چندان مورد توجه قرار نگرفته و با آن به عنوان یک مسئله حاشیهای برخورد شده است. همچنین معمولاً تعامل با نیازهای بهداشتی فلسطینیان از موضع بالا انجام شده و به ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آنها توجهی نشده بلکه به دلیل شرایط نامناسب بهداشتی به نوعی مورد سرزنش قرار گرفتهاند. وزارت بهداشت در تعامل با شرایط بهداشتی فلسطینیان از سیاست چماق و هویج استفاده میکند، به عنوان مثال مراکز درمانی و بهداشتی را هنگام اعتصابات عمومی یا حوادث سیاسی تعطیل نموده و در سالهای گذشته نیز از ارائه و توسعه خدمات درمانی در روستاهایی منطقه النقب که آنها را به رسمیت نمیشناسد جلوگیری کرده است.
بر اساس آنچه تا کنون ذکر شد این مقاله شامل 4 محور اصلی خواهد بود. در بخش اول پیامدهای بحران کرونا و روشهای جهانی تعامل با این پدیده مورد بررسی قرار میگیرد. بخش دوم به سیاستهای بهداشت و درمان دولت اسرائیل و وزارت بهداشت آن برای مبارزه با بحران کرونا در اسرائیل میپردازد. بخش سوم بر جایگاه بهداشت و درمان فلسطینیان ساکن در اراضی اشغالی در شرایط بحران کرونا و سیاستهای مقابله با این بحران در جامعه فلسطینی اراضی اشغالی و تاثیر آن بر ابتلا به کرونا متمرکز خواهد بود. بخش چهارم که بسیار مهم است به فهم و بررسی سیاستهای بهداشت و درمان اجرا شده برای فلسطینیان اراضی اشغالی در 7 دهه اخیر میپردازد. بخش چهارم این مقاله دو محور اساسی دارد که در محور اول اهمیت بهداشت فلسطینیان و تحلیل آن بر اساس اصل حق برخورداری از بهداشت و درمان و نقاط تلاقی این اهمیت از لحاظ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی برای جامعه فلسطینی در آغاز اشغال فلسطینی تا امروز و تاثیر آن بر بهداشت و سلامت آنان مورد بررسی قرار میگیرد. محور دوم به میزان دستیابی به حق برخورداری از بهداشت و درمان از طریق سیاستهای بهداشتی اتخاذی در قبال جامعه فلسطینی داخل اراضی اشغالی و بر اساس دورههای تاریخی پیش از تدوین قانون بهداشت عمومی و پس از آن و همچنین از جهت دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی و دسترسی و توزیع مناسب آن در چارچوب ساختار بهداشتی اسرائیل اختصاص خواهد داشت. این مقاله با پیشنهادات استراتژیک عملی و عینی پایان خواهد یافت که میتواند به اقدام عملی برای بهبود شرایط بهداشت و درمان فلسطینیان داخل اراضی اشغالی منتهی شود.
در اینجا ذکر این نکته لازم است که این مقاله در پی بررسی شرایط بهداشت و درمان در کرانه باختری و غزه نبوده و این مسئله نیازمند پژوهشی ویژه است تا شرایط سیاسی و بهداشتی این مناطق را مورد بررسی قرار دهد.
ظهور ویروس نوپدید کرونا و سیاستهای جهانی برای مقابله با این دنیاگیری
ظهور ویروس نوپدید کرونا (کووید 19) از آن جهت اهمیت فراوانی دارد که محدودیت نظامات بهداشتی تمام کشورهای جهان از لحاظ آمادگی و ظرفیتهای لازم برای حفاظت از سلامتی مردم در برابر این دنیاگیری را پدیدار نمود.
چنانچه این ویروس عمق شکافهای بهداشتی میان بخشهای مختلف جامعه به ویژه اقلیتهای قومی و طبقات ضعیف اقتصادی را نمایان ساخت و دلیل این مسئله آن است که اتکا بر ساختارهای نئولیبرال و اقتصاد سرمایهداری ساختارهای بهداشت عمومی را در پایینترین اولویتها قرار داده است. هم اکنون ساختار بهداشتی در بسیاری از کشورهای جهان با کاهش بلکه افول بودجه، نیروی انسانی، زیرساختها و بودجههای تحقیق و توسعه مواجه شدهاند به طوری که تاثیراتی منفی بر سطح خدمات درمانی و کیفیت آن داشته است. بر اساس گزارش سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) چنین شرایطی باعث افزایش شکافهای بهداشتی شده است. بحران کرونا نه تنها پیامدهای مهمی بر شرایط بهداشت و درمان و سیاستگذاریهای این بخش داشته بلکه تاثیرات زیادی بر بخش اقتصاد نیز داشته است.
از زمانی که سازمان بهداشت جهانی در 9/3/2020 اعلام کرد ویروس کرونا به یک دنیاگیری تبدیل شده به این معنا که تمام جهان را در بر گرفته و همه کشورهای جهان باید برای مبارزه با آن تلاش کنند، کشورها بر اساس ظرفیتهای خود برای حفاظت از سلامت مردم در شرایط عدم کشف درمان موثر و فقدان واکسیناسیون عمومی (پیش از کشف واکسنهای مختلف) تلاش میکنند. لذا تمام کشورها بر اساس توصیههای سازمان بهداشت جهانی رعایت فاصله اجتماعی (فاصله افراد از یکدیگر)، استفاده از ماسک و شستشو دستها را در دستور کار قرار دادند. پذیرش این توصیهها از سوی مردم و پیشگیری به مهمترین استراتژی در این زمینه تبدیل شده و در کنار آن انجام آزمایشات و زمینهیابی برای محصور کردن اماکن انتشار بیماری برای اطمینان از جدایی بیماران، کسانی که بیماری را داشته اما علائم آن را ندارند و کسانی که هنوز مبتلا نشده و سالم هستند مورد توجه ویژه قرار گرفت.
تفاوت توانایی و ظرفیت کشورها برای مقابله با ویروس کرونا تنها به پذیرش عمومی توصیهها و اعتماد مردم به دولتها مربوط نمیشود بلکه ساختار نظام حکمرانی و پیامدهای آن بر ساختار اقتصادی و ساختار طبقاتی جامعه و در نتیجه ساختار بهداشتی نیز در این خصوص نقشی اساسی دارد. مبارزه با کرونا و نابودی آن همچنین به ویژگیهای نظام بهداشت و درمان نیز مربوط میشود. از این جهت مشاهده میکنیم کشورهایی که شرایط اجتماعی آنها از لحاظ برابری درآمد بهتر، تفاوتهای اقتصادی در آن کمتر و ساختار بهداشتی آن به طور فراگیر فعالیت کرده و برابری مردم در از استفاده از خدمات آن بیشتر است در مدیریت بحران کرونا موفقتر بودهاند. در چنین کشورهایی نسبت ابتلا به ویروس کرونا و فوت ناشی از آن در برابر دیگر کشورها کمتر است که نمونه آن کشورهای اسکاندیناوی هستند. اما در مقابل کشورهایی مانند آمریکا، برزیل و هند که نسبت ابتلا و مرگ آنها بالا است دارای نظام اقتصادی سرمایهداری و سیستم بهداشتی غیر فراگیر هستند.
سیاستهای مقابله با دنیاگیری کرونا در اسرائیل
ویژگی مدیریت بحران کرونا در اسرائیل تسلط نظامی و امنیتی بر آن و استفاده سیاسی از این پدیده توسط نخست وزیر بوده به طوری که متخصصان بهداشت عمومی و فلسطینیان در روند تصمیمگیریها مورد بی توجهی قرار گرفتند. از 27/2/2020 که اولین ابتلا به ویروس کووید 19 در اسرائیل به ثبت رسید دولت و وزارت بهداشت اقدامات مختلفی را در چارچوب طرحی تحت عنوان «مسطح سازی منحنی» و کاهش انتشار بیماری و ابتلاهای جدید در دستور کار قرار دادند. دولت اطلاعات لازم برای حفاظت در برابر ویروس کرونا را از طریق پایگاه اینترنتی وزارت بهداشت و شبکههای اجتماعی منتشر کرده علاوه بر آنکه نسبت به ساخت نرم افزاری ویژه برای کشف مکان مبتلایان به این ویروس اقدام کرد. در چارچوب همین برنامه قرنطینه خانگی مبتلایان، انجام تستهای آزمایشگاهی تشخیص کرونا برای کشف مبتلایات جدید و بررسی شرایط مسافرین جدید الورود از کشورهای دیگر و هدایت آنها به هتلهای ویژه در دستور کار قرار گرفت.
در تاریخ 10/3/2020 درگیری اسرائیل با اولین پیک ابتلای مردمی با کرونا اعلام شد، یعنی شرایطی از ابتلا که منشأ آن مشخص نیست. پس از اعلام اولین پیک درگیری با کرونا وزارت بهداشت اسرائیل از اعمال محدودیتهای همه جانبهای خبر داد که تمام ساکنان را شامل شده به طوری که همگان باید در منازل خود میماندند. این محدودیتها به شکل تدریجی اعمال شد به طوری که ابتدا مدارس و دانشگاهها تعطیل شدند و پس از آن اماکن تفریحی و کافهها و بعد از آن دیگر اماکن غیر ضروری به تعطیلی کشانده شد. در مرحله بعد تردد مردم ممنوع شده به طوری که آنان تنها برای تهیه غذا، خرید دارو، مراجعه به پزشک و انجام تست تشخیصی کرونا اجازه خروج از منزل را داشتند. پس از آن سازوکار و سامانههای برای نظارت اپیدمیولوژیک بیماری از طریق ردیابی اماکنی که بیماران در آنها توقف داشته و کسانی که با آنها تماس داشتند نیز طراحی شد. علاوه بر آن بیمارستانها به تجهیزات لازم مجهز شده و بخشهایی به صورت ویژه برای مداوای بیماران کرونایی اختصاص یافت و کادر درمان نیز توصیهها و راهنماییهای لازم در مورد چگونگی تعامل با بیماران کرونایی را دریافت کردند. همچنین اقداماتی برای چگونگی برخورد با بیمار در مرحله ارائه خدمات اولیه درمانی (یعنی کلینکهای نظام ارجاع خدمات پزشکی) و مراقبتهای اولیه پزشکی انجام شد. در خصوص تستهای تشخیصی کرونا در ابتدا توسط موسسه کمکهای اولیه (مادا) انجام شده و پس از آن این آزمایشات به بیمارستانها و اماکنی که برای این منظور در شهرها و شهرکهای بزرگ اختصاص داده شد منتقل گردید و اخیراً این روند در کلینیکهای نظام ارجاع خدمات پزشکی نیز انجام میشود.
با وجود اجرای این برنامهها اختلافات شدید داخلی در اسرائیل در خصوص موفقیت و اثر بخشی اقدامات انجام شده توسط وزارت بهداشت برای جلوگیری از انتشار ویروس جریان دارد. این اختلافات میان متخصصین امور بهداشتی و مقامات سیاسی در جریان است که دارای ابعاد سیاسی، اقتصادی و امنیتی است.
بحثها و اختلافات تخصصی در مورد آمادگی نظام بهداشت و درمان اسرائیل برای مقابله جدی با این دنیاگیری میان طرفین در جریان بوده است. با وجود آنکه خدمات درمانی اسرائیل میبایست بر اساس قانون بهداشت و درمان عمومی از 1994 خدماتی فراگیر باشد اما بسیاری از این خدمات به ویژه در 10 سال اخیر خصوصی سازی شده و تا امروز استانداردهای خدمات بهداشتی و درمانی هنوز مشخص نشده است. این مسئله ناشی از بودجه، خدمات، زیرساختها، تجهیزات و نیروی کار فعال در این بخش است. بر اساس گزارشات متعدد نظام بهداشت و درمان اسرائیل به حدود 14 میلیارد دلار برای ترمیم شکافهای درمانی خود نیازمند است، علاوه بر آنکه به میلیاردها دلار دیگر نیاز دارد تا ظرفیتهای خود برای مقابله با شرایط اضطراری مانند دنیاگیری کرونا را تثبیت نماید. بر اساس استانداردهای سازمان توسعه و همکاریهای اقتصادی (OECD) نسبت پرستاران و پزشکان برای هر 1000 نفر همچنان از میانگین پایینی برخوردار است که در این میان خدمات درمانی مانند جراحی و دیگر تخصصهای پزشکی به ویژه در بخش بهداشت روانی کمبود بیشتری دارد. کمبود بودجه بخش بهداشت و درمان موجب افزایش شکافها در ارائه خدمات این حوزه میان مناطق مختلف به ویژه مناطق مرکزی، شمالی و جنوبی شده است. بر اساس گزارشات وزارت بهداشت اختلاف زیادی میان تعداد خانوادههای مراجعه کننده به بیمارستانهای دولتی و تعداد پزشکان و پرستاران و متخصصین میان مناطق مختلف وجود دارد. تمام اینها به نگرانیهای شدید نسبت به نابودی ساختار بهداشتی اسرائیل در مواجهه با این دنیاگیری منجر شده است. لذا مقامات مسئول متخصص در بخش بهداشت و درمان خواستار تقویت سیستم بهداشتی از طریق افزایش بودجه و نقش آفرینی بیشتر در مدیریت مبارزه با دنیاگیری کرونا شدند چرا که کمیته عالی اضطرار که مسئول تصمیمگیریهای مقتضی برای مبارزه با این دنیاگیری است ابتدا در این روند مشارکت نداشته و مقامات سیاسی و نظامی در این خصوص تصمیمات لازم را اتخاذ میکردهاند.
مناقشات اقتصادی شیوع کرونا بیشتر بر تاثیر تعطیلیهای گسترده بر بازار کار، تغییرات اتفاق افتاده در جریان دنیاگیری و بیکاری یک میلیون نفر از اقشار مختلف جامعه متمرکز است، به ویژه افراد دارای مشاغل کوچک و با درآمد و منافع محدود و کسانی که مانند کارگران و کارمندان بخش خدماتی که ثبات شغلی ندارند. این گروه از افراد جامعه خواستار تامین درآمدهای از دست رفته و فراهم کردن نیازهای اصلی معیشتی برای توانمندی جهت عبور از بحران کرونا شدند. دولت نیز استانداردهای مشخصی برای پرداخت حداقل حقوق این افراد مشخص کرد اما بر اساس گزارشات مختلف حقوقهای تعیین شده به اندازه کافی تامین نشدند.
اما مباحث سیاسی مطرح در این خصوص به سیاسی کردن بحران کرونا و استفاده از آن برای دستیابی به مقاصد خاص سیاسی به ویژه توسط نخست وزیر سابق مربوط میشود. بی ثباتی مداوم دولتهای اسرائیل و عدم توانایی نتانیاهو برای تشکیل دولت در 4 انتخابات اخیر باعث شد تا وی از کرونا به عنوان ابزاری برای تشکیل دولت ائتلافی با مخالفان سیاسی خود استفاده نماید. به همین دلیل بحران کرونا توسط دفتر نخست وزیری مدیریت شده و متخصصین بهداشت عمومی از مشارکت در تصمیم سازی در این روند محروم شدند. مدیریت این چنینی بحران باعث شد تا ما شاهد حضور تقریباً روزانه نتانیاهو در رسانهها برای توضیح راههای مبارزه با کرونا باشیم. بر اساس پژوهشهای مختلف چنین وضعیتی موجب تضعیف اعتماد نسبت به اجرای توصیههای وزارت بهداشت گردید. از این جهت بسیاری از افراد جامعه به ویژه پس از موج اول در ماه آوریل 2020 نسبت به این پروتکلها بی توجهی نموده و همین مسئله به افزایش گسترده شیوع بیماری در موجهای دوم و سوم منتهی شد که نتیجه آن تعطیلیهای وسیع در 6 ماهه پس از ماه آوریل گردید.
اما مناقشات امنیتی مطرح در این موضوع با مناقشات سیاسی ارتباط داشته و بر مقابله با کرونا به عنوان عاملی که میتواند امنیت اسرائیل و توان منطقهای و بین المللی آن را متزلزل نماید و همچنین حفاظت از ساکنان اسرائیل به ویژه یهودیان آن را در خطر قرار دهد تمرکز دارد. اسرائیل در زمان شیوع کرونا نسبت به وضع قوانین اضطراری اقدام کرده و بحران را امنیتی نمود و در پی آن ارتش وارد مدیریت بحران در سطوح ملی و داخلی در مناطق مختلف از جمله مناطق عربی شد. دولت اسرائیل از قوانین اضطراری و وضع قوانین ویژه برای به کنترل در آوردن مدیریت بحران اقدام نموده و نسبت به هر گونه توضیح و تبیینی در خصوص چنین مدیریتی از 30 سال قبل امتناع ورزیده است. دولت اتاقهای اضطرار داخلی را در سطوح مناطق مختلف فعال کرده و بستههای غذایی میان نیازمندان توزیع کرد. دولت همچنین بر دخالت سازمان امنیت داخلی (شاباک) برای جلوگیری از انتشار کرونا تاکید نموده و در همین راستا نرم افزاری طراحی شد که این نهاد امنیتی میتوانست مردم را تعقیب کرده و اماکنی که در آن حضور داشتند را ردیابی نماید، مسئلهای که با مخالفت مقامات و نهادهای حقوقی مواجه شد.
به دنبال فشارهای گسترده کمیته کرونا کنست (پارلمان اسرائیل) بر دولت اسرائیل در ماه آگوست 2020 یک نماینده تام الاختیار برای مدیریت کرونا تعیین گردید که از پزشکان متخصص اسرائیلی بود و مستقیم زیر نظر نخست وزیر فعالیت مینمود، اما این انتصاب نیز مورد انتقاد متخصصین امور بهداشت و سلامت و سیاسیون اسرائیلی واقع شده و محل مناقشه گردید. در پی این انتصاب اسرائیل در ابتدای ماه سپتامبر 2020 سیستم رنگ بندی شهرها بر اساس میزان گسترش کرونا را تصویب کرد که بر اساس آن شهرها به رنگهای قرمز، پرتقالی، زرد و سبز تقسیم شد. بر این اساس مناطق قرمز و پرتقالی شامل تعطیلیهای کرونایی شده و شهرهای زرد و سبز در حالت عادی به سر میبرند.
دولت اسرائیل در این مدت مذاکرات پشت پردهای برای خرید واکسنهای مختلف با شرکتهای دارویی به ویژه فایزر داشت که اولین شرکتی است که توانست تاییدیه سازمان غذا و دارو آمریکا (FDA) را از لحاظ ایمنی و اثر بخشی دریافت کند. اسرائیل در ماه دسامبر 2020 واکسیناسیون کادر درمانی خود را آغاز کرد و پس از آن تزریق واکسن به مردم خود بر اساس گروههای پر خطر و گروههای سنی را در دستور کار قرار داد. اولین سری واکسیناسیون عمومی اسرائیل در ماه مارس 2021 با حد نصاب 80 درصدی جامعه هدف به پایان رسید که افراد 15 سال به بالا را شامل میشد. شرکت فایزر نیز پس از این واکسیناسیون دادههای پزشکی مربوط به اثر بخشی واکسیناسیون مردمی در اسرائیل را دریافت کرد. در ابتدای ماه ژوئن 2021 تمام محدودیتهای اعمال شده برای مناطق سبز (آزادی تردد برای افراد واکسینه شده و کسانی که جواب آزمایش کرونای آنها منفی است) و مناطق بنفش (الزام بازدیدکنندگان از اماکن عمومی و تفریحی به رعایت فاصله اجتماعی) لغو شد. هم اکنون در اسرائیل بحثهای تخصصی در مورد واکسیناسیون گروه 12 تا 15 سال در جریان است. با وجود واکسنهای مازاد بر نیاز، دولت اسرائیل با اعطای آنها به فلسطینیان کرانه باختری و نوار غزه موافقت نکرده و نسبت به دستورالعملهای سازمان بهداشت جهانی و اسناد حقوق بشری بی توجهی مینماید که در اینجا مجالی برای پرداختن به این مسئله نبوده و موجب اطاله کلام میشود.
سیاستهای اتخاذی بهداشت و درمان در قبال فلسطینیان اراضی اشغالی پس از شیوع کرونا
بحران کرونا نقش مهمی در نشان دادن شکافهای موجود در بخش بهداشت و خدمات درمانی در قبال فلسطینیان اراضی اشغالی داشت. مناطق عربی کمی پس از آغاز موج اول شاهد افزایش تعداد ابتلا به ویژه بیماران با شرایط وخیم و تعداد فوت ناشی از کرونا بدون آنکه از قدرت کافی برای حفاظت از خود در برابر این ویروس و پیامدهای آن برخودار باشند بود. مناطق عربی با بقایای سیاستهای نژاد پرستانه از جهات زیرساختی، اقتصادی و خدمات درمانی دست و پنجه نرم میکند، همچنانکه شرایط این مناطق از لحاظ بیماریهای مزمن نیز از جمله عوامل خطرناکی است که این مناطق با آن مواجه هستند. علاوه بر آن تکیه بر چارچوبهای نظامی و امنیتی در مدیریت بحران کرونا در راستای کسب منافع سیاسی توسط مقامات حاکم بر اسرائیل فلسطینیان متخصص در امر بهداشت و درمان را از تصمیمگیری در مورد مدیریت بحران کنار گذاشت. به همین دلیل ناکامیهای زیادی در مناطق عربی در مدیریت کرونا به وجود آمد که تاثیرات گستردهای بر اعتماد فلسطینیان در مسائل مربوط به کرونا داشت که از جمله پایبندی آنان به رعایت دستور العملهای بهداشت عمومی و عدم پذیرش دریافت واکسن بود.
با وجود آنکه فلسطینیان داخل اراضی اشغالی 20 درصد جمعیت اسرائیل را به خود اختصاص دادهاند – که وزن مهمی از جهت همهگیری و تاثیر آن بر انتشار بیماری در اسرائیل دارد – از ابتدای این بحران نیازهای بهداشتی و درمانی خود را مطابق انتظارات دریافت نکرد. از جهت بهداشت عمومی جامعه فلسطینی اراضی اشغالی جامعهای در معرض خطر در خصوص انتشار کرونا و برخورداری از تواناییهای لازم برای مقابله با این حجم گسترده از دنیاگیری و جلوگیری از انتشار آنها به شمار میرود. با وجود آنکه بیشتر فلسطینیان در مناطقی زندگی میکنند که از محل زندگی اکثریت یهودیان فاصله دارد و از لحاظ میانگین سنی یک جامعه جوان محسوب میشود اما جامعه عربی اراضی اشغالی دارای میانگین بالایی در ابتلا به بیماریهای مزمن (دیابت، سرطان و بیماریهای قلبی) و مصرف سیگار داشته که فضای مناسبی را برای ابتلا به کرونا فراهم کرده است. همچنانکه شرایط نابسامان اقتصادی در شهرها و مناطق عربی، مشکلات زیرساختی و خدمات ناچیز وضعیت فاجعه باری را از جهت افزایش همهگیری به وجود آورده است. بحران کرونا در شهرهای عربی از جهت احتمال عفونت یا انتشار ویروس که از ویژگیهای این مناطق است مسئلهای حل نشده باقی مانده است. به همین دلیل پس از پایان موج اول در ماه می 2020 و بعد از عید فطر و ماه رمضان همان سال شاهد افزایش زیاد تعداد ابتلا به کرونا در مناطق عربی بودیم. بر اساس رنگ بندیهای کرونایی مناطق عربی به مدت طولانی همچنان قرمز و پرتقالی باقی مانده و با تعطیلیهای مکرر از نیمه سال 2020 تا پایان روند واکسیناسیون در مارس 2021 درگیری بودند.
میانگین ابتلا در مناطق عربی (9.7 درصد) در مقایسه با مناطق یهودی نشین غیر مذهبی (7.3 درصد) و دیگر مناطق اسرائیل (9.2 درصد) بیشتر بوده است. اما باید توجه داشت که در این درصدها تعداد تستهای کرونا تاثیر گذار است چرا که این میزان در مناطق عربی نسبت به مناطق یهودی کمتر بوده است لذا با توجه به این مسئله ممکن است این نسبت بسیار بیشتر باشد. اما میانگین فوتیهای ناشی از کرونا در گروه سنی 45 سال به بالا 5.3 در هر 1000 نفر بوده در حالی که این میزان در یهودیان 1.8 در هر 1000 نفر است.
این نسبتهای بالا و باقی ماندن مناطق عربی در رنگ قرمز در جریان موجهای دوم و سوم کرونا بیانگر بسیاری از شکافهایی است که نه تنها ناشی از سیاستهای تبعیض نژادی در مدیریت این دنیاگیری است بلکه حاکی از سیاستهای تبعیض نژادی نهادینه شده تاریخی در بخش بهداشت و درمان است که پیش از این دنیاگیری نیز اجرا میشده است. ما در اینجا به مهمترین مکانیسمهای اجرای این سیاست تبعیض نژادی در جریان این دنیاگیری اشاره میکنیم:
1- محرومیت کادر متخصص فلسطینی فعال در عرصه بهداشت و درمان از حضور در کار گروه تخصصی اضطرار ملی برای مقابله با بحران کرونا در اسرائیل. این در حالی است که بسیاری از این افراد در خط مقدم مبارزه با کرونا بوده و مشغول فعالیت در بخشهای کرونایی بیمارستانهای اسرائیل هستند. حضور فلسطینیان در میان کادر بهداشت و درمان از نسبت بالایی برخوردار است چرا که بر اساس آمارهای ارائه شده از سوی وزارت بهداشت اسرائیل 20 درصد از پزشکان، 30 درصد از پرستاران و حدود 40 درصد از داروسازان فلسطینی هستند اما با این حال از وجود آنها در کار گروههای تصمیم گیری استفاده نمیشود. این در حالی است که سابقاً کار گروه اضطرار ملی اسرائیل که در زمان بحران کرونا فعالیت میکرد اصولاً یک گروه امنیتی بود که هیچ سابقهای در مواجهه با شرایط اضطراری بهداشتی در این شکل و حجم نداشت. به لحاظ تاریخی این گروه در روشهای مورد استفاده خود بر نظامیگری، ارتش و ساختار امنیتی و اطلاعاتی تکیه داشته و در کارهای خود از شهروندان عرب فلسطینی ساکن در اراضی اشغالی استفاده نمیکرده است. دولت و وزارت بهداشت در تعامل با فلسطینیان برای تعیین «دوازهبان» از روشهای قدیمی استفاده میکند که از منافع آنها بدون نیاز به مبرا ساختن خود از هر گونه اتهامی محفاظت کند. دولت در ماه سپتامبر 2020 یک نماینده تام الاختیار برای مدیریت کرونا در جامعه عربی منصوب کرد اما این نماینده در زمینه بهداشت و درمان از تخصص لازم برخوردار نبود. همچنین وزارت بهداشت نیز یک نفر را از سوی خود تعیین کرد تا مدیریت مقابله با کرونا را در جامعه عربی بر عهده داشته باشد ولی این فرد نیز دارای کفایت لازم در عرصه بهداشت عمومی نبود. همچنین وزارت بهداشت یک کمیته برای مدیریت کرونا در مناطق عربی تشکیل داد اما این کمیته توانایی تاثیر گذاری بر تصمیم سازیهای مربوطه در این خصوص را نداشت. در واقع تعیین افراد، تشکیل کمیتهها و استفاده از روشهای سیاسی تاثیراتی منفی بر جامعه عربی اراضی اشغالی داشت.
2- تفاوتهای آشکار در انتشار، اطلاع رسانی و ارائه اطلاعات رسمی در خصوص کرونا. انتشار رسمی این گونه اطلاعات به زبان رسمی توسط وزارت بهداشت اسرائیل دیر هنگام صورت گرفته و حداقل دو هفته پس از اطلاع رسانی با زبان عبری انجام شد. چنانچه روش اطلاع رسانی در پایینترین سطح ممکن انجام شده به طوری که اطلاعات ارائه شده ترجمه شده از زبان عبری به زبان عربی، با ادبیاتی برتری جویانه و بسیار بیگانه از واقعیتهای جامعه عربی بود. زیرا این اطلاعات توسط بخش اطلاع رسانی دولت و به صورت غیر حرفهای تهیه شده و بخشهای مختلفی از جامعه عربی به ویژه مختصصان بهداشت عمومی و زنان را مورد بی توجهی قرار داده و جامعه عربی را مخاطب خود قرار نداده و هدف آن تنها حفظ ساختار ظاهری در این خصوص است. شکست اطلاع رسانی به زبان عربی و تاخیر در ارائه اطلاعات رسمی از سوی وزارت بهداشت به انتشار سخنان مختلفی از کرونا منتهی شد و همین مسئله باعث به وجود آمدن نوعی وحشت و ایجاد جوی گردید که در آن بیماری کرونا و مبتلایان به آن گویی به لکه ننگی در جامعه تبدیل شدند. چنین وضعیتی به تثبیت احساس بی اعتمادی به دولت و مقاصد آن نسبت به حمایت از ساکنان عرب در برابر کرونا و پخش شایعاتی در خصوص وجود توطئه در این خصوص منتهی شد. این بی اعتمادی به دولت نیز دلایلی داشت که به سیاستهای مربوط به تبعیض نژادی نهادینه شده در اسرائیل باز میگردد.
3- فقدان شفافیت نسبت به اطلاعات مربوط به همهگیری و میزان تستهای تشخیصی کرونا در مناطق عربی. وزارت بهداشت به طور برنامه ریزی شده تا پایان ماه مارس 2020 از انتشار هر گونه اطلاعات مربوط به همهگیرشناسی (اپیدومیولوژی) در خصوص چگونگی انتشار ویروس کرونا در مناطق عربی خودداری کرد. این اطلاعات از لحاظ بهداشت عمومی برای جلوگیری از بیماری بسیار مهم است. عدم دسترسی به این اطلاعات نیروهای محلی کمیته پیگیری امور بهداشت و درمان را با ناامیدی مواجه کرده و نوعی عدم تسلط بر اوضاع را در پی داشت. این در حالی است که گروههای محلی در سطح شهرداریها برای اقدام جهت نجات مناطق عربی از شرایط وخیم وارد عمل شدند که در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
وزارت بهداشت اطلاعاتی در خصوص نظارت اپیدمیولوژیک مبتلایان و اماکن حضور آنها و امکان انتشار بیماری در نقاط مختلف منتشر کرد اما از انتشار این اطلاعات در مورد بیماران عرب یا انتشار آن به زبان عربی امتناع کرد. چنین اطلاعاتی برای نظارت بر جابجایی بیماران و جلوگیری از انتشار بیماری در مناطق عربی بسیار مهم است. همچنانکه کارکنان بخش نظارت اپیدمیولوژیک خارج از مناطق عربی بوده و نتوانستند جابجایی بیماران را متناسب با ساختمانهای مناطق عربی مشخص کنند لذا اثر بخشی چنین نظارتی برای محدود کردن بیماری ناچیز بود.
4- تفاوت در ارائه خدمات اورژانسی و خدمات اولیه عمومی و دسترسی به چنین خدماتی در مناطق عربی. مناطق عربی اسرائیل از شکافهای بنیادین در خدمات بهداشتی و درمانی در مقایسه با مناطق یهودی رنج میبرد چرا که خدمات اورژانسی محلی در این مناطق بر اساس نیازهای امنیتی طراحی شده و این به معنای آن است که در بسیاری از مناطق عربی این خدمات به کلی ارائه نمیشوند. خدمات اورژانسی و کمکهای اولیه در مناطق عربی توسط شرکتهای خصوصی ارائه میشوند که برای مواجهه با بحران کرونا آمادگی نداشته و از تجهیزات لازم پزشکی برخوردار نیستند. این در حالی است که انجام تستهای تشخیصی کرونا به صورت عمده بر عهده خدمات اورژانسی ستاره داود سرخ (مادا) است که از زمان حوادث ماه سپتامبر 2000 در این مناطق توسعه نیافته است.
5- اختلاف در میزان انجام تستهای تشخیصی کرونا، فراهم سازی و دسترسی به آن. در ابتدای همهگیری میانگین تستهای اخذ شده تشخیصی کرونا در مناطق عربی از 6 درصد مجموع تستهای انجام شده در سراسر اسرائیل فراتر نرفت و از همین جهت این تصور عمومی شکل گرفت که میزان شیوع بیماری در مناطق عربی کمتر است. این در حالی است که بر اساس گزارش منتشر شده توسط وزارت بهداشت میزان ابتلا به کرونا در مناطق عربی بیش از 3 درصد از مجموع بیماران کشف شده نبود. بر اساس این نتایج اشتباه (که مبتنی بر تعداد پایین تستهای انجام شده است) سیاستهای اشتباهی نیز برای مقابله به همهگیری اتخاذ شد که نتیجه آن اختصاص بودجههایی محدود برای مقابله با کرونا و شیوع آن در مناطق عربی اراضی اشغالی در آغاز این بحران بود. پس از مطالبهگری اعضای عرب کنست اسرائیل اماکن اخذ تستهای تشخیصی کرونا افزایش یافته اما نکته این تصمیم آن بود که بیشتر این نقاط به صورت سیار پیش بینی شدند که همین مسئله فلسطینیان را برای دسترسی به آنها با مشکلاتی مواجه کرد در حالی که امکان اخذ تستهای تشخیصی برای مناطق یهودی به طور کاملاً مداوم فراهم بود.
بر اساس شکافها و اختلافاتی که ذکر آن گذشت همزمان با آغاز بحران کرونا شاهد فقدان اعتماد فلسطینیان اراضی اشغالی به دولت و دستور العملهای صادره از سوی وزارت بهداشت بودیم. لذا عدم پذیرش و پیروی از این دستور العملها به صورت شرایط غالب در مناطق عربی قابل مشاهده بود. پژوهشی که ما در جریان اجرای 3 مرحله محدودیتهای کرونایی انجام دادیم و شامل نمونههایی از جامعه عربی و یهودی اسرائیل بوده نشان دهنده آن است که اعتماد فلسطینیان به دستور العملهای دولتی پایین بوده و به مرور زمان کاهش یافته است. در اینجا رابطهای مستقیم میان سطح پایین اعتماد و کاهش پذیرش دستور العملهایی مانند فاصله اجتماعی و استفاده از ماسک وجود دارد. لذا برگزاری مراسمات عمومی مانند عروسیها بدون رعایت این دستور العملها افزایش یافته و در نتیجه به افزایش ابتلا به کرونا در مناطق عربی منتهی گردید.
به دلیل شکست دولت در مقابله با بحران کرونا در مناطق عربی فلسطینیان باید به خود اتکا نموده و از نیروهای متخصص خود برای این منظور استفاده کنند. چنانچه کمیته پیگیری مسائل بهداشت و درمان شامل حدود 40 متخصص در زمینههای مختلف بهداشت و درمان فعال شده و گروههای کوچکتر وابسته به آن نیز دارای 10 عضو است. همچنین انجمنها و موسسات محلی بسیاری در زمینه کمک به مقامات محلی عربی برای مقابله با این بحران فعالیت میکنند. با نگاهی به فعالیت این گروههای محلی شاهد موفقیت گسترده آنها در مقابله با موج اول هستیم در حالی که تاثیر گذاری آنها در موجهای دوم و سوم کمتر بوده است که شاید در یک پژوهش دیگر این نقش آفرینی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
سیاستهای اتخاذی اسرائیل در قبال فلسطینیان در سطوح دولتی و بهداشتی در جریان بحران کرونا مسئله جدید نبوده و در واقع ادامه سیاستهایی است که همزمان با آغاز اشغال فلسطین تا امروز در دستور کار قرار داشته است و ما در بخش بعدی این مقاله به آن میپردازیم.
سیاستهای اتخاذ شده بهداشت و درمان در قبال فلسطینیان اراضی اشغالی از ابتدای تاسیس اسرائیل
ریشه شکافهای موجود در بهداشت و درمان به واقعیتهای استعماری علیه فلسطینیان و ماهیت وطن گزینی اسرائیل علیه فلسطینیان در کشور فلسطین در قرن اخیر و سیاستهای بهداشتی آن پیش و پس از تاسیس اسرائیل باز میگردد. فلسطین از زمان حکومت عثمانی و قیمومیت انگلیس و پس از آن تاسیس اسرائیل در سال 1948 و به دنبال آن حکومت نظامی نظامی و اشغال کرانه باختری و غزه و نزاع عربی – فلسطینی تا به امروز شاهد چنین وضعیتی بوده است.
چنانچه در ابتدای این مقاله ذکر شد برخورداری از حق بهداشت و درمان بر اساس مهمترین اسناد بین المللی یک حق اساسی برای انسان بوده و اکثریت کشورها بر این اسناد تاکید دارند. این اسناد دارای بندهایی ویژه ساکنان اصلی یک سرزمین و بهداشت و درمان آنها در مواجهه با چالشهای مختلف است. مهمترین چالشهای حوزه بهداشت و سلامت جامعه عربی فلسطینی در اراضی اشغالی به سیاستهای تبعیض نژادی، عدم دستیابی آنها به حقوق بهداشتی خود و عدم برخورداری از عدالت بهداشتی بر اساس واقعیتهای این جامعه، پیشینه تاریخی و واقعیتهای استعماری است که با آن زندگی میکنند و به جایگاه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی آنها باز میگردد. زمانی که جامعه اقلیت یک سرزمین در واقع همان ساکنان اصلی آن سرزمین باشند برای حفظ و پایبندی به هویت و جایگاه قانونی خود در آن کشور مبارزه نموده و در برابر اجرای چند دهه سیاستهای تبعیض نژادی، به حاشیه رانده شدن و بی توجهی برنامه ریزی شده و نهادینه ایستادگی میکنند که منجر به وخامت اوضاع بهداشت و عدم توانایی آنها برای حفاظت از سلامتی خودشان شده است. اجرای سیاستهای تبعیض نژادی توسط دولتهای مختلف اسرائیل در دهههای گذشته از جمله سیاستهای بهداشت و درمان باعث به وجود آمدن شکافهای مزمنی در شرایط بهداشتی و ارائه خدمات درمانی شده است. این شکافها به ویژه پس از ظهور همهگیری جهانی کرونا افزایش یافته بلکه رو به وخامت نهاده است و حجم بحران و فقدان برابری را بیش از پیش نمایان ساخت.
با توجه به وضعیت بهداشت و درمان جامعه فلسطینی ساکن در اراضی اشغالی در اینجا دو محور اساسی وجود دارد که هر کدام از آنها در راستای تحقق عدالت بهداشتی و برابری در این عرصه بر یکدیگر تاثیر دارند. محور اول به کلیت عوامل ریشهای مرتبط با جایگاه سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و طبقاتی جامعه فلسطین مربوط میشود. اما محور دوم به حق برخورداری از بهداشت باز میگردد که مبتنی بر اجرای سیاستهای نظام سلامت بر اساس قانون بهداشت و دسترسی، کیفیت و توزیع این خدمات است که میتواند تاثیرات مهمی بر وضعیت بهداشت و درمان داشته باشد.
در خصوص محور اول باید گفت با وجود آنکه فلسطینیان در کشور خود اقلیتی بزرگ نسبت به اقلیتهای اصلی در دیگر نقاط جهان است چرا که 20 درصد از مجموع جمعیت اسرائیل را به خود اختصاص میدهند اما به یک قدرت سیاسی و حق تعیین سرنوشت نیاز داشته و همین مسئله باعث شده که همچنان بهداشت و سلامت آنها پیامدهای مهمی را تجربه نماید. سیاستهای تبعیض نژادی و غرض ورزیهای نهادینه در 7 دهه گذشته که در استعمار، اشغالگری، حکومت نظامی و اشغال فلسطین در سال 1948 ریشه دارد تاثیرات عمیقی بر بهداشت و سلامت روانی، جسمی و اجتماعی فلسطینیان داشته است.
شکافهای موجود در عرصه بهداشت و فقدان امنیت و عدالت بهداشت و درمان یکی از مهمترین چالشهایی است که فلسطینیان اراضی اشغالی در زمینه سلامت خود با آن مواجه هستند. با وجود تصویب قانون بهداشت عمومی و فراگیر در سال 1994 که بر دو اصل برابری و عدالت بهداشتی و بهبود شرایط مجموع افراد جامعه تاکید دارد اما به طور کلی از ابتدای تاسیس اسرائیل تا کنون بر اساس شاخصهای بهداشتی این بهبود شرایط بیشتر برای یهودیان که جمعیت بیشتری دارند محقق شده است، لذا ما با شکافهای وسیعی در عرصه بهداشت و درمان میان فلسطینیان و یهودیان مواجه میشویم.
این شکافها تقریباً در تمام شاخصهای پذیرفته شده در جهان مشاهده میشود. به عنوان در مقایسه با جامعه یهودی امید به زندگی هنگام تولد برای فلسطینیان 4 سال کمتر و فوت کودکان زیر یکسال آنان نیز دو برابر بیشتر از یهودیان است. همچنین فلسطینیان به طور قابل توجهی بیش از یهودیان از بیماریهای مزمن (مانند دیابت، سرطان ریه و بیماریهای قلبی) رنج میبرند. همچنین ما شاهد افزایش شکافهای بهداشتی در برخی شاخصها هستیم، به عنوان مثال تفاوت در امید به زندگی میان یهودیان و عربها در 20 سال گذشته تنها دو سال بوده اما هم اکنون این میزان برای جامعه یهودی به 3.3 سال افزایش یافته است. علاوه بر این سالهای اخیر جامعه عربی شاهد افزایش شدید مشکلات در بهداشت روانی بوده است، مشکلاتی مانند افسردگی، ترس، نگرانی و بیمارهای حاد و مزمن روانی دیگر.
در بسیاری از تحقیقاتی که ما انجام دادهایم با این مسئله مواجه شدهایم که سیاستهای تبعیض نژادی که فلسطینیان از آن رنج میبرند تاثیرات منفی بر بهداشت روانی آنها داشته است. به عنوان مثال میانگین افسردگی و نگرانی میان مردان عرب که سیگار مصرف میکنند و با مشکلات ناشی از نژاد پرستی مواجه هستند بیشتر از کسانی است که تاکید دارند از نژاد پرستی رنج نمیبرند. همچنین بر اساس پژوهش اخیری که انجام دادیم مواجهه با اشکال متنوع نژاد پرستی (نژاد پرستی قومی، جنسیت محوری، طبقاتی و دیگر انواع آن) و برخورد با انواع مختلف آن ارتباط مستقیمی با افسردگی پس از تولد در زنان فلسطینی دارد. این پژوهش بیانگر آن است که نسبت افسردگی در زنان فلسطینی که تاکید دارند با اشکال مختلف نژاد پرستی مواجهه هستند بیش از 12 برابر مادران جامعه یهودی است. این مسئله باعث میشود این گروه از زنان فلسطینی و فرزندان جدید متولد شده از آنها در معرض خسارات فراوان بهداشتی قرار گیرند. این سیاستهای تبعیض نژادی نهادینه شده بر تمام عرصههای زندگی تاثیر گذار بوده و از این جهت پیامدهای مهمی برای بهداشت روانی و جسمانی در پی داشته باشد. ما در یک پژوهش دریافتیم پس از گذشت 60 سال از تاسیس اسرائیل سلامت فلسطینیان اخراج شده از محل زندگی خود و اعضای خانواده آنها وخیمتر از کسانی است که از محل زندگی خود اخراج نشدند چرا که آنان بسیار بیشتر از بیماریهای مزمن و روانی رنج میبرند. همچنین در تحقیقات دیگری مشخص شد فلسطینیانی که توانستند زمینهای خود را حفظ کنند از سلامت بیشتری برخوردار بوده و کمتر با بیماریهای مزمن درگیر هستند. این تحقیقات از سوی دیگر حاکی از این واقعیت بود که سیاست تخریب منازل فلسطینیان در منطقه النقب تاثیراتی منفی بر سلامت روان آنها داشته به طوری که زنان این منطقه دو برابر بیش از زنان بادیه نشین فلسطینی دچار افسردگی هستند.
همچنین سیاستهای محدود کننده در زمینه برنامه ریزی و ساخت و ساز در مناطق عربی، زیر ساختهای ضعیف، بی توجهی به حوزه عمومی، کمبود امکانات و خدمات و نهادهای عمومی و افزایش شدید خشونت و جرائم اجتماعی پیامدهای زیادی از جهت افزایش ترس و نگرانی (anxiety) میان زنان و مادران جوان در مناطق عربی داشته است بر خلاف زنان مناطق یهودی. این نتایج در جدیدترین پژوهشی که ما انجام دادیم به دست آمده که در آن 1400 زن مورد ارزیابی قرار گرفتهاند.
علاوه بر آن سیاستهای نژاد پرستانه در بودجه نظام آموزش و رفاه اجتماعی و عدم دسترسی به فرصتهای شغلی همراه با میزان بالایی از افسردگی، نگرانی و بیماریهای مزمن در مردهای فلسطینی که سیگار مصرف میکنند را باید به موارد بالا افزود. افزایش نسبت مصرف سیگار در مردان فلسطینی در مواجهه آنان با سیاستهای تبعیض نژادی نهادینه ارتباط دارد. این سیاستها باعث افزایش فشارهای روانی به مردان و زنان شده و در صورتی که به درستی با این مسئله برخورد نشود آنان در معرض بیماریهای روانی قرار خواهند گرفت. همچنین کاهش میانگین درآمد و افزایش مداوم میانگین فقر در خانوادههای فلسطینی ساکن در اراضی اشغالی در حالی که بیش از 50 درصد از کودکان فلسطینی این مناطق در خانوادههایی زندگی میکنند که زیر خط فقر قرار دارند به عاملی مهم برای تبیین شکافهای به وجود آمده در بهداشت جسمانی و روانی میان فلسطینیان و ساکنان یهودی تبدیل شده است.
در خصوص محور دوم که مربوط به سیاستهای بهداشت و درمان اتخاذی در قبال فلسطینیان است با مهمترین عوامل ریشهای سیاستهای بهداشت و درمان و سیاستهای تبعیض نژادی نهادینه شده مواجه هستیم که موجب شکلگیری عدم برابری در برخورداری از امکانات بهداشتی میان یهودیان و فلسطینیان اراضی اشغالی شده و با رجوع به چند دوره تاریخی قابل مشاهده است:
– دوره اول پیش از تاسیس اسرائیل: در جریان استعمار فلسطین توسط عثمانی وضعیت خدمات بهداشتی و درمانی در شرایطی وخیم قرار داشته است. چرا که در آن زمان نظام بهداشتی به معنای جدید آن وجود نداشته و خدمات درمانی کمی در حد موقوفات اسلامی و بیمارستانهای محدود در برخی شهرها مانند ناصره و قدس ارائه میشده است. فلسطینیان در جریان قیمومیت انگلیس اکثریت مطلق فلسطین بوده و خدمات درمانی نوین و سنتی دریافت میکردهاند. خدمات پزشکی نوین توسط پزشکان در مطبهای ویژه ارائه میشده است. در آن زمان تعداد کمی از پزشکان که در خارج از فلسطین درس خوانده و یا در قالب هیئتهای تبلیغی مذهبی به این کشور وارد میشدند در روستاها و شهرهای فلسطینی مستقر بودند، همچنانکه تعداد پرستاران در این مناطق نیز قابل توجه نبوده است. تقریباً در تمام کشورها از جمله فلسطین روشهایی برای معالجه افراد وجود داشته که هم اکنون معمولاً طب سنتی نامیده میشود. دایهها کار زایمان زنان را در خانه انجام میدادند و در شرایطی که وضعیت وخیم شده و آنها نمیتوانستند کاری انجام دهند پزشک بر بالین زن در حال زایمان حاضر میشده است که البته برخی اوقات این اقدام بسیار دیر انجام میشد. میانگین فوت کودکان بسیار بالا بوده و فلسطین در آن زمان درگیری زیادی با بیماریهای واگیردار داشته است. جنبش صهیونیست در جریان قیمومیت انگلیس بر فلسطین اقداماتی برای بهبود خدمات بهداشتی و درمانی مانند تشکیل کلینیکهای نظام ارجاع سلامت امروزی انجام داد تا به مهاجران یهودی خدمات درمانی ارائه کرده و به سلامت آنان توجه داشته باشند. فلسطینیان نیز هنگام نیاز از این خدمات درمانی استفاده میکردند.
– دوره دوم از تاسیس اسرائیل و حکومت نظامی تا سال 1996: اشغال فلسطین شرایطی را پس از تاسیس اسرائیل به وجود آورد که تاثیر زیادی بر سلامت روانی و جسمی فلسطینیان داشت. پس از این واقعه حدود 80 درصد از فلسطینیان از خانه و کاشانه خود اخراج شده و به پناهجویان در کشورهای عربی همجوار و دیگر کشورها تبدیل شدند. حدود 10 درصد از فلسطینیان باقی مانده نیز در سرزمین فلسطین مجبور به جابجایی شده و ناگهان زمین و خانه خود را از دست دادند. آنان مجبور شدند موقتاً در مناطق عربی مجاور که آنها نیز در شرایطی سخت به سر میبردند سکنی گزینند. اخراج شدگان فلسطینی به نیازهای اساسی زندگی احتیاج داشتند، علاوه بر آنکه برای تامین نیازهای حداقلی زندگی خود به کار نیازمند شدند. این وضعیت تاثیری عمیق بر سلامت آنها داشته چرا که بیماریهای واگیر دار (مانند تیفوس، مالاریا و آبله مرغان) در میان آنان شیوع پیدا کرد. با این وجود و علیرغم صدمات وارد شده به آنها در پی اشغال فلسطین و کوچ اجباری در آن زمان شرایط بهداشتی و خدمات درمانی فلسطینیان از سوی رژیم تازه تاسیس صهیونیستی مورد بی توجهی قرار گرفت. اما در این دوره زمانی نیازهای حوزه بهداشت و سلامت باقی مانده فلسطینیان به حاشیه رفت تا بر روی نیازمندیهای مهاجرین یهودی که در موجهای پیاپی وارد فلسطین میشدند تمرکز شود. پس از تاسیس اسرائیل و همزمان با حکومت نظامی بر فلسطینیان دو نظام بهداشت و درمان در فلسطین ایجاد شد، نظام ویژه یهودیان و نظام ویژه عربها.
نظام بهداشت و درمان ویژه عربها تحت کنترل حاکم نظامی بوده و تا سال 1951 به کار خود ادامه داد و پس از این، دو ساختار در یک قالب یک نظام واحد ادغام شده اما همچنان خدمات بهداشتی و درمانی ارائه شده به عربها تحت مدیریت حاکم نظامی باقی ماند. این نقطه آغاز رشد شکافهای حوزه بهداشت و درمان میان یهودیان و فلسطینیان در اسرائیل بود. یک نهاد تحت عنوان «خدمات بهداشت و درمان اقلیتها» در هماهنگی کامل با حکومت نظامی که برای شهروندان فلسطینی اسرائیل اختصاص داده شده بود به مدت 18 سال (1948 تا 1966) فعالیت کرد. خدمات بهداشت و درمان آن طور شایسته جامعه عربی است در این دوره زمانی ارائه نشد و این در حالی است که این خدمات به خوبی در مناطق یهودی نشین ارائه و به روز رسانی میشد. لذا اسرائیل فرصت ایجاد یک نظام درمانی تضمین کننده برابری میان همگان را از دست داده و به آن بی توجهی کرد. بر اساس اعلام نیره رایس مناطق عربی در مقایسه با مناطق یهودی از تعداد کمتری مطب و کلینکهای زنان و کودکان برخوردار بودند.
– دوره سوم از سالهای 1967 تا 1993: پس از پایان یافتن حکومت نظامی بر فلسطینیان بخشی از آنها که در بازار کار اسرائیل مشغول کار بودند به عضویت صندوق بیماران وابسته به اتحادیه عمومی کارگران (هستدروت) درآمدند. اعضای اتحادیه عمومی کارگران (هستدروت) و خانواده آنان میتوانستند با عضویت در بیمه درمان که حق بیمه آنها توسط کارفرمایان یهودی یا به صورت خصوص پرداخت میشد از خدمات درمانی بهرهمند شوند. پس ازاشغال فلسطین و تاسیس اسرائیل بسیاری از کشاورزان فلسطینی به کارگران بازار کار اسرائیل تبدیل شدند چرا که زمینهای خود را از دست داده بودند. برخی از فلسطینیان توانستند به عضویت بیمه درمانی کارگران (هستدروت) درآیند و همچنین دیگر فلسطینیانی که از نزدیکان احزاب مسلط بر هستدروت مانند حزب مبای و دیگر احزاب بودند نیز از مزایای این بیمه برخوردار شدند. به این ترتیب بیش از 25 درصد از ساکنان فلسطین در اسرائیل حدود نیم قرن بدون بیمه درمانی باقی ماندند در حالی که در نهادها و موسسات وابسته به اتحادیه کارگری مشغول به کار بوده و از شرایط لازم برای بهرهمندی از بیمه درمان در برابر پرداخت حق بیمه برخوردار بودند. اما منابع سرمایه گذاری شده در توسعه خدمات درمانی در شهرها و روستاهای عربی در مقایسه با این حجم از سرمایه گذاریهای انجام شده در مناطق یهودی ناچیز بود. شوفال وانسون تاکید دارد توسعه بسیار جدی در زیرساختهای خدمات درمانی در مناطق عربی در دهه 80 قرن گذشته میلادی آغاز شد.
– دوره چهارم از سال 1994 تا 2010: در سال 1994 قانون بهداشت و درمان فراگیر در اسرائیل به تصویب رسید. بر اساس این قانون تمام ساکنان اسرائیل که برای دستیابی به خدمات درمانی آمادگی داشته باشند بدون توجه به سن، جنسیت یا نژاد به طور برابر از آن بهرهمند میشوند. اما این قانون در پایان دادن به شکافهای بهداشتی و درمانی میان عربها و یهودیان موفق نبوده و این در حالی است که نظام سلامت اسرائیل یکی از بهترین نظامات بهداشت و درمان در سطح جهان به شمار میرود، با وجود اینکه این قانون شامل ارائه سبد خدمات درمانی یکسان به همه شهروندان بوده و بر آن تاکید دارد. اما تساوی تصریح شده در این قانون نتوانسته فلسطینیان را برای دستیابی به عدالت بهداشتی توانمند سازد. چرا که ماهیت فراگیر این قانون باعث شده به مشکلات بهداشتی و درمانی ویژه جامعه فلسطینی پرداخته نشده و سیاستهای دنبال شده توسط وزارت بهداشت به ویژگیهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه فلسطینی توجهی نکرده است. این مسئله بر اساس گزارشات وزارت بهداشت باعث تشدید شکافهای بهداشتی و درمانی شده و مرتباً در حال افزایش است. اما این گزارشات در حالی که تنها به توصیف تفاوتهای موجود میپردازد به طور برنامه ریزی شده نژاد پرستی نهادینه شده در نظام بهداشتی اسرائیل در قبال فلسطینیان را به رسمیت نمیشناسد. این در حالی است که فعالین عرصه بهداشت آن را موضوعی جهانی و فارغ از هر گونه ملاحظات سیاسی میدانند و با آن به عنوان موضوعی که هیچ نیروی سیاسی در آن دخالت نمیکند برخورد مینمایند. با وجود آن که گزارشات وزارت بهداشت اسرائیل به شکافهای بسیار گسترده در فراهم سازی خدمات درمانی و دسترسی به آن در جامعه عربی و یهودی اشاره دارند اما این شکافها را بر اساس مناطق جغرافیایی تقسیم بندی کرده و آنها را به عنوان تفاوت میان مناطق مرکزی، شمالی و جنوبی مطرح میکند و نه شکافهایی بر اساس تفاوتهای نژادی. این در حالی است که در مناطق شمالی تعداد زیادی از مناطق عرب نشین وجود داشته به طوری که اصولاً بیش از 75 درصد از ساکنان عرب اراضی اشغالی در این مناطق زندگی میکنند. پروندههای پزشکی بیماران حاوی وابستگیهای نژادی آنان نیست و همین مسئله مشکلاتی را در تعیین دقیق سطح خدماتی که فلسطینیان در مقابل یهودیان به آن دسترسی دارند به وجود آورده است. لذا وزارت بهداشت مدعی است مشکل تعیین سیاستهای بهداشتی برای از میان بردن شکافهای موجود از جهت کمیت یا کیفیت خدمات ارائه شده است.
بنابراین وزارت بهداشت اسرائیل در طی سالیان گذشته از شکافهای نژادی در بهداشت و خدمات درمانی چشم پوشی نموده و اقدام خاصی برای کاهش آنها انجام نداده است. برای این منظور تنها برنامههایی ارائه شده که به حل مشکلات موردی و خاص در حوزه درمان پرداخته که در آنها فلسطینیان به عنوان مجرمان اصلی در نظر گرفته شدهاند. به عنوان مثال برنامههای کاهش فوت نوزادان در جنوب اسرائیل که اساساً دارای نوعی نگاه پایین دستی به عربها است ازدواج فامیلی را مشکل اصلی قلمداد کرده و نه شرایط اقتصادی سخت خانوادهها در این مناطق. این برنامه برای آموزش مادران عرب در مناطق بادیه نشین فلسطینی جهت مراقبت از فرزندان خود طراحی شد و در آن هیچ توجهی به شرایط استعماری که در آن به سر میبرند نشده است.
سیاستهای تبعیض نژادی که اسرائیل از سالها پیش در قبال فلسطینیان اجرا میکند تاثیر زیادی بر بهداشت و سلامت آنها داشته است. به عنوان مثال بی توجهی به طرحهای رشد اقتصادی به وخامت اوضاع اقتصادی آنها منجر شده و به عاملی مهم در افزایش شکافهای بهداشتی و درمانی میان عربها و یهودیان تبدیل شده است. چرا که رابطه میان اقتصاد و بهداشت و درمان رابطهای مستحکم بوده و هر کدام از آنها میتواند بر دیگری تاثیر گذار باشد. همچنین سیاستهای اخراج فلسطینیان از سرزمینهایشان، سیاست مصادره اراضی و تخریب منازل باعث ایجاد تغییراتی سریع در نوع کار و اقتصاد آنها شده است که نتیجه آن تغییر روش زندگی در جامعه فلسطینی در طول دهههای گذشته بوده است. ما هم اکنون شاهد آن هستیم که جامعه فلسطینی از یک جامعه کشاورز تولید کننده به یک جامعه مصرف گرای کارگری تبدیل شده که بیشتر آنها در بخش خدمات مشغول کار هستند. لذا تغییرات گستردهای در چگونگی تغذیه و فعالیتهای جسمانی آنها به وجود آمده که تاثیراتی منفی بر سلامت آنها داشته است. تمام این عوامل بر مفهوم بهداشت و سلامت و رفتارهای بهداشتی و درمانی تاثیر گذار است.
– دوره پنجم از سال 2010 تا 2021: در سال 2010 اسرائیل به عضویت سازمان همکاری اقتصادی و توسعه درآمد. این مسئله به اهرم فشاری برای اسرائیل تبدیل شد تا برای کاهش شکافهای حوزه بهداشت و درمان اقدام نماید. وزارت بهداشت در سال 2009 به عدم برابری در برخورداری از خدمات بهداشتی و درمانی اعتراف نموده و کاهش این شکافها را یکی از اهداف این وزارتخانه اعلام کرد. اما در عین حال وزارت بهداشت نسبت به وجود شکافهای نژادی و قومی در عرصه بهداشت و درمان اعتراف نکرد. وزارت بهداشت برای این منظور بخش جدیدی جهت مدیریت نابرابریهای عرصه بهداشت و درمان تشکیل داد که هدف آن کاهش این شکافها برای بهبود شرایط بهداشتی و درمان عمومی اسرائیل بود. وزارت بهداشت در سال 2018 با انتشار گزارشی در خصوص نژاد پرستی در حوزه بهداشت و درمان اعمال این سیاستهای نهادینه شده را پذیرفته و بخش دیگری برای مدیریت نژاد پرستی در این وزارتخانه تاسیس کرد اما این بخش عملکرد ملموسی در این رابطه نداشته است.
با مراجعه به آخرین گزارش تهیه شده توسط وزارت بهداشت از شکافهای عرصه بهداشت و درمان در سال 2019 به نظر میرسد به نابرابریهای امروزی میان یهودیان و فلسطینیان اسرائیل اشاره میکند. با توجه به اینکه – تا زمان تالیف این مقاله – سیاستهای کاهش این شکافها اجرا نشده است اما در مقابل چنین سیاستهایی در مورد اقلیتهای دیگری مانند مهاجران اتیوپیایی به مرحله اجرا درآمده است. مصرف سیگار یکی از نمونههای بارز در این زمینه است چرا که میزان افراد سیگاری میان مردان فلسطینی حدود 43 درصد بوده و این در حالی است که این میانگین در میان مردان یهودی به حدود 20 درصد میرسد. پژوهشها نشان میدهد که رابطه مستقیم میان سیگار کشیدن و افزایش نسبت ابتلا به سرطان ریه میان مردان فلسطینی وجود دارد، اما با این وجود تا کنون هیچ اقدامی برای کاهش این نابرابری انجام نشده است. حدود یک سوم کل افرادی که در اسرائیل سیگار مصرف میکنند فلسطینی هستند لذا آنها از محل مالیات بر دخانیات سالانه حدود 2 تا 3 میلیارد شِکل پول به خزانه دولت اسرائیل سرازیر میکنند. با این وجود هیچ برنامهای برای جلوگیری آنها از مصرف دخانیات یا ریشه کن نمودن آن وجود ندارد و این در حالی است که میانگین مصرف دخانیات فلسطینیان اسرائیل بیشترین میزان در تمام جهان و چیزی حدود 43 درصد است.
از آنجا که نظام بهداشت و درمان اسرائیل در دهه اخیر خصوصی شده این مسئله به افزایش هزینههای درمانی برای افراد و خانوادهها منجر شده است. این خصوصی سازی به برابری دسترسی به خدمات درمانی خساراتی وارد کرده است به ویژه دسترسی خانوادههای آسیب پذیر به لحاظ اقتصادی کاهش یافته لذا این روند باعث افزایش شکافها در عرصه بهداشت و دسترسی به خدمات درمان میان فلسطینیان و یهودیان شده است. این مسئله به تلاقی نژاد و شرایط اقتصادی اسرائیل باز میگردد. چرا که میانگین فقر در خانوادههای عربی به حدود 50 درصد میرسد و این در حالی است که این میزان در خانوادههای یهودی بالغ بر 14 درصد است. بنابراین بخشی از بیمارانی که در حاشیه شهرها سکونت دارند و بیشتر آنها فلسطینی هستند از استفاده کردن از برخی خدمات درمانی یا خرید داروهای ضروری در پی فشارهای اقتصادی خودداری میکنند.
استراتژیهایی برای ارتقای جایگاه بهداشت و درمان فلسطینیان اراضی اشغالی
از تحلیل بیان شده در مطالب بالا جایگاه فلسطینیان اراضی اشغالی در نظام بهداشت و درمان اسرائیل مشخص میشود که به طور گستردهای به سیاستهای تبعیض نژادی نهادینه شده در اسرائیل به طور کلی، نظام بهداشت و درمان اسرائیل به طور خاص، پیشینه تاریخی و استعماری که از زمان اشغال فلسطین در آن زندگی میکنند و واقعیتهای سیاسی و اقتصادی و طبقاتی و اجتماعی اسرائیل بر اساس اصل عدالت بهداشتی و درمانی و این واقعیت که فلسطینیان ساکنان اصلی اسرائیل هستند مربوط میشود. امروزه بیشتر توجه و اهتمام جامعه فلسطینی ساکن در اراضی اشغالی بر درگیری برای بقا و تقابل دائمی با سیاستهای نژاد پرستانه دولت متمرکز است، چنین شرایطی باعث شد تا رهبران سیاسی و اجتماعی جامعه عربی از مسئله بهداشت و درمان غافل شده همچنانکه سبب به حاشیه رفتن مسائل مهم اجتماعی مانند خشونتهای موجود در جامعه گردیده است. این در حالی است که حتی در اسناد چشم انداز آینده جامعه عربی اسرائیل نیز به این مشکل به طور جدی پرداخته نشده و یا در دستور کار هیچ یک از احزاب سیاسی نیز قرار نگرفته است. در این خصوص تعداد کمی از انجمنهای غیر دولتی فعال در زمینه بهداشت و درمان وجود دارند. با آغاز بحران کرونا به نظر میرسد توجه به مسائل بهداشتی بخش مهمی از زندگی ما را به خود اختصاص داده است، بنابراین ما باید به عنوان یک جامعه اقلیت قومی که ساکنان اصلی این سرزمین هستیم به فکر ارتقای سطح بهداشت و سلامت خود باشیم. لذا به طور خلاصه به بیان استراتژیهایی میپردازیم که فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی میتوانند با استفاده از آنها به حق بنیادین خود در بهداشت و درمان دست یابند. این استراتژیها عبارتند از:
1- به رسمیت شناخته شدن شکافهای قومی و نژادی در بهداشت و درمان، ظلم تاریخی، فقدان عدالت بهداشتی و درمانی، اعمال سیاستهای تبعیض نژادی برنامه ریزی شده و اقدام برای تغییر ریشهای آنها از سوی ساختار رسمی اسرائیل و وزارت بهداشت. چنین اعترافی به صورت جزئی و ظاهری از سوی وزارت بهداشت اسرائیل در جریان گزارشات منتشر شده در خصوص نژاد پرستی در ساختار بهداشت و درمان و روشهای علاج آن انجام شده است اما تا کنون هیچ اقدام عملی برای سلامت فلسطینیان انجام نشده و هیچ نماینده ویژهای برای رسیدگی به نژاد پرستی نهادینه شده در ساختار بهداشتی تعیین نشده است.
2- وزارت بهداشت باید برای توسعه خدمات درمانی و کاهش شکافهای موجود در شرایط بهداشت و سلامت تلاش کرده و این هدف را با تدوین سیاستهای بهداشتی جدید مستند به پیشینه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه فلسطینی ساکن در اراضی اشغالی بر اساس اصل عدالت بهداشتی محقق نماید. باید برای تدوین طرحی جدید جهت فراهم سازی خدمات درمانی و دسترسی به آن مطابق با نیازهای بهداشتی و درمانی اقدام شود و البته لازم است همخوانی فرهنگی، اجتماعی و زبانی چنین طرحی با فلسطینیان مد نظر قرار گیرد چرا که بهبود کیفیت خدمات درمانی به عنوان یک حق اساسی از شئونات فلسطینیان به شمار میرود (این اقدامات شامل ساخت بیمارستان در مناطق عربی، ارائه خدمات اورژانسی اولیه و عمومی و ساخت کلینیکهای تخصصی در زمینههایی که جامعه عربی به آنها نیازمندی شدید دارد میشود). همچنین لازم است استاندارهایی برای کاهش نابرابری در شاخصهای بسیار مهم و مورد توجه جامعه عربی مانند بیماریهای مزمن چون دیابت، بیماریهای قلبی، سرطان، فوت نوزادان، مصرف سیگار توسط مردان، اضافه وزن در زنان، بهداشت روانی، خشونت علیه زنان و خشونتهای خانوادگی وضع گردد.
3- باز کردن فضا برای تغییر و توسعه در مدیران حرفهای بخش بهداشت عمومی و زمینههای درمانی دیگر و توامندسازی کادر حرفهای بهداشت و درمان از جهت تخصص و توجه ویژه به مسائل مربوط به بهداشت جامعه فلسطین که انجام چنین اقدامات شامل اختصاص دادن برخی مناصب مدیریتی وزارت بهداشت به فلسطینیان میشود.
4- افزایش سطح آگاهی رهبران سیاسی، احزاب و مقامات محلی جامعه فلسطینی ساکن در اراضی اشغالی در خصوص مسائل بهداشتی به دلیل اهمیت استراتژیک آن. فعال سازی کمیته پیگیری مسائل بهداشتی و درمانی و تشکیل یک گروه حرفهای در زمینه بهداشت و درمان برای تشخیص مسائل مهم در این زمینه و انتقال آنها به رهبران جامعه فلسطینی جهت معالجه و رفع آنها (نمایندگان پارلمان، احزاب و مسئولان محلی) به ویژه با وارد آوردن فشار به تصمیم گیران در دولت و وزارت بهداشت و دیگر وزارتخانههای مرتبط با بخش بهداشت و درمان.
5- ایجاد یک سازوکار جهت تقویت کار مشترک میان جامعه مدنی و وزارت بهداشت برای جامعه عربی تا فلسطینیان بتوانند در روند تصمیم گیریهای مربوط به سلامت خود و سلامت عمومی اسرائیل مشارکت داشته باشند.
6- اقدام برای اجرای اصل شفافیت جهت دستیابی به اطلاعات رسمی و دادههای بهداشتی و درمانی جامعه فلسطین و حمایت و تشویق از انجام پژوهش ویژه در حوزه بهداشت و درمان جامعه عربی ساکن در اراضی اشغالی.
7- نظارت بر بودجه و اجرای استراتژیهای بالا دستی و اقدام برای ایجاد یک بخش ویژه جهت رسیدگی به امورات بهداشتی و درمانی اقلیتها و فلسطینیان و اختصاص بودجه لازم برای آن از سوی وزارت بهداشت. چنانچه در بسیاری از کشورهای جهان بخشهای ویژهای برای رسیدگی به امور اقلیتها در ساختار بهداشتی تاسیس شده است (مانند تاسیس MNIH در آمریکا). اما باید توجه داشت که این بخشهای ویژه به مرور زمان به ابزاری برای مقامات جهت تقویت تسلط بر ساکنان اصلی سرزمین فلسطین یا اقلیتها تبدیل نشود..