در نگاه اول، روابط دوستانه بین کشورهای متخاصم در یک منطقه شکننده و گرفتار جنگ، لحظهای مقدس است؛ اما علیرغم این اغراقها، توافق بین اسرائیل و امارات (موسوم به «پیمان ابراهیم») برای عادیسازی روابط بین این دو کشور معجزهای الهی نیست بلکه، یک فرصتطلبی سیاسی سخت و سرد به ضرر فلسطینیان است. در این صحنه سیاسی، فلسطین و باقی وطن آنها ابزاری برای صحنهآرایی است. شاید امارات بخواهد که خود را منجی اعراب فلسطین جلوه دهد که مانع اشغال هرچه بیشتر سرزمینهای فلسطین توسط اسرائیل شده است، اما واقعیت این است که توافق امارات – اسرائیل هیچ ارتباطی با فلسطینیان و حقوق آنها ندارد .به گزارش وب سایت شورای راهبردی روابط خارجی،زها حسن در یادداشتی که وبسایت اندیشکده کارنگی آمریکا آن را منتشر کرد؛ نوشت: در طی سالیان گذشته، امارات در پشت پرده از مزایای همکاری نظامی، اطلاعاتی و فنّاورانه با اسرائیل برخوردار بوده است. پس چرا این کشور حوزه خلیج [فارس] بهعنوان اولین کشور، خود را در معرض افکار عمومی اعراب قرار داده و طرح صلح عربی 2002 را از میان برده است که صلح و عادیسازی روابط کشورهای عربی و دهها کشور اسلامی دیگر با اسرائیل را منوط به پایان اشغال نظامی 53 ساله سرزمین فلسطین کرده بود؟
علت آن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و نوکری ترامپ برای دست راستیها و طرفداران اسرائیل است. علت آن یک ویروس میکروسکوپی است که رئیسجمهور بیدانش و فاقد ماسک آمریکا را به زیر میکشد. علت آن این واقعیت است که رژیمهای نامشروع و بدنام اعراب معتقدند که مسیر واشنگتن از اسرائیل میگذرد.همچنین، چرا نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، جاهطلبیهای ارضی خویش برای آنچه «اسرائیل بزرگ» خوانده شده را در ازای گشایش روابط با یک کشور کوچک خلیج فارس کنار میگذارد؟ چنین نیست. وی صرفاً وعده داده که طرحهای اشغالی خود را «به حالت تعلیق در آورد». شاید این طرح اشغالی به آیندهای نزدیک مثلاً آخر نوامبر موکول شده است –اعلام عادیسازی روابط امارات و احتمالاً دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس یا حتی کشورهای اسلامی قاره آفریقا ازنظر سیاسی اقدامی زیرکانه محسوب میشود.ازاینرو، نتانیاهو میتواند روی موج محبوبیت خود به خاطر درهم شکستن عزم اعراب برای عدم عادیسازی روابط با اسرائیل، سرمایهگذاری کرده و از آن برای پیروزی در انتخابات احتمالی چهارم بهرهبرداری کند. مسلماً وی این طرح را تا پس از انتخابات نوامبر آمریکا به تعلیق خواهد انداخت و پسازآن با خیالی آسوده کرانه باختری را در صورت تمایل یک بار برای همیشه و بدون پیامد آن برای آمریکا اشغال خواهد کرد.فقدان تعهد جهان عرب به پایان اشغال فلسطین بهعنوان پیششرط صلح خاورمیانه، راهحل سیاسی موردتوافق را از بین خواهد برد. اهرمی که فلسطین بهواسطه جبهه متحد اعراب از آن برخوردار بود با اروپا یا دیگر مکانیسمهای چندجانبه قابل جبران نیست.
جنبش آزادیبخش فلسطین حتی به قبل از خیزش فلسطینیان علیه اسرائیل در سال 1987 باز خواهد گشت که در آن، سازمان آزادیبخش فلسطین هنوز بهواسطه سالها پشیمانی، قالب تهی نکرده بود.شکی نیست که فلسطینیان تلاش ملی خود را بازسازی خواهند کرد؛ اما فلسطینیان برای بسیج 13 میلیون آواره در سراسر جهان در سرزمین تاریخی فلسطین، باید به دنبال صلحی باشند که برابری شهروندی فلسطینیان را در وطن خود فارغ از مذهب و ریشه ملی تأمین کند .متأسفانه، اکثر یهودیان اسرائیل هنوز با تصور یک کشور دموکراتیک واحد با حقوق مساوی برای همه یا یک کشور مستقل فلسطینی فاصله زیادی دارند. اگر جامعه بینالمللی به دنبال جلوگیری از فاجعه تمامعیار و درد و رنج مضاعف در این منطقه است، باید بالاخره گام پیش نهاده و اسرائیل را به رعایت حقوق فلسطینیان و قوانین بینالمللی ملزم سازد.واضح است که ترامپ و جمهوریخواهان تا شمارش آخرین رأی در نوامبر، به حمایت سیاسی از نتانیاهو ادامه داده و وی را به تقویت کنترل اسرائیل بر کرانه باختری ترغیب خواهند کرد؛ بنابراین، اکنون اقدام در جهت احیای امید به صلح بر عهده دموکراتهاست. در حال حاضر، بایدن فرصتی در اختیار دارد تا قبل از اینکه دیر شود، محاسبات نتانیاهو در خصوص اشغال کرانه باختری را برهم زند .مدت زیادی طول خواهد کشید تا بایدن با یک بیانیه قاطعانه به رسمیت شناخته شدن حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری توسط آمریکا را لغو کند، چیزی که ترامپ به اسرائیل هدیه کرده است. بایدن باید ازجمله بابیان تصمیم خود به محدودسازی کمکهای مالی آمریکا به اسرائیل، تأثیر این طرح اشغالی بر روابط آمریکا – اسرائیل را نشان دهد، چراکه این کمکها، به قول سناتور ون هولن، برای اشغال کرانه باختری و استعمار مورد استفاده قرار میگیرد.چنین اقداماتی تنها به صلح فلسطین و اسرائیل در خاورمیانه مربوط نبوده بلکه به آمریکا بهعنوان محور محافظ نظم بینالمللی قانون محور و حقوق بشر در این منطقه و فراتر از آن مربوط است و برخی از آسیبهای دولت ترامپ به آمریکا را جبران خواهد کرد.
تعمیق اختلافات در خاورمیانه
شاید توافق اسراییل و امارات برای هر دو طرف و نیز برای آمریکا پیروزی محسوب شود، اما میتواند اختلافات سیاسی در منطقه را تعمیق کند.
سنزیا بیانکو و هیو لوت در تحلیلی که سایت اندیشکده شورای روابط خارجی اروپا منتشر کرد، نوشتند: اگرچه این توافق برای آن طراحی شده است که آغازگر دوره جدیدی در روابط اسرائیل با شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس باشد، اما ممکن است کلید باز کردن قفل صلحی گستردهتر میان اعراب و اسرائیل نباشد. این توافق باعث شد فلسطینیها بار دیگر احساس کنند که بهای جاه طلبیهای ژئوپلیتیک دیگر کشورها را پرداخت میکنند. چارچوب زمانی اعلام این توافق بدون تردید بسیاری از دیپلماتها را گرفتار وضعیت بدی کرد، اما از بسیاری جهات جای تعجبی نداشت. اسرائیل و شیخنشینهای حاشیه خلیج فارس به ویژه امارات و بحرین و عربستان، سالهاست در حال افزایش تعاملات دو جانبه هستند. با وجودی که این تعاملات بیشتر بر تبادل اطلاعات متمرکز است اما آنها همکاری را به حوزههای دیگری نیز بسط دادهاند، در مانورهای نظامی مشترک، ابتکارات دیپلماتیک، تحقیق و توسعه و سرمایه گذاری شرکت کردهاند .ناسازگاری با ایران و برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) کاتالیزور مهمی برای شکل گرفتن این اتحاد در حال ظهور بوده است. دولت ترامپ که مشتاق محدود کردن ایران بوده، چنین اقداماتی را ترغیب کرده است.این توافق برای دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو که هر دو با مشکلات سیاسی داخلی دشواری روبرو هستند، پیروزی به همراه داشته است. در حالی که دو ماه تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی است، ترامپ از رقیب دموکراتیک خود عقب است و نتانیاهو نیز با ایده فروپاشی دولت ائتلافی و درخواست برای برگزاری انتخابات دوباره روبرو است. توافق با امارات در عین حال به آنها اجازه داد تا از طرح صلح ترامپ برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین که امارات هم از آن حمایت کرده بود، فاصله بگیرند؛ هر دو طرف با وجود اعلام تعهد علنی به آن طرح اشتیاقی به اجرای آن ندارند.
توافق اسرائیل و امارات با وجود برخی خطرات برای محمد بن زاید نیز نه ظاهر دستاوردهای سیاسی همراه داشته است، اما امارات به زودی به سومین کشور جهان عرب، بعد از مصر و اردن، تبدیل خواهد شد که با اسرائیل توافق صلح امضا کرده است. امارات مصالحه بزرگی کرده و برای این کار یکی از بزرگترین تابوهای سیاسی و اجتماعی جهان عرب را شکسته است. کشورهای عرب به طور جمعی متعهد به عادی سازی روابطشان با اسرائیل در ازای یک توافق صلح کامل اسرائیلی-فلسطینی بودهاند. امارات با این کار انگیزهای مهم را که ممکن بود محرک اسراییل برای خاتمه به اشغال باشد از بین برده است.مشخص نیست که افکار عمومی کشورهای عرب و مسلمان به ویژه در منطقه خلیج فارس چه واکنشی به این توافق خواهند داشت. مقامات اماراتی مدام تاکید میکنند که این توافق در ازای وعده اسرائیل به تعلیق هر گونه اقدام در جهت الحاق کرانه باختری امضا شده است. با وجودی که هدف امارات این است که خود را به عنوان تنها بازیگر عرب نشان دهد که قادر به جلوگیری از الحاق شده است، اما از نظر بسیاری از فلسطینیها حرفهای امارات با واقعیت روزانه زندگی آنها در مغایرت است.شاید این عادی سازی روابط، اسراییل را فعلا از اعلام رسمی حاکمیت بر کرانه باختری منصرف کرده باشد یا دست کم پوششی را در اختیار نتانیاهو قرار داده باشد تا در پس آن این کار را فورا انجام ندهد اما اسرائیل مجبور به انجام مصالحهای نبوده است. به رفتار افراط گرایانه آن پاداش داده شده است. این الحاق دوفاکتو همچنان بدون مانع خواهد بود و یک نظام کنترل را که به نفع اسرائیلیهای یهودی در برابر همسایگان فلسطینی آنها و بیش از پیش شبیه به نظام آپارتاید است، تحکیم میکند. نتانیاهو همین حالا هم گفته است که این توافق فقط الحاق را تعلیق کرده و در نهایت الحاق انجام خواهد شد و این نتیجهای است که خطر افشای موضع امارات در این خصوص را در بر دارد.ممکن است این توافق در را به روی دیگر شیخ نشینهای خلیج فارس برای پیروی از آن باز کند. بعید است همکاری محدود میان اسراییل و عربستان به این زودی به عادی سازی روابط منجر شود اما ممکن است عربستان بحرین را به عادی سازی روابط ترغیب کند.با این حال بعید است توافقات دوجانبه دورانی از صلح منطقهای را به همراه داشته باشد.
روابط نزدیکتر امارات و اسرائیل می تواند در واقع اختلافات عمیق منطقه را محکمتر کند. اقدام امارات و اسرائیل و آمریکا علیه ایران و متحدان منطقهای آن یا علیه ترکیه در شرق مدیترانه میتواند به بیثباتی بیشتر منجر شود و این باور غلط را ترغیب کند که مناقشات بسیار منطقه را میتوان از طریق سیاستهای مجموع صفر حل کرد، در حالی که همه شواهد خلاف آن را نشان میدهد. شرکا و متحدان اسراییل و امارات در آمریکا و نیز اروپا باید به سختی تلاش کنند تا اطمینان یابند که این توافق به عنوان تشدید رقابت ژئوپلیتیک معنا نمیشود. در عوض، آنها باید از این فعالیت دیپلماتیک برای احیای بسیاری از ابتکارات دیپلماتیک و تلاشهای تنشزدایی متوقف شده در خاورمیانه بهره بگیرند.
شورای همکاری خلیج فارس حق ندارد از فلسطین درخواست عذرخواهی کند
سردبیر روزنامه رای الیوم در تحلیلی درخواست دبیرکل شورای همکاری خلیجفارس از محمود عباس برای عذرخواهی از این شورا را بی اساس دانست.به گزارش ایسنا، روزنامه رای الیوم در تحلیلی در این باره نوشت، “نایف الحجرف، دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس به دلیل موقعیت و جایگاهی که دارد حق دارد که اظهارات برخی از رهبران گروههای فلسطینی در مخالفت طرح معامله قرن و دولت امارات به دلیل توافق صلحش با رژیم صهیونیستی را محکوم کند اما حق اینکه از آنها و در راس آنها محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین بخواهد به دلیل پخش اتفاقات نشست توسط تلویزیون رسمی فلسطین عذرخواهی کند، را به چند دلیل ندارد.دلیل نخست اینکه شورای همکاری خلیج فارس نهاد متحدی نیست و خود دچار دودستگی است و اظهارات توهین آمیزی که میان برخی از اعضای این شورا یعنی قطر و امارات و قطر و عربستان رد و بدل می شود، راه را برای دبیران کل گروههای فلسطینی جهت انتقاد از توافق امارات و اسرائیل و کشورهای امضا کننده آن باز می کند .دوم اینکه الجحرف که اصالتا کویتی است هیچ مدرکی ندارد که این مسئولان فلسطینی حتی غیر مستقیم از کویت که گفته راه عربستان، بحرین و امارات را در پیش نگرفته و حریم هوایی خود را به روی هواپیماهای اسرائیلی باز نمی کند و هرگز با این رژیم صلح نخواهد کرد انتقاد کرد باشند.
سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا الجحرف برای درخواست عذرخواهی با همه اعضای شورا مشورت کرده است یا خیر.سوم اینکه آیا الجحرف از اعضا و رهبران در شورای همکاری خلیج فارس خواسته که بابت خصومت با یکدیگر سر اختلافات اخیری که سالهاست ادامه دارد و موجب شده مرزها بسته و شهروندان ممنوع الدخول شوند، عذرخواهی کنند؟ چهارم اینکه تمامی دبیران کل حاضر در نشست رام الله و بیروت قبلا موضعی بسیار قویتر از این موضع فعلی در خصوص مصر و اردن که با رژیم صهیونیستی توافق صلح امضا کرده اند، اتخاذ کردند اما نه تنها کسی از آنها نخواست عذرخواهی کنند بلکه به خاطر این موضع گیری خود به ویژه علیه معاهده کمپ دیوید در چشم برادران خود در کشورهای حوزه خلیج فارس به خصوص کویت قهرمان بودند زیرا آنها توافقنامههای عادی سازی روابط را خیانت و خروج از ارزشها و اصول عربی اسلامی دانستند.
پنجم اینکه دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس از این دبیران کل که با خود محمود عباس مخالفت کرده، توافق نامههای اسلو و هماهنگیهای امنیتی را محکوم کردند و سازمانهای هرکدام از آنها هزاران شهید، اسیر و مجروح در راه مبارزه با رژیم صهیونیستی اشغالگر تقدیم کرده اند، انتظار دارد در واکنش به توافق امارات و اسرائیل مثلا برقصند و شادی کنند؟ما این توافق امارات و توافقهای قبلی و بخصوص توافق اسلو را رد می کنیم زیرا توافق امارات، قبل از اینکه خطری برای مساله فلسطین باشد، تهدید بزرگی برای خود امارات و کشورهای حوزه خلیج فارس و جزیره عربی در درجه اول است چرا که این توافق شبه جزیره عربی را به روی بازگشت اسرائیلیها به این منطقه باز می کند و آنها را به منبع تنش در روابط کشورهای حوزه خلیج فارس با همسایگان تاریخی خود یعنی عراق، یمن و اردن تبدیل و توجهات را از مساله اصلی و مقدسات اشغال شده منحرف می کند .شاید اهانت به برخی از سران و سوزاندن پرچمهای برخی از اعضای این شورا را تحریک کرده باشد اما این اقدام از سوی یک گروه محدود و به دلیل عصبانیت از توافق صلح امارات و اسرائیل صورت گرفته است و ملت فلسطین همیشه وام دار ملتهای حوزه خلیج فارس است.لازم است دبیرکل شورای همکاری خلیج فارس به ناسزاها و الفاظ رکیکی که کاربران شبکههای مجازی در حوزه خلیج فارس علیه ملت فلسطین دارند، توجه کند کاربرانی که به دوستی و برادری با اشغالگران مسجدالاقصی و کلیساهای عربی، سارقان زمین، قاتلان و شکنجه گران مدافعان مقدسات عربی اسلامی مباهات می کنند .در پایان از الجحرف می خواهیم به خاطر این درخواست عذرخواهی و نیز انتقاد از رهبران فلسطینی که آنها را به تجارت با مساله فلسطین متهم کرده، خودش عذرخواهی بکند.”
پروژههای تل آویو در سایه بیداری ملتها عملی نخواهد شد
سخنگوی جنبش حماس اعلام کرد که گروههای فلسطینی به دنبال تقویت اتحاد داخلی و کنار گذاشتن اختلافات برای مبارزه با طرحها و نقشههای رژیم صهیونیستی هستند .خبرنگار مهر مصاحبهای انجام داده است با «حازم قاسم» سخنگوی جنبش حماس که مشروح آن در ادامه میآید.
– اخیراً اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس بعد از سفر به لبنان که طی ۲۷سال گذشته بی سابقه بوده با سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله در بیروت دیدار داشته است. این دیدار را چگونه ارزیابی میکنید؟
* دیدار اخیر اسماعیل هنیه با سید حسن نصرالله در بیروت یک دیدار مهم به شمار میرود و معتقدم که این دیدار نتیجه بخش بوده و در راستای تقویت روابط میان حزبالله و جنبش حماس صورت گرفته است به ویژه آنکه پیوندهای مشترکی در خصوص مقاومت در برابر صهیونیستها، جنبش حماس و حزبالله را به هم گره میزند.ما به دنبال تقویت محور مقاومت و ایستادگی در برابر سیاستهای اشغالگرانه صهیونیستها چه در خاک فلسطین و چه در خاک دیگر کشورهای عربی هستیم. همچنین میخواهیم در برابر طرح معامله قرن که اساساً، مقاومت با تمام شکلهای آن را هدف قرار داده، بایستیم.حزب الله و حماس پیوندهای مشترکی در خصوص مبارزه با عادی سازی روابط که برخی کشورهای عربی به دنبال آن هستند دارند و هر ۲آنها معتقدند که عادی سازی روابط برای آرمان فلسطین و امنیت ملی کشورهای عربی یک خطر بزرگ به شمار میرود. هدف ما در مبارزه با اشغالگریهای صهیونیستها مشترک است و روابط مستحکمی با حزب الله داریم و آمادهایم این روابط را در راستای خدمت رسانی به جریان مقاومت در منطقه تقویت کنیم. دیدار هنیه و سید حسن نصرالله در راستای تقویت روابطی صورت گرفته است که باید در مراحل آتی مستحکمتر شود.
– به تازگی یک نشست فراگیر با حضور دبیران کل گروههای فلسطینی در رام الله و بیروت برای بررسی راههای مبارزه با رژیم صهیونیستی برگزار شده است. این نشست را تا چه حد در روند تقویت اتحاد داخلی میان گروههای فلسطینی تأثیرگذار میدانید؟
* در خصوص نشست دبیران کل گروههای فلسطینی باید بگویم که جنبش حماس با قدرت از برگزاری چنین نشستهایی استقبال میکند و از زمان رونمایی از طرح معامله قرن و الحاق کرانه باختری برای تقویت همکاریهای داخلی مشترک میان گروههای فلسطینی تلاش کرده است. نتایج مثبت این نشست بر کرانه باختری نیز تأثیر گذار بوده و بعد از آن شاهد برگزاری یک کنفرانس خبری مشترک میان مسئولان جنبشهای فتح و حماس بودیم. این اقدام پیامهای مهمی را در درون خود دارد که یکی از آنها، موضع متحد گروههای فلسطینی در برابر نقشههای صهیونیستها و مبارزه با مداخلات خارجی برای سوء استفاده از اختلاف نظرها در میان این گروهها است.جنبش حماس امیدوار است که برگزاری چنین نشستهایی به تدوین استراتژی مبارزه با صهیونیستها بیانجامد و باعث شود که شکاف داخلی میان گروههای فلسطین از بین برود. این نشستها در تقویت اتحاد فلسطینیها تأثیرگذار است و ما به صورت واضح و آشکار اعلام میکنیم که تشکیلات خودگردان فلسطین باید به سمت اجماع ملی و مبارزات ملی در برابر اشغالگران صهیونیست در داخل کرانه باختری حرکت کند. همچنین اقدامات عملی برای اصلاح سازمان آزادی بخش فلسطین اتخاذ شود. گروههای فلسطینی از جمله حماس اقدامات زیادی در راستای تقویت اتحاد داخلی اتخاذ کردهاند و اکنون نوبت تشکیلات خودگردان است که در این خصوص اقدامی انجام دهد.
– به نظر شما طرح آمریکایی معامله قرن و یا طرح الحاق در سایه تلاش کشورهای عربی برای عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی به صورت موفقیت آمیزی عملی خواهد شد؟
* مسأله فلسطین در یکی از خطرناکترین دورههای خود به سر میبرد به طوری که طرح معامله قرن، پایههای اصلی آرمان فلسطین یعنی سرزمین، انسان و مقدسات را هدف قرار داده و دولت آمریکا با تمام رفتارهای قلدرمآبانه خود و استفاده از تمام ابزارهای استکباریاش، میکوشد دیدگاه خود را که همان دیدگاه صهیونیستها است عملی کند.در این میان، آمریکاییها به اختلافات میان کشورهای منطقه دامن میزنند. ما شاهد وجود اختلافاتی میان کشورهای عربی هستیم که این مسأله موضع کشورهای عربی را در حالت ضعف قرار میدهد. علاوه بر آن برخی کشورهای عربی بر عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی مصر هستند و این مسأله در توافقنامه عادی سازی روابط میان امارات و رژیم صهیونیستی کاملاً مشخص است.
منبع : اطلاعات ، 05/07/1399