یکشنبه 22/سپتامبر/2024

مهمترین چالش های امنیتی پیش روی پنجمین دولت نتانیاهو

جمعه 19-آوریل-2019

تحلیل های متعدد مراجع صهیونیستی حاکی از این است که دولت چهارم بنیامین نتانیاهو نخست وزیر فعلی رژیم اشغالگر قدس اوضاع امنیتی نسبتا آرامی را برای دولت بعدی به ارث گذاشته است، اما در عین حال، مشکلات و مسائلی را هم برای آن بر جای گذاشته است که نمی توان آنها را به تعویق انداخت و نیازمند بررسی و ارائه پاسخ دقیق هستند. این دو مساله نیز بنا بر هویت وزیر جنگی که به زودی معرفی خواهد شد، مشخص می شود. در دولت قبلی نتانیاهو، پس از استعفای اویگدور لیبرمن وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی، خود نتانیاهو همزمان با سمت نخست وزیری، پست وزارت جنگ را هم بر عهده گرفته بود، اما به خاطر مسائل ائتلافی و حزبی بعید به نظر می رسد که همچنان بخواهد این سمت را برای خود حفظ کند. میزان استقلال وزیر جنگ جدید در تصمیم گیری ها تاثیر مستقیمی بر روی وضعیت ارتش صهیونیستی و نحوه مقابله با چالش های امنیتی در منطقه خواهد داشت.

در زیر، نقشه این چالش های امنیتی را که در تحلیل های منتشر شده در رسانه های صهیونیستی پس از انتخابات اخیر کنست به آنها اشاره شده است، بیان می کنیم:

 

باریکه غزه

پس از یک سال طوفانی و درست در لحظه انفجار، سه هفته پیش توافق آرام سازی در غزه به دست آمد. این توافق پس از آن حاصل شد که چندین موشک به منطقه “گوش دان” در وسط فلسطین اشغالی و “موشاف مشمیرت” شلیک شد و شهرک های صهیونیستی به صورت روزمره با عملیات های فلسطینی مواجه بودند و در نهایت طرف های خارجی؛ از جمله مصر و سازمان ملل متحد و قطر را به میانجیگری وادار کرد.

اما توافقی که به دست آمد صرفا در حد یک “داروی بی حسی” بود. مشکلات باریکه غزه عمیق و ریشه دار است. بیکاری در این منطقه بسیار زیاد است و زیرساخت های آن فرسوده است و ناامیدی به اوج خود رسیده است. جنبش حماس از وقوع جنگ نگران است، اما بیش از ان از ملت فلسطین نگران است که روز به روز نشانه های زیادی از فقر و تنگدستی در میان آنها بروز پیدا می کند. در سایه ناتوانی در پیدا کردن راه حل برای این مشکلات، این عاقلانه است که حماس دوباره رژیم صهیونیستی را به چالش بکشد تا شاید زمینه توافق گسترده تر که بازسازی کامل غزه را هم شامل شود، فراهم گردد.

“یوآف لیمور” تحلیلگر نظامی در روزنامه صهیونیستی “اسرائیل الیوم” تاکید می کند که رژیم صهیونیستی با این توافق موافقت کرده است؛ به این شرط که شامل خلع سلاح نیز بشود و این مساله ای است که بعید است حماس با آن موافقت کند. گزینه جایگزین این توافق از سر گیری جنگ و درگیری خواهد بود و این در حالی است که هر دو طرف تلاش می کنند جلوی آنرا بگیرند، اما شک و تردیدهایی درباره توانایی آنها در این زمینه وجود دارد؛ هر چند که بعید است آنها بتوانند مدت زمان زیادی به این تلاش هایشان ادامه دهند. نتانیاهو اکثریت آراء در شهرک های واقع در نزدیکی باریکه غزه مانند اسدوروت، اشکلون، نتیووت و اوفاکیم را به دست آورده است و اکنون ساکنان این شهرک ها خواستار تحقق امنیت توسط دولت پنجم نتانیاهو خواهند شد.

این تحلیلگر صهیونیست در ادامه خاطر نشان کرد که «بهتر است قبل از اینکه چنین اتفاقی بیفتد، دولت جدید برای اولین بار راهبرد جامعی در قبال باریکه غزه اتخاذ کند که ضامن تحقق اهداف مورد نظر؛ از جمله تصمیم مربوط به حماس و مشروعیت داشتن حکومت آن در غزه یا لزوم براندازی آن باشد.»

 

ایران

تحلیل ها نشانگر این است که تصمیم اخیر آمریکا درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که آنرا در ردیف سازمان های تروریستی قرار داده است، باعث تشدید فشار بر روی تهران می شود و این تلاش دیگری برای منزوی کردن ایران و تحت فشار قرار دادن آن است تا از بین دو گزینه تنها و منزوی ماندن و یا چشم پوشی از برنامه هسته ای خود و نیز برنامه موشک های دوربرد و فعالیت های گسترده اش در زمینه آنچه که آمریکا از آن به عنوان “گسترش تروریسم” در منطقه خاورمیانه یاد می کند، یکی را انتخاب کند.

بر اساس تحلیل های صورت گرفته و با وجود فشارها، ایران همچنان به مقاومت و پایداری خود ادامه می دهد و مصداق بارز این فعالیت های آن حملات صورت گرفته در یمن، عراق، سوریه، لبنان و باریکه غزه است. در سال های اخیر، رژیم صهیونیستی از جنگ داخلی سوریه برای مقابله با تلاش های ایران به منظور حضور در این کشور و احداث پایگاه های پیشرفته خود استفاده کرده است، اما امروز بار دیگر نیازمند بازنگری در سیاست های خود است؛ به طوری که از سویی بتواند آزادی عمل خود در عرصه میدانی را حفظ کند و از سوی دیگر، جلوی بروز پیچیدگی های غیر ضروری در تعاملات خود با روسیه و البته با حزب الله را بگیرد. این مساله حساسی است که می تواند در برخی موارد منجر به درگیری های علنی شود؛ همان طوری که نمونه هایی از آن در گذشته نیز اتفاق افتاده است. آنچه نتیجه این بازی را مشخص می کند، هم افزایی تلاش های اطلاعاتی و توانمندی های نظامی در کنار حمایت های اطلاعاتی، اقتصادی و رسانه ای است.

برخی تحلیلگران بر این باورند که هنوز تردیدهایی درباره موفقیت رژیم صهیونیستی در دور کردن کامل ایران از بخش شمالی وجود دارد، اما چالش بعدی این است که ایران در آینده نیز ضعیف بماند و نتواند پایگاه ها و توانمندی هایی در سوریه در اختیار داشته باشد که به آن امکان نزدیک شدن به مرزهای فلسطین اشغالی را بدهند.

 

کرانه باختری

این تحلیل ها نشان می دهند که کرانه باختری طی سال های گذشته با وجود حوادث نه چندان کمی که در این منطقه اتفاق افتاده است و احتمال شعله ور شدن جنگ جدید در این منطقه را تقویت می کند، “آرامش نسبی” خود را حفظ کرده است. از جمله این حوادث می توان به انتقال سفارت آمریکا به قدس، اوضاع باریکه غزه و تلاش همیشگی حماس برای اجرای عملیات از این منطقه اشاره کرد. تحلیل های صهیونیستی همچنین مدعی شده اند که افکار عمومی جامعه صهیونیستی اهتمام کمی به مساله سیاسی از خود نشان می دهند و سرگرم زندگی خود و منبع رزق و روزی شان هستند.

در همین حال، برخی تحلیلگران نیز معتقدند که “معامله قرن” دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا که قرار است به زودی ارائه شود، می تواند اوضاع را تغییر دهد.

برخی دیگر نیز در داخل جامعه صهیونیستی به این مساله چشم دوخته اند که معامله قرن منجر به پایان دوران حاکمیت محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین شود و بحث جانشینی وی باعث ایجاد دو دستگی در جامعه فلسطینی شود. رژیم صهیونیستی همچنین امیدوار است که پس از سال ها رکود و بن بست در عرصه مذاکرات سازش، بحث های جدی بر سر نحوه حل اختلافات در کرانه باختری صورت گیرد؛ به ویژه که بنیامین نتانیاهو در دوران رقابت های انتخاباتی وعده الحاق شهرک های صهیونیست نشین واقع پشت کمربند سبز امنیتی را داده است.

اما چالش امنیتی مهمتر از همه اینهاست؛ هر چند که نه حجم حملات افزایش یافته است و نه خبری از قیام مردمی است. در صورتی که تشکیلات خودگردان فلسطین ضعیف شود، این ماموریت چندان ساده نخواهد بود. برخی تحلیلگران بر این باورند که وضعیت مطلوب برای رژیم صهیونیستی تداوم همکاری امنیتی با سرویس های امنیتی فلسطین و ارائه چشم انداز اقتصادی به شهروندان فلسطینی است تا اکثر آنها از فکر کردن به عملیات های مقاومتی منصرف شوند.

 

بودجه امنیتی

تحلیلگر نظامی روزنامه صهیونیستی “معاریو” خاطر نشان کرد که دولت فعلی رژیم صهیونیتسی که آخرین روزهای فعالیتش را سپری می کند، پس از سالیان طولانی که ارتش با بودجه ثابتی فعالیت می کرد، آرامش بی سابقه ای به این نهاد و نیز نهادهای امنیتی بخشیده است که می توانند در سایه آن طرح های چند ساله خود (مانند طرح گدعون) را به طور کامل محقق سازند. در نتیجه همین وضعیت، پروژه های زیادی به مرحله اجرا درآمده و ذخایر زیادی نیز در اختیار دارد و تمرین های بیشتری نیز برگزار می کند و احتمال غافلگیر شدن آن کم است.

ارتش صهیونیستی در حال حاضر بر روی طرح جدید چند بعدی کار می کند که طی 5 سال آینده به مرحله اجرا درخواهد آمد و باید از سال آینده آغاز شود. به نتیجه نشستن این طرح منوط به بودجه ای است که باید از طریق توافقات جدید با وزارت دارایی مقرر خواهد شد و این امر هم به قدرت رایزنی سیاسی وزرای جنگ و دارایی و اوضاع اقتصادی بستگی دارد.

با توجه به آمارهای ارائه شده و کسری زیاد بودجه دولت قبلی نتانیاهو، دولت جدید مجبور به کاهش برخی بخش های بودجه؛ از جمله بودجه امنیتی خواهد شد و این مساله وضعیت ارتش را پیچیده تر می کند و ممکن است که اوضاع آن به دوران قبل از آغاز جنگ 51 روزه در تابستان سال 2014 بازگردد و به عبارت دیگر، تمرینات نظامی و یا روند افزایش توانمندی های نظامی متوقف گردد. این تحلیلگر صهیونیستی بر این باور است که بهتر است دولت از ارائه راه حل های موقتی خودداری کرده و از قبل وضعیت نهادهای امنیتی را؛ حتی اگر قرار است با کاهش بودجه مواجه شوند، مشخص کند تا بتوانند به صورت منظم فعالیت کنند و دچار غافلگیری نشوند.

لینک کوتاه:

کپی شد