دوشنبه 20/ژانویه/2025

رژیم صهیونیستی و طرح سلطه بر خاورمیانه

جمعه 20-دسامبر-2024

از چند روز پیش، رژیم صهیونیستی در ادامه رویکرد خود برای تشدید تجاوزات که نشانگر اشتهای سیری ناپذیر وی برای جنگ و تجاوز است، حملات خود به طرطوس را شدت بخشیده است و یک هفته قبل از آن، نتانیاهو طی یک کنفرانس مطبوعاتی به تشریح دستاوردهای رژیم صهیونیستی طی یک سال گذشته و به تعبیر دقیقتر به بیان افتخارات و الطاف خود به این رژیم پرداخت و ضمن توجیه چرایی تأکید خود بر ادامه جنگ، خودش را بهترین فرد برای مدیریت قاطعانه و جدی بحران ها با وجود تشدید آنها معرفی کرد.

مسأله جالب توجه این است که وی همه پرونده ها را باز نگه داشت و این در حالی است که می توانست این پرونده ها؛ به ویژه پرونده لبنان را که توافقنامه قطعی شروط مشخص در زمینه آن امضا کرده است، ببندد. اما طبیعتا، نتانیاهو تلاش می کرد به این مساله اشاره کند که رژیم صهیونیستی همچنان به وی نیاز دارد و این همان چیزی است که با عبارت صریح خود به آن اشاره کرد و گفت:«امیدوار است که اسرائیل در آینده تا ابد به حیات خود ادامه دهد.» این ادعا اشاره غیرمستقیمی به این مساله داشت که «تمامی این ها منوط به انتخاب ها و رفتار شما با من به عنوان «منجی» دارد.»

اما تنها به فاصله یک روز پس از آن، نتانیاهو در جایگاه اتهام قرار گرفت تا به وی یادآوری شود که تنها چند سال؛ شاید سه سال و نه بیشتر (در صورت عدم مداخله طرف های خارجی) فرصت داشته باشد تا درباره زندگی سیاسی وی تصمیمی قاطعانه صادر شود. علاوه بر این، وی به پایان هشتمین دهه از عمر سیاسی خود نزدیک می شود و از همین رو، باید به میراث زندگی سیاسی خود پایان دهد.

نتانیاهو دست کم در چهار ماه اخیر به صراحت صحبت و اعلام کرده است که رژیم صهیونیستی یا پروژه نتانیاهو در دو مسأله خلاصه می شود: نخست گسترش نفوذ کامل این رژیم بر اراضی واقع میان دریا و رود و این جزء خواسته های حقیقی رژیم صهیونیستی است که نوار غزه را از دایره سیطره خود خارج نکند و البته این مسأله را هرگز مخفی نکرده است که علاقه مند به اعمال حاکمیت و سلطه خود بر داخل منطقه خاورمیانه دارد.

در مرحله بعد، نوبت به سوریه می رسد. نظام اسد که از سال 1974 حامی جبهه صهیونیستی بود و این مرزها (مرزهای بلندی های اشغالی جولان) از آن تاریخ آرام ترین مرزهای رژیم صهیونیستی و حتی آرام تر از مرزهای این رژیم با اردن و مصر که با تل آویو توافقنامه صلح امضا کرده اند، بود. مشخص بود که تفاهمات ـ مکتوب یا شفاهی ـ روشنی میان نظام مخلوع اسد و رژیم صهیونیستی وجود داشت و تل آویو از تلاش های نظام اسد برای آرام کردن فلسطینی ها و انقلابی های فلسطین راضی بود و این مساله در مقاطع تاریخی مهم به وضوح به چشم می خورد.

اما با این وجود، رژیم صهیونیستی از وجود «اتوبان تهران ـ ضاحیه جنوبی» راضی نبود و در نتیجه تمام هم و غمش از حملات و نقض حریم هوایی سوریه، نابود کردن این اتوبان در چارچوب شروط «حق واکنش» به سوریه اسد در زمان و مکان مناسب بود.

از همین رو، وقتی انقلابیون سوریه در جنوب این کشور دست به تحرک زدند، کابینه جنگی رژیم صهیونیستی چندین شب متوالی تشکیل جلسه داد و تلاش کرد سناریوهای احتمالی برای واکنش به اوضاع آتی سوریه را مورد بررسی قرار دهد. وضعیت موجود شکسته خواهد شد و بهترین سناریو برای رژیم صهیونیستی تبدیل سوریه به میدان جنگ داخلی و خونریزی های گسترده است که باعث جان باختن شمار زیادی از شهروندان سوریه و تضعیف ثبات و ارامش این کشور و ناکام ماندن انقلاب سوریه شود.

از همین رو، می توان گفت که اقدامات رژیم صهیونیستی با اسامی مختلف با هدف تلخ کردن شیرینی دستاوردهای انقلاب مسالمت آمیز به کام شهروندان سوریه و تلاش برای گرفتن احساس امنیت از آنها با سناریوهای جنگ داخلی، خونریزی و کشت و کشتار خیابانی بود که در کم رنگ ترین وضعیت خود در داخل سوریه قرار داشت و رژیم صهیونیستی با این کار خواست سناریوهای انقلاب های خاورمیانه را برای آنها یادآوری کند.

اما این همه ماجرا نبود. اراضی جدیدی که رژیم صهیونیستی اشغال کرد، نوعی رفتار تحریک آمیز برای ارزیابی واکنش گروه های انقلابی سوریه و رساندن این پیام به آنها از طریق حملات بود که «وضعیت به همان روال قبل ادامه خواهد یافت و حتی بدتر هم خواهد شد.» رژیم صهیونیستی با ایجاد، وضعیت هیجان زده امنیتی و نقض حریم های سوریه به شکل تحریک آمیز سعی در شعله ور کردن آتش فتنه امنیتی و شاید فعال کردن برخی گروه هایی بود که به نوعی همچنان سکوت اختیار کرده بودند.

و باید این نکته را هم یادآوری کنیم که یک حیات خلوت به نام «اطلاعات خاکستری» وجود دارد که رژیم صهیونیستی سعی در استفاده فعال از آن برای فتنه انگیزی در داخل سوریه را دارد و در این راستا، هر گونه اظهارنظری را که بوی شورش و نافرمانی از آن به مشام برسد، بزرگ می کند؛ هر چند هیچ پشتوانه ای نداشته باشد؛ چرا که هدف این رژیم ایجاد جنگ داخلی است که منجر به تشکیل کشورهای کوچک درگیر شود که هیچ تهدیدی را متوجه امنیت این رژیم نمی کنند؛ یعنی دقیقا همان وضعی که نظام سابق سوریه داشت و شاید برای به فراموشی سپردن این مساله که اصلا مشکلی به نام جولان اشغالی وجود دارد.

این همان چیزی است که نتانیاهو در دیکتاتوری آشکار خود از آن پرده برداشت و و اعلام کرد که توافقنامه عدم درگیری امضا شده در سال 1974 ملغی شده است. در کشوری که خودش را تنها دموکراسی منطقه خاورمیانه می داند، تصمیم لغو توافقنامه ها باید از طریق پارلمانش و آن هم پس از بررسی در پشت درهای بسته اتخاذ شود و نه اینکه توسط یک نفر آن هم در یک کنفرانس عمومی مطبوعاتی اعلام شود. وی مدعی شده است که جولان توسط جمهوری عربی سوریه اشغال شده بود و اکنون که عمر این نظام به سر آمده است، رژیم صهیونیستی با وضعیت سیاسی جدید تعامل خواهد کرد.

در قالب سناریوی تشکیل کشورهای کوچک، رژیم صهیونیستی دوست دارد همان پروژه قدیمی مورد علاقه اش را که دوباره بر آن تاکید می کند، اجرا کند و آن همان تشکیل کشور اقلیت های همپیمان در داخل منطقه خاورمیانه؛ یا همان دولت کردهاست. رژیم صهیونیستی از مدت ها قبل و از دهه 60 قرن گذشته سعی در پیاده کردن این نقشه را داشته است و شاید در 20 سال گذشته و به ویژه در مرحله پس از جنگ دوم خلیج فعالیت هایش در این زمینه را گسترش داده است و در راستای این سناریو، عرب ها را از ابعاد مختلف آزار می دهد.

حملات روزهای اخیر رژیم صهیونیستی علیه زیرساخت های نظامی سوریه نیز در راستای همین دامن زدن به مسابقه تسلیحاتی صورت می گیرد که به آن دست برتر را در این معادله بدهد و بتواند کشورهای کوچک درگیر را که به سختی می توانند چند قبضه سلاح کلاشینکوف برای خود خریداری کنند، با خود همراه کند.

در همین راستا، باید سناریوی دولت فدرال سوریه را بررسی کرد؛ به طوری که رژیم صهیونیستی با حمله به زیرساخت های این کشور سعی در تضمین این مساله را دارد که این کشور کوچک به هیچ وجه خطری متوجه مسائل راهبردی این رژیم نکند؛ هر چند بحث سلاح های خیلی قدیمی مطرح باشد که به هیچ وجه قابل مقایسه با تهدید نظامی رژیم صهیونیستی علیه کل این منطقه نباشد.

رژیم صهیونیستی تلاش می کند که این کشور وابسته به خودش باشد و نه اینکه لزوما اقدام به امضای توافقنامه های عادی سازی روابط آشکار بزند، بلکه ممکن است این کار از طریق یک کشور بی طرف و مرتبط با این رژیم صورت گیرد که نزدیک ترین وضعیت را به نظام سابق داشته و بیشترین ارتباط را در مسابقه تسلیحاتی با رژیم صهیونیستی از لحاظ کمی و کیفی و مسائل مشابه آن داشته باشد.

اما درباره سیطره میدانی، باید گفت که این مساله ای است که به صورت آشکار در مذاکرات می توان درباره آن صحبت کرد و رژیم صهیونیستی از طریق آن می خواهد بر اساس ایده «زمین در مقابل صلح» با کشور درگیر درباره هر گونه توافقنامه ممکن بحث و تبادل نظر کند. این رژیم با راهبرد مذکور تلاش خواهد کرد شروطی را محقق کرده و طرف مقابل را وادار به تسلیم کند. مهمتر از همه این ها، عقب نشینی کشور درگیر سوری از کلیت بلندی های اشغالی جولان است و یا اینکه این مساله بخشی از مانور در قبال دولت ترامپ برای تحقق طرح الحاق کرانه باختری باشد.

نتانیاهو در بازدیدی که بیشتر بیانگر پایان دوره پیچیدگی های میدانی رژیم صهیونیستی در لبنان، سوریه و فلسطین بود، در بلندترین نقطه اشغال شده از سوی این رژیم در جبل الشیخ سوریه ایستاد و تاکید کرد که نظامیان صهیونیستی تا زمانی برقراری وضعیتی که منجر به تضمین امنیت این رژیم شود، در این نقطه خواهند ماند.

این اظهارات نشانگر نیت رژیم صهیونیستی برای تقویت حضور نظامی خود در منطقه؛ به ویژه پس از سقوط نظام مخلوع سوریه است و بر اهمیت جبل الشیخ به عنوان یک منطقه راهبردی برای اهداف پنهانی رژیم صهیونیستی؛ که همان سیطره قطعی و کامل بر منطقه ما بین نیل تا فرات به بهانه حق این رژیم در دفاع از خودش باشد، تاکید می کند؛ انگار که عرب ها این حق را سلب کرده باشند.

لینک کوتاه:

کپی شد