به نظر می رسد که صهیونیست ها سیر تاریخ را درک نمی کنند (و نمی خواهند بفهمند) و سنت های الهی را در جهان و در میان امت ها و ملت ها قبول ندارند.
اینکه تو رهبر و چهره برجسته یک جنبش ایدئولوژیک را که ریشه در درون ملت و امت خود و محیط پیرامونی راهبردی اش دارد؛ رو در روی خودت و نه در حال فرار و در میدان جنگ و در خط مقدم بکشی؛ در حالی که او برای نثار جان و خونش تا آخرین قطره آماده است، چه تو بخواهی و چه نخواهی، دوست داشته باشی یا نداشته باشی، یک میخ دیگر به تابوت خودت زده ای…!! این تنها افتخار شهادتی نیست که او آرزویش را داشت و صرفا به منزله طی مسیر رسیدن به بالاترین درجات بهشت نیست، بلکه او با این کار به تفکر، جنبش و راه و روشی که در میان ملت و امتش در پیش گرفته بود، اعتبار بخشید و مورد احترام و تقدیر و الهام بخشی آزادگان جهان قرار گرفت.
درست است که صهیونیست ها پروژه خود در دل امتی گرفتار به طاعون سران و رهبران و نظام های سیاسی و وبای عقب ماندگی و چنددستگی و ضعف و «خاشاک» و سستی (دنیا دوستی و نفرت از مرگ) کاشته اند… اما همچنان در دل این امت «خیر» نیز وجود دارد و در بیت المقدس و اطراف آن (و کلا سرزمین شام) آن طایفه یاری شده از طرف خداوند و ثابت قدم در راه حق حضور دارند که عدم یاری و حتی مخالفت دیگران با آنها، ضرری به آن وارد نمی کند. صهیونیست ها نفهمیده اند که در محیطی دارای تمدن چندین و چند هزار ساله و سرشار از پویایی «گرفتار شده اند» که خاک آن سرشار از عناصر ایستادگی و خیزش و حتی به دست گرفتن مجدد رهبری بشریت است و کشتارها، جنایت های وحشیانه و کاروان های شهدا نمی توانند باعث به زانو درآمدن و تسلیم فرزندان ملت فلسطین و امت شوند، بلکه این ها عناصر الهام بخشی و تشویق به مبارزه و توسعه دایره مقاومت، تقویت انگیزه های قیام و تغییر و خیزش در جهان عرب و اسلام هستند.
اینجا (فلسطین و سرزمین شام) سرزمینی است که خداوند حفظ آنرا به پیامبر (ص) و خاندان او وعده داده است و اینجا باورهایی حاکم است که خداوند متعهد به حفظ آنها شده است. اینجا ملت هایی زندگی می کنند که امکان ریشه کن و حذف کردن آنها وجود ندارد. سرزمین و مردمان اینجا هویتی دارند که امکان تغییر، تحریف و به فراموشی سپردن آن وجود ندارد و اینجا «وعده گاه خداوند» است؛ پس بگذار صهیونیست ها هر کاری دلشان می خواهد بکنند، اموال و تسلیحات جمع کنند و دسیسه و ترفندهای نفوذ به کار بگیرند و «مردان و اسبان» خود را مجهز کنند… اما این سرزمین «حسرت به دل خواهند ماند و شکست خواهند خورد» و هر چقدر هم موج شان بلند شود، سرنوشت شان «نابودی» است.
شهادت سنوار:
خداوند برای یحیی سنوار (ابو ابراهیم) رئیس جنبش حماس و فرمانده نبرد طوفان الاقصی مقدر کرده بود که این جهادش با شهادت به پایان برسد و این شهادت ضربه ای به رژیم صهیونیستی و رسانه ها و ماشین تبلیغاتی آن باشد. سربازان صهیونیستی وقتی نخستین تصویر وی را منتشر کردند، نمی دانستند که او کیست و هویت وی تنها پس از انجام آزمایش های آزمایشگاهی و ژنتیک و یک روز پس از شهادتش مشخص شد و این کار فرصت تصویرسازی های دروغین از سنوار و نحوه شهادتش را از مقامات صهیونیستی گرفت و در غیر این صورت بعید نبود که ماشین تبلیغاتی این رژیم دست به چنین کاری علیه سنوار بزند.
در ماجرای شهادت سنوار (رحمه الله) هیچ اثری از زرنگی یا توانمندی های منحصر به فرد رژیم صهیونیستی نبود و این حادثه نتیجه جمع آوری اطلاعات محرمانه، حمله نیروهای ویژه، عملیات ترور، نفوذ در تونل ها و یا تلاش برای نجات جان اسرای صهیونیست و یا حتی تعقیب و گریز نبود و سنوار به هیچ وجه در محاصره «سپرهای انسانی» قرار نداشت.
بلکه «مرد شماره یک تحت تعقیب در سطح جهان» در یکی از خطرناک ترین جاها و میادین درگیری در جهان؛ یعنی در محله تل السلطان رفح حضور داشت و با سلاح های محدودی که در اختیار داشت، با گروهی از عناصر پیاده نظام ارتش صهیونیستی که با تانک ها و دیگر وسایل پشتیبانی می شدند، درگیر شد… و به شدت از ناحیه دستش زخمی شد، اما در همان حال هم دو نارنجک به سمت نظامیان صهیونیستی پرتاب کرد و حتی در آخرین لحظات هم وقتی چیزی جز یک چوب خشک در دست نداشت، با شجاعت و عزت آنرا به سمت پهپادی که در حال تصویربرداری از او و شناسایی محل حضورش بود، پرتاب کرد و در نهایت با گلوله های تانکی که به سمتش پرتاب شد، به شهادت رسید. وقتی هم یک گروه از نظامیان صهیونیستی که برای بررسی محل حضورش آمده بودند، به محل شهادتش رسیدند، تصویری از او با لباس نظامی و نواری از گلوله بر روی سینه اش گرفتند و پس از آن دیگر انتشار تصاویر یا فایل های ویدیوئی دیگر پس از درآوردن لباس نظامی از تنش فایده ای نداشت که بخواهند وانمود کنند که او در وضعیت اسفباری به شهادت رسیده است.
بدین ترتیب، سنوار راه شیخ عزالدین قسام (فرمانده جنبش جهادی که در سال 1935 در میدان نبرد به شهادت رسید) را طی کرد تا این موارد نادر در تاریخ دوباره زنده شود و فرماندهان برجسته و رهبران جنبش های آزادی بخش و انقلابی در میدان درگیری نظامی با دشمن به شهادت برسند.
از فعالیت محرمانه تا پویایی:
سنوار که با توانمندی استثنائی طی 376 روز گذشته (از تاریخ 7 اکتبر 2023 تا 16 اکتبر 2024) در حالی که خود نیز در مساحت جغرافیایی کوچک و میدان مانوری که تقریبا جلوی هر گونه تحرکی را می گرفت، تحت تعقیب قرار داشت، فرماندهی نبرد طوفان الاقصی را بر عهده داشت، توانست مجموعه تحت فرماندهی و کنترل محرمانه و در عین حال کارآمد خود را حفظ کند و با گردان های قسام در ارتباط باشد و ضمن تأمین سلاح های مورد نیاز آنها، زمینه بازیابی توانمندی ها و از سر گیری عملیات ها پس از درگیری های گسترده و بی وقفه و شهادت شمار زیادی از فرماندهان و مبارزان و سیطرره سریع آنها بر مناطقی که ارتش صهیونیستی از آنجا عقب نشینی کرده بود، را فراهم سازد و اجرای دور جدیدی از عملیات های پیشرفته را که مانند همان روز اول جنگ لرزه بر اندام رژیم صهیونیستی می اندازند، پیگیری کند تا عملیات های روز 200 ام و 376 ام این گردان ها همانند روز نخست نبرد قوی و موثر باشند.
با وجود اینکه سنوار فعالیت های خود را تا حد زیادی به صورت محرمانه انجام می داد و تدابیر امنیتی در پیش گرفته بود که زمینه ساز تداوم فعالیتش به دور از موفقیت تمامی تلاش های اشغالگران و همپیمانان آنها در دسترسی به او شود، اما طبق روایت هایی که برخی آشنایانش تعریف می کنند، سنوار فردی بسیار پر جنب و جوش بود و از افرادی نبود که در یک جا یا یک تونل و به دور از بقیه مبارزان بنشیند و (حتی ضمن مخالفت با توصیه های همرزمان و محافظانش) اصرار زیادی بر حضور گاه و بیگاه در «مناطق درگیری» یا محل حضور مبارزان گردان های قسام داشت تا ضمن سرکشی به آنها، روحیه شان را بالا ببرد و آنها را رهبری و هدایت کند و حتی وقتی فرصتی پیش می آمد، به عمد در درگیری های مستقیم با نظامیان صهیونیستی شرکت می کرد و شاید همین راز اتفاق روی داده برای او در روز شهادتش را آشکار کند.
حماس پس از سنوار:
سنوار همان طوری که آرزویش را داشت و به عنوان یک رهبر و چهره برجسته شایسته خودش و جنبش مبارزش بود و همچنین طوری که شایسته شخصیت فردی خودش بود، به شهادت رسید.
شهادت سنوار خسارت بزرگی برای حماس بود؛ چرا که او رئیس دفتر سیاسی و فرمانده تشکیلاتی و میدانی این جنبش در نوار غزه و شخصیت رهبری بی نظیری بود که (به گفته دوستانش و طبق آن چه از او روایت شده است) عبادت پیشگی، زهد، قدرت، امانتداری، دقت، پویایی در عمل، قدرت تصمیم گیری و سرنوشت سازی، تجربه امنیتی و نظامی و در عین حال، ساده زیستی، تواضع و زندگی در کنار مردم و لمس درد و رنج های آنها را در وجود خودش جمع کرده بود.
از بعد دوم، حماس یک جنبش ایدئولوژیک رسالت محور است که شهادت رهبرانش جز باعث صلابت و قدرت آن، افزایش اعتبار و اعتماد مردم به رویکرد و راه و روش آن و نیز رشد و بزرگتر شدنش در سایه رشادت ها و خون شهدایش نمی شود. حماس یک فکر است و وقتی کسی را پیدا می کند که در راه این فکر جانش را نثار کند، سرشار از زندگی و پویایی می شود و می درخشد. حماس تجربه طولانی مدت در قدرت گرفتن پس از شهادت رهبرانی مانند شیخ احمد یاسین، عبد العزیز رنتیسی، اسماعیل هنیه و بسیاری از افراد دیگر مانند آنها دارد. ترورها باعث تغییر هویت، رویکرد و اصول حماس نمی شود و این چیزی است که تمامی تلاش ها برای محو و نابودی، تعقیب، اسارت، محاصره، اعمال محدودیت و به حاشیه راندن آن از زمان تاسیسش و طی 37 سال گذشته آنرا ثابت کرده است.
حماس رشد کرده است و صدها هزار نیرو و هوادار در داخل و خارج از فلسطین دارد و سردمدار عملیات های نظامی مقاومتی است و در نظرسنجی های مردمی در داخل فلسطین بیشترین آراء را به خود اختصاص داده است. این جنبش پایگاه مردمی گسترده ای در جهان عرب و اسلام دارد که هیچ رهبر یا جنبش یا حزبی در منطقه ندارد. این جنبش رهبران متعددی دارد که قدرت و توانمندی خود در به دست گرفتن پرچم و ادامه مسیر و کسب دستاوردهای بیشتر را ثابت کرده اند و از همین رو، سخنان نتانیاهو درباره حذف یا به تسلیم واداشتن حماس جز نوعی هذیان گویی یا خیال بافی نیست!!
از بعد سوم، حماس ساختار تشکیلاتی قوی و یکپارچه ای دارد که مبتنی بر مشورت و روی کار آمدن رهبران جدید است که هر چهار سال یک بار انتخاب می شوند و عملکرد و فعالیت آن به یک نفر در هر حدی از رهبری که باشد، بستگی ندارد و از همین رو، طبیعی است که بتواند امور خود را ساماندهی کند و از طریق ساختار تشکیلاتی کارآمدش رهبران جدیدی روی کار بیاورد.
از بعد چهارم: رسانه های صهیونیستی و آمریکایی و غربی پس از شهادت سنوار تلاش کردند فضای رسانه ای را با بحث هایی درباره احتمال توقف جنگ و آزادی اسرای صهیونیست بر اساس شروط طرف صهیونیستی که خواهان اشغال نوار غزه، حذف حماس، تحمیل دیدگاه طرف صهیونیستی درباره حاکمیت در نوار غزه پر کنند و در تلاش برای پذیرفته شدن این مساله، اظهارات ضد و نقیضی هم درباره راه حل تشکیل دو کشور و طرح این ادعا که سنوار مانعی بر سر راه «صلح» و سازش بود، مطرح کردند. آمریکا و همپیمانان رژیم صهیونیستی و به ویژه جهان غرب بهتر از دیگران می دانند که این رژیم صهیونیستی است که باعث مرگ روند سازش شده است و بر روی راهکار تشکیل دو کشور خط بطلان کشیده است. این راهکار بیش از 30 سال تجربه شده است و نتایج فاجعه باری برای مسأله فلسطین به دنبال داشته است. همگان می دانند کسی که مانع از تحقق توافق آتش بس در غزه شده است، نتانیاهوست که بارها مذاکرات را به شکست کشانده است و تمامی طرح های پیشنهادی خود رئیس جمهور آمریکا را هم ناکام گذاشته است.
آنچه همگان باید بدانند این است که شهادت سنوار عرصه را برای تحمیل شروط به جنبش حماس هموار نمی کند. حماس یک راه و تفکر و رویکرد مقاومتی است که ملت فلسطین، عرب ها، مسلمانان و آزادگان جهان از آن حمایت می کنند. شهادت سنوار جز باعث تقویت باور رهبران حماس به راه و روش این جنبش نشده است و عوامل قیام، تمایل به تشدید مبارزات، انتقام گیری از خون این شهید و دیگر شهدا را افزایش داده است. بنابراین، حماس به مقاومت و پایبندی به شروط خود در زمینه توقف جنگ علیه غزه، عقب نشینی کامل رژیم صهیونیستی از نوار غزه، تلاش برای مبادله شرافتمندانه اسرا، لغو محاصره و بازسازی باریکه غزه و بازگشت آوارگان ادامه خواهد داد.