دوشنبه 20/ژانویه/2025

هدف غیرعلنی ارتش رژیم صهیونیستی

سه‌شنبه 7-ژانویه-2025

تصویر رایج در ذهن بسیاری از تحلیلگران سیاسی و نظامی عرب این است که ارتش “اسرائیل” به طور عمدی مکان‌های تاریخی در لبنان و غزه را نابود می‌کند تا از این طریق از مناطقی که تاریخ طولانی دارند، به دست کسانی که هیچ‌گونه تاریخی در این منطقه ندارند، انتقام‌گیری شود یا حافظه فرهنگی و تاریخی مکان‌هایی که مردم آن‌ها قرن‌ها در آن زندگی کرده‌اند توسط کسانی که قرن‌های طولانی خارج از این سرزمین‌ها زندگی کردند و ارزش معنوی و بصری آن را درک نمی‌کنند، محو و نابود شود.

در سال ۱۹۴۸، در زمان نکبت فلسطین، “گروهک‌های صهیونیستی” که قبل از تشکیل ارتش “اسرائیل” فعالیت می‌کردند، ۴۱۸ روستای فلسطینی را به طور کامل نابود کردند، برخی از این بناها به قرن‌ها پیش برمی‌گشت. همچنین جنایات جمعی علیه فلسطینیان بی‌دفاع مرتکب شدند. این رفتارها در تمام جنگ‌ها و حملات مکرر “اسرائیل” به فلسطینیان و دیگران ادامه پیدا کرده است.

در جنگ کنونی نیز، “اسرائیل” در لبنان به تخریب میراث تاریخی بعلبک پرداخت که قدمت آن به سه هزار سال می‌رسد و متعلق به تمدن‌های فینیقی‌ها، بیزانسی‌ها، سلجوقیان، ایوبیان، صلیبی‌ها، مغول‌ها، ممالیک و عثمانی‌ها بوده است. “اسرائیل” علاوه بر تخریب مکان‌های تاریخی و بناهای مسکونی، کلیساها و دیرهایی از طوایف مارونی و ارتدکس را نیز نابود کرد.

همچنین برخی محله‌های قدیمی در ضاحیه جنوبی بیروت که تاریخ آن‌ها به زمان فتح عربی بازمی‌گردد، مانند محله‌های الشیاح، اللیلاکی/الغبیری و محله حریک و حتی قبرستان‌های تاریخی نیز نابود شدند. در شهر صور نیز ساختمان‌های قدیمی تخریب شد که قسمتی از آن به عنوان یک موزه بزرگ محسوب می‌شد. در غزه، با تخریب شهر قدیمی این منطقه که شامل بیش از ۱۴۶ خانه تاریخی، مساجد، کلیساها و مدارس قدیمی و بندر غزه بود، این روند ادامه یافت.

“اسرائیل” در انجام این اقدامات هیچ توجهی به کنوانسیون لاهه در سال ۱۹۵۴ که برای حفاظت از اموال فرهنگی در زمان جنگ‌ها و درگیری‌ها تصویب شده است، نداشته است. این کنوانسیون بر این نکته تأکید دارد که هرگونه آسیب به اموال فرهنگی، فارغ از ملیت آن‌ها، آسیبی به میراث فرهنگی بشریت است.

در شرایطی که گرایش‌های مذهبی افراطی در سیاست “اسرائیل” غالب شده‌اند، سیاستمداران جدید و متحدان آن‌ها در نهادهای دینی دیگر اهمیتی به قوانین جنگی و حقوق بشر نمی‌دهند. در این زمینه، “منیس فریدمان” یکی خاخام‌های یهودی آمریکایی به صراحت گفته است که هیچ اعتقادی به اخلاقیات غربی ندارد و بهترین روش جنگیدن با اعراب این است که مکان‌های مقدس آن‌ها را نابود کرده و مردان، زنان و کودکانشان را به قتل رساند.

“عصام سخنین”ی در کتاب “نسل‌کشی از ایدئولوژی کتاب عبری تا پروژه صهیونیستی” می‌نویسد که این گرایش‌های انهدامی از دو منبع نشأت می‌گیرند: اول استعمارگری اروپایی و دوم بهره‌برداری از روایات مذهبی و تاریخ برای ترویج خشونت و نابودی.

این رویکرد با بسیاری از روایت‌ها، افسانه‌ها، نمادهای مذهبی و ارجاعات تاریخی آراسته شده است تا اقدامات ارتش “اسرائیل” در زمان حاضر را توجیه کند. سیاستمداران و فرماندهان نظامی اسرائیلی به‌طور یکسان معتقدند که وظیفه آن‌ها تکرار رویدادهای تاریخی قدیمی در تخریب شهرها و محو کامل حافظه بصری ملت‌هایی است که بر آن‌ها غلبه می‌کنند.

حتی سیاستمداران سکولار “اسرائیل” نیز تاریخ را به زمان حال می‌آورند و وقایعی را که لزوماً به وقوع نپیوسته‌اند، برای توجیه تخریب‌های خود بازخوانی می‌کنند. برای مثال، “دیوید بن گوریون” اولین نخست‌وزیر “اسرائیل” ادعا کرد که “باید تداوم تاریخی از یوشع بن نون تا ارتش “اسرائیل” وجود داشته باشد.”

بنیامین نتانیاهو نیز در اولین سخنرانی خود پس از عملیات “طوفان الاقصی”، به داستان نبی صموئیل و جنگ او با عمالیق اشاره کرد، که آن‌ها را به همراه احشام و هر چیز زنده در سرزمینشان نابود کرد. نتانیاهو مدعی شد که فلسطینیان همان عمالیق عصر حاضر هستند و گفت: “همان‌طور که در تورات نوشته شده، دشمنانم را تعقیب خواهم کرد و آن‌ها را نابود خواهم کرد.”

این اعتقاد به تخریب و نابودی، حتی به بخشی از جامعه “اسرائیل” نیز نفوذ کرده است. یک مطالعه نشان داد که حدود ۸۰ درصد دانش‌آموزان دبیرستانی اسرائیلی به صحت و قداست اقدامات تخریبی قدیمی اعتقاد دارند و ۳۸ درصد آن‌ها بر این باورند که ارتش “اسرائیل” موظف است همان نسل‌کشی را در روستاها و شهرهای عربی که به آن‌ها حمله می‌کند، تکرار کند.

این واقعیت پاسخی روشن به برخی تفسیرهای انحرافی اسرائیلی است که ادعا می‌کنند رویکرد تهاجمی “اسرائیل” ناشی از قرار گرفتن در میان دریای دشمنی‌های عربی است. چنین ادعاهایی نادیده می‌گیرند که این رویکرد تهاجمی ریشه در روان‌شناسی، تاریخ و ایدئولوژی دارد که بخشی از “عقیده جنگی” ارتش “اسرائیل” را تشکیل می‌دهد. این عقیده، انتقام را یک وظیفه ضروری می‌داند و استفاده بیش‌ازحد از زور علیه کسانی را که “اسرائیل” آن‌ها را دشمن می‌داند، توجیه می‌کند.

این تخریب‌ها هدفی فراتر از نابودی مکان‌های تاریخی دارند: حذف میراث فرهنگی عربی، به‌ویژه معماری و بناهای قدیمی که در قلب این میراث قرار دارند. هدف این است که تاریخ را محو کنند و تفاوت‌های فرهنگی را میان اسرائیلی‌ها و اعراب از میان ببرند. در این مسیر، “اسرائیل” تلاش می‌کند تاریخ مادی ملت‌های عربی را از آن‌ها بگیرد.

حفظ مکان‌های تاریخی به‌عنوان بخشی از تاریخ مادی و مقابله با کسانی که قصد دارند این مکان‌ها را تصرف کرده و مردم آن را آواره کنند، وظیفه‌ای حیاتی است. این امر به تقویت روحیه و ذهنیت مقاوم کمک می‌کند، زیرا این روحیه نه تنها از مردم محافظت می‌کند، بلکه حافظ تاریخ نیز هست. ارتش “اسرائیل” این مسئله را به‌خوبی درک کرده و تخریب این روحیه و ذهنیت را یکی از وظایف جنگی خود می‌داند.

لینک کوتاه:

کپی شد