مقامات آمریکایی که در نشست سالیانه کمیته امور عمومی آمریکا- اسرائیل (ایپک) شرکت کرده بودند، رقابت جدی را برای ستایش از رژیم صهیونیستی و نازخری از آن رژیم آغاز کردند. پیش از هر چیز باید بگویم این نشست که در واقع گردهمایی سالیانه لابی یهودی آمریکا است، از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد و شاید توجهی که به آن می شود، بیش از اهتمامی است که به نشست سراسری اعضای دو حزب دموکرات و جمهوری خواه برای تعیین نامزدشان در انتخابات ریاست جمهوری مبذول داشته می شود.
اعضای حاضر در نشست سال جاری ایپک بیش از 6000 نفر بودند که تمام آنها را صهیونیست های فعال و متنفذ تشکیل می دادند و در میان آنها شماری از ثروتمندان سرشناس نیز حضور داشتند. این اعضا وظیفه دارند تا هر سال چارچوب های کلی و برخی مواقع جزئی سیاست های رژیم صهیونیستی را در قبال دولت آمریکا و مسائل مهمی که تل آویو یکی از طرف های حاضر در آن به شمار می رود، تعیین نمایند.
باراک اوباما این بار ترجیح داد تا حداقل در اولین روز افتتاح نشست سالیانه ایپک از حضور مستقیم اجتناب ورزد و از این رو، “راهم امانوئل” مدیر کل کارکنان کاخ سفید و از یهودیان آمریکایی دارنده تابعیت اسرائیلی را به همراه “جو بایدن” حافظ منافع رژیم صهیونیستی در مجلس سنا را به عنوان نماینده به این نشست فرستاد.
در جلسه ای که با حضور 300 تن از برجسته ترین چهره های عضو لابی یهودی و پشت درهای بسته انجام شد، مدیر کل کارکنان کاخ سفید تاکید کرد: “ایالات متحده خود را در مورد راهکار تشکیل دو کشور ملزم می داند.”
وی بلافاصله بعد از اعلام پایبندی دولت آمریکا به راهکار مذکور، بلافاصله به رژیم صهیونیستی این اطمینان را داد که ایالات متحده در اجرای این راهکار هرگز از این رژیم مایه نمی گذارد ؛ زیرا تل آویو و واشنگتن همپیمان دیرینه هم هستند.
این مقام آمریکایی با اشاره به اینکه همپیمانی واشنگتن و تل آویو سابقه دیرینه دارد و به دو دولت کنونی محدود نمی شود، گفت: “آمریکا در همه شرایط از امنیت اسرائیل دفاع می کند.”
پس از راهم امانوئل، تریبون را در اختیار جو بایدن گذارند که او نیز بر راهکار تشکیل دو کشور تاکید کرد و پس از آن با کسب اجازه از رژیم صهیونیستی، خواستار توقف روند شهرک سازی شد و گفت: “می دانم که این حرف بنده را هرگز دوست ندارید ؛ ولی درخواست ما این است که دست از گسترش شهرک های صهیونیست نشین بردارید و به فلسطینیان اجازه دهید تا به صورت آزادانه رفت و آمد داشته باشند و وضعیت اقتصادی خود را بهبود بخشند.”
این عضو مجلس سنای آمریکا بعد از طرح درخواست های مذکور، به اعضای ایپک این اطمینان را داد که کشورش خود را در مورد حفظ امنیت رژیم صهیونیستی متعهد می داند و آن را اصلی غیر قابل چانه زنی یا تغییر تلقی می کند.
سوالی که در اینجا مطرح می شود، آن است که هدف مقامات آمریکایی از این همه تعریف و تمجید تل آویو و اطمینان و تضمین دادن به صهیونیست ها در خصوص حفظ امنیت رژیم اشغالگر قدس چیست؟ در پاسخ باید گفت که اوباما برای متوقف کردن برنامه هسته ای ایران چاره ای جز مذاکره با تهران ندارند ؛ ولی هرگز نمی تواند به صورت مستقیم وارد عمل شود و پاسخ ایران را در این زمینه بشنود، بلکه باید پیش از هر چیز این اطمینان را به عرب ها و مسلمانان بدهد که رژیم تجاوزکار و خودسر صهیونیستی در نهایت پذیرفته است که به فلسطینی ها وعده انجام مذاکرات را بدهد. پس در واقع، آمریکا تلاش می کند تا وعده موافقت با راهکار ایجاد دو کشور و نیز توقف روند شهرک سازی را از رژیم صهیونیستی بگیرد.
رژیم صهیونیستی در حال حاضر حتی برای دادن چنین وعده ای که هرگز محقق نخواهد شد، نیز خساست به خرج می دهد تا جایی که بنیامین نتانیاهو در پیام خود به اجلاس سالیانه ایپک هیچ اشاره ای به راهکار تشکیل دو کشور و توقف روند شهرک سازی نکرد. این مقام صهیونیستی معتقد است هیچ مشکلی وجود ندارد که برای حل آن باید دست به دامن مذاکره شد. به اعتقاد نتانیاهو و همکارانش در دولت راستگرا و افراطی صهیونیستی، مشکل اصلی تنها ایران هسته ای است. آنها بر این باورند که تهران خطری برای امنیت این رژیم و مانعی بر سر راه نفوذ آمریکا در منطقه تلقی می شود. هیات حاکمه بر اسرائیل از آمریکا می خواهد که فلسطینیان را فراموش کرده و تنها بر روی پرونده هسته ای ایران متمرکز شود ؛ زیرا در غیر این صورت، تل آویو مستقیما وارد عمل می شود.
اوباما و اطرافیانش برای حل مسئله سرسختی علنی صهیونیست ها به روشی متوسل شده اند که به هیچ وجه شایسته رئیس جمهور یک کشور قدرتمند نیست. در این روش، آمریکا از رژیم صهیونیستی برای نظارت بر مذاکرات دو جانبه میان این رژیم با تشکیلات خودگردان کسب اجازه می کند ؛ البته نباید فراموش کرد که پافشاری آمریکا بر ایفای نقش به عنوان ناظر مذاکرات به خاطر آن است که این اطمینان را به جبهه به اصطلاح میانه روی عربی بدهد که هرگز دست از مسئله صلح بر نداشته است و هرگز با ایران صلح نخواهد کرد.
اوباما در حال حاضر از تل آویو می خواهد تا اجرای سناریوی مذاکرات را با دادن یک وعده صرفا زبانی در خصوص پذیرش راهکار تشکیل دو کشور و توقف روند شهرک سازی تسهیل بخشد. این مقام آمریکایی به صهیونیست ها می گوید: “شما همین کار را پیش از این کردید پس چرا امروز از آن امتناع می ورزید. شما در گذشته این وعده را دادید ولی باز هم برنامه های شهرک سازی خود را ادامه دادید، بدون آنکه احدی شما را مواخذه کند. وعده دادن به معنای اتخاذ تدابیر لازم برای اجرای آن وعده ها نیست. می توان عرب ها را تنها با وعده دادن آرام کرد. تا کنون وعده های زیادی به عرب ها داده شده است که هیچ کدام به مرحله اجرا نرسیده است. نگرانی شما از چیست؟ مگر نه اینکه آمریکا از همان آغاز خود را ملزم به حفظ امنیت شما و تحقق آرمان «از نیل تا فرات» شما می دانسته است؟”
آیا تل آویو در این زمینه (پذیرش درخواست اوباما) از خود انعطاف نشان می دهد؟
شاید دولت عبری با طرح یک سری شرط و شروط با این امر موافقت نماید. نتانیاهو در نشست هجدهم ماه جاری میلادی خود با اوباما تلاش می کند تا او را در زمینه انجام مسائل ذیل قانع نماید:
1 ـ علنا اعلام کند اولین و بزرگ ترین خطری که آمریکا و رژیم صهیونیستی و جهان را تهدید می کند، فعالیت های هسته ای ایران است.
2 ـ اگر قصد مذاکره با ایران را دارد، این مذاکره بیش از سه ماه به طول نیانجامد. یا در این مدت ایران در مقابل خواسته های غرب مبنی بر توقف روند غنی سازی سر تسلیم فرود می آورد و یا آنکه مجازات ها علیه این کشور بیشتر می شود که از جمله این مجازات ها می توان به محاصره دریایی ایران اشاره کرد.
3 ـ اگر به نظر آمد که ایران در شکستن محاصره دریایی توانا است و به روند فعالیت های هسته ای خود ادامه می دهد، آمریکا باید خود را در خصوص حمله به ایران متعهد اعلام کند.
پرسشی که در اینجا مطرح می شود، آن است که در وضعیت کنونی وظیفه فلسطینی ها و عرب ها به اصطلاح میانه رو چیست؟
اولین کاری که جبهه به اصطلاح میانه رو باید انجام دهد، آن است که دست از خود فریبی بردارد و بداند که وعده های کشورهای غربی، به ویژه رژیم صهیونیستی هرگز شکل عملی به خود نخواهد گرفت. این جبهه باید دست از مذاکره با دشمن صهیونیستی بکشد ؛ زیرا این امر تا کنون هیچ نتیجه ای به دنبال نداشته است.
دومین کاری که جبهه میانه روی عربی باید انجام دهد، آن است که از آمریکا بخواهد تا برای اثبات صداقتش رژیم صهیونیستی را به رفع فوری محاصره از نوار غزه، بازگشایی سریع گذرگاه ها و برچیدن شهرک های (به اصطلاح قانونی یا غیرقانونی) صهیونیست نشین که از ابتدای نوامبر 2000 یعنی از زمان انتخاب جرج بوش به عنوان رئیس جمهور آمریکا احداث شده است، وادار نماید. جبهه مذکور باید از آمریکا بخواهد تا این اهدف را از طریق تشکیل کمیته ای از سوی شورای امنیت و آن هم در مدت کمتر از شش ماه به انجام رساند. ضمنا طرف یادشده باید این تضمین را از واشنگتن بگیرد که اشغالگران قدس به تمامی اشکال شهرک سازی در اراضی فلسطینی خاتمه می دهند. ضمنا اگر آمریکا یا رژیم صهیونیستی از پذیرش این شرط امتناع ورزیدند، فلسطینی ها نیز باید از مشارکت در مذاکرات اجتناب نمایند.
طرف های به اصطلاح میانه روی عربی و فلسطینی باید ایالات متحده و رژیم صهیونیستی را در جریان مذاکرات وادار به قبول بحث در خصوص مسائل نهایی از جمله قدس، شهرک سازی و حق بازگشت آوارگان نمایند که البته این امر باید در مدت حداکثر یک سال از تاریخ آغاز مذاکرات انجام گیرد و اگر این امر با مخالفت واشنگتن و تل آویو همراه شد، باید آنها را به عدم مشارکت در مذاکرات تهدید کنند.
به اعتقاد بنده، طرح چنین درخواست هایی از آمریکا غیر عقلانی نیست ؛ زیرا در حال حاضر این کشور شدیدا گرفتار بحران مالی است و از سوی دیگر، با مشکل وضعیت نابسامان امنیتی در عراق، افزایش حملات طالبان در افغانستان، گسترش مقاومت اسلامی علیه آمریکا در پاکستان و قطع خط کمک های لوجستیکی اش به افغانستان رو به رو است.
آمریکا در حال حاضر از وضعیت داخلی و منطقه ای نابسامانی رنج می برد و حاشیه حرکت و مانورش بسیار محدود شده است. از سوی دیگر، رئیس جمهور ایران و سوریه به خوبی ضعف سیاسی و نظامی آمریکا را درک می کنند و از این رو، در نشست اخیر خود در دمشق اعلام کردند که دست به دست هم از گروه های آزادیبخش فلسطینی تا رهایی کامل سرزمین اسرا و معراج از چنگال اشغالگران حمایت می کنند. به نظر می رسد که احمدی نژاد و بشار اسد به خوبی از موضع قدرتمند خود با خبر هستند و به صراحت می گویند که شرایط به نفع ایران و سوریه رقم می خورد و بهترین گواه، آن است که کشورهایی که تا دیروز به تهران و دمشق فشار می آوردند، امروز از آنها طلب کمک می کنند.
تقاضایی که امروز از عرب ها و مسلمانان وجود دارد، آن است که به جای پرتاب تیر دشمنی به سمت ایران، آمریکا را به اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی جهت رعایت منافع فلسطینیان وادار سازند.
خطاب به کشورهای عربی و اسلامی می گویم که وقتی آمریکا در اوج قدرت بود، هیچ مشکلی از شما حل نکرد ؛ پس چرا امروز که این کشور در ضعف به سر می برد و از دشمنان خود نیز طلب کمک می کند، باز هم چشم امید به آن بسته اید؟