بنده دیگر در صحت اخباری که بسیاری از روزنامه ها و پایگاه های خبری و همچنین اسنادی که بسیاری از سایت های اینترنتی در مورد موفقیت سازمان های بزرگ اطلاعاتی دنیا، به ویژه سیا در استفاده از رهبران جنبش فتح و فرماندهان دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان برای جاسوسی علیه گروه های مبارز فلسطینی و نیز نظام های عربی و اسلامی منتشر کرده اند، ذره ای تردید ندارم. بد نیست بدانید اطلاعاتی که دستگاه های وابسته به تشکیلات خودگردان به دست می آورند، در چارچوب همکاری بین المللی جهت مبارزه با پدیده به اصطلاح تروریسم که امروز از آن برای توصیف تمامی مخالفت های صورت گرفته با بیدادگری بین المللی و عربده جویی های امپریالیسم استفاده می شود، در میان سازمان های امنیتی کشورهای مختلف توزیع می گردد.
بنده هیچ شک ندارم آنچه به نام سفارت های فلسطین شناخته می شود که البته این سفارت ها در بیشتر کشورهای بزرگ، قدرتمند و ثروتمند دنیا نیز وجود دارند، به عنوان مراکز و احیانا دفاتری برای انجام فعالیت های جاسوسی ـ البته نه به نفع فلسطین ـ بلکه به نفع کشورهای استعمارگر و بزرگ دنیا مبدل شده اند.
نکته جالبی که در اینجا باید به آن اشاره داشت، این است که چنین رسوایی های بزرگی یعنی خدمت به سازمان های جاسوسی، تنها بعد از سیطره و کنترل حماس بر مراکز امنیتی تشکیلات خودگردان در نوار غزه رو شد. اقدام ضربتی ـ امنیتی حماس باعث شد تا از وجود اسناد مربوط به عملیات های شرم آور جاسوسی این تشکیلات پرده برداشته شود.
این اسناد نشان می دهد که چگونه جنبش فتح، به عنوان یک جمعیت انقلابی که استارت انقلاب معاصر فلسطینی را زد، تبدیل به یک گروه مزدور شد، گروهی که تنها به نفع استعمارگران کار می کند و دستورات خود را از رهبرانش می گیرد ؛ البته این ماجرا به بعد از ایجاد تشکیلات خودگردان در زمان امضای توافق نامه ظالمانه اسلو بر نمی گردد، بلکه ریشه فعالیت های جاسوسی این جنبش را باید در سال های انقلاب و مبارزه جستجو کرد و شاید همین باعث شد تا این کمیته انقلابی از سوی بسیاری از نظام های عربی مطرود باشد و به عنوان عامل عامل فتنه و درگیری داخلی در کشورهای عربی به شمار رود.
این اسناد به ما می گوید که چگونه اعضای جمعیت انقلابی موسوم به جنبش فتح تبدیل به جماعتی مزدور شدند که خدمات اطلاعاتی و امنیتی برای قدرت های بزرگ انجام می دادند. شاید با توجه به این فاکتور (گردن خدمت به پیش قدرتمندان دراز کردن در مقابل یک مشت دلار) بتوان دلیل ناتوانی این جماعت را در تحقق ذره ای از اهداف شان ـ و لو آزادی یک وجب از خاک میهن ـ تفسیر کرد.
اسناد کشف شده به ما نشان می دهد که چگونه افراد به اصطلاح رهبر انقلاب، مقدرات انقلاب انسانی و جهادی ملت را برای خدمت به اهداف اطلاعاتی و امنیتی دشمن به کار گرفتند و شاید همین امر باعث شده است تا سفارت ها و نمایندگی های فلسطین اثر خود را در حمایت از آرمان فلسطین و خدمت به ملتی که در سراسر جهان آواره شده بودند، از دست بدهند.
اسناد مذکور شاهدی است که به ما می گوید چگونه آرمان فلسطین به انقلابی برای فروش خدمات به دولت های مختلف در جهان تبدیل شد که البته شاید همین امر تفسیر درگیری های میان گروه های عضو سازمان آزادیبخش برای کسب نفوذ و نیز دارایی های بیشتر باشد و اینکه چرا این گروه ها وارد درگیری هایی شدید شدند، درگیری هایی که در آن، مقدار آبروی باقی مانده از انقلاب که البته نتیجه خون های مطهر و مقاومت پاک مبارزان فلسطینی بود، از بین رفت.
شاید همین خوش خدمتی به استکبار باعث شد تا برخی از گروه های فلسطینی گهگاه راه حمایت از ساف را پیش گیرند و گاهی در مقابل جنبش فتح و ساف موضع گیری نمایند، گاهی از صدام در جنگ علیه کویت حمایت کنند و گاهی دست به دست آمریکایی ها بدهند و علیه عراق و مقاومت این کشور فعالیت نمایند. آری! اینها دلیل مشکلاتی است که ملت فلسطین در طول تاریخ آوارگی خود با آن دست و پنجه نرم می کند که ما نمونه این مشکلات را در برخوردی داریم که با فلسطینیان در کویت، عراق و اردوگاه های اردن می شود.
فلسطینی ها در کارنامه خود هیچ افتخاری در خصوص حمایت از انقلاب ها، به ویژه انقلاب ایران ندارند. برخی انسان های ناآگاه می گویند که عرفات با اعطای دارایی، اسلحه و آموزش به انقلاب ایران کمک کرد. جماعتی دیگر پا را از این فراتر می گذارند و می گویند که رهبران ایران در مکتب انقلاب فلسطین درس خوانده اند. سوال بنده این است که این جماعت از کدام مکتب انقلابی صحبت می کنند؟ نکند از آن مکتبی که امروز در خود مشتی مزدور جای داده است که تنها وظیفه خود را جاسوسی علیه کشورهای عربی و اسلامی مخالف آمریکا و رژیم صهیونیستی می دانند؟ این جماعت ناآگاه از کدام انقلاب سخن می گویند؟ نکند از آن انقلابی دم می زنند که وطن خود را در مقابل وعده های پوچ و بی ارزش فروخت؟
در پایان باید گفت که تجربیات گذشته به ما نشان می دهد اختلاف میان کشورهای عربی و اسلامی یا تجسس علیه هر کشوری در جهان برای ما سود و فایده ای ندارد ؛ بلکه ما باید خود و مسئله فلسطین را از هر چالش جدیدی دور نگاه داریم ؛ زیرا با چشمان خود دیدیم که چگونه جنبش فتح با آن سادگی، آرمان و انقلاب مردمی فلسطین را به سمت پرتگاه نابودی هدایت کرد و در نهایت، وضعیتی را پیش آورد که ما هنوز هم گرفتار آن هستیم و در نتیجه آن، به زیر یوغ اشغالگران رفته ایم ؛ ضمن آنکه نیروهای انقلابی نیز به شبه نظامیانی تبدیل شده اند که هدف خود را دفاع از اشغالگران و شهرک نشینان صهیونیست می دانند.
آری! اسناد به دست آمده از مراکز امنیتی در نوار غزه نشان می دهد که چگونه آن مقدار باقی مانده از انقلاب را در اختیار کیت دایتون آمریکایی قرار گرفت تا بتواند آن جماعت شبه نظامی فلسطینی را به ابزاری تبدیل کند که حاضر به کشتار تمامی خانواده و اطرافیانش هست ؛ البته این خوش خدمتی به خاطر دریافت مقداری پول در آخر ماه است، پولی که آغشته به خون و خیانت است.