سه شنبه 13/می/2025

آپارتاید صهیونیستی و محوریت مسئله فلسطین

پنج‌شنبه 13-آوریل-2017

در 15 مارس سال 2017 بود که گزارش کمیسیون اجتماعی و اقتصادی غربآسیای سازمان ملل متحد موسوم به اسکوا صادر و با استناد به تحقیقاتی علمی و همچنینادله و شواهدی خدشه ناپذیر تاکید کرد که رژیم صهیونیستی همچون رژیم آپارتاید حاکمبر آفریقای جنوبی دست به جنایت های نژادپرستانه می زند.

این درست نیست که بگوییم در نبرد ما با پروژه صهیونیسم، گزارش های بینالمللی فاقد هر گونه ارزش هستند. این گزارش ها یک کارکرد اساسی دارند و آن هم پردهبرداشتن از اشتباهاتی است که به رژیم اشغالگر قدس اجازه بهره مندی از مشروعیت بینالمللی را می دهند. این گزارش ها همچنین می تواند در بر ملا ساختن این دروغ کهمسئله فلسطین دیگر مسئله محوری عرب ها نیست، موثر باشد.

مشروعیت دروغین

پر واضح است که صهیونیسم نه تنها با زور سلاح پا گرفته ؛ بلکه اجرایاین پروژه، ثمره یک طرح از پیش برنامه ریزی شده است که اقدامات مسلحانه تنها یکیاز ابزارهای آن می باشد که البته در کنار دیگر ابزارهای اقتصادی، فرهنگی، مذهبی وتبلیغاتی از آن سود می برد. علاوه بر این، چک سفید امضایی که سازمان ملل در وجهاین پروژه استعماری صادر کرده، باعث شده است تا این پروژه برای خود مشروعیتی دست وپا کند. این چک سفید امضا هم چیزی نیست جز قطعنامه تقسیم فلسطین که سازمان ملل آنرا در سال 1947 صادر کرد و طی آن، کشورهای بزرگ «کشور جعلی صهیونیستی» را به عنوانیک کشور طبیعی ـ همچون دیگر کشورها ـ به رسمیت شناختند.

گزارش اخیر اسکوا و دیگر گزارش های مشابه می تواند پایه های مشروعیتبین المللی پروژه صهیونیسم را دستخوش تزلزل بنماید ؛ زیرا خط بطلانی بر این ادعایدروغین است که «اسرائیل» یک کشور طبیعی می باشد.

به گفته دکتر ریما خلف، مدیر مستعفی اسکوا این گزارش به صورت روشن وشفاف ـ حداقل ـ از سه اشتباه و مغلطه پرده برداشت. به اعتقاد این بانو که بهسیاستمداران عرب درس مقاومت و میهن پرستی داد، گزارش مذکور نشان داد این ظلمی کهبر فلسطینیان می رود، در سال 1967 آغاز نشده بلکه شروع آن به سال 1948 یعنی زمانبرپایی رژیم آپارتاید صهیونیستی باز می گردد و این رژیم قوانین بین المللی را زیرپا می گذارد و با ایجاد یک نظام نژادپرست، جرائم بزرگ ضد بشری را مرتکب می شود.این گزارش همچنین نشان داد که حل مشکل فلسطینیان نه با ایجاد «دو کشور» بلکه بازوال و نابودی نظام نژادپرست حاکم بر فلسطین اشغالی امکان پذیر است.

گزارش یادشده همچنین از راهبردی پرده برداشت که برای اجرای سیستم  آپارتاید در فلسطین انجام می پذیرد. اینراهبرد، تقسم کردن ملت فلسطین به چهار گروه است: فلسطینیانی که تابعیت اسرائیلیدارند، فلسطینیان ساکن قدس شرقی، فلسطینیان ساکن کرانه باختری و نوار غزه وفلسطینیان پناهنده یا آواره.

در واقع، سازمان ملل متحد بیش از 15 سال به نتیجه نهایی گزارشی کهصهیونیسم را یکی از اشکال نژادپرستی و تبعیض نژادی می دانست، پایبند بود و مجمععمومی این سازمان در مصوبه 3379 (صادره به سال 1975) خود بر این نکته تاکید کرد.این شرایط ادامه داشت تا آنکه مصوبه مذکور در دسامبر 1991 و تحت فشار آمریکا ورژیم  صهیونیستی ملغی اعلام شد.

ضمنا در کنار سازمان ملل، شماری از کمیته ها و سازمان های بین المللیو نیز تعدادی از کارشناسان و اندیشمندان با بررسی اقدامات رژیم صهیونیستی اعلامکردند که این اقدامات در چارچوب سیاست تبعیض نژادی جای می گیرد. آنها همچنینخواستار اعمال مجازات علیه تل آویو و از بین بردن نظام نژادپرست آن شدند.

منابع آپارتاید صهیونیسم

برداشتن متن گزارش اسکوا از روی سایت الکترونیکی این سازمان که بعد ازفشارهای آمریکا و رژیم صهیونیستی و به بهانه عدم موافقت دبیر کل سازمان ملل با اینگزارش انجام گرفت، ما را به یاد لغو مصوبه 3379 مجمع عمومی انداخت که در آن،صهیونیسم یکی از اشکال نژادپرستی اعلام شده بود.

لغو مصوبه 3379 سازمان ملل باعث لغو منابع پشتیبان این مصوبه نشود.منظور ما از این منابع پشتیبان، مصوبه شماره 1904 سازمان ملل (مصوب به سال 1963)با موضوع ریشه کنی تمامی اشکال نژادپرستی، مصوبه 3151 مجمع عمومی (مصوب به سال 1973)درباره محکومیت ائتلاف شوم میان آپارتاید و رژیم صهیونیستی و اعلامیه مکزیک (مصوببه سال 1975) است که بر اساس آن، برقراری همکاری و صلح در عرصه بین المللی رامشروط به از بین بردن چندین پدیده از جمله استعمار جدید، صهیونیسم و تبعیضنژادپرستی دانسته است.

ضمنا برداشتن متن گزارش مذکور از سایت اسکوا باعث لغو منابع و سندهایپشتیبان آن نمی شود که از جمله آن می توان به منشور سازمان ملل متحد، اعلامیهجهانی حقوق بشر (1948)، توافق بین المللی ریشه کنی تبعیض نژادی (1965)، اساس نامهدیوان کیفری بین المللی یا اساس نامه رم (2002)، توافق نامه بین المللی در خصوصمقابله با جرائم تبعیض نژادی و مجازات عاملان آن (1973) و رای تخصصی دیوان عدالتبین المللی در خصوص دیوار نژادپرستانه حائل (2004) اشاره کرد. علاوه بر اینکه کهنظام صهیونیستی در رفتارهای خود به مجموعه ای از قوانین نژادپرستانه همچون قانونساماندهی وضعیت اراضی، قانون بازگشت و سیاست هایی عمل می کند که گزارش اسکوا از آنبه عنوان مهندسی کردن شرایط جمعیتی یاد شده و در آن، عرب ها به خاطر دین شان موردتبعیض قرار می گیرند.

باید گفت که رفتار آپارتایدی صهیونیست ها در عرصه های دیگری نیز مشهوداست که در گزارش اسکوا به آن پرداخته نشده است که البته دلیل آن نیز صبغه حقوقیگزارش بوده است. از مهم ترین این عرصه ها می توان به مفاد کتب درسی، فتواهای خاخامها، مطالب منتشر شده در رسانه ها، پژوهش های تاریخی و جغرافیایی ساختگی، عملیات یهودیسازی و نیز کشتارها و صدماتی اشاره کرد که به تمامی اقشار جامعه فلسطینی وارد میآید. باید به تمامی اینها، وجود یک افکار عمومی را اضافه کرد که ایجاد یک نظامتبعیض آمیز نژادی را ترجیح می دهند. بر اساس نظرسنجی که در اکتبر 2012 در روزنامههاآرتص منتشر شد، بیشتر پرسش شوندگان صهیونیست اعلام کردند که در صورت شکست راهکارتشکیل دو کشور و الحاق اراضی کرانه باختری و قدس شرقی به «اسرائیل»، ایجاد یک نظامآپارتاید در اراضی اشغالی (مشابه نظام آفریقای جنوبی) را تایید می کنند. 74 درصد ازآنها نیز تصریح کردند که در صورت الحاق کرانه باختری به اراضی اشغالی، احداث یکمسیر و جاده خاص که فلسطینی ها و شهرک نشینان ساکن این منطقه را از هم جدا کند، یکضرورت است. 41 درصد از پرسش  شوندگانصهیونیست خواستار کوچاندن اجباری فلسطینیان شدند. 69 درصد نیز تاکید کردند که درصورت تشکیل یک کشور (به جای دو کشور) باید فلسطینیان را از حق انتخاب محروم کرد.

بر خلاف صدها پژوهش عربی و غربی که تاریخ ماهیت نژادپرستانه نظام حاکمبر رژیم صهیونیستی را سال 1948 می دانند و این نکته را به اثبات رسانده اند،بسیاری از سیاستمداران صهیونیست، غربی و بین المللی هستند که اعتقاد دیگری دارند.به عنوان نمونه، در فاصله دو روز مانده به صدور گزارش اسکوا، «عومر بارلیو» ازنمایندگان عضو حزب کار در کنست رژیم صهیونیستی اعلام کرد که اوضاع در کرانه باختریبه سمت تبدیل شدن به یک آپارتاید روزمره است. در مه 2014 بود که جان کری، وزیرخارجه آمریکا در توصیف آینده «اسرائیل» گفت که اگر توافق نامه صلحی ـ بر اساسراهکار تشکیل دو کشور ـ دست نیاید، آینده ای مشابه «آپارتاید» در انتظار تل آویواست. در ژانویه 2015، آویگدور لیبرمن که اکنون تصدی وزارت جنگ رژیم اشغالگر قدس رادارد، در واکنش به مذهبی های تندروی یهودی که به دنبال الحاق اراضی کرانه باختریهستند، گفت: «باید انتخاب کنند که به دنبال یک کشور دو قومیتی هستند که بین روداردن و دریای مدیترانه تشکیل می شود و رئوفن ریولین، رئیس جمهور نیز هوادار آن استیا آنکه به دنبال یک کشور آپارتاید می باشند.»

محوریت آرمان فلسطین

محکومیت بین المللی اقدامات رژیم آپارتاید صهیونیستی دیگر مسئولیت مهماست. برخی سیاستمداران و پژوهشگران غربی و صهیونیست در سال های اخیر شروع بهمقایسه قربانیان مسئله فلسطین با قربانیان مناقشات عربی در سوریه، عراق، یمن، لیبیو مصر کرده اند تا در نهایت بگویند که عرب ها دردها و مشکلات مهم تر و دردآورتر ازمسئله فلسطین دارند و این مسئله دیگر موضوع محوری و مورد توجه عرب ها نیست. ایندروغ چیزی نیست که عرب ها و بسیاری از انسان های منصف در سراسر دنیا آن رابپذیرند. مناقشات کنونی در جهان عرب هم نتیجه اشغالگری آمریکایی عربی یا کودتاها وجریان ضد انقلاب است. این مناقشات همچون دیگر مناقشات مشابه دیر یا زود تمام میشود ؛ ولی مسئله فلسطین، مسئله محوری جهان عرب هست و اگر بخواهیم که امنیت و صلحبین المللی در سراسر منطقه و دنیا حکمفرما شود، باید آن را حل کنیم.

محوری بودن مسئله فلسطین به خاطر ماهیت رژیم اشغالگر قدس و پرژوهاستعماری آن است که اساس آن بر توسعه طلبی و اشغال اراضی دیگر کشورها (در بعدخارجی) و بر نژادپرستی و سرکوبگری (در بعد داخلی) نهفته است. عدالتخواهانه بودنحمایت از این آرمان ملی، به خاطر نقض قوانین، عرف ها و منشورهای بین المللی از سویاین رژیم است. اشغالگران قدس حتی قوانین داخلی آمریکا در خصوص صادرات سلاح و کمکهای خارجی را نیز زیر پا می گذارند. محوریت این آرمان و عدالتخواهانه بودن آنهمچنین ناشی از وجود ده ها مصوبه بین المللی است که برای محکوم کردن اقدامات تلآویو و قوانین آن صادر شده است.

از سوی دیگر، ارزیابی و سنجش دقیق افکار عمومی جهان عرب ثابت می  کند که مسئله فلسطین همچنان در نگاه اکثریت عربها به عنوان مسئله ای محوری است. آمارهایی که اخیرا توسط مرکز پژوهش ها و مطالعاتسیاسی در دوحه منتشر شده است، نشان می دهد که حدود 86 درصد از شرکت کنندگان درنظرسنجی مخالف آن بودند کشورهای شان رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسند که البتهبرای این امر دلایل مختلفی را ذکر کرده اند که مهم ترین آنها ماهیت استعماری،نژادپرستانه و توسعه طلبانه این رژیم و تداوم اشغالگری اش در اراضی فلسطینی است.در مقابل، تنها 9 درصد با شناسایی رژیم صهیونیستی موافق بودند. نظرسنجی مذکورهمچنین نشان می داد که 68 درصد از افراد، واشنگتن و تل آویو را بزرگ ترین تهدیدبرای امنیت ملی عرب ها می دانند.

این درست نیست که بگوییم اقدام برخی دولت های عربی در استفاده ازمسئله فلسطین برای توجیه سرکوبگری و استبدادشان تاکیدی بر غیر محوری مسئله فلسطیناست ؛ بلکه درست آن است که بگوییم تفکیک دو مقوله آزادی فلسطین از چنگال آپارتایدو رهایی از دست استبداد و سرکوبگری امری غیر ممکن است.  

چه باید کرد؟

پروژه صهیونیسم یک پروژه چند بعدی است و از این رو، مقاومت در برابرآن نیز باید چند بعدی باشد. هویدا کردن اقدامات رژیم آپارتاید صهیونیستی، بر ملاساختن دروغ های آن و آشکار ساختن مشروعیت کذایی اش از طریق  گزارش های منصفانه بین المللی و کمپین هایبایکوت اشغالگران قدس کاری با اهمیت فراوان است.

وظیفه ای که امروز داریم، آن است که به گزارش اسکوا، شواهد و قرائن ذکرشده در آن و همچنین منابع مختلف آن برای اتخاذ تدابیر لازم جهت محاکمه رژیمآپارتاید صهیونیستی و مجازات آن به خاطر جنایت های نژادپرستانه استفاده کرد.

دکتر ریما خلف، گام هایی را که کشورهای عضو سازمان ملل متحد برایاستفاده از گزارش اسکوا باید بردارند، مشخص کرده است. به گفته وی، برای آنکه رژیمصهیونیستی به عنوان یک کشور نژادپرست در سطح بین الملل مطرح شود و با عنواننژادپرست توصیف شود، باید یکی از اعضا درخواستی در این زمینه به مجمع عمومی سازمانملل ارائه دهد تا در این رابطه تصمیم گیری شود و مصوبه ای صادر گردد. به مجرداینکه مصوبه توصیف یک عضو به عنوان نژادپرست مورد تایید قرار گرفت، مسئولیت هایالزام آوری برای دیگر اعضا جهت منزوی ساختن کامل عاملان جنایت های تبعیض نژادی،بایکوت کشور اشغالگر و از بین بردن نظام آپارتاید ایجاد می شود. در سطح فردی نیزافرادی که از اشغالگران آسیب دیده اند، می توانند «اسرائیل» را در دادگاه هایخارجی تحت پیگرد قرار دهند. الزام آور بودن این  مسئولیت های به آن معنا است که شانه خالی کردناز انجام آن، طرف مستنکف را به عنوان شریک در جنایت های تبعیض نژادی قرار می دهدکه البته مشمول گذر زمان نیز نمی گردد.

در پایان ذکر این نکته ضروری است که نباید اجازه دهیم که در سایهسیاست های سلطه جویانه دولت های غربی و ضعف و شکاف موجود در میان دولت های عربی فرصتفراهم شده توسط گزارش اسکوا از بین برود. باید از این گزارش در جهت تحقق سه هدفتلاش کنیم: احیای دوباره مصوبه ای که صهیونیسم را یکی از اشکال نژادپرستی می داند،تقویت پیوندها میان سازمان های مردم نهاد عربی با ملت های محور جنوب ـ شمال و آغازیک جنبش همبستگی بین المللی با محوریت مسئله فلسطین که در چارچوب آن، رشته پیوندیکه میان مقوله «تروریسم» با حق مقاومت در برابر اشغالگران، مبارزه با تبعیض نژادی وتلاش برای ریشه کن کردن آپارتاید صهیونیستی ایجاد شده است، از بین برود. در چارچوباین جنبش باید نظام بین الملل که حامی آپارتاید است و سلطه جویی و رفتارهای یک بامو دو هوا را پیش گرفته است، تحت فشار قرار گیرد.  

لینک کوتاه:

کپی شد