وقتی که وضعیت نوار غزه این گونه بغرنج می شود و خونریزی و درگیری ها به این حد می رسد، باید آمریکا، “اسرائیل” و اتحادیه اروپا را که ملت فلسطین را مجازات کردند و هر گونه افقی را به روی راه حل سیاسی بستند، مورد ملامت و سرزنش قرار داد. این طرف ها می بایست ابتدا با حکومت منتخب حماس به مذاکره می نشستند.
عملا باید این طرف ها را محکوم کرد و و بخش بزرگی از فاجعه غزه را متوجه آن ها ساخت. به این سبب که آن ها نتایج انتخابات فلسطین و دمکراسی فلسطین را نپذیرفتند و ترجیح دادند که جنبش فتح را که محمود عباس رهبری آن را بر عهده دارد و طی انتخابات به ریاست تشکیلات خودگردان برگزیده شد، تقویت کنند. اما جنبش حماس به دلیل به رسمیت نشاختن موجودیت رژیم صهیونیستی و توافق نامه های ساف با این رژیم و مخالفت با توقف مقاومت با این که در انتخاباتی دمکراتیک و شفاف به قدرت رسید، اما مورد بی مهری کمیته چهارجانبه قرار گرفت.
پاسخ منفی حماس به درخواست ها و شروط کمیته چهارجانبه همچنان منطقی و درست است، “اسرائیل” از نظر سازمان ملل از 40 سال پیش یک نیروی اشغالگر محسوب می شود. (سازمان ملل تنها اراضی اشغالی در سال 1967 را اشغال شده می داند) و جنبش حماس و برخی طرف های دیگر فلسطین این رژیم را از سال 1948 اشغالگر می دانند. (حماس معتقد است که همه سرزمین فلسطین تحت اشغال است و تفاوتی میان سرزمین های اشغالی شده در 1948 و 1967 وجود ندارد.) با این وجود این رژیم صهیونیستی است که ابتدا باید حقوق ملت فلسطین به خصوص در زمینه رهایی از اشغالگری، تشکیل کشور مستقل فلسطینی به پایتختی قدس شریف، حق بازگشت آوارگان به خانه و کاشانه شان را به رسمیت بشناسد.
اما پس از انتخابات ریاست تشکیلات خودگردان در دسامبر 2005 میلادی و انتخابات مجلس قانونگذاری حماس در ژانویه 2006 میلادی منازعه میان دو مشروعیت و نهاد مشروع و قانونی فلسطین (حکومت و ریاست تشکیلات خودگردان) و میان دو جنبش که برنامه سیاسی و سیاست های متفاوتی دارند، آغاز شد.
قبل از هر چیزی باید به این نکته اشاره کرد که وقتی آریل شارون نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی تصمیم به عقب نشینی یکجانبه از غزه گرفت با این که شهرک های یهودی نشین نوار غزه را تخریب کرد، اما هنوز هم گذرگاه ها و مرزهای زمینی، دریایی و هوایی این منطقه تحت کنترل صهیونیست هاست و به تبع آن، آنها باید به وظایف “یک دولت اشغالگر” در منطقه تحت اشغال نوار غزه عمل کنند.
دی سوتو فرستاده سازمان ملل به خاورمیانه در گزارش سری خود تقریبا یک ماه قبل از بازنشستگی اش می گوید: تحریم گسترده حکومت “حماس” خسارت ها و زیان های زیادی به ملت فلسطین رسانده است و “اسرائیل” شروطی برای مذاکره با فلسطینیان مطرح ساخته که نمی توان آن ها را محقق ساخت.
وی می گوید:«کمیته چهارجانبه از یک کمیته برای مذاکره بر اساس نقشه راه به سازمانی تبدیل شده است که حکومتی را که ملتی تحت اشغال انتخاب کرده است، مورد محاصره و مجازات قرار می دهد.»
اما اکنون باید این سؤال را مطرح ساخت که جنبش حماس پس از کنترل کامل نوار غزه و پس از این که دولت وحدت ملی به حبابی توخالی تبدیل شده است، چکار خواهد کرد؟
اما باید فتح و عباس به خود آمده و با حماس برنامه ملی مشترکی ارائه دهد تا فلسطینیان یکصدا و متحد شوند؟ آیا این چیز محالی است؟