چهارشنبه 30/آوریل/2025

آیا ترامپ واقعاً از ایده‌ی کوچ اجباری عقب‌نشینی کرده است؟

دوشنبه 17-مارس-2025

دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در جریان دیدارش با نخست‌وزیر ایرلند در کاخ سفید، اعلام کرد که فلسطینی‌ها را از نوار غزه اخراج نخواهد کرد. این پاسخ در واکنش به پرسشی از سوی یکی از خبرنگاران مطرح شد. آیا این اظهارنظر نشان‌دهنده‌ی عقب‌نشینی ترامپ از ایده‌ی کوچ اجباری فلسطینیان از نوار غزه است؟

این اظهارنظر ترامپ دو تفسیر دارد:

  1. او برنامه‌ی خود را «اخراج» یا «کوچ اجباری» فلسطینیان تلقی نمی‌کند، بلکه آن را تحقق خواسته‌های آنان می‌داند؛ از همین رو، هنگام مطرح شدن این پرسش، متوجه مفهوم آن نشد و حتی از طرح آن ابراز تعجب کرد. او معتقد است که برنامه‌اش از حمایت فلسطینی‌های ساکن نوار غزه برخوردار است.
  2. ترامپ واقعاً از طرح کوچ اجباری ساکنان غزه عقب‌نشینی کرده است، چراکه به دشواری اجرای این پیشنهاد، مخالفت کشورهای عربی با آن و همچنین اهداف بزرگ‌تری که در منطقه دارد پی برده است. او ممکن است دریافته باشد که اجرای این طرح نه‌تنها سودی ندارد، بلکه مشکلاتی بیش از آنچه تصور می‌کرد ایجاد خواهد کرد.

در واقع، این جدل چندان فایده‌ای ندارد. تحلیل موضع ترامپ درباره‌ی کوچ اجباری بر اساس یک جمله‌ی گفته‌شده در یک نشست، کار پرریسکی است، به‌ویژه که ترامپ جملات بسیاری گفته که بعداً از آن‌ها عقب‌نشینی کرده یا اظهاراتی شدیدتر از واقعیت ارائه داده است. حتی نوار غزه نیز شاهدی بر این موضوع است؛ او پیش‌تر وعده‌ی آزادی تمام اسرای اسرائیلی در یک مهلت زمانی مشخص را داد، اما هیچ اتفاقی نیفتاد.

در مقابل، می‌توان تلاش کرد که این اظهارنظر را در یک زمینه‌ی وسیع‌تر درک کرد. این زمینه نشان می‌دهد که ایده‌ی کوچ اجباری دیگر در دستور کار جدی دولت آمریکا نیست. در همین راستا، می‌توان به اظهارنظر دیگری از ترامپ درباره‌ی الحاق کرانه‌ی باختری اشاره کرد.

ترامپ در نشست مشترک با بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، که در آن طرح کوچ اجباری ساکنان غزه را مطرح کرد، وعده داد که ظرف چهار هفته، موضع خود را درباره‌ی الحاق کرانه‌ی باختری اعلام خواهد کرد. اما در نهایت، هیچ اتفاقی نیفتاد و پس از گذشت این مدت، کاخ سفید هیچ موضعی در این‌ باره نگرفت.

ترامپ کوچ اجباری را «تفکری خلاقانه و خارج از چارچوب» می‌دانست، اما این همان عبارتی بود که اسرائیلی‌ها برای توصیف پیشنهاد او به کار می‌بردند. با این حال، او با مخالفت یکپارچه‌ی کشورهای عربی مواجه شد، درحالی‌که این کشورها ابتکار جدیدی را برای بازسازی غزه و خروج از بن‌بست سیاسی ارائه کردند—بن‌بستی که ناشی از عدم اعطای حقوق ملی و سیاسی به فلسطینیان بود.

این ابتکار عربی، برخلاف پیشنهادهای گذشته، فقط یک طرح اقتصادی برای بازسازی غزه نبود، بلکه یک مسیر سیاسی مشخص و زمان‌بندی‌شده برای «صلح» نیز ارائه داد—واژه‌ای که ترامپ بارها از آن استفاده کرده است.

اگر روش ترامپ این است که با بالا بردن سقف مطالباتش، به اهداف مدنظرش برسد، ابتکار عربی نیز با تعیین سقفی سیاسی که فراتر از بازسازی غزه و جلوگیری از کوچ اجباری بود، تلاش کرد تا غزه را از چنگال این ایده که ترامپ مطرح کرده و در تخیل اسرائیلی‌ها ریشه دوانده بود، نجات دهد—ایده‌ای که حتی در وزارت جنگ “اسرائیل” نیز به عنوان یک طرح اجرایی مورد بررسی قرار گرفت.

مخالفت آشکار کشورهای عربی و جامعه‌ی بین‌المللی، نقشی اساسی در مهار این طرح در ذهن ترامپ ایفا کرد. بنابراین، صرف‌نظر از اظهارنظر اخیر او، مهم این است که او دیگر این پیشنهاد را تکرار نمی‌کند. در واقع، سکوت ترامپ درباره‌ی این طرح، حتی مهم‌تر از اظهاراتی است که در این باره داشته است.

در مقایسه با دفعاتی که ترامپ طرح‌های دیگر خود را تکرار کرده، ایده‌ی کوچ اجباری فلسطینیان از غزه، دیگر اولویتی برای او ندارد—برخلاف موضوعاتی مانند توافقات تجاری با اوکراین، طرح خرید گرینلند، یا اعمال تعرفه‌های گمرکی بر کانادا، که همچنان آن‌ها را مطرح و بر آن‌ها پافشاری می‌کند.

دولت آمریکا به‌خوبی می‌داند که مذاکرات آتش‌بس در غزه به سمتی خواهد رفت که با ایده‌ی کوچ اجباری در تضاد است. برای نمونه، مذاکراتی که آدام بوهلر، فرستاده‌ی ویژه‌ی آمریکا در امور اسرای این کشور با جنبش حماس داشت، شامل بحث درباره‌ی یک آتش‌بس پنج‌ساله در غزه بود—آتش‌بسی که حتی تا بعد از پایان دوره‌ی ریاست‌جمهوری ترامپ و نخست‌وزیری نتانیاهو ادامه خواهد داشت.

بوهلر تأکید کرد که این مذاکرات با تأیید و حمایت شخصی ترامپ انجام شده است، که خود نشانه‌ای دیگر بر این است که ایده‌ی کوچ اجباری نه برای ترامپ و نه برای دولت او، یک اولویت محسوب نمی‌شود.

علاوه بر این، ترامپ می‌داند که کوچ اجباری در تضاد با جاه‌طلبی بزرگ‌تر او برای برقراری صلح در خاورمیانه (طبق تعریف خودش از صلح) است. این طرح، تمام نقشه‌های او را برای احیای روند عادی‌سازی روابط در منطقه، ثبات آن و جلوگیری از وقوع جنگ‌ها، از بین خواهد برد.

کوچ اجباری، نه‌تنها ثبات منطقه‌ای را تهدید می‌کند، بلکه منازعه‌ی “اسرائیل” و فلسطین را به نقطه‌ی آغازین خود در سال 1948 بازمی‌گرداند—زمانی که “اسرائیل” فلسطینیان را از سرزمین‌شان بیرون راند. در واقع، کوچ اجباری نه‌تنها این منازعه را حل نمی‌کند، بلکه آن را از نو شعله‌ور خواهد کرد، در حالی که ترامپ و “اسرائیل” هر دو به‌اشتباه تصور می‌کردند که این منازعه دیگر وجود ندارد. بنابراین، میان «ثبات منطقه‌ای» و «کوچ اجباری» تناقضی آشکار وجود دارد، همان‌طور که میان «عادی‌سازی روابط» و «کوچ اجباری» نیز تناقضی عمیق برقرار است.

پس، فراتر از یک جمله‌ی ترامپ، نشانه‌های مهم‌تری وجود دارد که از عقب‌نشینی او از ایده‌ی کوچ اجباری حکایت دارد. سکوت او درباره‌ی این موضوع یک نشانه است، و عملکرد او نشانه‌ی دیگر.

با این حال، نباید نقش جریان‌های صهیونیستی نزدیک به ترامپ، از جمله مارکو روبیو، وزیر خارجه‌ی او و مایکل والتز، مشاور امنیت ملی را نادیده گرفت—افرادی که ممکن است تلاش کنند این ایده را در ذهن ترامپ زنده نگه دارند. علاوه بر آن، این طرح اکنون به‌شدت مورد توجه “اسرائیل” قرار گرفته است که در جستجوی فرصتی برای اجرای آن است، یا حداقل در حال آماده‌سازی خود برای آن است.

با این حال، عقب‌نشینی ترامپ از این پیشنهاد، بر موضع “اسرائیل” نیز تأثیر خواهد گذاشت. در واقع، در داخل “اسرائیل” نیز صداهایی در مخالفت با این طرح بلند شده است—چه به دلایل اخلاقی، چه به دلایل سیاسی، چراکه این طرح نه‌تنها غیرقابل اجراست، بلکه حتی بحث درباره‌ی آن نیز می‌تواند به “اسرائیل” در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی آسیب بزند و همچنین جان اسرای اسرائیلی را به خطر بیندازد.

لینک کوتاه:

کپی شد

مطالب بیشتر از مهند مصطفی