هنگامی که جریان تبلیغات انتخاباتی جنبش های فتح و حماس را در رفح پیگیری می کردم بر آن شدم که روش هر یک از این دو جنبش را در تبلیغات و نحوه عملکرد افرادی که به تبلیغات می پرداختند به ویژه افراد عادی که مستقیماً با توده ملت در تماس هستند، بررسی کنم.
پیش از پرداختن به نحوه تبلیغات بهتر است که به طور خلاصه درباره شهر رفح مطالبی بیان کنم.
رفح در مرز مصر با فلسطین واقع شده است، تراکم جمعیتی این شهر در اطراف دیوار حایل بین رفح مصر و رفح فلسطین بیشتر است، یعنی اغلب ساکنان این شهر در نزدیکی مرز زندگی می کنند حتی اردوگاه شابوره که در 600 متری مرز واقع شده است جزو این مرز محسوب می شود. منطقه تل السلطان در این منطقه بیش از جاهای دیگر در معرض خطر قرار دارد؛ زیرا از یک سو در مرزهای مصر و فلسطین واقع شده است و از سوی دیگر با شهرک های صهیونیست نشین هم مرز است.
خلاصه
این موقعیت موجب شده است که تمام نقاط شهر رفح به طور روزمره از سوی برج های مراقبت رژیم صهیونیستی موجود در مرز مصر با فلسطین و نیز طی سال های انتفاضه از طریق برج های مراقبت موجود بر کمربندی شهرک های صهیونیست نشین هدف تیراندازی قرار گیرد، از این رو شمار شهیدان و مجروحان این شهر بسیار بالا است و نمی توان با شهرهای دیگر مقایسه کرد. علت دیگر بالا بودن شمار شهیدان در این شهر یورش هایی است که به هدف جستجو برای یافتن تونل انجام گرفته است و درصد ویرانی منازل نیز در این شهر نسبت به جاهای دیگر بیشتر است.
مسئله دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که اکثریت ساکنان شهر رفح را آوارگان فلسطینی تشکیل می دهند از این رو در بیشتر جاهای این شهر اردوگاه هایی بنا شده است.
طبعاً می دانید که اردوگاه چیست؟!
همه این ها به این معناست که رفح بیش از هر جای دیگر فلسطین در وضعیت بدی قرار گرفته است و با جرئت می گویم که این شهر بیش از شهرهای دیگر که به دریای مدیترانه مشرف هستند با مشکلات رو به روست.
وضعیت سیاسی رفح
رفح طی سال های متمادی پایگاه جنبش فتح محسوب می شد، اما جنبش جهاد اسلامی و جنبش حماس هم که در این شهر به عنوان گردان های شهید عزالدین قسام مشهور است، از محبوبیت مردمی برخوردارند.
طی سال های انتفاضه ساکنان شهر رفح با نوع جدید و بی نظیری از مبارزات مشهور گشته اند که از بقیه گروه ها متمایزند، آنها پیش بندی سبزرنگ بر پیشانی می بندند که عبارت توحید بر روی آن نوشته شده است و زیر آن اسم گروهی که به آن وابسته اند (گردان های شهید عزالدین قسام) حک شده است.
جای بسی شگفتی است که در اخبار و بیانیه های رسانه های خبری این عملیات ها به گروه هایی زیادی نسبت می دهند در حالی که ساکنان رفح حقایق را خوب می دارند؛ زیرا درگیری ها در جلوی در خانه هایشان انجام می گیرد نه در جای دیگر از این رو آنها نیازی ندارند که کسی به آنها بگوید چه کسی این عملیات ها را انجام داده است و چه کسی آن را از روی دروغ برعهده می گیرد.
صرف نظر از کار جهادی و تأثیر آن و بی نظیر بودن آن این مجاهدان از اخلاق بسیار پسندیده ای برخوردار هستند. آنها هیچ روزی به ساکنان این شهر به این بهانه که مجاهد هستند و می توانند هر کاری را در این شهر انجام دهند، حمله نمی کنند بلکه در هر یورشی در صف اول دفاع از این شهر بر می آیند و دائماً برای نجات ساکنان شهر رفح که با ویرانی و تخریب از سوی صهیونیست های وحشی رو به رو گشته اند، تلاش می کنند.
در بسیاری اوقات ساکنان شهر رفح به این مبارزان و به ویژه اعضای گردان های قسام یاری می رسانند و به خوبی می دانند که چه کسی مبارز حقیقی است و چه کسی با فریب و ریا سلاح بر دوش می گذارد. برای اینکه مبارز واقعی که با کمک و یاری خداوند تانکی را با نارنجک منفجر می سازد از کسی که تیر هوایی شلیک می کند شناخته شود نیاز به هوش زیادی ندارد. همان طوری که گفتم این درگیری ها غالباً در کوچه های اردوگاه ها و در کنار در منازل صورت می گرفت.
به خاطر همین است که رفح حماس را می شناسد..
اما آنها درباره جنبش فتح چه می گویند:
اسم فتح با تشکیلات خودگردان و سازمان های امنیتی گره خورده است. هنگامی که از تشکیلات خودگردان سخنی به میان می آید شهروند ساکن رفح آن را به فساد ربط می دهند و وقتی که نامی از سازمان های امنیتی برده می شود آن را به قاچاق مربوط می دانند.
تشکیلات فاسد نسبت به زندگی دشوار و بدبختی هیچ احساسی ندارد.
در هر بار که این شهر هدف حمله صهیونیست ها واقع می شود اعضای تشکیلات به سفرها و گردش های خود ادامه می دهند گویی که به طور کلی این امر به آنها مربوط نمی شود. شاید شهروند رفح در همین زمان هنگامی که مشاهده می کند یا می شنود که نخست وزیر یا یکی از وزیران همزمان با حمله صهیونیست ها به شهر رفح بار سفر بسته است به خشم بیاید ..گاهی این شهر چندین روز به قتلگاه تبدیل می شود، اما هیچ یک از مسئولان تشکیلات خودگردان حتی یک ساعت به خود زحمت نمی دهند که از آن دیدن کنند.
حتی ابو علی شاهین (یا ابو طحین) که ساکنان رفح او را ـ پس از قضیه معروف آرد ـ به این نام می خوانند پس از آنکه رفح مجروحان خود را التیام می داد و شهدای خود را دفن کرد به نظریه پردازی و تحلیل در شبکه های ماهواره ای اکتفا می کند گویی که او از ساکنان این شهر یا یکی از نمایندگان تشکیلات خودگردان نیست. ساکنان رفح آنها را خوب می شناسند. این در حالی است که سازمان های امنیتی تشکیلات خودگردان در قبال این یورش موضع گیری های منفی از خود نشان می دهند گویی که از ساکنان این شهر نیستند، اما همیشه به ساکنان این شهر القا می کنند که آنها اعضای جنبش فتح هستند و اشکال کار در این جاست.
یکروز به یکی از معترضین به رفتار اعضای سازمان های امنیتی که چند ساعت پیش از یورش پایگاه های خود را ترک کرده بودند، گفتم که آنها بنابر دستوراتی که از رهبران خود گرفته اند به این رفتارها دست می زنند و او با خنده گفت:سبحان الله آنها همه دستورات و قوانین را نقض می کنند و فقط به این دستور پایبند هستند!!
این مرد حق داشت که این را بگوید.
اعضای سازمان های امنیتی هیچ ارتباطی با قانون ندارند، آنها اولین کسانی هستند که قانون را نقض می کنند، به محضی که فرصتی یافتند به خلاف های بزرگ و زیادی برای دستیابی به منفعت شخصی دست می زنند، آنها غالباً با استفاده از سلاح تشکیلات به کشمکش های قبیله ای دامن می زنند.
…
اما فعالیت های تبلیغاتی:
جنبش حماس
شعارهایی بر دیوارها و پلاکاردهایی که حاکی از دیدگاه های این جنبش نسبت به شهرداری هاست و پرچم های سبز حماس که بر روی تیرهای برق نصب شده است و کودکان و جوانانی که مؤدبانه نوشته های تبلیغاتی نامزدهای جنبش حماس و عکس های آنها را پخش می کنند و همه این ها با تبسمی بر لب صورت می گیرد و خداوند آگاه به اسرار است.
جنبش فتح
همین روش در استفاده از شعارها و پلاکاردها به کار گرفته می شود، اما نوع برخورد با مردم فرق دارد..فرق زیادی با هم دارند..جنبش فتح علاوه بر اینها در فعالیت های تبلیغاتی خود پاک کردن شعارهای انتخاباتی حماس و پاره کردن عکس های نامزدهای حماس و نیز انتشار بیانیه های مجهول الهویه برای تخریب شخصیت نامزدهای این جنبش و استفاده از اسلحه در برخورد با مردم عادی که گویی برای جنگ آمده اند نه برای فعالیت های انتخاباتی شرکت می کنند…همچنین استفاده از منابع مادی برای تشویق مردم به دادن رأی موجب می شود که ساکنان این شهر احساس کنند، برخی می خواهند آنها را درغفلت قرار دهند و وجدان آن را بخرند در حالی که آنها همان کسانی هستند که فرزندان خود را در راه رسیدن به آزادی و عزت فدا کرده اند.
برای واجدین شرایط رأی دادن این سئوال مطرح می شود که این اموال از کجا آمده است و چرا الآن خرج می شود.
جنبش فتح بی محابا پول خرج می کند به طوری که حدود 200 شیکل به تمامی کسانی که واجدین شرایط رأی دادن هستند، می پردازد و از آنها تعهد می گیرد که به فتح رأی دهند. این جنبش همچنین در سطحی گسترده تر که به جرئت می گویم از نظر حجم تبلیغات در دنیا بی نظیر است، برای خرید آرا به هر خانواده یک کارتون مواد غذایی و یک کیسه آرد، به دخترانی که به سن هجده سالگی رسیده بودند چند تکه لباس زنانه و جوانانی که از هجده سال به بالا سن داشتند کارت های تلفن هدیه کرد.
علی رغم اینکه اغلب ساکنان رفح پناهنده هستند و به این هدایا نیاز دارند، اما اکثر آنها این رشوه را نپذیرفتند، اما کسانی بودند که آن را پذیرفتند؛ زیرا می دانند که این اموال جزو اموال ملت است و اکثریت آنها قصه هر کیسه آرد و هر دانه شکر و اینکه از چه بودجه ای قیمت آن پرداخته شده است و مراحلی را که طی شده و به دست این افراد رسیده است تا از آن برای تشویق مردم به دادن رأی به فتح استفاده کنند، خوب می دانند…همه این افراد …
اما همان طوری که می گویند حماس در رفح پیروز نشده است بلکه رفح با حماس به پیروزی رسیده است.
پس ای رفح شال سبزرنگ جدیدت مبارک!