شنبه 10/می/2025

آیا معامله قرن به واقعیت می پیوندد؟

جمعه 26-ژانویه-2018

اسم یک میوه فاسد هر چقدر هم زیبا و جذاب و قابل توجه باشد، باز همان کالایفاسد خواهد بود!! این روزها حرف و حدیث های زیادی درباره “معامله قرن”شنیده می شود و هر چند که دولت آمریکا هنوز هیچ طرح آشکار و مشخصی در این زمینهارائه نداده است، اما بر اساس اخبار شنیده شده از محافل سیاسی و رسانه ای، اینکشور به تحقق این معامله اهتمام دارد.

اما سوالی که در این زمینه مطرح می شود این است که آیا جلب توجه بیشتر نسبت بهاین طرح دارای “ابهامی هدفمند” است یا اخبار منتشر شده در این زمینهبیشتر “بالون های آزمایشی” برای ارزیابی واکنش های احتمالی و اتخاذاقدامات مناسب برای تعامل با آن هستند و شاید هم نوعی بسترسازی برای تولد”فرزندی جدید” هستند؟!

به هر حال، اگر اخبار درز یافته درباره “معامله قرن” درست باشد، مابا یک قرارداد تاریخی مواجه نیستیم که راه حل های سازنده و کارآمدی و قابل قبولیبه طرف های منازعه عربی ـ صهیونیستی ارائه دهد، بلکه هدف از آن حذف مساله فلسطیناست و به عبارت بهتر، معامله ای دوجانبه نیست، بلکه تجسم واقعی زورگویی آمریکا ورژیم صهیونیستی و تلاش آنها برای تحمیل اراده و شروط و خواسته های طرف صهیونیستیبه منظور مختومه کردن پرونده فلسطین است.

صرفنظر از ماهیت جزئیات این طرح، مشخص است که چنین طرح هایی؛ هر چقدر هم باعناوین خوش آب و رنگ زینت داده شوند، در نهایت باید به زباله دان تاریخ انداختهشوند و به عرصه عمل درنخواهند آمد.

شاید بسیاری از افراد ندانند که اصطلاح “معامله قرن” مفهوم جدیدینیست و در سال 2006 نیز که طرح “ایهود اولمرت” نخست وزیر مطرح شد، بر سرزبان ها افتاده بود و از آن به عنوان “تفاهمات اولمرت/عباس” یاد می شد والبته در همان زمان هم اعلام شد که این اتفاقات باید بر روی طاقچه منتظر انتخاباترژیم صهیونیستی و نتایج آن بمانند و این نتایج بر خلاف میل اولمرت رقم خورد.

“گیورا آیلند” مشاور سابق امنیت ملی رژیم صهیونیستی هم در سال 2010مطالبی را در راستای همین “معامله قرن” مطرح کرده و دو راه حل برایمنازعه صهیونیستی ـ فلسطینی پیشنهاد داده بود:

نخست: تشکیل کشور فدرال اردنی ـ فلسطینی از طریق تاسیس مجدد کشور فلسطین در سهایالت؛ بخش شرقی رود اردن، کرانه باختری و باریکه غزه.

دوم: مبادله مناطق که مبتنی بر چشم پوشی مصر از 720 کیلومتر مربع از اراضیمنطقه سینا به نفع کشور آینده فلسطین به همراه مستطیلی به طول 24 و عرض 30 کیلومترمربع که از رفح تا مرزهای شهر العریش ادامه پیدا می کرد و 12 درصد از مساحت کرانهباختری را که طرف صهیونیستی خواستار الحاق آن اراضی تحت اشغال خود است، شامل میشود.

در مقابل، قرار بود مساحت هایی از اراضی جنوب نقب واقع در اراضی اشغالی سال1948 با همان مساحت در منطقه وادی فیران به مصر واگذار شود و به این کشور اجازهداده شود که تونلی به طول 10 کیلومتر میان اراضی خود و اردن احداث کند و این تونلزیر نظر مصر اداره شود و علاوه بر این، خط راه آهن و آزادراه و خط لوله ای احداثکند که درآمدهای مالیاتی آن به قاهره برسد و در کنار آنها، کمک اقتصادی نیز از سویجامعه بین المللی به این کشور ارائه شود.

بر اساس این طرح، قرار بود جمعیت فلسطینیان در مناطق صحرای سینا که به غزهملحق می شد، اسکان پیدا کنند و اجازه احداث فرودگاه بین المللی و بندر هم به آنهاداده شود. از سوی دیگر، اردن هم از طریق بندر غزه در سواحل دریای مدیترانه از اینطرح بهره مند می شد و می توانست کالاهای اروپایی را به کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس و عراق انتقال دهد و در عین حال، 70 هزار نفر از فلسطینیان اهل غزه را که دراین کشور اقامت دارند، به این منطقه گسترش یافته برگرداند. در مقابل، شهرک هایکرانه باختری و مناطق واقع پشت دیوار نژادپرستانه حائل هم به اراضی تحت اشغال”اسرائیل” ملحق می شد.

در جریان دیدار محرمانه “عقبه” در تاریخ 21 فوریه سال 2016 و دردوران دولت باراک اوباما و با حضور بنیامین نتانیاهو، جان کری، عبد الفتاح سیسی وملک عبدالله دوم که روزنامه صهیونیستی هاآرتص آنرا فاش کرد، طرح های جدیدی برای”حل نهائی” و مساله واگذاری بخشی از اراضی منطقه سینا به فلسطینیان موردبحث و بررسی قرار گرفت.

نتانیاهو در این نشست ایده هایی را در زمینه اعتماد سازی میان این رژیم وفلسطینیان و ارائه تسهیلات اقتصادی در مقابل عادی سازی روابط کشورهای عرب حاشیهخلیج فارس با این رژیم (قبل از تحقق صلح نهایی) مطرح کرد، اما جان کری ایده هایمتفاوتی را مطرح نمود و خواستار به رسمیت شناخته شدن “اسرائیل” به عنوان”کشور یهودی” و از سر گیری مذاکرات با فلسطینیان شد.

اما پس از آن مشخص شد که نتانیاهو در پیگیری روند سازش و مسائل مربوط به آنجدی نیست و نقطه جالب توجه این بود که طرف فلسطینی با وجود غرق شدن در روند سازش واینکه یکی از طرف های اساسی این مساله به شمار می رود، در این نشست غایب بود واصلا به آن دعوت نشده بود.

در همین راستا، واشنگتن تایمز در تاریخ 20 سپتامبر سال 2017 به نقل از محمودعباس که با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در نیویورک دیدار کرده بود، اعلام کردکه صلح آتی که آمریکا سعی در محقق ساختن آنرا دارد، “معامله قرن” خواهدبود و اعضای هیات مذاکره کننده کاخ سفید و به ویژه جارد کوشنر و جیسون گرینبلاتبیش از 20 بار طی 8 ماه گذشته با مقامات فلسطینی دیدار کرده اند.

کوشنر و گرینبلات در این مدت بارها به منطقه و به ویژه مصر، عربستان، اردن وامارات سفر کرده و همچنین با مقامات تشکیلات خودگردان فلسطین و رژیم صهیونیستیدیدار کرده اند تا زمینه از سر گیری مذاکرات سازش مسالمت آمیز را فراهم کنند.

اما “احمد مجدلانی” از اعضای کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطیندر تاریخ 9 ژانویه سال 2018 جاری اعلام کرد که هدف از بندهای گنجانده شده درمعامله قرن، حذف مساله فلسطین است و مفاد آن از طریق عربستان سعودی به اطلاع طرففلسطینی رسانده شده است. صرفنظر از محتوای این طرح آمریکایی، پیگیری تحولات نشانمی دهد که طرحی در راستای پروژه سازش در حال آماده شدن است.

از سوی دیگر، کاخ سفید تلاش می کند در راستای همین معامله قرن، زمینه عادیسازی روابط میان کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس (عربستان، امارات و بحرین) با”اسرائیل” قبل از دستیابی طرفین فلسطینی و اسرائیلی به راه حل نهایی رافراهم سازد و در مقابل، ائتلافی میان این کشورها علیه ایران و آنچه که از آن بهعنوان “جنگ با تروریسم” یاد می کند، تشکیل دهد و در عین حال، در قبالاقدامات داخلی عربستان در راستای آنچه که “ساماندهی به اوضاع داخلی” اینکشور خوانده می شود، سکوت اختیار کرده است.

پس مشخص شد “معامله قرن” تفاوت زیادی با افکار “گیورا آیلند”ندارد و مرحله “اعتماد سازی” طولانی مدت را مورد بررسی قرار می دهد کهدر جریان آن، امنیت کنترل خواهد شد و سلاح مقاومت؛ به ویژه در غزه از دست آن گرفتهخواهد شد و در مقابل، کشور فلسطینی موقت به منظور ورود به عرصه مذاکراتی که شاید10 سال به طول بیانجامد، تشکیل خواهد شد.

در این اثنا، کشورهای منطقه هم وارد پروژه سازش و عادی سازی روابط و همکاری درعرصه های حیاتی مختلف با رژیم صهیونیستی خواهند شد که از مهمترین این بخش ها می توانبه “امنیت” اشاره کرد (و اینجا منظور امنیت “اسرائیل” نظامهای رسمی به قیمت به خطر افتادن موجودیت جریان های انقلابی و تحول خواه و گروه هایمقاومت است).

پس از آن مرحله مبادله اراضی آغاز خواهد شد؛ به طوری که مقامات ساف و تشکیلاتخودگردان فلسطین نزدیک به 12 درصد از مساحت کرانه باختری را که شامل مجموعه هایصهیونیست نشین و مناطقی از غور اردن است، به طرف صهیونیستی واگذار خواهند کرد وطرح های پیشنهادی گیورا آیلند درباره باریکه غزه و صحرای سینا هم به مرحله اجرادرخواهد آمد.

از سوی دیگر، تضمین های امنیتی اعطا شده به “اسرائیل” (هوایی، زمینیو دریایی) عملا “حاکمیت” کشور فلسطین بر سرزمین خود را از آن سلب خواهدکرد. معامله قرن همچنین قدس و مساله بازگشت آوارگان فلسطینی را نادیده گرفته است وبه عبارت بهتر ما با یک دولت خودگردانی مواجه خواهیم شد که در حجمی گسترده تر همانمسئولیت ها و وظایف خواسته شده را اجرا خواهد کرد و خبری از تشکیل کشور و آزادیفلسطین نخواهد بود. لذا، می توان نام این طرح را پروژه حذف مساله فلسطین بر اساسمقتضیات و شروط طرف اسرائیلی گذاشت.

شاید تصمیم ترامپ درباره انتقال سفارت آمریکا به قدس نشانه ای از آغاز رونداجرای عملی معامله قرن از طریق تحمیل وضعیت موجود باشد و واکنش های طرف های عربی واسلامی در قبال آن هم از همان حد و اندازه های مورد انتظار آمریکا و اسرائیل فراترنرفت.

مشخص بود که کشورهای عرب تاثیرگذار و مرتبط با روند سازش سعی در اتخاذ مواضعرسمی در حد انتظار، مهار واکنش های مردمی، کنترل فضای رسانه ای، عدم تمرکز بیش ازحد بر روی این مساله و عدم اتخاذ هر گونه اقدام عملی در قبال این تصمیم را دارند.

اما مساله جالب توجه در این زمینه، اخباری بود که توسط یکی از افسران سازماناطلاعات مصر فاش شد و در آن به دستورات داده شده به برخی چهره های رسانه ای برجستهبرای آرام سازی اوضاع، جلوگیری از تمرکز بیش از حد بر روی این حادثه و مقابله باتلاش های گروه های مقاومت برای تحریک افکار عمومی جوامع خودشان اشاره شده بود.

از سوی دیگر، خطیب نماز جمعه مکه در کمال تعجب خطبه نماز را به نیکی کردن بهپدر و مادر اختصاص داد و هیچ اشاره مستقیم و یا غیرمستقیمی به تصمیم ترامپ که یکیاز خطرناک ترین تصمیمات اتخاذ شده علیه امت اسلام بود، نکرد. علاوه بر این، هیچکدام از کشورهایی که با اسرائیل رابطه دارند، سفیرشان را از فلسطین اشغالی فرانخوانده و سطح نمایندگی خود نزد این رژیم را کاهش ندادند و یا حتی هیچ اقدامی برایمجازات طرف صهیونیستی هم اتخاذ نکردند.

به نظر نمی رسد که سران پروژه صهیونیستی و آمریکایی ها فرصتی بهتر از زمانحاضر برای تلاش به منظور تحمیل رویکرد خود در زمینه روند سازش داشته باشند و ما باضعف و دو دستگی در عرصه فلسطین و نیز چند دستگی در میان کشورهای عربی و اسلامی وبا نظام های فاسد و دیکتاتوری مواجه هستیم و فضای راهبردی حاکم بر فلسطین آکنده ازدرگیری ها و منازعات مختلف است و تلاش هایی برای دامن زدن به اختلافات مذهبی ونژادی صورت می گیرد و برخی طرف ها تلاش می کنند جهت قطب نمای منازعه را از سمتدشمن صهیونیستی (به سمت دیگری) منحرف کنند.

اما نویسنده این مطلب معتقد است که معامله قرن به حول و قوه الهی به مرحلهاجرا درنخواهد آمد و تا این لحظه هیچ طرف فلسطینی (حتی از جریان حامی روند سازش)این معامله را قبول نمی کند و سقف خواسته های طرف صهیونیستی به کف آن نزدیک نمیشود تا امکان موافقت طرف فلسطینی با آن وجود داشته باشد.

اما تا زمانی که ملت فلسطین طرف ذیربط در این زمینه باشد، صهیونیست ها وآمریکایی ها نمی توانند اراده خود را بر آن تحمیل کنند و این ملت ـ که توانسته استدهها پروژه را طی 70 سال گذشته به شکست بکشاند، می تواند معامله قرن را هم به شکستبکشاند.

حتی اگر ـ بر فرض ـ کیس باشد که مدعی نمایندگی طرف فلسطینی باشد و با اینمعامله موافقت کند، مساله فلسطین ـ در ابعاد عربی و اسلامی ـ حذف شدنی نیست وهمواره کسانی خواهند بود که از آن دفاع کرده و ضمن مبارزه در راه آن، توطئه هایطراحی شده برای حذف این مساله را به شکست خواهند کشاند.

نفوذ گسترده رژیم صهیونیستی در حال حاضر، یک وضعیت استثنائی و موقتی در تاریخامت است و مدت زمان زیادی دوام نخواهد آورد؛ همان طوری که امت ما هم همیشه ضعیفنخواهد ماند.

فضای راهبردی محیط پیرامونی فلسطین ـ همزمان با انقلاب های تحول خواهی که ازچند سال قبل آغاز شده است ـ خطر راهبردی و موجودیتی روزافزونی برای رژیم صهیونیستیبه شمار می رود و اگر هم تحرکاتی بر خلاف همان انقلاب ها صورت گرفته باشد و بهگروه های انقلابی و تحول خواه ضربه زده باشد، صرفا در قالب یکی از مراحل این کشمکشو رویارویی بوده است و منطقه هنوز در حال تغییر و تحول و آرایش مجدد است و درآینده هم تحولاتی صورت خواهد گرفت.

شاید رو شدن مفتضحانه دست برخی نظام ها و گروه ها در عرصه های سیاسی، اقتصادی،امنیتی، اجتماعی و اخلاقی، زمینه را برای موج جدیدی از تحولات فراهم می کند کهمطمئنا از تجارب مراحل قبلی استفاده خواهند کرد و اراده امت در زمینه آزادی خواهی،وحدت، خیزش و اصلاح سمت و سوی قطب نما به سمت آزادی فلسطین محقق خواهد شد.

کاری که الان باید انجام داد، همان ثبات و پایداری بر روی حقوق، عدم چشم پوشیاز هیچ بخشی از فلسطین صرفنظر از هر گونه فشاری که وارد می شود و تاوانی که درقبال آن پرداخت می شود، تلاش برای ساماندهی به اوضاع داخلی فلسطین بر اساس برنامههای جدیدی که بر عبور از توافقنامه های اسلو و بازگشت به آغوش امت تاکید کنند،احیای برنامه مقاومت، استفاده از ظرفیت ها و توانمندی های بزرگ ملت فلسطین در داخلو خارج و نیز ظرفیت های امت و تمامی قدرت های جهانی حامی حقوق ملت فلسطین درسرزمین و مقدسات خود است. 

لینک کوتاه:

کپی شد