ما در تلاش های خود جهت آگاهی بخشی به امت عربی در مورد واقعیت های موجود، از منابع غربی کمک می گیریم، منابعی که اخیرا پرده از اطلاعاتی برداشته اند که نشان می دهد غرب تصمیم خود را در خصوص آغاز جنگ علیه جهان عرب و همچنین اداره چالش میان غرب و اسلام اتخاذ کرده است.
اطلاعات فراوانی را که از کتاب ها و نوشته های پژوهشگران و نویسندگان غربی به دست آمده است، نشان می دهد که مسیحیت، معیار اصلی در تعیین سیاست خارجی آمریکا است و در مدیریت چالش میان غرب و اسلام از آن استفاده می شود.
در این میان رسانه های عربی هیچ تلاشی را برای پرده برداشتن از واقعیت ها و حقیقت های موجود صرف نمی کنند ؛ بلکه از تمام ظرفیت خود استفاده می نمایند تا این حقیقت ها پنهان بماند، زیرا بر ملا شدن واقعیت ها با نظر بسیاری از نظام های عربی که وابسته به ایالات متحده هستند و از خشم ملت های اسلامی همیشه به واشنگتن پناه می برند، در تناقض است. ما نمونه این نوع عملکرد را در رسانه های برخی کشورهای اسلامی همچون پاکستان سراغ داریم.
یک چالش تحمیلی علیه مسلمانان
ما ـ فلسطینی ها ـ نیز همچون تمامی عرب ها و مسلمانان به دنبال چالش با غرب نیستیم و تنها خواهان برگزاری یک گفتگوی آزادیم، گفتگویی که منطقه را از سایه شوم جنگ برهاند و جان افراد بی گناه را حفظ نماید. دانستن این نکته خالی از لطف نیست که چالش با اسلام باعث ائتلاف اصولگرایان مسیحی و یهودی شده است.
آلن برانفیلد، نویسنده آمریکایی تاکید می کند که ائتلاف میان راستگرایان مسیحی و اصولگرایان افراطی یهود روند سریعی به خود گرفت و به حاکمیت این ائتلاف بر فرآیند تعیین سیاست خارجی آمریکا انجامید.
برانفیلد در ادامه به گری فالول، از برجسته ترین چهره های اصولگرایی مسیحی یاد کرد که در سال 1978 به مناطق اشغالی سفر نمود و تمامی هزینه سفرش را رژیم عبری پرداخت کرد.
نویسنده آمریکایی مذکور خاطرنشان می سازد: “فالول در سال 1979 یعنی در زمانی که مناحیم بگین برای احداث شمار زیادی شهرک صهیونیست نشین در اراضی اشغالی برنامه ریزی می کرد، وارد اسرائیل شد و در مسیر خود به سمت نابلس در یکی از شهرک های صهیونیست نشین توقف کرد و در ذیل سخنرانی خود خطاب به شهرک نشینان گفت که خداوند به آمریکا عنایت خاصی دارد ؛ آن هم فقط برای اینکه آمریکا توجه خاصی به اسرائیل می نماید.”
وی می گوید: “مناحیم بگین در سال 1980 نشان ولادیمیر جابوتنسکی، از رهبران راستگرای صهیونیسم را تقدیم گری فالول کرد و در سال 1981 یعنی وقتی که رژیم صهیونیستی تاسیسات هسته ای عراق را هدف قرار داد، بگین از فالول خواست تا حمله این رژیم به عراق را مورد تایید قرار دهد.”
بسیاری از آمریکایی ها سر ائتلاف میان راستگرایان مسیحی و یهودی را نمی دانند ؛ ولی گریس هالسل در کتاب خود تحت عنوان “پیشگویی و سیاست” به همین مسئله می پردازد.
خانم هالسل در زمان ریاست جمهوری لیندن جانسون منصب سخنگوی کاخ سفید را بر عهده داشت و این امر نیز به او اجازه می داد تا به خوبی پرده از ائتلاف پر رمز و راز اصولگرایان مسیحی و یهودی بردارد.
وی می گوید: “فالول بعد از بازگشت از دو سفری که به اسرائیل داشت، تاکید می کرد که بازگشت حضرت مسیح به زمین تنها پس از جنگ جهانی سوم صورت خواهد گرفت. فالول از تمامی توان خود برای گسترش این تفکر استفاده کرد و موفق شد هواداران بسیاری را جمع کند. تفکری که فالول آن را تبلیغ می کرد، به سرعت در تمامی آمریکا گسترش یافت.”
گری فالول خود می گوید: “پروردگار از همان آغاز می دانست که جنگ جهانی سوم اتفاق می افتد ؛ ولی آن را مخفی داشت و در حال حاضر میلیاردها انسان که در این کره خاکی زندگی می کنند، از آن بی خبرند. البته خداوند به صورت ضمنی ـ در کتاب مقدس انجیل ـ اشاراتی به جنگ آرماگدون که در آن سلاح های هسته ای با قدرت تخریبی بالا مورد استفاده قرار می گیرد و به دنبال آن، دریای خون بر روی زمین به راه می افتد، داشته است. ضمنا در کتاب ها و مواعظ بسیاری از مبشران و مبلغان مسیحی آمده است که در زمان جنگ جهانی سوم، تمامی آثار اسلامی موجود در شهر قدس تخریب خواهد شد.”
در حالی که نگارنده این مقاله را به رشته تحریر در می آورد، شبکه الجزیره تصاویری را از بازدید نمایندگان عضو پارلمان رژیم صهیونیستی از حفاری های انجام شده در بخش زیرین مسجدالاقصی پخش می کرد. یکی از نمایندگان صهیونیست مدعی شد: “آثاری باستانی از معبد سلیمان یافته شده است. قدس برای بار دیگر تقسیم نخواهد شد ؛ زیرا این شهر متعلق به اسرائیل است و تنها دولت عبری می توان در مورد آن تصمیم بگیرد.”
امروز محمود عباس در حالی خود را برای رفتن به آناپولیس آماده می کند که با خوش بینی تمام در مورد دست یابی به توافق نامه صلح سخن می گوید!!!
کمک های مالی برای تخریب مسجدالاقصی
اصولگرایان مسیحی فعالیت های گسترده ای را برای جمع آوری کمک های مالی جهت تقدیم به موسسه “هیات امنای جبل الهیکل” آغاز کرده اند. کمک های مذکور در راستای یک هدف خطرناک که همان تخریب مسجدالاقصی است، در اختیار موسسه یادشده قرار می گیرد و در حال حاضر شمار زیادی از سرمایه دارانی که مدیریت برخی شرکت های بزرگ نفتی را دارند، کمک های مالی قابل توجهی را به موسسه یادشده می کنند. به عبارت بهتر شمار زیادی از سرمایه داران بزرگ آمریکایی که گرداندن چرخ اقتصاد آمریکا را به عهده دارند و مالک شرکت های بزرگ نفت می باشند، وارد جبهه راستگرایان محافظه کار مسیحی شده اند.
جان والفورد، استاد مدرسه انجیلی “ساوث وسترن” در ایالات دالاس آمریکا می گوید: “پروردگار به یک چشم به بندگان خود نمی نگرد. خداوند انسان ها را به دو نوع یهودی و غیریهودی تقسیم می کند. طرح پرودگار برای یهودیان ارضی و برای مسیحیان سماوی است ؛ ولی دیگر گروه ها از جمله مسلمانان، بودایی ها و مسیحیانی که غسل تعمید داده نشده اند، به هیچ وجه مورد عنایت خداوند نیستند. در مورد ویرانی کامل کره خاکی باید بگوییم که این یک امر حتمی است و جایی برای صلح در کتاب خداوندی وجود ندارد.”
امیدوارم که خوانندگان گرامی مرا به خاطر عبارت های فوق ببخشند و بدانند جلوه زشتی که در قالب جملات مذکور دیده می شود، نتیجه ترجمه حرفی عبارت هایی است که در منابع غربی آمده است. به هر حال ما مجبور بودیم که از عبارت های فوق استفاده کنیم.
توجه ما تنها به چیزی است که خدا می گوید
شرکت کنندگان در نشست صهیونیست های مسیحی در شهر بال سوئیس تصمیمی را در مورد تشویق یهودیان سراسر جهان جهت مهاجرت به فلسطین اتخاذ کرده اند.
از دیگر طرح هایی که در نشست مذکور مورد تایید قرار گرفت، دعوت رژیم صهیونیستی به الحاق کرانه باختری به خاک خودش است ؛ البته برخی حاضران در این نشست خواستار تعدیل این دو طرح شده و اعلام کردند: “نظرسنجی های انجام گرفته نشان می دهد که یک سوم صهیونیست ها خواستار تخلیه اراضی اشغالی 67 هستند.”
“وان دیرهون” یکی از رهبران هلندی صهیونیسم مسیحی در پاسخ به اشارات شرکت کنندگان به نتایج نظرسنجی های انجام گرفته در رژیم اشغالگر عبری جهت تبیین نظر افراد در خصوص عقب نشینی از اراضی اشغالی 67 گفت: «برای ما نظر اسرائیلی ها و خواسته آنها مهم نیست. توجه ما تنها به چیزی است که پروردگار می گوید، پروردگاری که این سرزمین را به یهودیان بخشیده است.»
آلن برانفیلد خاطرنشان می سازد: “صهیونیست های مسیحی یک ائتلاف محکم با اصولگرایان یهودی دارند. صهیونیست های مسیحی برای تقویت اسرائیل می کوشند، زیرا اتخاذ چنین سیاستی آنها را به سمت جنگ آرماگدون می کشاند که نهایت آن ظهور حضرت مسیح است.”
راستگرایان افراطی مسیحی در آمریکا در حال حاضر برای رژیم صهیونیستی کمک های مالی جمع آوری می کنند و در جهت تضمین حمایت سیاسی از این رژیم می کوشند ؛ زیرا به نظر آنان چنین کاری کمک می کند تا پرودرگار به موجودیت این جهان خاتمه دهد و تمامی مسیحیان را مستقیم و بدون آنکه بمیرند یا حساب و کتابی پس دهند، وارد بهشت می کند. بعد از آنکه تمامی غیر مسیحی های موجود بر روی کره خاکی مردند، خداوند بهشتی با شکوه را بر روی زمین بپا می کند.
شایان ذکر است که تصور فوق در مورد پایان جهان در شمار زیادی از آوازهای اصولگرایان مسیحی وجود دارد و در کلیساهای آمریکا تکرار می شود.
تصور مذکور مستند به انجیل قدیس جان است. بسیاری از محققین، به ویژه مارتین لوتر که کار مطالعه بر روی انجیل را بر عهده دارند، معتقدند که این انجیل از یک اسلوب ادبی برخوردار است که متفاوت از دیگر انجیل ها می باشد و تاریخ نگارش آن به بعد از وفات قدس جان باز می گردد. فکر می کنید که دلیلش چیست؟
شارون خواست خداوند را زیر پا گذاشت
اصولگرایان مسیحی معتقدند که شارون با تخلیه نوار غزه، از در مخالفت با اراده خداوندی وارد شد. پیت رابرتسون، از رهبران گروه یادشده می گوید که خداوند برای انتقام گرفتن از شارون، وی را دچار چنین بیماری کرد.
اصولگرایان مسیحی معتقدند که خداوند سرزمین از نیل تا فرات را به یهودیان بخشیده است و اگر کسی به مناطق اشغالی سفر کند ـ با وجود امضای توافق نامه کمپ دیوید میان تشکیلات خودگردان و رژیم صهیونیستی ـ بر روی دیوارهای کنست این شعار را می بیند: “سرزمین اسرائیل از نیل آغاز می شود و تا فرات ادامه می یابد.”
برخی چهره های برجسته نیز نقش خاصی در برافروختن آتش جنگ و ائتلاف میان اصولگرایان مسیحی و یهودی دارند و با تکیه بر شعارهای دینی که عواطف مردم را بر می انگیزد و مربوط به بازگشت مسیح و برپایی بهشت بر روی زمین می باشد، افراد را برای جنگ تشویق می کنند.
برخی از رهبران راستگرای صهیونیسم مسیحی مدعی هستند که پروردگار با آنها در تماس است و بدان ها دستور می دهد تا اینکه در راستای تحقق خواسته خداوندی عمل کنند و برای تشکیل کشور پروردگار بر روی زمین بکوشند، از جمله رهبران مذکور می توان به پیت رابرتسون اشاره کرد.
یکی از رهبران محافظه کار مسیحی که در مجلس سنای آمریکا نیز عضویت دارد، خواستار اخراج فلسطینیان از سرزمین شان شده است. فرد مذکور مدعی است که این کار برای تحقق پیش بینی های انجیل لازم می باشد.
برخی از رهبران راستگرا و محافظه کار صهیونیسم مسیحی هستند که در حال حاضر آمریکا را برای به راه انداختن جنگ علیه ایران تشویق می کنند. این گروه از رهبران مسیحی در ایالات متحده قدرت زیادی گرفته اند تا جایی که نظرسنجی انجام شده توسط مرکز مطالعات “جیمز زگبی” نشان می دهد که یک سوم آمریکایی ها افکار صهیونیسم مسیحی را قبول دارند و با اقدامات اشغالگران قدس در کرانه باختری موافق و خواستار آواره کردن فلسطینیان هستند ؛ چرا که معتقدند این مسئله باعث آغاز جنگ آرماگدون می شود.
تفکر جدیدی را که صهیونیسم مسیحی در راستای ترویج آن می کوشد، این است که یهودیان نیز ـ پس از پایان جنگ آرماگدون ـ به همراه مسیحیان وارد بهشت می شوند و تنها این مسلمانان و بودایی ها هستند که از بین می روند. سوال اینجاست که آیا نه این است که چنین اندیشه ای حکایت از آشتی فکری، فلسفی و اعتقادی ائتلاف میان اصولگرایان یهودی و مسیحی دارد؟
در این میان پیت رابرتسون حرف دیگری در مورد ورود یهودیان به بهشت می زند و می گوید: در هنگام ظهور مسیح، همه یهودیان به همراه مسیحیان وارد بهشت نخواهند شد ؛ زیرا پس از تجمع یهودیان در “اسرائیل” حضرت مسیح می آید و تنها 144 هزار نفر از آنها که به مسیحیت گرویده اند، سالم باقی می گذارد و بقیه را گردن می زند.”
البته این نکته را نیز باید ذکر که یهودیان اعتقادی به بازگشت مسیح ندارند ؛ ولی به حکم نظام پراگماتیک تاریخی حاکم بر رفتارشان، دست به ائتلاف با صهیونیست های مسیحی زده اند یعنی همان هایی که اقدام به جمع آوری کمک برای رژیم صهیونیستی می ورزند و در راستای حمایت سیاسی از این رژیم می کوشند.
از دیگر اندیشه هایی که صهیونیست های مسیحی در راستای ترویج آن تلاش می کنند، آن است که آمریکا باید حل مشکل خاورمیانه را به پروردگار واگذار نماید و مذاکرات صلح این منطقه را به حال خود وانهد ؛ زیرا تنها این خداوند است که توان حل مشکل خاورمیانه را دارد.
نگارنده این مقاله را نگاشت تا این پرسش را از رئیس تشکیلات خودگردان که قصد حضور در کنفرانس پاییز را دارد، بپرسد که آیا واقعا جایی برای خوش بینی وجود دارد؟ جنبش فتح! آیا هیچ گونه توجیهی برای اختلاف با جنبش حماس و نشانه گرفتن سینه برادر فلسطینی وجود دارد؟
امیدوارم که همگان ـ تا پیش از آنکه دیر شود ـ از خواب بیدار شده و متوجه خطر باشند. امیدوارم که امت عرب از خواب غفلت برخیزد و برای دفاع از حقوقش قیام نماید.