پنج شنبه 08/می/2025

ابومازن، رئیسی فاقد مشروعیت

پنج‌شنبه 30-اکتبر-2008

در برهه اخیر، شاهد دو تحول مهم در کرانه باختری بوده ایم. اولین مورد، شمار فراوان کنفرانس های مطبوعاتی فرماندهان دستگاه های امنیتی تحت فرمان ریاست تشکیلات خودگردان است که در آن خبر بازداشت گروه های مسلح وابسته به حماس که قصد انجام عملیات در قلب سرزمین های اشغالی را داشتند، ابلاغ می نمایند. دومین مورد نیز مربوط به حملات مکرری است که شهرک نشینان صهیونیست علیه شهروندان بی دفاع فلسطینی در بخش های مختلف کرانه باختری انجام می دهند و دوربین های تلویزیونی نیز آنها را مستند ساخته و شبکه های مختلف نیز آنها را پخش کرده اند.

روستاییان فلسطینی هر روز صدها گزارش در خصوص حملات شهرک نشینان صهیونیست تنظیم و تاکید می کنند که این افراد با استفاده از ابزار زور، مانع از آن می شوند که کشاورزان فلسطینی محصولات زیتون خود را بچینند و گاهی اوقات نیز به مصادره محصولات جمع آوری شده مبادرت می ورزد که البته باید به اقدامات مذکور، جنایت هایی همچون قطع درختان و آلوده کردن آب چاه ها نیز اشاره کرد.

با توجه به حملات بی امان شهرک نشینان، این سوال برای همه فلسطینیان مطرح است که وجود ده ها هزار نیرو در دستگاه های امنیتی وابسته به تشکیلات خودگردان چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ آیا وظیفه نیروهای مذکور دفاع از ملت در مقابل اقدامات ددمنشانه اشغالگران قدس است یا تامین امنیت برای رژیم صهیونیستی و شهرک نشینان آن؟

عیسی قراقع از نمایندگان جنبش فتح در پارلمان فلسطین چندی پیش مقاله ای طنزآمیز را به رشته تحریر درآورد و در آن به شدت از نقش دستگاه های امنیتی انتقاد کرد و خاطرنشان ساخت: “نیروهای امنیتی درواقع بستر را برای حمله نظامیان صهیونیست به شهرهای کرانه باختری فراهم می سازند.”

انتقاد نماینده پارلمانی مذکور خشم فرماندهان دستگاه های خودفروخته امنیتی را برانگیخت تا جایی که برخی نخبگان طفیلی را بر آن داشت که حمله تبلیغاتی گسترده ای علیه این چهره به راه بیاندازند و به تشکیک در انگیزه های وی برای نگارش مقاله مذکور بپردازند و حال آنکه نه فرماندهان دستگاه های امنیتی و نه طفیلی های مذکور به این پرسش که چگونه می توان در برابر اقدامات وحشیانه صهیونیست ها به حمایت از ملت پرداخت، پاسخی ندادند.

ضمنا رئیس تشکیلات خودگردان نیز سکوتی مرگبار را در قبال اخبار منتشر شده از سوی منابع صهیونیستی در خصوص افزایش سطح همکاری ها میان دستگاه های امنیتی تحت فرمانش با نظامیان صهیونیست در جنگ مشترک شان علیه حماس و دیگر گروه های مبارز اتخاذ کرده است.

اگر در گذشته رهبران تشکیلات خودگردان همکاری های امنیتی شان با رژیم اشغالگر قدس در جنگ علیه مقاومت را انکار می کردند ؛ ولی اخیرا شاهد چنین چیزی نیستیم و می بینیم که مقامات مذکور برای اثبات آمادگی خویش برای بالا بردن سطح همکاری های امنیتی با هم رقابت می کنند و بی تردید، پرتوکول دیدار میان فرماندهان دستگاه های امنیتی دولت غیرقانونی سلام فیاض با شماری از افسران عالی رتبه ارتش صهیونیستی که گزارش مربوط به آن در شماره 21/9/2008 روزنامه عبری زبان “یدیعوت آهارانوت” منتشر شد، واقعا شوک برانگیز بود.

آنچه بر زبان فرماندهان دستگاه های امنیتی تشکیلات خودگردان در دیدار مذکور جاری شد، نشانگر میزان آمادگی این چهره های امنیتی برای همکاری با دشمنان ملت فلسطین جهت سرکوب مقاومت است.

در گزارش روزنامه فوق الذکر آمده است که فرماندهان دستگاه های امنیتی ابومازن در گفتگو با ژنرال های صهیونیست تاکید کردند که عباس عزم خود را برای بازپسگیری نوار غزه با استفاده از ابزار زور جزم کرده و خواستار همکاری ارتش صهیونیستی برای تهیه طرح عملیاتی مربوط به این امر و نیز آموزش نیروها برای تحقق این هدف شده است.

در دیدار مذکور، “ابوالفتح” فرمانده نیروهای امنیت ملی تشکیلات خودگردان در کرانه باختری خطاب به ژنرال های صهیونیست گفت: “هیچ گونه عداوت یا خصومتی میان ما و شما وجود ندارد. ما همه یک دشمن مشترک داریم که آن هم حماس است.”

این چهره امنیتی تشکیلات خودگردان در ادامه مجیزه گویی های خود خاطرنشان ساخت: «بنده هر کار ممکنی را برای جلوگیری از انجام فعالیت های نظامی علیه شما انجام می دهم و خودتان خوب می دانید که کارنامه ما در زمینه مقابله با حماس بسیار بهتر از گذشته بوده تا جایی که تحسین تان را برانگیخته است و از سوی دیگر، باعث شده است تا نیاز کمتری به استفاده از نیروهای صهیونیستی احساس کنید.»

ماجد فراج، رئیس سازمان اطلاعات نظامی دولت فیاض نیز در رک گویی گام را از ابوالفتح نیز فراتر گذارد و گفت: «تصمیم ما این است که تا پایان به روند مقابله با حماس ادامه دهیم. دیگر همه چیز آشکار و علنی است. حماس دشمن مشترک ما و شما است. در حال حاضر، تصمیم مان بر این است که با حماس اعلام جنگ کنیم. باید خدمت تان عرض کنم که ما هرگز با حماس گفتگو یا آتش بس نمی کنیم ؛ زیرا اگر کسی قصد جان تو را دارد، عقل اقتضا می کند که هر چه سریعتر او را از بین ببری. شما با حماس توافق نامه آتش بس امضا کرده اید ؛ ولی ما این کار را نکرده ایم.»

واقعا باعث تاسف است که فرماندهان دستگاه های امنیتی ابومازن در مذاکرات خود با افسران صهیونیست به خاطر عدم تردیدشان در حمله به مساجد و بیوت الله به خود مباهات می ورزیدند تا جایی که ماجد فراج به اربابان اسرائیلی اش گفت: «پیش از این، برای حمله به مساجد هزار بار فکر می کردیم ؛ ولی امروز و در هر لحظه ای که نیاز شد، به مساجد حمله می بریم. ضمنا نیروهای ما به راحتی وارد دانشگاه ها از جمله دانشگاه اسلامی الخلیل می شوند. به هر حال، ما از تمامی ظرفیت های خود استفاده می کنیم. اگر احتمال پیروزی در حملات مان علیه حماس صد در صد نباشد ؛ ولی انگیزه ما برای ادامه این روند صد در صد است.»

ابومازن در اظهارات خود همیشه گلوی خود را با عباراتی همچون «من رئیس جمهور و نماینده تمام فلسطینیان هستم» پاره می کند و خود را نماد مشروعیت می داند. سوالی که در اینجا مطرح می شود، آن است که چرا این نماد مشروعیت برای دفاع از ملتش بر نمی خیزد یا حداقل خود را در مقابل اقدامات نظامیان و شهرک نشینان یهودی خشمگین نشان نمی دهد؟ آن رئیس جمهور و نظام و تشکیلاتی که به خود اجازه ائتلاف و همپیمانی آشکار با دشمن ملت متبوعش را می دهد، چه اعتبار و مشروعیتی دارد؟ رئیس تشکیلات خودگردان چگونه در چشم صدها هزار فلسطینی که در معرض حملات شهرک نشینان یهودی قرار می گیرند، نگاه می کند؟ چه کسانی مستحق حمایت هستند: روستاییان فلسطینی که تمام گناه شان حفظ سرزمین شان است یا شهرک نشینانی که مورد حمایت فرماندهان دستگاه های امنیتی ابومازن هستند و دستگاه های مذکور برای حفظ امنیت آنان به سرکوب مقاومت مبادرت می ورزند؟

لینک کوتاه:

کپی شد