پنج شنبه 01/می/2025

ابومازن! تاریخ هرگز به خائنان رحم نخواهد کرد

دوشنبه 18-آگوست-2008

با فرا رسیدن ژانویه آتی، ابومازن باید بساط خود را جمع کند و با کرسی ریاست تشکیلات خودگردان وداع گوید ؛ زیرا دوره حاکمیتش که بر اساس نص قانون اساسی چهار سال می باشد، به پایان رسیده است.  

در ماده 36 قانون اساسی موقت فلسطین، دوره ریاست بر تشکیلات خودگردان چهار سال اعلام شده است. بر اساس ماده 37 قانون اساسی بعد از پایان دوره ریاست یک فرد بر تشکیلات خودگردان، رئیس مجلس قانونگذاری فلسطین به مدت شصت روز اداره امور کشور و ریاست بر تشکیلات را بر عهده خواهد گرفت تا مقدمات لازم برای انجام انتخابات ریاست جمهوری فراهم شد.

در واقع (کناره گیری ابومازن از قدرت و اداره شصت روزه امور به دست ریاست پارلمان) همان چیزی است که بر اساس قانون و منطق باید در فلسطین اتفاق بیافتد ؛ ولی در عین حال، این امر یک رویای غیر قابل تحقق در جهان واقعیت به شمار می رود، زیرا تیم ریاست تشکیلات خودگردان از همین لحظه، اعضای مجلس قانونگذاری و دستگاه قضایی را برای تغییر قانون فلسطین تحت فشار قرار می دهند تا راهی را برای زیر پا گذاشتن مفاد قانون اساسی پیدا کنند و دوره ریاست محمود عباس که در نهم ژانویه به پایان می رسد، را تا یک سال دیگر تمدید نمایند و بار دیگر خیانت جدیدی را علیه قانون فلسطین مرتکب شوند.

همان طور که گفته شد این اولین بار نیست که تشکیلات خودگردان به تضییع قانون مبادرت می ورزد، پیش از این نیز ما شاهد اقدامات غیرقانونی از جانب این نهاد بوده ایم که نمونه بارز آن را می توان در دستور ابومازن برای تشکیل دولت موقت در رام الله به ریاست سلام فیاض دید. این دولت که قرار بود تنها یک ماه اداره امور را بر عهده داشته باشد، تا این لحظه همچنان بر مسند قدرت تکیه دارد و به شکلی غیرقانونی به حاکمیت خود ادامه می دهد، بدون آنکه رای اعتماد پارلمان را جلب کند.

به هر حال در آستانه پایان دوره ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان وضعیت به اینگونه خواهد بود: محمود عباس می خواهد مسند ریاست را با شتاب ترک کند ؛ زیرا می داند که در چهار سال حاکمیتش چه شکست هایی متحمل شده است. وی خود اخیرا به بوش گفته بود “تا زمانی که این موضع شما است، من هرگز برای دور بعد ریاست نامزد نخواهم شد. به دنبال فردی غیر از من باشید. شما می خواهید برای تضمین بقای دولت اولمرت از من، جایگاه اجتماعی و نیز سرنوشتم مایه بگذارید. تا زمانی که این موضع شما باشد، دنبال فردی غیر از من باشید.”    

اگر واقعا ابومازن در صدد کناره گیری از قدرت باشد، تل آویو و واشنگتن از این مسئله خوشحال می شوند ؛ زیرا فردی را جایگزین او می کنند که در تامین امنیت اسرائیل و نیز انجام همکاری های امنیتی و لوجستیکی صد گام جلوتر از وی باشد که صد البته پیدا کردن چنین فردی به تلاش زیادی نیاز ندارد.

احتمال دومی که در این میان وجود دارد، آن است که تشکیلات خودگردان برای حفظ وجهه قانونی ابومازن در برابر افکار عمومی، وی را برای بقا در منصبش و تمدید یک ساله حاکمیتش تحت فشار قرار دهند تا در دوره ای که اسرائیل و ایالات متحده آمریکا مشغول انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری خود هستند تشکیلات خودگردان به همراه “کیت دایتون” آمریکایی که مسئولیت اجرای طرح هرج و مرج هدفمند را در فلسطین دارد، کار تامین امنیت رژیم صهیونیستی را بر عهده گیرند. 

در وضعیت کنونی که اجرای انتخابات جهت تعیین رئیس تشکیلات خودگردان در پرتو شکاف موجود در فلسطین و نیز مخالفت تشکیلات خودگردان با انتقال قانونی و مسالمت آمیز مسئولیت به رئیس پارلمان فلسطین یا معاون وی غیر ممکن است ؛ تنها دو گزینه فوق را می توان مد نظر قرار داد ؛ البته اگر هر کدام از این دو گزینه رخ دهد، با واقعیت هایی بسیار تلخ در مسئله فلسطین رو به رو خواهیم شد که نتایج بسیار خطرناکی را با خود به دنبال خواهد داشت.

تصور کنید که دوره ریاست ابومازن پایان یافته است و در این صورت ـ حسب قانون ـ دیگر دکتر احمد بحر نائب رئیس مجلس قانونگذاری فلسطین تا زمان برگزاری انتخابات ریاست تشکیلات خودگردان را بر عهده خواهد داشت یعنی اینکه مجلس و جنبش حماس هرگز محمود عباس (در صورت تمدید دوره ریاستش) یا جانشین وی (در صورت تعیینش از سوی آمریکا و اسرائیل) را به رسمیت نخواهند شناخت و در چنین شرایطی، تشکیلات خودگردان از زیر زمین هم که شده است، قانونی را برای تداوم حاکمیت عباس یا تعیین جانشین برای وی خلق می کنند، یعنی در نهایت و در تاریخ دهم ژانویه چشم باز می کنیم و می بینیم که دو دولت در فلسطین وجود دارد که یکی از آنها را ملت و دیگری را قدرت های جهانی انتخاب کرده اند و دو رئیس برای تشکیلات خودگردان وجود دارد که یکی از آنها بر اساس قانون متصدی این مقام شده و یکی نیز به خواست آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تامین امنیت این رژیم مقام ریاست را از آن خود کرده است.

به هر حال رویت فلسطین با دو دولت و دو رئیس تشکیلات هولناک است. بسیاری از افراد معتقدند که تنها راه رهایی از بروز چنین امری بازگشت به میز مذاکرات ملی است. امروز ابومازن به خوبی درک می کند که امید ملت فلسطین را به ناامیدی مبدل ساخته است و هیچ کدام از وعده های انتخاباتی اش را تحقق نبخشیده است.

وی می داند که تل آویو و واشنگتن نیز چیزی به او اعطا نکرده اند و تنها از این کنفرانس به آن کنفرانس می کشانند و در عین حال صهیونیست ها به روند شهرک سازی خود ادامه دادند، اراضی فلسطینی را مصادره کردند، قدس را به محاصره کامل خود درآوردند، ساخت دیوار نژادپرستانه حائل را تداوم بخشیدند و تمامی مولفه های تشکیل کشور فلسطینی را به باد فنا دادند.  

رئیس کنونی تشکیلات خودگردان می داند که دوره حاکمیتش، دوره ای سرتاسر مصیبت برای ملت و آرمان فلسطین بود و واشنگتن، تل آویو و نیز کیت دایتون آمریکایی هیچ توجهی به او نکرده و نمی کنند و اگر امروز کسی در صدد کسب منصب ریاست تشکیلات است، باید خود را برای اعطای امتیازات بیشتر و چانه زنی در مورد همان مساحت باقی مانده از فلسطین آماده نماید.

ابومازن خوب بر این نکته واقف است که تاریخ هرگز به او رحم نمی کند و شاهدی عادل بر اقداماتش خواهد بود. وی می داند تنها راهی که برایش باقی ماند است، دعوت به آغاز گفتگوهای بی قید و شرط و فراگیر میان گروه های فلسطینی است ؛ البته به شرطی که این گفتگوها جدی و عمیق باشد و تمامی مسائل مورد توجه گروه ها را در برگیرد و در آن پرونده های بغرنج و پیچیده ای همچون دستگاه های امنیتی و بازسازی ساف به مناقشه گذارده شود، البته او باید این کارها را پیش از پایان دوره ریاستش انجام دهد یعنی پیش از آنکه تاریخ حکم ابدی خود را در مورد وی صادر نماید.

لینک کوتاه:

کپی شد