سه شنبه 13/می/2025

احتمالات وقوع جنگ چهارم در نوار غزه

چهارشنبه 8-مارس-2017

اخیرا حرف و حدیث های زیادی درباره تصمیم رژیم صهیونیستی برای آغاز جنگ چهارمعلیه نوار غزه شنیده می شود؛ به ویژه پس از آن که “یوسف شابیرا” ناظردولت صهیونیستی گزارش خود درباره جنگ سوم غزه در تابستان سال 2014 را که طولانیترین جنگ بود و 51 روز به طول انجامید، منتشر کرد و در ان دولت صهیونیستی را متهمکرد که بدون اینکه طرح آماده و از قبل طراحی شده ای داشته باشد، وارد جنگ با ارتشیشده است که با تونل های مقاومتی و عملکرد خود آنرا شگفت زده کرده است.

در سایه افزایش حرف و حدیث ها درباره احتمال وقوع جنگ جدید علیه غزه که البتهنشانه ها و دلایل منطقی مختلفی هم برای آن وجود دارد، در این مقاله به تشریح وبررسی برخی عوامل خواهیم پرداخت که شاید مانع از وقوع چنین جنگی شود. اما قبل ازان، به مهمترین دلایل و انگیزه های رژیم صهیونیستی برای آغاز جنگ چهارم علیه نوارغزه طی دوره آینده اشاره می کنیم.


انگیزه های جنگ جدید

احتمال آغاز جنگ چهارم توسط رژیم صهیونیستی علیه باریکه غزه، عوامل متعددیدارد که از مهمترین آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

الف: تلاش نتانیاهو برای حفظ قدرت و دولت خود و جلوگیری از فروپاشی آن؛ چرا کهدر صورت از دست دادن قدرت، امکان بازپس گیری و تصاحب مجدد آن برای وی ـ اگر نگوییمغیر ممکن ـ سخت خواهد بود؛ چرا که بحران های موجود هم در حال حاضر و هم در آیندهموقعیت وی را تهدید می کنند.

ب: تلاش نتانیاهو برای فرافکنی در زمینه بحران های داخلی و فرار از زیر بارنتایج تحقیقات پلیس رژیم صهیونیستی درباره اتهامات متعدد وارده علیه خودش.

ج: فرار از زیر بار تبعات گزارش ناظر دولت صهیونیستی و منحرف کردن افکار عمومیاز آن با ایجاد حادثه ای بزرگ.

د: اعتبار بخشی مجدد به ارتش صهیونیستی و بازیابی هیبت از دست رفته آن.

ه: ممانعت از تداوم تقویت زیرساخت های نظامی مقاومت فلسطین و در راس ان جنبشحماس و توسعه آن.

ز: فشارهای احزاب راستگرای تندروی شرکت کننده در ائتلاف دولتی و باجگیری هایبی پایان آنها که می توان نتانیاهو را به انتخاب گزینه جنگ سوق دهد.

علاوه بر این دلایل، وجود رئیس جمهور آمریکایی ثروتمند در راس قدرت این کشورکه شعار جنگ علیه “تروریسم اسلامی” سر می دهد، به احتمال زیاد باعثتشویق دولت صهیونیستی به آغاز چنین جنگی خواهد شد؛ البته به شرطی که دیگر ابعاد ومولفه های اعتقاد به لزوم آغاز جنگ جدید علیه غزه نیز تکمیل شود.

در میان دلایلی که ذکر شد، منافع شخصی بنیامین نتانیاهو نخست ویر رژیمصهیونیستی در درجه اول اهمیت و در رتبه اول قرار دارد و دیگر دلایل مانند تلاشبرای اعتبار بخشی مجدد به ارتش شکست خورده که رسانه های نزدیک به نتانیاهو سعی درترویج آنرا دارند، سرپوشی بر روی همان دلیل غیر علنی یا همان منافع شخصینتانیاهوست.

علاوه بر این، اظهارات نتانیاهو درباره تصمیم این رژیم برای وارد کردن نیروهایبین المللی به نوار غزه به منظور حفظ امنیت رژیم صهیونیستی که در جریان دیدار باوزیر خارجه استرالیا بیان کرده بود، در راستای آماده سازی اوضاع و اتخاذ تدابیرلازم با هماهنگی قدرت های منطقه ای و بین المللی برای مرحله پس از جنگ آتی غزهبیان شده است.


موانع وقوع جنگ جدید

در کنار عواملی که باعث فراهم شدن فضای وقوع جنگ جدید علیه نوار غزه می شوند وباید این احتمال را جدی گرفت و آمادگی لازم برای مقابله با آنرا در تمامی زمینه هاو نه تنها نظامی کسب کرد، عوامل دیگری هم هستند که در جهت مقابل آنها قرار میگیرند و باعث کاهش احتمال وقوع چنین جنگی می شوند که در زیر به مهمترین آنها اشارهمی کنیم:

نخست: نخست وزیر رژیم صهیونیستی وضعیت قابل تعریفی ندارد و بهتر از هر کسدیگری می داند که هر گونه جنگ جدید علیه نوار غزه که نتواند از طریق ورود نظامیانصهیونیستی به غزه و اشغال مجدد آن، به سیطره جنبش حماس بر این منطقه پایان دهد،نمی تواند اعتبار و آبروی از دست رفته وی و ارتش شکست خورده صهیونیستی رابازگرداند؛ لذا، هر گونه جنگی که نتواند این هدف را محقق سازد ـ که تقریبا غیرممکن به نظر می رسد ـ می تواند باعث شکست های بیشتر و چالش ها و ناکامی های جدیدشود و مطمئنا برای همیشه به زندگی سیاسی نتانیاهو پایان خواهد داد. از همین رو،نخست وزیر رژیم صهیونیستی قبل از اتخاذ تصمیم آغاز جنگ چهارم علیه غزه که نتایجشتضمین شده نخواهد بود، هزار بار فکر خواهد کرد؛ به ویژه که زیر این منطقه پر ازپایگاه های نظامی کشف نشده است که به داخل فلسطین اشغالی کشیده شده اند و در هرگونه جنگی در آینده می توانند باعث وقوع حوادث غافلگیر کننده بزرگی شوند و اینکابوسی ترسناک برای مقامات صهیونیستی به شمار می رود. در سایه فقدان راهبرد آشکارنزد طرف صهیونیستی برای مقابله با این سلاح راهبردی جنبش حماس، آغاز جنگ جدیدیعلیه نوار غزه نتایج متفاوتی نسبت به گذشته برای رژیم صهیونیستی به دنبال نخواهدداشت و این همان چیزی است که “ناحوم برنباع” نویسنده صهیونیست هم درمقاله خود در روزنامه “یدیعوت أحرونوت” درباره گزارش ناظر دولتصهیونیستی درباره جنگ سال 2014 غزه بر آن تاکید کرده و می گوید: «اگر ما فردا واردجنگ جدیدی علیه غزه شویم، این جنگ هم همانند جنگ قبلی پیش خواهد رفت.»

دوم: قبل از آغاز هر گونه جنگ جدیدی علیه نوار غزه در این شرایط ناآرام و بیثبات منطقه ای و بین المللی، باید حساب و کتاب های منطقه ای و بین المللی به دقتدر زمان تصمیم گیری مراجع صهیونیستی مورد توجه قرار گیرند و از جمله این معادلاتمی توان به دو اولویت مهم زیر اشاره کرد:

امروز، اولویت اول رژیم صهیونیستی در منطقه، تشکیل جبهه عربی ـ اسرائیلی یا”ناتوی عربی ـ اسرائیلی” است که هدف فعلی آن مقابله با جمهوری اسلامیایران است، اما در عین حال، اهداف دورتری را دنبال می کند و این اتفاق در سایهپیشرفت قابل توجه روند عادی سازی روابط میان کشورهای عربی و به ویژه کشورهای حاشیهخلیج فارس با اسرائیل به وقوع می پیوندد.

در همین راستا، گزارش ها و پژوهش های امنیتی حاکی از این است که دونالد ترامپرئیس جمهور جدید آمریکا شدیدا سعی در سوق دادن اوضاع به سمت چنین حوادث دارد و اینمساله را در دیدارش با بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی هم مورد بحث وبررسی قرار داده است.

علاوه بر این، “رابرت ساتلوف” مدیر پژوهشکده سیاست های خاور دور درواشنگتن تاکید می کند که ترامپ عزم خود برای تشکیل ائتلاف آمریکایی ـ اسرائیلی ـعربی را جزم کرده است.

از سوی دیگر، اویگدور لیبرمن وزیر جنگ تندروی رژیم صهیونیستی هم در گفتگو بارزنامه “دی ولت” آلمان (در شماره 28 فوریه سال 2017) می گوید که «زمانتشکیل ائتلاف رسمی به صورت علنی فرا رسیده است.»

اولویت دوم حذف مساله فلسطین از معادلات منطقه ای؛ خواه از طریق تشکیل ائتلاف عربی- اسراییلی یا از طریق دستیابی به توافق امنیتی با کشورهای عربی و به ویژه کشورهایعرب حاشیه خلیج فارس درباره منازعه فلسطین است که حتی ابتدایی ترین حقوق فلسطینیانرا هم برآورده نکند و نشست محرمانه عقبه در سال 2016 و اظهارات مکرر نتانیاهو در هفتههای اخیر که بر لزوم اتخاذ موضع مشترک منطقه ای تاکید داشت، در همین راستا بود و بهاحتمال زیاد، ما در آینده نزدیک شاهد برگزاری نشست های محرمانه یا علنی در آینده خواهیمبود؛  به ویژه که رییس جمهور جدیدی در آمریکاروی کار آمده است که همپيمانان عرب کاخ سفید را برای دوستی بیشتر با رژیم صهیونیستیتحت فشار گذاشته است.

علاوه بر این،  معادلات منطقه ای راهبردیرژیم صهیونیستی می تواند مانع از شکل گیری جنگ در موقعیت فعلی شود؛ چرا که آغاز جنگقبل از تحقق اهداف دو اولویتی که در بالا به آنها اشاره شد،  تبعات منفی برای این رژیم به دنبال خواهد داشت واین چیزی نیست که اسرائیل می خواهد.

به هر حال، وقوع جنگ چهارم علیه نوار غزه در این موقعیت زمانی به نفع شخصنتانیاهو به نظر می رسد و نوعی فرار به جلو است و در مقابل، عدم وقوع چنین جنگی درحال حاضر، با توجه به اولویت های منطقه ای رژیم صهیونیستی که درباره آنها صحبتکردیم، به نفع خود این رژیم است. حال سوالی که مطرح می شود این است که آیا نخستوزیر اسرائیل آمادگی فدا کردن منافع شخصی خود در راه منافع رژیم صهیونیستی را داردیا اینکه منافع اسرائیل را فدای منافع شخصی خود خواهد کرد. به احتمال زیاد، روزهاو هفته های آینده به این سوال پاسخ خواهد داد و این مساله را مشخص خواهد کرد کهنتانیاهو کدوم یک از منافع را بیشتر ترجیح می دهد.

علاوه بر این، نباید از تحولات میدانی در مرزهای غزه نیز غافل ماند و اینتحولات در بیشتر مواقع موضع فوری و متفاوت از آنچه را که در ذهن مراجع تصمیم گیریرژیم صهیونیستی یا در نوار غزه می گذرد، رقم می زند و زیاد هم تابع حساب و کتابهای قبلی طرفین و میزان آمادگی آنها برای ورود به عرصه درگیری نیست و شاید تحولاتمیدانی جنگی ناخواسته ای را به طرفین تحمیل بکند.

در نهایت، نباید این مساله را فراموش کنیم که وقتی درباره موانع جنگ صحبت میکنیم، منظورمان این نیست که چنین جنگی اتفاق نخواهد افتاد و گزینه ای است که بهتاریخ پیوسته است، بلکه مقصود این است که گزینه حتمی است، اما به خاطر برخی دلایلیکه در سطور بالا به آنها اشاره کردیم، به تعویق افتاده است. جنگ بخش لاینفک رژیمصهیونیستی و عادت آن است و تا زمانی که این رژیم به حیات خود ادامه دهد، این روندنیز ادامه خواهد یافت و هر لحظه امکان وقوع چنین اتفاقی وجود دارد.

لینک کوتاه:

کپی شد