در اینمقاله که در بیست و نهمین سالروز شکل گیری جنبش حماس به رشته نگارش در می آید،تلاش بر آن است که پیش زمینه های تاریخی ظهور این جنبش ـ آن هم از دل اخوانالمسلمین فلسطین ـ مورد بررسی قرار گیرد. این مقاله چکیده یک پژوهش علمی و مستنداست که احتمالا در آینده ای نزدیک منتشر خواهد شد.
اخوانالمسلمین فلسطین معتقد است که آغاز فعالیت های مبارزاتی اش ربطی به شکل گیری حماسدر سال 1987 ندارد. این گروه خود را امتداد و ادامه جریان مبارزاتی اسلامگرایی میداند که با فروپاشی دولت عثمانی و آغاز اشغالگری انگلیسی ها در فلسطین (در اواخرسال 1918) شکل گرفت. جریانی که با شکل گیری یک جمعیت چریکی و جهادی در اوایل سال1919 آغاز شد و شماری از علما همچون حاج امین حسینی، شیخ حسن ابوسعود و شیخ محمدیوسف علمی در ایجاد آن نقش داشتند. بعد از آن نیز جریان مبارزاتی مذکور در قالبگروه «الجهادیه» و جنبش «جهاد مقدس» به حیات خود ادامه داد. گروه الجهادیه توسطشیخ شهید عزالدین قسام ایجاد شد و جنبش «جهاد مقدس» نیز در سال 1934 و به رهبریشهید عبدالقادر حسینی شکل گرفت.
جنبشحماس امتداد و ادامه گروه اخوان المسلمین است که در فلسطین و در اوایل دهه چهل شکلگرفت. فروع و شاخه های این گروه در برهه پیش از جنگ 1948 به 25 مورد می رسید.اخوان المسلمین فلسطین با قدرت در جنگ 1948 شرکت کرد و نقش قابل ملاحظه ای را دریافا، قدس، غزه و دیگر مناطق داشت و توانست محبوبیتی بسیار و احترامی فراوان برایخود در میان فلسطینیان کسب کند.
در نوارغزه که اداره آن در دوره بعد از جنگ 1948 به دست مصری ها افتاد، اخوانی های فلسطینبه ساماندهی شرایط خود پرداختند و شاخه های این گروه در بیشتر مناطق نوار غزهفعالیت داشت. رهبری اخوان المسلمین فلسطین را دفتر مدیریتی این گروه به ریاست شیخعمر صوان بر عهده داشت. اعضای گروه توانستند محبوبیت بسیاری برای خود دست و پاکنند و فعالیت های گسترده ای انجام دهند تا اینکه دستگاه حاکمه مصر به ریاست جمالعبدالناصر در سال 1954 اقدام به سرکوب اخوان المسلمین کرد و این گروه را وادار بهانجام فعالیت های سری کرد.
در دورهبین سال های 1952 تا 1954، اخوان المسلمین در غزه یک سازمان نظامی مخفی (در قالبیک تشکیلات ویژه) را شکل داد که مرتبط با کامل شریف از برجسته ترین رهبران اخوانالمسلمین مصر در جنگ 1948 به شمار می آمد و در منطقه العریش در سینا اقامت داشت.این تشکیلات در غزه و شمال این باریکه به رهبری ابوجهاد خلیل مدیریت می شد. رهبریتشکیلات در خانیونس و مناطق مرکزی باریکه غزه را ابواسامه خیری الاغا بر عهده داشت که بعدها به عنوان رئیس(ناظر کل) اخوان المسلمین فلسطین و اولین رئیس جنبش حماس مبدل گردید. تشکیلاتنظامی مذکور را در رفح و منطقه جنوب نوار غزه، محمد یوسف نجار رهبری می کرد. حلقهارتباط این افراد با کامل شریف نیز فردی به نام محمد ابوسیدو بود.
بعد ازآنکه گروه اخوان المسلمین تحت شدیدترین هجمه ها و تعقیب ها قرار گرفت و حکومت ناصرینیز به مخدوش ساختن وجهه آن مبادرت ورزید، این گروه مجبور شد به لاک خود فرو رود ؛ ولی بسیاری از اعضای کهبه شدت علاقه مند فعالیت های مبارزاتی بودند، در جهت ایجاد یک چارچوب و تشکیلاتملی گرایانه (نه با هویت آشکار اسلامگرایانه) برآمدند تا به این ترتیب، از فشارتعقیب حکومت مصر و نظام های مخالف اسلامگرایان برهند. خلیل الوزیر نیز در همینراستا و در سال 1957 طرحی را به رهبران اخوان المسلمین در نوار غزه ارائه کرد کهبه علت شرایط دشواری که آنان گرفتارش بودند، پاسخی برای پیشنهاد خود دریافت نکرد. خلیلالوزیر با همکاری یاسر عرفات که از چهره های نزدیک به اخوان المسلمین بود، کوشیدتا یک تشکیلات جدید به نام «جنبش آزادیبخش فلسطین» (فتح) را تشکیل دهد. تعدادی ازفعال ترین و لایق ترین جوانان عضو اخوان المسلمین به این جنبش پیوستند که از آنجمله می توان به ریاض زعنوان، سلیم زعنون، محمد یوسف نجار، عبدالفتاح حمود، یوسفعمیره، کمال عدوان، صلاح خلف، سلیمان حمد، رفیق نتشه و دیگران اشاره کرد.
در کرانهباختری و بعد از جنگ 1948 که اردن کرانه باختری را به خاک خویش ملحق ساخت، اخوانالمسلمین فلسطین با همراه برادران خود در شرق اردن یک تشکیلات واحد را ایجاد کردندو به این ترتیب، شعب مختلف اخوان در بیشتر مناطق کرانه باختری به ویژه قدس، الخلیل، نابلس و عقبه جبر فعال شد. اخوانالمسلمین ـ در پوشش کنفرانس قدس در سال 1953 ـ کوشید تا فعالیت های نظامی ویژه خودرا گسترش دهد. در همین راستا، اخوان المسلمین فلسطین کامل شریف را به عنوان معاوندبیر کل کنفرانس برگزید تا در پوشش کنفرانس کارهای نظامی خود را انجام دهد ؛ ولیفعالیت های این گروه از حد آموزش شماری نیرو فراتر نرفت چرا که خیلی سریع راه رابر روی فعالیت هایش بستند. در برهه ده ساله 1957 تا 1967 و در سایه هجمه های تبلیغاتی گسترده علیه اخوان المسلمین وافزاش فشارهای حکومت مصر، فعالیت های این گروه و نیز محبوبیتش کاهش یافت.
اخوانالمسلمین در نوار غزه به شکلی مخفیانه و تحت رهبری چهره های جوانی همچون عبداللهابوعزه و عبدالبدیع صابر اقدام به ساماندهی شرایط خویش نمودند. در تابستان سال1962 بود که نشستی را با حضور 15 نماینده در منطقه خانیونس تشکیل دادند و تصمیمگرفتند تا سازمان اخوان المسلمین فلسطین را شکل دهند و هانی بسیسو را نیز به عنوانرئیس (ناظر کل) انتخاب کردند.
هانیبسیسو تدریس در عراق را رها و در پوشش تکمیل تحصیلات تکمیلی خویش وارد قاهره شد تابه این ترتیب بتواند تمام توجه خود را معطوف فعالیت های اخوان المسلمین فلسطیننماید. عبدالبدیع صابر نیز به عنوان معاون وی انتخاب شد. اعضای تشکیلات جدید رافلسطینیان ساکن نوار غزه، کشورهای حاشیه خلیج فارس و سوریه تشکیل می دادند ؛ ولیفلسطینیان مقیم اردن (از جمله کرانه باختری) شامل این افراد نمی شدند ؛ زیرا اخوانالمسلمین در اردن تشکیلات خاص خود را داشت.
در سال1965 و در چارچوب حملات دولت مصر علیه اخوان المسلمین، هانی بسیسو بازداشت و به سهسال زندان محکوم شد ؛ ولی در سال 1968 بر اثر ابتلا به مننژیت، در زندان جان سپرد.
عبدالبدیعصابر که در قطر مستقر بود، رهبری اخوان المسلمین فلسطین را در غیاب هانی بسیسو برعهده گرفت و در جریان نشست شورای آن که در سال 1969 در بیروت برگزار شد، رسما بهعنوان رهبر (ناظر کل) انتخاب گردید. عبدالبدیع در سال 1970 از منصب رهبری گروه کناره گیری کرد تا معاونوی یعنی عبدالله ابوعزه جانشینش شود ؛ ولی این چهره که دارای دیدگاه های فکریانتقادی نسبت به اخوان المسلمین و اندیشه های سید قطب بود، در سال 1971 از منصبخود استعفا داد و شورای این گروه نیز بعداز بازخواست وی، با کناره گیری اش موافقت کردند.
عمرابوجباره که از فلسطینیان اخوانی مقیم کویت بود، جانشین ابوعزه شد. در نشست اعضایشورا که در سال 1973 برگزار شد، عمر ابوجباره به عنوان رئیس (ناظر کل) انتخابگردید و خیری الاغا نیز به معاون وی برگزیده شد. سلیمان حمد، نادر حاج عیسی و خلیلحمد نیز به عنوان اعضای کمیته اجرایی انتخاب شدند.
تقدیرچنین رقم خورده بود که مرحوم عمر ابوجباره در آغاز تابستان 1975 جان به جان آفرینتسلیم کند. او از روی یک کامیون کوچک که برای سفر به اردن مهیا شده بود، به پایینپرتاب شد. خیری الاغا به عنوان جانشین وی رهبری فلسطینی های اخوانی را عهده دار شد.سلیمان حمد نیز جای ابوجباره را در رهبری فلسطینی های اخوانی ساکن کویت گرفت. درنشست شورایی اخوان فلسطین که در همان سال برگزار شد، خیری آغا به عنوان رئیس (ناظرکل) انتخاب و سلیمان حمد نیز نقش معاون وی را عهده دار گردید.
الآغا وحمد هماهنگی و همکاری گسترده ای را به ویژه در زمینه فعالیت های جهادی در فلسطین ودر ارتباط با قشر جوان و دانشجو داشتند. الآغا در بین سال 1952و 1954، یکی از فرماندهان تشکیلات نظامی ویژه اخوان درنوار غزه بود. حمد یکی از بنیانگذارانجنبش فتح بود که بعدها آن را ترک کرد. او توافق نظری کامل با شیخ احمد یاسین داشتکه بعد از اشغال نوار غزه در سال 1967 رهبری اخوان نوار غزه را عهده دار گردیدهبود.
در بینسال های 1968 تا 1970، اخوان المسلمین اردن و شماری از فروع اخوانی شان خواستارایجاد «اردوگاه های نظامی» در شرق اردن و مشارکت در فعالیت های چریکی و مبارزاتی شدند و بر همکاری با جنبش فتح وفعالیت در زیر سایه آن تصریح نمودند. هفت پایگاه نظامی در مرزهای فلسطین اشغالیایجاد شد و اخوان تعدادی عملیات بی نظیر را به انجام رساند. با وجود آنکه اخوانفلسطین رسما در این اردوگاه های نظامی حضور نداشت ؛ ولی به اعضای خویش در مورد مشارکت و حضور در این اردوگاه هاآزادی داده بود.
در اوایلدهه هفتاد، جریان اسلامگرا توانست نیروی خود را در داخل اراضی اشغالی و خارجفلسطین بازیابد. این گروه با قدرت در محافل مردمی به ویژه محافل دانشجویی و جوانانحضور یافت. اخوانی های فلسطینی به ویژه در کویت و در سال 1973، سه چهارم (75 درصد)بودجه خود را برای ایجاد شاخه دانشجویی و فعال نمودن آن هزینه می نمود.اسلامگرایان فلسطینی در اواخر دهه هفتاد، انجمن ها و اتحادیه های دانشجویی فلسطینیرا در بریتانیا، کویت، آلمان و آمریکا تشکیل دادند.
در نشستسال 1977 شورای اخوان المسلمین فلسطین، موضوع ادغام گروه های مختلف اخوانی در قالبتشکل هایی منطقه ای مطرح گردید که بر اساس آن، اخوان المسلمین اردن، سوریه، فلسطینو لبنان در زیر چتر اخوان المسلمین بلاد شام ادغام می شد و شرایط برای اخوانالمسلمین مصر، سودان و شمال آفریقا نیز به همین ترتیب بود. این پیشنهاد که در زمانرهبری خیری الاغا و سلیمان حمد، تقدیم شورای اخوان المسلمین اردن شد به اتفاق آرامورد تصویب قرار گرفت. در سال 1978 بود که شورای اخوان اردن و فلسطین منحل و یکشورای جدید و البته با تیم رهبری جدید به ریاست محمد عبدالرحمن خلیفه شکل گرفت.اخوان المسلمین فلسطین در نوار غزه، کویت، عربستان، قطر و امارات نیز به اینمجموعه جدید که عنوان اخوان المسلمین بلاد شام بر آن نهاده شده بود، پیوستند؛ البته شرایط خاصی که اخوان المسلمینسوریه و لبنان داشتند، مانع از پیوستن آنها به مجموعه مذکور شد.
از دل«اخوان المسلمین بلاد شام» یک کمیته ویژه برای پیگیری مسئله فلسطین به ویژه درکرانه باختری و نوار غزه شکل گرفت که از برجسته ترین چهره های فعال در آن می توان به قندیل شاکر و ابوبشیر زمیلی اشاره کرد.ضمنا یوسف عظم به عنوان دبیر نیز این موضوع را دنبال می کرد.
در سایهحضور 350 هزار نفری فلسطینیان در کویت و نیز فضای آزادی گسترده ای که برایفلسطینیان در این کشور شکل گرفته بود، فعالیت دانشجویان فلسطینی به رهبری خالدمشعل به شکل چشمگیری مجال بروز یافت. مشعل بعد از فارغ التحصیل شدن از دانشگاهکویت در سال 1979، تکاپوی خود برای گسترش فعالیت های مبارزاتی در عرصه های سیاسی،تبلیغی و سازمانی افزایش داد. او از اوایل سال 1980 کار نظارت بر ایجاد و توسعههسته های نظامی و امنیتی و نیز آموزش کادرهای متخصص در این زمینه را بر عهده داشت.
در نوارغزه، شیخ احمد یاسین یک تشکیلات نظامی را برای مبارزه با اشغالگران شکل داد که بعداز شناسایی، در سال 1984 مورد حمله دشمنان قرار گرفت و از هم پاشید. تشکیلات مذکوردر سال 1986 و با عنوان «مجاهدان فلسطینی»دوباره پا گرفت. از سوی دیگر، دستگاه امنیتی اخوان المسلمین در نوار غزه با عنوان«مجد» نیز در سال 1981 شکل گرفت که بخشی از برنامه های نظامی اخوان بود. ایندستگاه نظامی در سال 1985 بازسازی و گسترش یافت.
دردانشگاه های مصر نیز یک جریان اسلامگرای فلسطینی مجال بروز یافت که از برجسته ترینچهره های حاضر در این جریان می توان به موسی ابومرزوق، بشیر نافع، فتحی شقاقی وعبدالعزیز عوده اشاره کرد. برخی فشارهای شدید از سوی کادر اخوان المسلمین مصر برایجلوگیری از فعالیت های جهادی دانشجویان فلسطینی صورت می گرفت. انقلاب ایران در سال1979 یک انگیزه قوی برای طیف مذکور شد و باعث آن گردید تا فتحی شقاقی به همراه شماری از دوستانش از اخوان المسلمین جداشود و در سال 1980 جنبش جهاد اسلامی فلسطین را تشکیل دهد.
در مارسسال 1983 بود که خالد مشعل به یوسف عظم ـ در سفری که وی به کویت داشت ـ طرح برگزارییک کنفرانس داخلی ویژه فلسطین را مطرح کرد، کنفرانسی که هدف از آن، یکسان سازیدیدگاه ها، برنامه ها و ساز و کارهای فعالیت در زمینه مسئله فلسطین و همچنین آغازبرنامه های کاری در این زمینه بود. این کنفرانس در 20 و 21 اکتبر 1983 و با حضورنمایندگان اخوان المسلمین در مناطق مختلف از جمله نوار غزه شکل گرفت. تصمیمات اینکنفرانس که به ده صفحه می رسید، بر این نکته تاکید داشت که فعالیت برای مسئلهفلسطین و نیز پروژه آزادسازی هیچ تناقضی با پروژه ایجاد یک کشور فراگیر اسلامیندارد ؛ بلکه در حکم حرکت در دو مسیر موازی و همسو است که همدیگر را تکمیل میکنند.
ضمنا 26تصمیم در خصوص توسعه فعالیت ها و حمایت ها در زمینه مسئله فلسطین اتخاذ گردید کهاز آن جمله می توان به ایجاد یک کمیته ویژه فعالیت های اخوان المسلمین فلسطیناشاره کرد که باید مسئولیت طراحی برنامه ها و انجام مطالعات لازم در خصوص مسئلهفلسطین و نیز تامین نیازهای لازم در این زمینه را بر عهده می گرفت. از دیگر تصمیمها می توان به ایجاد یک کادر رهبری واحد برای اخوان المسلمین فلسطین برای ساماندهیفعالیت ها و امور تبلیغ مذهبی اشاره کرد. جدا کردن برنامه های جهادی مناطق مختلف وتمرکز بر شهر قدس به عنوان قبله فعالیت های همسو و منسجم اسلامگرایانه از دیگرتصمیمات کنفرانس در حوزه مسئله فلسطین بود. کنفرانس مذکور همچنین در تصمیمات خوددر حوزه برنامه های جهادی مربوط به مسئله فلسطین، بر ضرورت آمادگی نظامی و ایجادفضای مناسب برای موفقیت آن تاکید کرد.
باابتکار «اخوان المسلین بلاد شام» در کویت، کمیته ویژه انجمن های دانشجویی در سال1982 شکل گرفت. این ابتکار توسعه یافت و به تبع آن، کمیته های فعال در مسئلهفلسطین در سرزمین های مختلف را در بر گرفت. نشست هایی با حضور انجمن های دانشجوییو کمیته های فعال در مسئله فلسطین در بین سال های 1983 تا 1984 شکل گرفت. نتیجهگفتگوها و بحث و تبادل نظرها، پیشبرد پیشنهاد ایجاد یک تشکیلات مرکزی برای پیگیریو نظارت بر فعالیت های حوزه مسئله فلسطین در داخل و خارج این سرزمین بود که البتهخالد مشعل نقش محوری در این امر داشت. پیشنهاد مذکور تقدیم رهبران اخوان المسلمیندر اردن شد که آنها نیز در سال 1985 با ایجاد این تشکیلات ـ البته با نام «بخشفلسطین» ـ موافقت نمودند. این تشکیلات بعدها عنوان «دستگاه پیگیری مسئله فلسطین» رابه خود گرفت. خیری الاغا سکانداری این تشکیلات را عهده دار شد و به این ترتیب،فعالیت ها با قدرت آغاز گردید. این دستگاه جدید مدیریت فعالیت های مربوط به حوزهفلسطین را بر عهده داشت و از اختیارات گسترده بهره مند بود ؛ ولی با این وجود،متعهد به فعالیت در زیر چتر اخوان المسلمین بلاد شام بود.
درتابستان سال 1985 بود که رهبران «اخوان المسلمین بلاد شام» که مسئولیت پیگیریفعالیت های مربوط به حوزه فلسطین را بر عهده داشتند، تصمیم گرفتند تا از هر شرایطیبرای مشارکت در نبرد علیه اشغالگران استفاده کنند. رهبران این تشکیلات در خارج، بهرهبران داخل این اختیار را دادند که در زمینه انتخاب زمان مناسب جهت انجام فعالیتهای مبارزاتی اخوانی تصمیم گیری نمایند که در نتیجه آن، فعالیت های مبارزاتی رو بهافزایش گذارد و در درگیری هایی که در دانشگاه برزیت و در سال 1986 در گرفت، دو تناز جوانان عضو اخوان المسلمین به شهادت رسیدند.
اخوانالمسلمین کرانه باختری و نوار غزه نیز یک دفتر مدیریتی داشتند که اداره امور وهماهنگی میان دو منطقه را بر عهده گرفت. ریاست این دفتر را راضی سلایمه از اخوانالمسلمین قدس عهده دار بود که بعد از او، عبدالفتاح دخان به عنوان جانشین انتخابشد. در اکتبر 1987، دفتر مدیریتی اخوان المسلمین در منزل حسین قیق در الخلیل تشکیلجلسه داد و تصمیم به آغاز مقاومت و مقابله با اشغالگران گرفت. در این جلسه افرادیهمچون عبدالفتاح دخان، عدنان مسودی، حماد حسنات، ناجی صبحه، ابراهیم یازوری و خودحسین قیق حضور داشتند. حاضران تصمیم گرفتند تا تصمیمات مربوط به شکل مناسب برایمبارزه با اشغالگران در هر شهر را به اعضای اخوان المسلمین در آن شهر بسپرند.
دردسامبر سال 1987 و در حادثه ای که به شهادت چهار کارگر فلسطینی انجامید، رهبراناخوان المسلمین در نوار غزه شبانه و با حضور شیخ احمد یاسین، عبدالعزیز رنتیسی وعبدالفتاح دخان تشکیل جلسه دادند و تصمیم گرفتند تا روند مقابله با اشغالگران رادر مناطق مختلف نوار غزه آغاز کنند و در عمل نیز این مبارزه بعد از نماز صبح 9دسامبر 1987 و با برپایی تظاهرات علیه صهیونیست ها در اردوگاه جبالیا آغاز گردید. باشهادت دو تن از اعضای جریان اخوان که اولین شهدای انتفاضه بودند، فعالیت هایمبارزاتی اخوان المسلمین فلسطین آغاز شد و در 14 دسامبر 1987 بود که جنبش مقاومتاسلامی «حماس» اولین بیانیه خود را صادر کرد.
در نشستدفتر مدیریتی یادشده که در دهم ژانویه 1988 و در منزل حسن قیق در قدس برگزار گردید،تصمیم بر تداوم انتفاضه و گسترش این خیزش مردمی در تمامی شهرها، روستاها و اردوگاهها گرفته شد. استفاده از نام اختصاری «حماس» نیز به پیشنهاد حسن قیق و در منزل ویاتخاذ گردید.
به اینترتیب، حماس که منشور خود را در 19 آگوست 1988 منتشر کرده بود، ظهور کرد. گردانهای قسام نیز در ماه مه 1990 شکل گرفت و جای تشکیلات موسوم به «مجاهدان فلسطینی»را گرفت. اولین نشست شورای حماس در آگوست 1991 برگزار شد و شیخ عمر اشقر به عنوانرئیس انتخاب شد.
خیریالاغا نیز به خاطر ایمان و اعتقادی که به نقش جوانان داشت، در سال 1993 از رهبریجنبش کناره گرفت تا موسی ابومرزوق جای او را بگیرد. تشکیلات موسوم به «دستگاهفلسطین» وابستگی خود را به «اخوان المسلمین بلاد شام» ادامه داد تا اینکه در اکتبرسال 2011 رسما روابط خود را با آن پایان داد و حماس یا اخوان المسلمین فلسطین نیزاز اخوان المسلمین اردن جدا شد.