پنج شنبه 01/می/2025

اسرائیل و معضل شصت ساله مشروعیت

پنج‌شنبه 17-آوریل-2008

رژیم صهیونیستی ماه آینده میلادی شصتمین سال اعلام موجودیت خود را جشن می گیرد. از لحاظ تئوریک، به نظر می رسد این اولین باری است که اشغالگران قدس دلایل قابل قبولی برای جشن تاسیس “اسرائیل” دارند ؛ زیرا امروز به عنوان برترین قدرت منطقه به شمار می روند و ترازوی قدرت نیز به نفع آنان سنگینی می کند.

از سوی دیگر، بعد از گذشت شصت سال از شکل گیری “اسرائیل”، تل آویو یک قدرت اقتصادی در عرصه های مختلف صنعتی به ویژه صنایع پیشرفته به شمار می رود و بهترین نمود این توان اقتصادی را می توان در بالا رفتن میانگین درآمد سالیانه افراد در اراضی اشغالی تا سقف 26 هزار دلار در هر سال یافت.

ضمنا رژیم اشغالگر قدس در طول حضور شصت ساله خود در منطقه به دستاوردهای سیاسی بزرگی نیز دست یافته است که از آن جمله می توان به امضای توافق نامه های صلح با کشورهای مهم عربی مانند مصر و اردن، سازش با سازمان آزادیبخش فلسطین و برقراری روابط دیپلماتیک در سطوح مختلف با شمار زیادی از کشورهای عربی و اسلامی اشاره کرد ؛ البته در این میان عوامل مختلفی وجود دارند که نشان می دهند دستاوردهای مذکور ـ با وجود چشمگیر بودن ـ دستاوردهایی توهم آمیز و گمراه کننده است:  

 

1 ـ بعد از گذشت شصت سال از زمان تشکیل رژیم صهیونیستی، این رژیم غاصب هر چه بیشتر و بیشتر از هدف اصلی خود در سوق دادن مسلمانان و عرب ها به ویژه فلسطینیان به سمت پذیرش موجودیتش در منطقه و همچنین ایجاد یک همزیستی مسالمت آمیز میان صهیونیست ها و عرب ها دور می شود که بهترین گواه بر این مدعا تشدید روند مقاومت علیه صهیونیست ها است.

صهیونیست ها در حالی قصد برگزاری جشن های شصتمین سالروز تشکیل اسرائیل را دارند که ـ با وجود خروج اکثر نظام های عربی از دایره درگیری و چالش با اسرائیل ـ هنوز در یافتن راهکاری برای مقابله با مقاومت عربی و فلسطینی سر در گم هستند.

جالب اینجاست که رژیم صهیونیستی بعد از گذشت شصت سال از زمان تشکیل، به خاطر مقابله با آنچه که از آن با عنوان “افزایش خطرات فرا روی موجودیت اسرائیل” یاد می کند، مجبور به افزایش بودجه امنیتی و وارد آوردن فشار هر چه بیشتر به نیروهای ذخیره است.

سال 2008 برای مراکز تصمیم گیری در تل آویو یکی از خطرناک ترین سال ها در تاریخ اسرائیل به شمار می رود و دلیل این امر را نیز باید در تهدیداتی جستجو کرد که رژیم اشغالگر قدس با آن مواجه است.

یکی از نکات عجیب و شایان توجه آن است که در برهه کنونی حس تردید نسبت به تداوم بقای “اسرائیل”، در افکار عمومی جامعه صهیونیستی و نخبگان سیاسی تل آویو موج می زند که پژواک روشن این امر را می توان در توصیه ها و سفارش هایی جستجو کرد که ژنرال های بازنشسته صهیونیست به مقامات تل آویو می کنند و به آنها هشدار می دهند در صورت عدم دست یابی به توافق نامه ای که به طور کامل پرونده مناقشه اعراب با رژیم صهیونیستی را ببندد، اسرائیل با خطر زوال و نابودی مواجه می شود.

 

2 ـ بعد از گذشت شصت سال از تشکیل رژیم صهیونیستی، این رژیم در تحقق هدفی که جنبش صهیونیسم به خاطر آن موجودیت یافته بود، شکست خورد.

غایت اصلی جنبش مذکور اقناع یهودیان جهان برای مهاجرت به اراضی اشغال شده فلسطینی بود ؛ ولی امروز می بینیم که رژیم صهیونیستی از این امر عدول کرده است و آژانس بین المللی یهود نیز دو ماه پیش تصمیمی را در خصوص متوقف ساختن روند اقناع یهودیان برای مهاجرت به اسرائیل اتخاذ کرد.   

افزایش میانگین مهاجرت معکوس در اسرائیل که میزان آن بیش از مهاجرت یهودیان به اراضی اشغالی است، نشان می دهد که قدرت نظامی و اقتصادی هرگز باعث اقناع یهودیان برای مهاجرت به اسرائیل نشده و حتی نتوانسته است تا انگیزه ای برای تداوم حضور مهاجران در این منطقه اشغالی ایجاد نماید تا جایی که هفتصد هزار یهودی مناطق اشغالی را ترک کرده اند و به هیچ وجه حاضر به بازگشت به آنجا نیستند و علاوه بر آن، طیف عظیمی از صهیونیست ها وابستگی به یهودیت ندارند.

 

3 ـ کاهش میزان اعتقاد و باور صهیونیست ها به پروژه صهیونیسم ؛ این کاهش باور تنها مربوط به جامعه صهیونیستی نیست بلکه دامنگیر نخبگان سیاسی اسرائیل نیز شده است که بهترین گواه بر این مدعا اظهارات ابراهام بورگ، رئیس پیشین پارلمان رژیم صهیونیستی است که گفته بود اسرائیل راه نازی ها را پیش گرفته و سرنوشتی مشابه نازیسم در انتظارش است.

از دیگر مسائلی که نشانگر کاهش باور اسرائیلی ها نسبت به پروژه صهیونیسم است، ظهور یک جریان فکری جدید به نام “پسا صهیونیسم” است که تنها راه رهایی یهودیان را، خلاصی یافتن از اندیشه صهیونیسم می داند. ضمنا این جریان، تئوری پردازان و مدافعانی برای خود دارد.

 

4 ـ نابودی بسیاری از اسطوره هایی که برای پیشبرد پروژه صهیونیسم ساخته و پرداخته شده بود و به اسرائیل یک هویت ساختگی می داد که از جمله این اسطوره ها، ادعای آن بود که یهودیان یک ملت همگون هستند ؛ ولی تجربه عکس آن را ثابت کرد و دسته بندی های مختلف اجتماعی در میان یهودیان ساکن اسرائیل ـ آن هم بعد از گذشت شصت سال از عمر آن ـ نشانگر این حقیقت غیر قابل انکار است که این افراد هرگز در اصل یک ملت به شمار می روند.

شاید بگویند که دین برجسته ترین عامل اشتراک یهودیان در اسرائیل به شمار می رود ؛ ولی ملاحظه می شود که درجه خصومت و دشمنی میان جریان های دینی یهودی درگیر در این منطقه به اوج خود رسیده است.

اگر زبان به عنوان یکی از برجسته ترین مولفه های هویت یک امت و ملت به شمار آید، اربابان پروژه صهیونیسم در تبدیل زبان عبری به عنوان زبان رایج در اراضی اشغالی موفق عمل نکردند و طیف گسترده ای از یهودیان به زبان غیر عبری صحبت می کنند به عنوان نمونه یهودیان روس که بزرگ ترین مجموعه یهودیان را تشکیل می دهند، تنها به زبان روسی سخن می گویند و در شبکه های آموزشی خود از زبان روسی استفاده می کنند و روزنامه ها و رسانه های شان نیز از همین زبان سود می برند.

از سوی دیگر، این اسطوره که رژیم صهیونیستی در میان نظام های دیکتاتور عربی منطقه، تنها رژیم دموکراتیک به شمار می رود دیگر از بین رفته و بر همگان روشن شده است که دموکراسی در اسرائیل تنها مختص یک قوم خاص است یعنی نظام حاکم در اسرائیل با طیف های اجتماعی مختلف به شکلی متفاوت عمل می کند و نژاد افراد را همیشه به عنوان معیار اصلی برخوردشان مد نظر قرار می دهد و بهترین دلیل بر این امر، رنج ها و محنت هایی است که یهودیان فلاشا (مهاجران یهودی اتیوپیایی) در جامعه صهیونیستی با آن مواجه هستند تا جایی که میزان خودکشی در میان این طایفه از یهودیان به شکل چشمگیری افزایش یافته است و دلیل این امر نیز مخالفت جامعه صهیونیستی با ادغام آنان در این جامعه است.

ضمنا دیگر کسی این اسطوره را که اسرائیل قربانی تجاوزات عرب ها است، را نیز باور نمی کند. بر اساس نظرسنجی که توسط شبکه سی. بی. اس انجام گرفت، مشخص شد که بیشتر مردم جهان معتقدند اسرائیل دومین کشور در جهان است که اقداماتش تاثیری منفی بر اوضاع این کره خاکی دارد.

در نهایت باید گفت اسرائیل تنها کشوری است که با بحران مشروعیت مواجه می باشد ؛ زیرا بر روی زمینی شکل گرفته که متعلق به ملتی دیگر است. از دیگر بحران های فرا روی رژیم صهیونیستی بحران هویت است ؛ زیرا جنبش صهیونیسم نمی تواند یک هویت فرهنگی برای ملتی که وجود ندارد، بسازد.

در پایان باید گفت معضل مشروعیت و هویت در نهایت به زوال پروژه صهیونیسم می انجامد. 

لینک کوتاه:

کپی شد