«دکتر سید هادی برهانی» استاد دانشکده مطالعات جهان، دانشگاه تهران بهمناسبت پنجاهمین سالگرد اشغال قدس توسط رژیم صهیونیستی یادداشتی را منتشرکرده است که مشروح آن به شرح ذیل است؛
● ژوئن 2017 پنجاهمین سالگرد شکستی سرنوشت ساز و تحولی خطرناک در تاریخ اسلام با آرامش و سکوتی معنادار سپری شد. جهان اسلام سوگوارانه ترجیح داد از اشغال قلب سرزمینهای اسلامی، قبله اول مسلمانان و محل معراج پیامبر اسلام، که اسارت آن اینک از نیم قرن تجاوز کرده است، یادی ننماید. این عبور آرام و بی سروصدا از کنار سقوط بیت المقدس، مرکزیت جغرافیایی، تاریخی و ارزشی جهان اسلام، آنجا که شرق و غرب جهان اسلام از یکدیگر جدا شده، چندین قرن از تاریخ اسلام صرف نبرد برای حفظ و نگاهبانی از آن گردیده و یکی از مهمترین مقدسات اسلامی، مسجدالاقصی، را در خود جای داده است، در خور توجه و بررسی است.
● در این مناسبت مهم (پنجاهمین سالگرد)، از شکست ژوئن 1967 و عواقب و ابعاد سهمگین آن در تاریخ و مسئولیت کشورهای اسلامی در برابر این تحول خطیر و همچنین پنجاه سال ناکامی امت اسلامی در آزادسازی گوشه ای و ذره ای از این شهر مقدس سخنی نرفت. شاید به این امید که چهره قدرتمند و ظفرمندی که از خود ساخته ایم، خدشه دار نشود. اما این سکوت و تجاهل شکست آلود، نه تنها مانع دیده شدن ضعفها و ناکامی ها نخواهد شد بلکه در چشم اهل نظر ما را در شمار امتها و نسلهای سرشکسته ای قرار خواهد داد که حتی از دیدن واقعیت و مواجهه با آن در هراس می باشند. دنیا می داند و دانسته است که کشورهای اسلامی تاکنون از انجام کاری کارساز علیه اسرائیل عاجز بوده اند و در طول این پنجاه سال اشغال نه تنها به آزادی قدس نزدیک نشده اند بلکه با سرعتی فزاینده از آن دور گشته اند.
● حجم تجاوزاتی که قدس در سال گذشته، پنجاهمین سال اشغال خود، تجربه کرده است شاید از هر سال دیگری بیشتر باشد. فاجعه بارتر آنکه واکنش کشورهای اسلامی در دفاع از قدس در چنین بحبوحه ای احتمالا از هر سال دیگری کمتر و ضعیف تر بوده است. تشدید تخریب و توقیف املاک اهالی مسلمان قدس، محدودیتهای جدید در زندگی و عبادت آنان، دست اندازیهای بی سابقه صهیونیستها به حریم مسجدالاقصی درکنار تصویب قوانین بی سابقه ای که فلسطین را صرفا سرزمینی یهودی و متعلق به قوم یهود می داند، گامهای خطرناک و تعیین کننده ای است که آهنگ یهودی سازی این شهر مقدس را وارد مرحله تازه ای نموده است. چشم انداز تداوم این روند چیزی جز یهودی شدن بیت المقدس، نابودی مسجدالاقصی و بنای معبدی یهودی بر فراز آن نیست. پنجاه سال دوم اشغال قدس، که چند روزی است آغاز گشته است، شاید آخرین فرصت برای نجات بیت المقدس باشد. اگر در بر همان پاشنه بچرخد این فرصت نیز چونان فرصت نیم قرن اول، از دست خواهد رفت.
● این حقیقت تلخ با هدف ملامت گذشتگان، سرزنش دیگران و تحقیر این و آن، بیان نشده است. ملامتهای تفرقه افکنانه و بدبینی های سطحی نگرانه خود از عوامل بنیادین ناکامیهای پنجاه سال گذشته بوده است. همه تلاشها، فداکاریها، مجاهدتها و جانبازیهای تمامی این سالهای سخت درخور تقدیر و ستایش است. خروش ملیونی مردم روزه دار کشورمان در روز قدس امسال آخرین نمونه از این حرکتها بشمار می آید. اما حقیقت آن است که نه تلاشهای گذشتگان و نه حرکتهای اخیر هیچکدام به آزادی قدس نینجامیده و حتی آنرا در دسترس قرار نداده است. بزرگترین خاصیت آنها البته این بوده است که آرمان آزادی قدس را در دلهای امیدواران زنده نگه داشته است.
● برغم تلاشهای پیشینیان، اسرائیل امروز بیش از گذشته احساس امنیت نموده و روند یهودی کردن فلسطین و بیت المقدس را شدت و قوت بخشیده است. این امر خطیر بیش از هر عامل دیگری محصول فروپاشی جهان اسلام، درگیری و ضعف داخلی و جنگهای منطقه ای میان کشورها و گروههای اسلامی است. شدت این درگیریها همچنین یک بخش از جهان اسلام را به ورطه استمالت و استمداد از طرفهای خارجی و حتی دشمن درجه یک آن اسرائیل کشانده است.
● موضعگیریهای بی سابقه عربستان و متحدان منطقه ای و اسلامی آن در قبال مسئله فلسطین/اسرائیل که نشان دهنده سطحی جدید از بی توجهی به خطر اسرائیل در منطقه است، در ایران با توجه و حساسیت دنبال می شود. ایران حق دارد نگران این تحول خطرناک باشد. اسرائیل دشمن شماره یک ایران است. تلاشهای دولت نتانیاهو برای به انزوا کشاندن ایران، تحمیل تحریم های کمرشکن بر آن و حتی تحریک و تشویق قدرتهای غربی به انجام تهاجم نظامی علیه آن بر کسی پوشیده نیست. قدرت گرفتن این دشمن غدار و نزدیکی آن با کشورهای منطقه و همسایه دست اسرائیل را برای فشار بر ایران بازتر خواهد کرد.
● در کنار واکنشهای احساسی برخی رسانه ها که با استقبال از این تحول مهم منطقه ای آنرا فرصتی مغتنم برای جشن گرفتن حقانیت موضع خودی و افتادن کوس رسوایی دیگری یافته اند، توجه عالمانه به عواقب جدی این تحول ضروری است. چنین توجهی است که اجازه خواهد داد جشن تمام عیاری که اسرائیل بر فراز اجساد فرزندان امت و ویرانه های منطقه برپا کرده است، دیده شود. از چشم اندازی واقع بینانه اسرائیل تنها نقطه ای از خاورمیانه است که میتواند از تحولات جاری در خاورمیانه راضی و خشنود باشد. سود خالص تحولات منطقه ای بدون زحمت و بدون هزینه به جیب این رژیم می رود که در کناری امن نشسته و شاهد فرسودگی و نابودی کشورهای اسلامی به دست خود آنهاست. این تحولات اسرائیل را بیش از گذشته قویتر و جری تر خواهد ساخت و دود این تحول بیش از همه به چشم کانونهای اصلی مقاومت در منطقه از جمله کشورمان خواهد رفت.
● خطر این تحولات اما تنها متوجه ایران نیست: همه کشورهای اسلامی از این تحولات متضرر خواهند شد. بیت المقدس مرکزیت جغرافیایی، تاریخی و ارزشی همه کشورهای اسلامی است. تحولات منطقه دست صهیونیسم را برای پاکسازی فلسطین از مسلمانان و یهودی سازی آن بازتر نموده و امکان آزادسازی قدس و نجات مسجدالاقصی را به احتمالی ضعیفتر بدل خواهد کرد. ضروری است این مهم را همه کشورهای اسلامی از جمله حاکمان و مردم عربستان درک نمایند.
● دولتمردان سعودی در چنین شرایطی چه توجیهی برای نزدیکی به اسرائیل دارند؟ ملتهای مسلمان از جمله مردم عربستان این امر را چگونه هضم خواهند کرد؟ سرنوشت همکاری ها و نزدیکی های گذشته به اسرائیل چه بوده است؟ ملک عبدالله پادشاه اردن، انور سادات و حسنی مبارک روسای جمهور مصر و یاسرعرفات و محمود عباس، روسای فلسطینی، چه بهایی برای این نزدیکی ها پرداختند؟ آیا این همه خطری برای حکومت عربستان و مشروعیت آن نیست. ممکن است عربستان بتواند از چشم انداز منافع محدود و کوتاه مدت ملی و با تکیه بر نگرانیهای امنیتی که محصول تحولات اخیر منطقه و بویژه همسایگان این کشور است، عده ای را مجاب و متقاعد نماید اولویت فعلی عربستان و متحدان مقابله با ایران است و در این راستا نزدیکی موقت و مقطعی به اسرائیل ضروری است. اگر چنین است لازم است حاکمان عربستان یکبار تاریخ درگیری اعراب و اسرائیل و سرنوشت رهبران مسلمانی را که دست در دست اسرائیل گذاشتند، مرور نمایند. تاریخ خاورمیانه نشان می دهد این راهی بی بازگشت، ورطه ای خلاصی ناپذیر و نکبتی پاک ناشدنی است.
● از سوی دیگر واقعیت این است که فشار امنیتی بر عربستان این کشور را بیش از پیش به اسرائیل و کمکهای آن محتاج خواهد کرد. هر اندازه حجم این فشارها بیشتر شود احتمال نزدیکی عربستان به اسرائیل افزایش خواهد یافت. عربستان در شرایط فعلی منطقه ای به شدت احساس ناامنی نموده و در صدد رفع نگرانیهای فوری خود به هر قیمتی است. پرتاپ موشک به سوی اراضی این کشور، برای مثال، عربستان را به گنبد آهنین و تکنولوژی پیشرفته دفاع موشکی اسرائیل نیازمند خواهد ساخت. این تحولات میتواند رژیم صهیونیستی را که قهرمان استفاده و سوء استفاده ازاین فرصتهاست، به برنده واقعی تحولات منطقه بدل نماید. در این صورت ایران و عربستان هر دو بازنده خواهند بود. نزدیکی عربستان و اسرائیل علاوه بر اینکه فاجعه ای درازمدت برای عربستان و حکومت و مشروعیت آن خواهد بود، از طریق فراهم کردن زمینه افزایش قدرت اسرائیل در منطقه به زیان ایران و سایر ارکان مقاومت عمل خواهد کرد.
● این قاعده نامیمون اگرچه اینک به فرمولی برای باخت کشورهای اسلامی و پیروزی اسرائیل تبدیل شده، حاوی عناصری است که میتواند آن را به فرمولی برای تقویت مقاومت و تضعیف اسرائیل بدل نماید. توجه به خواسته های اساسی دو طرف اصلی این منازعه، ایران و عربستان، ضامن تنظیم فرمولی متفاوت و اقدامی متقابل است. ایران خواهان دوری کشورهای منطقه از اسرائیل و مقاومت دسته جمعی آنها در برابر تجاوز رژیم صهیونیستی به منطقه است. اولویت فعلی عربستان اما رفع نگرانیهای امنیتی است که به گمان رهبران آن به دلیل فعالیتهای ایران و متحدان آن در منطقه سربر آورده است. معامله و مصالحه ای بزرگ میان این دو قدرت منطقه ای که حاوی توجهی جدی به نگرانیها و خواسته های طرفین باشد، شاید بتواند راه حلی آبرومندانه و رضایت بخش برای خروج از چرخه کنونی مصیبت و فاجعه به ارمغان آورد. ایران میتواند پیشنهاد دهد آماده است در قبال دوری عربستان از اسرائیل به رفع نگرانیهای امنیتی این کشور کمک نماید. اگر عربستان از اسرائیل دور و به ایران و محور مقاومت نزدیک شود، مساعدت در جهت رفع نگرانیهای امنیتی آن موجه و منطقی به نظر می رسد. این معامله میتواند برای عربستان هم سودبخش باشد: نگرانیهای امنیتی برطرف خواهد شد و عربستان، چونان دوران ملک فیصل، به موضعی محبوب و مشروع بازخواهد گشت که مطلوب ملت عربستان و ملتهای عربی و مسلمان منطقه است.
● حل اختلافات منطقه ای میتواند زمینه ساز بازگشت آرامش به خاورمیانه و توقف خونریزی و برادرکشی باشد، زمینه دخالت قدرتهای خارجی را در منطقه محدود نماید و از همه مهمتر ناقوس شکست طرحها و توطئه های اسرائیل برای نابودی منطقه و سیطره بر آن را به صدا در آورد. از این چشم انداز است که میتوان امید داشت همبستگی اسلامی جان تازه ای بگیرد و آزادی قدس و مسجدالاقصی در نیمه دوم قرن اشغال را نوید دهد.
“برای من یک مطلب به شکل معماست و آن این است که همه دوَل اسلامیّه و ملتهای اسلام میدانند که این درد چیست، میدانند که دستهای اجانب در بین است که اینها را متفرق از هم بکند، میبینند که با این تفرقهها ضعف و نابودی نصیب آنها میشود، میبینند که یک دولت پوشالی اسرائیل در مقابل مسلمین ایستاده – که اگر مسلمین مجتمع بودند، هرکدام یک سطل آب به اسرائیل میریختند او را سیل میبرد – مع ذلک در مقابل او زبون هستند. معما این است که با اینکه اینها را میدانند، چرا با علاج قطعی، که آن اتحاد و اتفاق است روی نمیآورند؟ چرا توطئههایی که استعمارگرها برای تضعیف آنها به کار میبرند، آنها توطئهها را خنثی نمیکنند؟” (صحیفه امام خمینی، جلد ۹، صفحه ۲۷۴)