وقتی نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی شد، نظام های عربی فریاد برآوردند که این دولت راستگرا و افراطی است و هیچ اعتقادی به صلح ندارد و تنها در جهت تامین امنیت رژیم صهیونیستی، مصادره اراضی فلسطینی و مصادره حقوق ملی فسلطینیان حرکت می کند. نظام های عربی به گونه ای حرف می زنند که گویی دیگر دولت های حاکم بر رژیم اشغالگر قدس که ادعای عدم افراطی گری داشتند، به صلح اعتقاد داشتند و هرگز به دنبال مصادره اراضی فلسطینی نبودند و هرگز حق فلسطینیان را به بهانه تامین امنیت صهیونیست ها تضییع نمی کردند و گویی فلسطین در دوره این دولت های چپگرای حاکم بر فلسطین اشغالی شاهد نقض حقوق بشر، جنایت های جنگی، اقدامات سرکوبگرانه و حمله به شهروندان نبوده است.
دولت های صهیونیستی وابسته به هر طیف سیاسی که باشند، هدفی واحد دارند و برنامه هایشان در خصوص اراضی و حقوق ملی فلسطینیان همسو است. دولت های مذکور در استفاده از شدیدترین نوع خشونت و کشتار علیه فلسطینیان برابر هستند و همه آنها ماشین ویرانگر جنگی خود را علیه ملت بی پناه و بی دفاع فلسطین که به جز مقاومت و پایداری سلاحی ندارد، به کار می گیرند و برای اثبات این مدعا تنها کافی است که به تاریخ و پرونده سیاه اشغالگران نگاهی بیاندازیم.
اگر برگه های چند دهه تاریخ حضور اشغالگران در سرزمین فلسطین را رقم بزنیم، زشت ترین جنایات و موارد نقض حقوق بشر را در آن می بینیم. دولت پیشین رژیم صهیونیستی (اولمرت) که به گفتگو با تشکیلات خودگردان می پرداخت، مذاکره کننده فلسطینی را به سمت بیراهه می کشاند و از عامل زمان برای بهبود چهره خود می کوشید. آری! این دولت مدعی مذاکره بود که به لبنان حمله کرد و تمامی تجهیزات جنگی خود را علیه شهروندان بی دفاع این کشور به کار بست و تمامی زیرساخت ها را تخریب نمود. آری! این دولت اولمرت بود که جنگ غزه را به راه انداخت و ویرانگرترین تحهیزات خود را علیه این منطقه استفاده کرد، همان تجهیزاتی که ایالات متحده به خاطر حفظ برتری نظامی رژیم صهیونیستی در منطقه، آنها را در اختیار این رژِم می گذارد. ضمنا نباید این نکته را از یاد برد که ماشین جنگی تل آویو در پیش و پس از جنگ غزه و لبنان برای لحظه ای از اعمال خشونت، کشتار، ارتکاب جنایت های جنگی و نقض حقوق بشر باز نماندند.
فرق واهی که برخی ها به وجود آن در میان دولت های صهیونیستی اعتقاد دارند، این است که در بین این دولت ها، بعضی ها شعار صلح سر می دهند و در زیر لوای این شعار و با استفاده از تجهیزات نظامی خود هر بلایی بر سر ملت فلسطین می آورند و در حالی که این تفکر را به بسیاری از افراد القا می کنند که در اندیشه برقراری صلح هستند، مذاکره کننده فلسطینی را به بیراهه می کشانند، بیراهه هایی که نتیجه آن چیزی جز نقض بیشتر حقوق ملی، کشتار بیشتر شهروندان، الحاق مساحت گسترده تری از اراضی، افزایش تعداد ایست های بازرسی، تنگ تر کردن حلقه محاصره و تداوم روند بازداشت ها نیست.
دولت کنونی رژیم صهیونیستی که به صراحت اعلام می دارد که اعتقادی به صلح یا احترام به حقوق ملت فلسطین ندارد، دولتی است که چهره حقیقی رژیم صهیونیستی را به نمایش می گذارد یعنی همان چهره ای که دیگر دولت های پیشین با سر دادن شعار صلح (که البته اعتقادی نیز به آن نداشتند) آن را مخفی نگاه داشتند و در جهت زیبا جلوه دادنش کوشیدند.
این تفاوت واهی که برخی ها به وجود آن در میان دولت های صهیونیستی اعتقاد دارند هرگز در شکل عملکرد، رویکرد و اقدامات دولت های مختلف صهیونیستی نیست. تعجب بنده بر این است که چرا هنوز هم برخی از دولت های عربی چشم امیدشان به دولت های اشغالگری است که شعار صلح را ـ البته بر اساس معیارهای ویژه خودشان ـ سر می دهند و از اینکه غافل هستند که این معیارها و شروط ممکن است فرآیند برقراری صلح را به بن بست برساند. نظام های عربی توجه ندارند که دولت های اسرائیلی مدعی صلح، حتی در چارچوب صلح مشروطی که خودشان مطرح کرده اند، حاضر نشدند چیزی را تقدیم ملت فلسطین نمایند.
صلحی در نگاه صهیونیست ها قابل قبول است که در چارچوب شروط و معیارهای خودشان باشد. در واقع، دولت های عبری هیچ توجهی به صلح ندارند و در سایه وجود آنها، تنها باید منتظر نقض حقوق، مصادره اراضی و ارتکاب جنایات باشیم.