پنج شنبه 01/می/2025

اقدامات غیره منتظره یک هفته جنگ خونین

چهارشنبه 12-مارس-2008

  خداوند این گونه خواسته است که سحرجادوگران به خودشان باز گردد . هنگامی که هولوکاست غزه آشکار گردید؛ حوادث غیرمنتظره ای اتفاق افتاد که موجب خوشحالی قربانیان شد و طرح های توطئه علیه مقاومت را رسوا ساخت.

(1)

بعد از این که روز دوشنبه گذشته مرحله اول حمله “زمستان گرم” به غزه به پایان رسید؛ تحلیل های روزنامه های عبری در مورد ناکامی های اخیر ارتش و این که صهیونیست ها نتواستند با آن حجم گسترده نبرد به اهداف خود دست یابند و دست کم از شلیک موشک ها به مناطق اطراف غزه جلوگیری کنند شاید غیرمنتظره بود . این حمله نتوانست نظام سیاسی حماس را ساقط کند و بیشتر یک نمایش خونین بود تا یک پیروزی نظامی .

دلیل واضح این ناکامی، استمرار موشکباران در اثنای حمله و بعد از آن بود که روزانه به 40 تا 50 موشک می رسید . “امیر تسوریا” یک از نویسندگان صهیونیست می گوید این عملیات بر اساس تمامی معاییر و مقاییس شکست خورده است و نیروهای اسراییلی همانگونه که وارد این منطقه شده بودند از آن خارج شدند . وی می افزاید که تجربه ثابت کرده است که ارتش اسراییل به ضربات سریع و محدود عادت کرده است و برای جنگیدن در مناطق مسکونی آمادگی ندارد .

“بن کاسیت” یکی دیگر از نویسندگان و تحلیل گران در روزنامه معاریو نوشته است که مقاومت فلسطینیان می داند که چگونه با نیروهای اسراییلی برخورد کند و می تواند توان ارتش اسراییل را به تحلیل ببرد و قواعد بازی به سود پایان برد .

“کوبی نیفالی” روزنامه نگار صهیونیست می گوید که ارتش در مورد تحقق اهداف چهارگانه که اولمرت آن را تعیین کرده بود؛ شکست خورد  و نتوانست در مورد پرتاب موشک ، قاچاق سلاح از طریق محور فلادلفیا ، تضعیف دولت حماس و اسقاط آن و قطع ارتباط نوار غزه با سایر مناطق توفیقی به دست آورد . وی گفت که همه این اهداف برای اسراییل حیاتی هستند ولی ثابت شده است که در مرحله عمل تحقق چنین اهدافی میسر نیست. وی در ادامه با مورد تمسخر قرار دادن باراک می گوید که قطع ارتباط نوار غزه با دنیای خارج جز با کندن و جداکردن این منطقه و قرار دادن آن در کانال سوئز امکان پذیر نیست تا شاید جریان آب آن را به سوی اقیانوس هند ببرد و در ناحیه ای میان هند و تایلند قرار دهد.

روزنامه یدیعوت آحارونوت به نقل از پرفسور “مناخیم کلاین” از دانشگاه بار ایلان می نویسد که در حمله به نوار غزه هیچ گونه تفکر و ایده راهبردی وجود نداشت و اسراییل مانند کور تنومند و قدرتمندی است که با تمام توان بی هدف همه جا را مورد حمله و ضرب و شتم قرار می دهد و نتیجه این شد که شلیک موشک ها متوقف نشود و به جای حماس محمود عباس بیش از پیش تضعیف گردد و با این حوادث مشخص شد که اولمرت فلسطینیان را به درستی نمی شناسد.

“امانوئل سیوان” در گفت و گو با کانال ده تلویزیون اسراییل می گوید که مشکل موشک های مقاومت با راه حل نظامی بر طرف نمی شود بلکه باید با تفاهم و همکاری مستقیم با جنبش حماس این گره کور را گشود . عامی ایلون رییس سابق شاباک این نظریه را تایید کرده است و یولی تامیر وزیر آموزش پرروش دولت اولمرت نیز گفت که اوضاع در جنوب این رژیم براثر ادامه موشکباران طاقت فرساست و این شرایط ایجاب می کند که اهمیت مذاکرات مستقیم با حماس در جهت جلوگیری از موشک پرانی بیش تر خود را نشان دهد.

(2)

نمایش خونینی که در غزه 127 شهید و بیش از 350 زخمی برجای گذاشت؛ واکنش غیر منتظره ای در قدس به دنبال داشت که هشت کشته و 35 زخمی بر جای گذاشت. این حادثه برای اسراییل بسیار دردناک بود و به غرور امنیتی و نظامیش لطمه زیادی وارد آمد. این عملیات بیانگر و تعبیر دقیقی از انتقام جویی فلسطینیان بود . در همین روز یعنی صبح روز پنج شنبه که غزه عرق در خون بود؛ عده ای از جوانان غیور جهاد اسلامی یک گشتی اسراییلی را در کمین خود گرفتار کردند که دو سرباز در این حمله کشته و دوتن نیز زخمی شدند .

عملیات قدس به دلایل مختلف اثرات فراوانی را بر جای گذاشت از جمله این که در قلب ” اسراییل” رخ داد و آمار کشته هایش نیز نسبتا زیاد بود و اولین نوع از این گونه عملیات در چهار سال گذشته می باشد و مجری آن علاء هاشم ابودهیم 25 ساله توانست اسلحه و خشاب های خود از ده ها پست بازرسی عبور دهد و وارد یک مدرسه دینی و نظامی یهودیان بشود و از اطلاعات خود که قبلا به عنوان راننده در این مدرسه مشغول به کار بود و آن ها را به دست آورده بود؛ به نحو احسن استفاده کند.

این عملیات لطمات زیادی به نهادهای سیاسی و امنیتی اشغالگران وارد آورده و ذهن آنان را به دو سوال مشغول کرده است که اولا چه گروهی این عملیات را انجام داده است و ثانیا مجری عملیات چگونه به این مدرسه راه یافته است.

تا زمان نگارش این متن دقیقا مشخص نشده است که چه سازمانی مسئول این عملیات است و تاکنون هیچ گروهی مسئولیت آن را به عهده نگرفته است و اگرچه حرف و حدیث های زیادی در مورد بر عهده گرفتن مسئولیت این عملیات از سوی حماس وجود دارد ولی سخنگوی گردان های حماس آن را تکذیب کرده است .

روزنامه یدیعوت آحارونوت در سایت انگلیسی زبان خود شک و شبه هایی را در مورد نقش حزب الله در این عملیات مطرح کرده است و با استناد به گفته های یک فلسطینی به نام محمد شدا می نویسد که حلقه اتصال این فرد با حزب الله ارزش سلاح و گلوله هایی است که مجری این عملیات در اختیار داشته است که به 5500 دلار می رسد و بعید و دشوار است که یک راننده جوان بتواند چنین پولی را پس انداز کند.

پایگاه الجزیره نت گزارشی را درباره تحقیقات اسراییل در مورد مهارت شهادت طلبان در استتار و ناشناخته ماندن خود انتشار داده است . بر اساس این گزارش این افراد با استفاده از این مهارت ها توانسته اند به اهداف خود برسند و تمامی موانع و پیش بینی های ارتش و تدابیر امنیتی سرویس امنیتی را پشت سر بگذارند و دقیقا به اهداف خود برسند. به طور مثال در همین عملیات قدس مجری این عملیات لباس دانش آموزان این مدرسه را به تن کرده بود و شهید سعید الحوتری مجری عملیات تل آویو لباس گروه موسیقی را به تن داشت و کمربند انفجاریش را در داخل گیتار جاسازی کرده بود که آن با خود حمل می کرد.

خبر گزاری فرانسه نیز در همین رابطه گزارشی را منتشر کرده که در آن آمده است؛ پلیس اسراییل اعلامیه هایی را در میان صهیونیست ها پخش کرده و در آن ها علایم و نشانه افراد شهادت طلب را برایشان توضیح می داده است. در این اعلامیه ها آمده است که شهادت طلبان معمولا موهایشان را رنگ می کنند و به رنگ طلایی در می آورند و حلقه هایی به گوششان آویزان می کنند و لباس نظامی می پوشند و کلاه دینی یهودی بر سر می گذارند.

اشغالگران سوالات زیادی را در مورد عملیات شهادت طلبانه مطرح می کنند ولی به این سوال توجه نمی کنند و یا از آن تفره می روند که چرا فلسطینیان دست به چنین کاری می زنند و فقط در این زمینه به کلام ساده و بی محتوا اکتفا می کنند و آنان را تروریست می نامند.

(3)

در تاریخ 19 / 6 / 2007 مقاله ای تحت عنوان ” تلاش برای فهمیدن آن چه که در غزه در جریان است ” نوشتم و در آغازش این سوال را مطرح کردم : آیا آن چه که در غزه اتفاق افتاد کودتا بود و یا ناکام گذاشتن کودتا ؟ من در این مقاله اسناد و مدارکی را ارائه دادم که نشان می داد حوادث نوار غزه به خصوص در مورد ایجاد و ترویج ناامنی اتفاقی و یا رویداد های گذرایی نبودند بلکه کاملا واضح بود که از قبل برای اجرای آن ها برنامه ریزی و تدابیر خاصی اندیشیده شده بود . هشت ماه پیش شک و تردیدهایی در مورد اطلاعات مندرج در مقاله من وجود داشت و عده ای آن را ناشی از دیدگاه های شخصی من می دانستند.

اما چند روز قبل در این زمینه حادثه غیر منتظره ای رخ داد و مجله فانیتی فیر آمریکایی گزارشی را ارائه داد که در آن به سوالاتی که من هشت ماه قبل مطرح کرده بودم پاسخ داده شده بود و اکنون نویسنده این گزارش یعنی دیوید روز را نمی توان متهم کرد که زمینه های ایدئولوژیکی و عقیدتی ویا عاطفی با گروهی از فلسطینیان دارد بلکه برعکس و عکس قضیه صادق است . دلایل ارائه شده در این گزارش بسیاری از شبهات را بر طرف می کند و بسیاری از حقایق مطرح نشده و پشت پرده را آشکار و مورد توجه قرار می دهد.

مهمترین نکات برجسته این گزارش دیوید روز عبارتند از:

ـ وی اسنادی را به دست آورده است که نشان می دهد طرح مخفیانه ای در این زمینه وجود داشت و بوش نیز با اجرای آن موافقت کرده بود و مسئولیت اجرای این طرح نیز برعهده کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه و معاون مشاور امنیت ملی الیوت آبرامز بود که می بایست در میان فلسطینیان جنگ داخلی به راه می انداختند و حکومت حماس را به ورطه نابودی می کشاندند . تاکنون وزارت امور خارجه آمریکا هیچ توضیحی در این زمینه نداده است.

ـ طرف فلسطینی مجری این نقشه نیز محمد دحلان بود که بنا به درخواست آمریکا سازمان حفاظت اطلاعات را به سلاح های جدیدی مجهز کرده بود و واشنگتن از چهار کشور عرب خواسته بود که این نیروها را آموزش بدهند تا بتوانند در نوار غزه ایجاد ناامنی و هرج و مرج نمایند و اوضاع داخلی دولت را به مرز انفجار برسانند.

ـ دحلان از نزدیک و به صورت مستقیم با دفتر تحقیقات فدرال و سازمان اطلاعات مرکزی همکاری داشت و دارد و روابط گرم و صمیمانه ای با رییس سابق آن جرج تنت دارد و هنوز این روابط پابر جاست . کلینتون تنت را به این سمت انتخاب کرده بود و در زمان بوش نیز تا سال 2004 در این سمت باقی بود . دحلان دست کم سه بار به سه مناسبت با بوش دیدار کرده است و بوش در سال 2003 علنا او را ستایش کرده و گفته است : دحلان رهبر خوب و قاطعی است و مسئولان آمریکایی به طور سری گفته اند که بوش گفته است که دحلان از ماست .

ـ دیوید وورمسیر که یک از بزرگترین مشاوران معاون رییس جمهور آمریکا دیک چنی بود و یک ماه قبل استعفا داد دولت بوش را متهم کرده است که در نبرد پلیدی مشارکت داشته و به وضع فاسدی کمک کرده است . او تاکید می کند که حماس به اختیارخود بر نوار غزه سیطره پیدا نکرده است بلکه رهبران فتح این جنبش را مجبور به این کار کردند. وی بر این نکته اصرار می ورزد که کودتایی از جانب حماس صورت نگرفته است بلکه کودتا از جانب فتح صورت گرفت ولی قبل از این که به موفقیتی دست یابد؛ ناکام ماند.

ـ کاندولیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا چندین بار به محمود عباس پیام و هشدار داد و صراحتا از وی خواست که برای دولت حماس مهلتی تعیین کند تا اصول و قوانین کمیته چهار جانبه بین المللی را بپذیرد و اگر در طی این مدت نپذیرفت باید حالت اضطراری اعلام و حکومت اضطراری تشکیل شود و این حکومت باید به اصول کمیته چهار جانبه پای بند باشد که بقیه داستان معروف و مشهور است و همه می دانند.

(4)

اکنون این سوال مطرح است که این حوادث غیر منتظره چه پیامی را با خود دارند و چه چیزی را می خواهند اثبات کنند؟ من به این نتیجه رسیدم و این گونه پیداست که در گیری میان فلسطینیان که در سال 1948 به مرکز انفجار رسید به هیچ وجه پایان نرسیده است و به طور بی پایان و همه جانبه ادامه دارد و اسراییل آماده است که با تمام توان خود عزم و اراده فلسطینیان را بشکند و آنان را به تسلیم وادار کند . ولی ما در همین زمان در مقابل این تلاش اسراییلی ها اراده آهنین فلسطینیان را مشاهده می کنیم که به طور استوار و باعزمی راسخ در مقابل آنان ایستاده است و به هیچ وجه حاضر به تسلیم نیستند و به مبارزه و جهاد خود اصرار می ورزند و از وارد آوردن درد و رنج و آسیب به اسراییل ذره ای تردید به خود راه نمی دهتد و استحکامات و تدابیر و توانایی های آنان به هیچ می انگارند و اراده این ملت از حماس و فتح و از نوار غزه و کرانه باختری فراتر و برتر است زیرا در عمق وجود ملت فلسطین نهفته است و از حق خود چشم پوشی نمی کند و حاضر به امتیازدهی نیست.

اکنون بیش از هر زمانی مشخص و واضح است که آمریکا در قلب درگیری علیه حقوق فلسطینیان حضور دارد و کاملا هماهنگ با خواسته های اسراییل گام برمی دارد و هرگونه دخالت این کشور به خاطر این روابط بسیار صمیمانه با اسراییل طبع جانبدارانه است و اگر ما به این مسئله خوش بین باشیم در واقع خودمان را فریب داده و به سراب دل خوش کرده ایم .

من می دانم که یادآوری این نکته تازگی ندارد و همه آن را می دانند ولی متاسفانه گویی حافظه تاریخی و سیاسی ما و سیاستمداران و افراد سرشناس نظامی ما دچار سستی و فراموشی شده است و ما مجبوریم که گاه گاهی یادآوری کنیم شاید این یاد آوری ها سودمند واقع شود.

لینک کوتاه:

کپی شد