پنج شنبه 01/می/2025

امام خمینی و مبانی حمایت از فلسطین (2)

سه‌شنبه 23-سپتامبر-2008

حمایت از مظلوم از جمله سفارشهای ماندگار حضرت علی علیه السلام پیش از شهادت خود خطاب به فرزندان گرامی اش امام حسن و امام حسین علیهماالسلام، وصیت نامه ای است كه آن را اینگونه آغاز كرده است: « اوصیكما و جمیع ولدی و من بلغه كتابی بتقوی الله. . . . » شما و تمام فرزندان و همه كسانی كه این پیام به آنان برسد را به تقوی الهی سفارش می كنم . ( 1 ) براساس این فراز، بی تردید آن چه در این وصیت نامه ذكر شده است خواسته هایی اند كه از فردفرد مسلمانان و پیروان آن حضرت ، پایبندی بدان مورد انتظار است. در این سفارشنامه، امیرمومنان به مسایلی اشاره می كنند كه حیات دینی، اخلاقی و اجتماعی مردم بسته به آن است. از جمله این كه می فرماید:. « . . . كونا للظالم خصما و للمظلوم عونا » . با ستمگر دشمن و با ستمدیده كمك و یاور باشید. در تحلیل این سخن نكاتی به نظر می رسد كه بدان می پردازیم و مطالب خود را در قالب همین نكات بیان می كنیم. 1 نكته نخست آن كه علی علیه السلام در این فراز نمی فرماید: با ظالم مبارزه و دشمنی كنید و به یاری مظلوم بشتابید بلكه با عنایت به جمله « كونا » كه مقید ثبات و استمرار است، نشان می دهد كه اساسا باید جهاد و برخورد با ظالم و حمایت از مظلوم به عنوان وصفی ثابت و ماندگار، در جان و روح مومن راسخ شده و ملازم و همراه او باشد. برخی در آزادی خواهی و ستم ستیزی حال به حال اند. روزی به اقتضای زمان ضداستكبارند و در میدان مبارزه با آن هر سازشكار كم همت را به باد حمله و سرزنش خود می گیرند، ولی همینان زمانی دیگر با تغییر اوضاع و احوال رنگ باخته و چهره عوض می كنند در حالی كه ظالم امروز همان ظالم و مظلوم كنونی نیز همان مظلوم است. این تغییر و تبدیلها ناشی از این است كه اینان از آن روزی كه وارد این میدان شدند، پایه های اعتقادی كار خویش را استحكام نبخشیدند و ایمان و باورهای خود را مستدل و بنیانی نكردند و لذا رفته رفته كه به عیش و نوش و راحتی و رفاه دنیا خو گرفتند جلال و جمال اردوگاه استكبار، دل و عقل آنان را ربوده و فكرشان را خام كرده است. و بدیهی است قلبی كه مرعوب ستمگر شود، چگونه می تواند در برابر او ایستادگی كرده و از مظلوم حمایت و دفاع كند قرآن كریم می فرماید: « الم یان للذین آمنوا ان تخشع قلوبهم لذكرالله و مانزل من الحق و لا یكونوا كالذین اوتوالكتاب من قبل فطال علیهم الا مد فقست قلوبهم و كثیر منهم فاسقون » آیا زمان آن فرانرسیده است كه قلوب مومنان برای یاد و نام خدا و آیات الهی خاشع شود و همچون كسانی كه پیش از این به آنان كتاب آسمانی داده شد نباشند كه بین آنان و پیامبرانشان زمانی طولانی فاصله افتاد در نتیجه قلبهای آنان دچار قساوت شد و بسیاری از آنها فاسق اند. ( 2 ) در شان نزول آیه نقل شده است كه مسلمانان تا وقتی در مكه بودند در سختی و فشار بودند پس از هجرت برخی از آنان كه در سالهای بعد وضعی بهتر یافتند و به ناز و نعمت نسبی دست یافتند، آثاری از تغییر حال در آنان دیده شد و آنگونه كه سابقا بودند پایداری نمی كردند در حالی كه از آنان انتظار می رفت روز به روز به استقامت و ثبات خود بیفزایند و لذا این آیه نازل شد و خداوند آنها را بر این سستی و ضعف مورد عقاب خود قرار داد و پس از آن مومنان همدیگر را بدین جهت ملامت می كردند. ( 3 ) این هشدار و توبیخ الهی، اعلام خطری است مستمر برای همیشه تا همگان به یاد داشته باشند كه دلبستگیهای به عالم خاك رفته رفته انسان عرشی را فرش نشین كرده و از اوج افلاك به زیر می كشاند.
بنیانگذار جمهوری اسلامی می گویند: « هر چه وجهه قلب به تدبیر امور و تعمیر دنیا بیشتر شد و علاقه افزون گردید، غبار مذلت و سكنت بر او بیشتر ریزد و ظلمت مذلت و احتیاج، زیادتر آن را فراگیرد » (4 ) و باز می گویند: « هر چه توجه نفس به دنیا بیشتر گردد، به همان اندازه از توجه به حق و عالم آخرت غافل گردد » (5 ) 2 نكته دیگر این كه حضرت علی علیه السلام تنها به این كه باید دشمن ستمگران بود اكتفا نكرد بلكه اضافه بر آن می فرماید: « یاور مظلوم باشید » و این بدان جهت است كه تنها اعلام دشمنی با ستمگر و موضع گیری در برابراو كفایت نمی كند بلكه باید در ابعاد گوناگون و در حد توان و امكان در میدان عمل نیز به حمایت و فریادرسی از مظلوم اقدام كرد. امام خمینی در بیان سیاست خارجی جمهوری اسلامی می گویند: « ما وظیفه داریم مردم مظلوم و محروم را نجات دهیم( » 6 ) و نیز نمی توان از مظلوم حمایت كرد ولی در عین حال با ظالم هم روابط حسنه برقرار كرد و بر همین اساس آن بزرگوار می گویند: « ما وظیفه داریم پشتیبان مظلوم و دشمن ظالم باشیم( » 7 ) 3 نكته دیگر این كه در این فراز از سخن امام علیه السلام ظالم و مظلوم مدار حكم اند، نه ظالم غیرمسلمان و یا مظلوم مسلمان. نباید این اگر یكی از اهل اسلام نیز عنوان ستمگر یافت مبارزه با او نیز در دائره همین وظیفه است. یافتن این عنوان نیز یا به این است كه خود به طور مستقیم به ستم و تعدی نسبت به دیگری بپردازد و یا این كه در كارزار و میدان مبارزه ظالم و مظلوم، جانب متجاوز را گرفته و از او حمایت كند و بر ضرر مظلوم اقدام و عمل كند. و به نظر می رسد مطابق این سخن حتی اگر مسلمانی نسبت به غیر همكیش خود نیز ستم روا دارد و خارج از موازین شناخته شده شرعی و قانونی به او تعرض كند سایر مسلمانان باید به دفع تجاوز او بپردازند. و همچنین در مورد مظلوم نیز تفاوتی نمی كند كه به چه دینی پایبند است و در چه نقطه ای زندگی می كند. امام خمینی (ره ) می گویند: « ما طرفدار مظلوم هستیم، هر كسی در هر قطبی كه مظلوم باشد ما طرفدار آنها هستیم . ( » 8 ) و باز: « تكلیف اسلامی مسلمانان است كه اگر كسی مظلوم واقع شد، باید به آنان كمك كرد. ( » 9 ) و باز: « ما به پیروی از اسلام بزرگ، از جمیع مستضعفان حمایت می كنیم . ( 10 ) بنابراین وقتی اساس دین در این وظیفه دخالتی نداشته باشد، بی تردید مذهب خاص و اختلافات درون دینی نیز دخالتی در آن نخواهد داشت برخی ساده اندیشان می پندارند چون مردم فلسطین شیعه نیستند، پس ما در برابر حمایت و دفاع از آنان چندان وظیفه ای نداریم. در حالی كه استكبار جهانی و صهیونیسم اساس مسلمانی و عالم اسلام را هدف گرفته است و تجاوز آنها به مذهب و ملت و مرام خاصی نیست، گذشته از این كه وظیفه دفاع از مظلوم تكلیفی مطلق است و اختصاص به دین و آئین معین ندارد تا چه رسد به مذهبی خاص در درون دین. 4 براساس این آموزه و سفارش ، باید با ستمگر دشمنی كرد، خواه او نیز با ما مستقیما در حال مخاصمه باشد یا نباشد و حتی در صدد ایجاد روابط دوستی و عادی سازی مناسبات باشد. برخی می گویند چرا باید با اسرائیل دشمنی كنیم ! ما اگر دست از خصومت با صهیونیستها برداریم، آنها نیز برای ما مزاحمت ایجاد نمی كنند و در این صورت بسیاری از مشكلات كنونی ما در سطح جهانی حل خواهد شد. در حالی كه اولا: فرضا بپذیریم كه هم اكنون آنان به طور مستقیم با ما در نبرد نیستند و براساس آن چه گفتم و خواهیم گفت. بی تردید آنها در صورت توفیق به برقراری آرامش مرگبار در جبهه اول مسلمانان و آسودگی خیال خود از ناحیه آن، سایر نقاط دنیای اسلام را نیز از تجاوزات و ستم خود بی بهره نخواهند گذاشت. و دیر یا زود به سراغ آنها نیز خواهند شتافت و در حقیت این درگیریهای خط اول است كه آنان را مشغول داشته و دامنه تعدیهای آنها را به طور نسبی از ما دور ساخته است. و ثانیا: جامعه اسلامی یا بنا دارد مسلمان و مومن زندگی كند و بر محور قانون وحی حركت كند و یا حداقل می خواهد در چارچوب اصول و شرافتهای انسانی به سر برد، در صورت اول چگونه می تواند این چنین باشد ولی نسبت به مصیبتها و محنتهایی كه بر بخشی از پیكر دنیای اسلام وارد می شود بی تفاوت باشد در حالی كه امام صادق علیه السلام فرمود: « المومن اخو المومن كالجسد الواحد ان اشتكی شیئا منه و جد الم ذالك فی سایر جسد » مومن برادر مومن همچون بدن واحدند، اگر در عضوی از اعضای خود احساس درد كرد، سایر اندام او را نیز فرا می گیرد. ( 11 ) و نیز فرمودند: « انما المومنون اخو0 بنواب و ام ، و اذا ضرب علی رجل منهم عرق سهرله الاخرون. » مومنان نسبت به هم برادر و فرزندان یك پدر و مادرند اگر رگی از یكی از آنان زده شد، خواب از چشم دیگران ربوده می شود. ( 12 ) و در صورت دوم، آیا می توان زندگی انسانی داشت ولی از احساسات و عواطف بشری بدور بود چگونه می توان انسان زیست ، ولی نسبت به سرنوشت هم نوع خویش حساسیتی از خود بروز نداد و بی گمان چنین بی تفاوتی نشان از دور افتادن از طبیعت انسانی و فروغلطیدن در زندگی حیوانی دارد. 5 و آخرین نكته این كه واژه خصم و عون در این كلام ، مطلق است و به زمینه ای خاص مقید نیست و لذا ابراز دشمن و اعمال خصومت با ظالم و حمایت و دفاع از مظلوم در بعدی ویژه محدود نیست بلكه ابعاد مختلف آن را شامل است و به تعبیر دیگر هر كاری بر ضد ستمگر كه او را از ستم پیشه گی دور و شرارت او را از سر مظلوم دفع كند مطلوب است و همین طور هر عملی كه به ستمدیده توان مقابله با دشمن دهد و مقاومت او را در برابر ظالم تامین كند، از خواسته های مولا از پیروان خویش است و لذا ابعاد اقتصادی، سیاسی معنوی با اعلام حمایتها و تشكیل اجتماعها و حتی نظامی در دایره این خواسته است. تنها چیزی كه این وظیفه بدان مقید است استطاعت و قدرت عقلی است بدین معنا كه حركت و اقدام در این راه در ابعاد گوناگون آن تكلیفی الهی است كه باید به دنبال آن بود مگر این كه در عمل معلوم باشد كه چنین اقدام و كاری از توانایی اقدام كننده خارج است و حركتی ناكام و ناموثر خواهد بود. قرآن كریم می فرماید: « و مالكم لاتقاتلون فی سبیل اله و المستضعفین من الرجال و النسا و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القری0 الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنك ولیا و اجعل لنا من لدنك نصیرا » چه شده است شما را كه در راه خدا و مردان و زنان مستضعفی كه می گویند پروردگارا ما را از این سرزمینی كه مردمان آن ستم پیشه اند و برای ما از پیشگاه خود راهبر و یاوری قرار ده ، نبرد نمی كنید. ( 13 ) امام خمینی براساس همین مبنا، از اهداف اساسی و استراتژیك حركت انقلابی خود در دوران مبارزه با حكومت شاهی و سپس در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب و برقراری نظام جمهوری اسلامی را، مبارزه بی امان و پیگیر با استكبار جهانی در راس آن دولت امپریالیسم آمریكا و همدستان او بویژه رژیم اشغالگر قدس قرار داد و همواره بر ضد غاصبان فلسطین و صهیونیسم جهانی و حمایت از ملت مظلوم آن سرزمین اعلام موضع قاطع و صریح داشت و از عمق جان خویش از متجاوزان به حقوق آن مردم ستمدیده احساس نفرت و دشمنی می كرد. ایشان ضمن پیامی در تاریخ 1358،11،22 می نویسند: « . . . ما از مردم بی پناه لبنان و فلسطین در مقابل اسرائیل دفاع می كنیم. اسرائیل این جرثومه فساد همیشه پایگاه آمریكا بوده است. من در طول نزدیك به بیست سال، خطر اسرائیل را گوشزد نموده ام، باید همه بپاخیزیم و اسرائیل را نابود كنیم و ملت قهرمان فلسیطن را جایگزین آن گردانیم . . . ( » 14 ) باز هم ایشان در بخشی از پیامی دیگر اینگونه اظهار می كنند: . « . . اكنون كه خون جوانان عزیز فلسطین دیوارهای مسجد قدس را رنگین كرده است و در مقابل مطالبه حق مشروعشان از مشتی دغلباز با مسلسل جواب شنیده اند، برای مسلمانان غیرتمند عار نیست كه به ندای مظلومانه آنان جواب ندهند و همدردی خود را با آنان اظهار نكنند . . . ( » 15 ) گفته ها و نوشته های آن بزرگوار راحل در این باره فراوان است كه به همین دو نمونه بسنده می كنیم. « ان فی ذالك لذكری لمن كان له قلب او القی السمع و هو شهید » . ( 16 )
 
پی نویسها:
 
1) نهج البلاغه ، تحقیق صبحی صالح ، ص ،421 نامه 47 2 ) سوره حدید ، آیه 16 3 ) مجمع البیان ، داراحیا اثرات العرب ، بیروت ، ج ،9 ص 237 4 ) كلمات قصار، امام خمینی ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ص 77 5 ) همان جا. ( 6 ) همان ، ص 143 7 ) همان جا
8 ) همان جا 9 ) همان جا 10 ) همان ، ص 219 11 ) سیدعبدالرشیز الاخلاق ، كتابفروشی بصیرتی قم ، ص 96 12 ) همان جا 13 ) سوره نسا، آیه 75 14 ) صحیفه نور، ج ،11 ص 266 تبیان ، دفتر چهارم ، فلسطین از دیدگاه امام خمینی (ره) موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) ص 132 15 صحیفه نور، ج ،16 ص .129 همان ، ص 142 16 ) سوره ق ، آیه 37

لینک کوتاه:

کپی شد