جمعه 09/می/2025

انتخابات رژیم اشغالگر و برنامه احزاب صهیونیستی

جمعه 6-فوریه-2009

امروز سه حزب اصلی در اراضی اشغالی برای کسب اکثریت آرا در انتخابات آتی رژیم صهیونیستی با هم رقابت می کنند و امیدوارند شمار این آرا به قدری باشد که به آنها اجازه دهد تا برای تشکیل دولت آتی تنها نیاز به ائتلاف با برخی احزاب کوچک داشته باشند و در نهایت بتوانند چهار سال زمام امور را در “اسرائیل” به دست گیرند.

به هر رو، هر گونه مذاکره احتمالی با تشکیلات خودگردان و دولت سوریه و نیز امضای توافق نامه صلح با هر کدام از آن دو یا با تمامی کشورهای عربی منوط به برنامه احزابی است که در انتخابات پیروز می شوند یا به عبارت دیگر منوط به شکل ائتلاف کابینه ای است که بعد از انتخابات تشکیل می شود. به طور خلاصه می توان گفت با بررسی برنامه های احزاب پیروز، می توان شرایطی را که ممکن است برای مذاکرات و توافق نامه های احتمالی آتی پیش می آید، حدس زد.

لیکود یکی از احزاب اصلی نامزد کسب اکثریت آرا و تشکیل دولت است و محور برنامه هایی که لیکود دارد در این جمله خلاصه می شود: “مذاکراتی که انجام آن با طرف فلسطینی قابل پذیرش است، تنها در چارچوب حل مشکلات اقتصادی و بهبود وضعیت معیشتی افراد در نوار غزه و کرانه باختری جای می گیرد.”

پس با توجه به توضیح فوق در مورد دیدگاه های لیکود، بعید به نظر می رسد که مذاکرات دوجانبه میان طرف فلسطینی و صهیونیستی ـ در صورت پیروزی لیکود ـ به امضای توافق نامه صلح دائمی و فراگیر میان دو طرف بیانجامد ؛ زیرا این حزب با اصل عقب نشینی از اراضی اشغالی و ایجاد کشور مستقل فلسطینی مخالف است و نهایت چیزی که با آن موافقت خواهد کرد، تنها تشکیل یک دولت خودگردان فلسطینی است یعنی اینکه حزب مذکور در صورت پیروزی فقط این اجازه را به فلسطینیان می دهد که به اداره امور شهری، مدنی و دینی خود بپردازند و هرگز به آنها این اجازه را نمی دهد که از یک کشور و نیز رابطه ای مستقل با جهان عرب و جامعه جهانی برخوردار باشند.

به اعتقاد حزب لیکود، مانعی ندارد که فلسطینی ها موقتا در کرانه باختری و نوار غزه زندگی کنند ؛ ولی باید زمین های خود را به “اسرائیل” تحویل دهند. ضمنا این امر هرگز به معنای تضمین بقای همیشگی آنها در این مناطق نیست و امکان دارد که دولت صهیونیستی به اخراج آنها مبادرت ورزد.

موضع حزب مذکور در مورد عرب های ساکن اراضی اشغالی 48 این است که باید شرایط فراهم شود تا هر کس نسبت به دولت عبری اخلاص ورزید، بماند و هر کس که خلاف آن بود، به دنبال جای دیگری برای خود باشد.

حزب یادشده که هدایت آن را بنیامین نتانیاهو به عهده دارد، هرگز با بازگشت آوارگان فلسطینی به خانه و کاشانه شان موافقت نمی نماید ؛ ضمن آنکه در مسئله صلح با سوریه نیز هرگز حاضر نیست از اراضی اشغالی جولان عقب نشینی کند، بلکه تنها به دنبال انعقاد توافق نامه ای است که اساس آن “صلح در مقابل صلح” باشد.

برنامه حزب کادیما که ریاست آن را زیپی لیونی، وزیر خارجه کنونی بر عهده دارد اندکی با برنامه لیکود متفاوت است. این حزب معتقد است که باید ساخت دیوار حائل را به پایان رساند و محافظتش نمود و در هر گونه توافق نامه آتی با طرف فلسطینی آن را به عنوان اصل قرار داد.

کادیما بر ابقای شهرک های صهیونیست نشین و نیز کمربندی هایی پافشاری می کند که کرانه باختری را به چندین کانتون جدا از هم و بی ارتباط با یکدیگر مبدل ساخته است. این امکان وجود دارد که کادیما با تشکیل کشور فلسطینی موافقت کند ؛ ولی این کشور نباید از استقلال، تمامیت ارضی و مرز هوایی بهره مند باشد و اقتصاد نیز باید وابسته به اقتصاد رژیم صهیونیستی باشد. گفتنی است که حزب زیپی لیونی نیز مخالف بازگشت احدی از آوارگان فلسطینی است و تمام تلاش خود را به کار می گیرد تا عرب های ساکن اراضی اشغالی 48 را نیز به داخل خاک کشور فلسطینی که در آینده تشکیل می شود، برهاند.

لیونی در مورد برنامه حزبش برای صلح با سوریه گفت: “برنامه ها اقتضا می کند که عقب نشینی از جولان را بپذیریم ؛ البته این عقب نشینی تا مرزهای چهارم ژوئن نخواهد بود. فراموش نشود که این اقدام در طول چندین سال (به صورت مرحله ای) انجام خواهد شد و اسرائیل در خصوص مسئله منابع آبی، عدم ورود سلاح به منطقه عقب نشینی شده و نیز عادی سازی روابط بر مواضع خود تاکید می ورزد.”

حزب کار رژیم صهیونیستی که سومین حزب قدرتمند این رژیم است و پیش از آنکه بازارش از رونق بیافتد، سابقه ده ها سال حاکمیت بر اراضی اشغالی را داشت. البته امروز ستاره اقبالش هر چه کمرنگ تر می شود و از این رو است که می بینیم به سمت افکار افراطی گرایانه تمایل پیدا کرده و در این زمینه با راستگرایان رقابت می نماید. برنامه های کنونی حزب کار افراطی گرایانه تر از تمامی برنامه هایی است که این حزب در طول تاریخ خود داشته است. برنامه های حزب مذکور تفاوت چندانی با طرح های کادیما ندارد و به طور کل، فاصله زیادی با چیزی دارد که فلسطینی ها، سوری ها و عرب ها آن را قابل قبول می دانند.

اگر بخواهیم یک جمع بندی از برنامه های احزاب صهیونیستی کادیما، لیکود و کار داشته باشیم، می توانیم به این نکته اشاره کنیم که این طرح ها همسو با استراتژی تاریخی صهیونیسم است یعنی همان استراتژی که در آن جایی برای توجه به مذاکرات و نوع آن وجود ندارد و به جای صلح، تنها به امنیت اهتمام ورزیده می شود. امنیت اسرائیل هدف، نگرانی و دلواپسی اصلی دولت عبری است و همیشه مقدم بر صلح می باشد. اگر به تاریخ نگاه کنیم، هرگز نمی بینیم که روزی فکر صهیونیست ها متوجه صلح بوده باشد ؛ بلکه دغدغه اصلی همان مسئله امنیت است.

پس با نظر به آنچه گذشت، می بینیم که احزاب مختلف صهیونیستی پیش از آنکه در پی برقراری صلح باشند، در اندیشه از بین بردن تمام منابع قدرت کشورها و گروه های منطقه ای هستند. استراتژی که امروز به عنوان استراتژی ثابت و تاریخی صهیونیست ها از زمان تشکیل اسرائیل است و هرگز دولت عبری دست از نمی کشد، بر این نکته استوار است که تل آویو باید برترین قدرت نظامی منطقه باشد و تمامی دشمنان عرب و خاورمیانه ای خود را شکست دهد.

ضرورت حفظ برتری نظامی اسرائیل همان دلیلی است که باعث می شود تا رژیم صهیونیستی پیش از امضای هر گونه توافق نامه صلحی به دنبال نابودی مقاومت ملی فلسطین و لبنان و نیز خلع سلاح آنان باشد و بر این نکته پافشاری کند که به جز خودش، هیچ کشوری در خاورمیانه نباید به سلاح های هسته ای دست پیدا کند.

صهیونیست ها معتقدند که حفظ برتری نظامی تنها ابزاری است که با تمسک به آن می توان امنیت اسرائیل را حفظ کرد. دولت عبری همچنین بر این باور است که امنیت باعث برقراری صلح، تثبیت و پاسبانی از آن می شود.

در یک نتیجه گیری کلی از مقاله می توان گفت که انتظار هر گونه حلی برای مناقشه اعراب و اسرائیل بعد از انتخابات رژیم صهیونیستی (برنده آن هر حزبی که باشد) یا پس از آغاز به کار اوباما (ولو یک سیاست خاورمیانه ای جدید اتخاذ کند) غیر عاقلانه است و از این رو، اگر عرب ها به دنبال دست یابی به یک صلح عادلانه هستند، باید استراتژی خود را به طور کلی تغییر بدهند ؛ زیرا در غیر این صورت، به هیچ نتیجه ای دست نخواهند یافت حتی اگر ده ها طرح ابتکاری صلح ارائه دهند و در صدها جلسه مذاکره با دشمن صهیونیستی شرکت کنند. زمین و عادی سازی در مقابل صلح محور اصلی تمامی طرح های صلح اعراب بوده است که اسرائیل نه الان و نه هیچ وقت دیگری حاضر به پذیرش آن نیست و تفاوتی نمی کند که حزب پیروز انتخابات کدام باشد.          

لینک کوتاه:

کپی شد