جمعه 20/سپتامبر/2024

انتخابات فلسطين و تاثير آن بر سياست های اسرائيل

دوشنبه 25-دسامبر-2006

ابراهیم محسن المدهون 

 

مرکز اطلاع رسانی فلسطین

انتخابات فلسطین با نظارت مجامع بین المللی، منطقه ای و فلسطینی برگزار شد و پیروزی حماس  بر سیاست “اسرائیل” تأثیر زیادی گذاشت. محافل امنیتی و رسمی رژیم صهیونیستی در حالی نسبت به پیروزی حماس ابراز نگرانی و آن را خطر بزرگی برای رژیم “اسرائیل” قلمداد کردند که پیش و پس از انتخابات نیز تهدید کرده بودند که با هر دولتی که حماس تشکیل دهد قاطعانه برخورد خواهند کرد.

مقامات صهیونیست این موضع خود را این گونه توجیه کردند که حماس “اسرائیل” را به رسمیت نمی شناسد و در مرامنامه خود نیز خواهان نابودی این رژیم است و توافقات بین تشکیلات خودگردان و “اسرائیل” را قبول ندارد که این دلایل سبب تکمیل برنامه های یک جانبه “اسرائیل” می شود. هر چند که رژیم صهیونیستی در زمان ریاست محمود عباس بر تشکیلات خودگردان نیز به این اقدام دست زد و در مقابل انعطاف پذیری بالایی که عباس و پیش از وی یاسر عرفات از خود نشان دادند هیچ انعطافی از خود نشان نداد.

به دلیل وجود اشغالگران و توافقات لازم الاجرا بین فلسطینیان و “اسرائیلی ها” تأثیر انتخابات فلسطین و پیروزی حماس بر “اسرائیل” گریز ناپذیر است. ما در این پژوهش ابعاد و نحوه این تأثیرگذاری را بررسی می کنیم.

 اهمیت انتخابات فلسطین

انتخابات اخیر قانونگذاری که در کرانه باختری و نوار غزه برگزار شد توجه گسترده محافل صهیونیستی را در پی داشت، زیرا این انتخابات بر قضیه فلسطین تأثیر زیادی گذاشت و ماهیت جدیدی به آن داد و آن را بسیار با اهمیت ساخت و به عامل مؤثری در سیاستگذاری آینده “اسرائیل” تبدیل شد. اهمیت این انتخابات به موارد زیر باز می گردد:

1ـ مشارکت همه گروه های فلسطینی از جمله گروه های مقاومت و در رأس آنها حماس که برای اولین بار در این انتخابات شرکت می کرد.

2ـ وجود رقیب قوی (حماس) برای اولین بار در صحنه فلسطین که می توانست با جنبش آزادی بخش ملی فلسطین (فتح) رقابت کند. این امر ابعاد جدید و تحول بزرگی در نقشه سیاسی فلسطین ایجاد کرد. این در حالی است که پیش از این جنبش فتح به تنهایی تشکیلات خودگردان را اداره می کرد.

3ـ انتخابات در پی انتفاضه الاقصی، به وجود آمدن تغییرات در سیاست “اسرائیل” و طرح عقب نشینی یک جانبه از غزه برگزار شد.

4ـ انتخابات در پی تحولات زیادی در سطح منطقه، جهان و تلاش برای ایجاد وضعیتی جدید در چارچوب طرح آمریکایی “خاورمیانه جدید” از طریق حمله به عراق و تهدید ایران و سوریه برگزار گردید.

5ـ برگزاری انتخابات در پی توافق گروه های فلسطینی تحت نظارت مصر که بر ساماندهی امور داخلی فلسطین تأکید کرد، صورت گرفت.

6ـ انتخابات پس از واگذاری اختیارات مهمی همچون وزارت کشور به نخست وزیر، برگزار شد. این در حالیست که همه اختیارات امنیتی در دست یاسر عرفات رئیس فقید تشکیلات خودگردان بود.

ایهود اولمرت کفیل نخست وزیری رژیم صهیونیستی در تاریخ 22/1 به خاطر اهمیت این انتخابات تیم ویژه ای را تشکیل داد که انتخابات فلسطین و نتایج  آن را با جدیت پیگیری کند.

 نشانه های تقدم حماس پیش از انتخابات

نهادهای اطلاعاتی “اسرائیل” برای آگاهی از آینده انتخابات فلسطین و میزان نفوذ جنبش حماس و فعالیت های آتی آن در صحنه فلسطین تلاش زیادی مبذول داشتند که در چارچوب نظریه خلع سلاح پس از انتخابات صورت می گرفت. سرویس های اطلاعاتی آمریکا از جنبش فتح بسیار پشتیبانی و به طور مستقیم و غیر مستقیم از نامزدهای جنبش فتح حمایت می کردند، اما سازمان های امنیتی “اسرائیل” انتظار داشتند که قدرت جنبش حماس بسیار زیاد شود و پیروزی حماس برای آن ها غیر منتظره نبود و احتمال ضعیفی به پیروزی فتح می دادند.

سازمان اطلاعات نظامی “اسرائیل” احتمال داده بود که حماس تقریباً 50 درصد از آرا را به خود اختصاص خواهد داد، سازمان شاباک نیز همین احتمال را داده بود. (1)

شاباک پیش بینی کرده بود که نتایج انتخابات اجازه نخواهد  داد که جنبش فتح تقویت شود و سازمان های ملی اسلامی خلع سلاح گردند.

سرویس های اطلاعاتی “اسرائیل” در برآوردهای خود به نتایج انتخابات شهرداری که پیش از انتخابات مذکور صورت گرفت، تکیه کردند.

پیش بینی “اسرائیلیان” نسبت به پیروزی حماس نشان می دهد که این اتفاق برای “اسرائیل” غیر منتظره نبود. علاوه بر سازمان های اطلاعاتی “اسرائیلی” مصری ها و ابو مازن نیز از آن آگاه بودند از این رو تلاش زیادی برای به تعویق انداختن انتخابات کردند و مصر پیشنهاد کرد که برگزاری انتخابات شش ماه به تعویق بیفتند اما حماس با آن موافقت نکرد.(2) به همین سبب اخیرا مقامات صهیونیست خود را برای وضعیتی که در آن احتمالا حماس بیشتر کرسی های پارلمانی را به دست می آورد، آماده کرده بودند. (3)

رسانه های صهیونیستی یک روز پیش از آغاز رای گیری در مناطق فلسطینی نشین از احتمال پیروزی حماس خبر دادند، زیرا افکار عمومی رژیم صهیونیستی از چند دستگی در درون جنبش فتح خبر داشتند و به باور صهیونیست ها همین امر می توانست زمینه پیروزی حماس را فراهم آورد. یکی از روزنامه های صهیونیستی پیش از انتخابات درباره اختلافات در داخل جنبش فتح چنین آورده است:” شهر رام الله نمونه ای از اختلافات درونی و چند دستگی در فتح است، بیش از 7 ستاد انتخاباتی جنبش فتح در داخل این شهر فعالیت دارند. یکی دفتر راهبردی در کرانه باختری و مسئول کل تبلیغات انتخاباتی، یک دفتر دیگر برای افکار سنجی، 5 دفتر دیگر نیز به نامزدهای مناطق تعلق دارد که هر یک از آنها به صورت مستقل فعالیت می کند که فعالیت آنها گاهی علیه یکدیگر است. (4) روزنامه های صهیونیستی نگرانی خود را از آشفتگی داخلی فتح و در مقابل انسجام و سازمان یافتگی جنبش حماس اعلام کردند. “وضعیت در داخل فتح پیچیده و به شدت نگران کننده است، در مقابل، حماس به شدت منسجم است و این جنبش در هر منطقه چند نامزد مشخص را معرفی کرده است. (5)

 نظرسنجی های گمراه کننده

نظرسنجی هایی که پیش از انتخابات به وسیله دولت و حامیان فتح در آن انجام شد، ارزیابی پیروزی جنبش حماس را ناممکن ساخت. روز انتخابات و در روزهای پیش از آن، چندین نظرسنجی برگزار شد که نشان می دهد فتح از رقیب خود جلوتر است. در اینجا به برخی از آن نظرسنجی ها اشاره می شود:

1. نتایج مرکز فلسطینی پژوهش های سیاسی و آماری چنین بود: ” مرکز پژوهش های سیاسی و آماری فلسطین با انجام پژوهشی، نتایج آن را در تاریخ 11/12/2005 اعلام کرد که نشان می داد جنبش فتح 50 درصد از آرای شرکت کنندگان در رای گیری را به خود اختصاص خواهد داد و حال آنکه حماس تنها 32 درصد از آرا را کسب می کند. بر اساس این نظرسنجی دیگر فهرست های انتخاباتی مجموعا 9 درصد آرا را کسب می کردند و 9 درصد از مردم نیز هنوز تصمیم قطعی خود را نگرفته بودند. دکتر خلیل الشقاقی مدیر مرکز مذکور گفت: نتایج به دست آمده نشان دهنده افزایش 3 درصدی محبوبیت جنبش حماس در مقایسه با نظرسنجی های گذشته این مرکز بود. (البیان 12/12/2005)

2. نظرسنجی دانشگاه الازهر (غزه): نتایج نظرسنجی این دانشگاه نشان می داد که جنبش فتح با کسب 9/43 درصد از آرا پیروز انتخابات مجلس قانونگذاری که در تاریخ 25 ژانویه 2006 برگزار می شود، خواهد بود و جنبش حماس 1/24 درصد آرا را کسب خواهد کرد. مرکز نظرسنجی و پژوهش های توسعه ای و راهبردی در دانشگاه الازهر غزه در یک کنفرانس مطبوعاتی که از سوی اداره روابط عمومی این دانشگاه برگزار شد، نتایج نخستین نظرسنجی انجام شده از سوی این مرکز را اعلام کرد. این نظرسنجی نشان می داد که فهرست ابو علی مصطفی وابسته به جبهه خلق در حدود 6/3 درصد آرا و پس از آن فهرست عدالت فلسطین 4/2% آرا را به خود اختصاص خواهند داد و 4/18% از مردم نیز هنوز تصمیم قطعی نگرفته اند. (الایام 2/1/2006)

3. نظرسنجی دانشگاه النجاح: نظرسنجی مرکز نظرسنجی ها و پژوهش های آماری وابسته به دانشگاه ملی النجاح در نابلس که نتایج آن در روز دوشنبه 26/12/2005 اعلام شد نشان می داد که فهرست تغییر و اصلاح وابسته به جنبش حماس در صدر 12 فهرستی که در انتخابات شرکت می کنند، قرار می گیرد و 4/31 درصد آرا را به خود اختصاص خواهد داد و پس از آن فهرست “المستقبل” به ریاست مروان برغوثی 8/26 درصد از آرای شرکت کننده در انتخابات مجلس را کسب می کند و لیست جنبش فتح که محمد ابو علی یطا در راس آن قرار داشت، 7/17 درصد از آرا را کسب می کرد. (مرکز اطلاع رسانی فلسطین 27/12/2005)

 نگاه “اسرائیل” به انتخابات فلسطین

سازمان امنیت اسرائیل چهار سناریو را برای انتخابات فلسطین در نظر گرفت:

اول: پیروزی گسترده جنبش فتح (که احتمال آن اندک است)؛ دوم: پیروزی ضعیف فتح که به همکاری با حماس می انجامد (احتمال آن زیاد است)؛ سوم: پیروزی جنبش حماس و تبدیل تشکیلات خودگردان به حکومت حماس؛ چهارم: آغاز درگیری ها در روز انتخابات و شروع هرج و مرج (احتمال آن اندک است).

اما بر خلاف تصورات سازمان های امنیتی “اسرائیل” حماس در انتخابات پیروز شد. سران امنیتی و فرماندهان نظامی ارتش رژیم صهیونیستی پیش از انتخابات احتمال پیروزی حماس را در چند محور بررسی می کردند:

1. آینده آتش بس. سازمان های امنیتی رژیم صهیونیستی بر این باور بودند که حماس پس از پیروزی در انتخابات در از سرگیری مقاومت عجله نخواهد کرد، بلکه پیش از آغاز مقاومت تلاش خواهد کرد تا تسلط خود را بر تشکیلات خودگردان کامل کند تا آنکه از سوی مجامع جهانی به رسمیت شناخته شود.(6)

2. هرج و مرج بر اثر پیروزی حماس. سرلشکر دان هالوتز احتمال می داد که در صورت پیروزی حماس درانتخابات پارلمانی فلسطین، میان جنبش های فتح و حماس درگیری بروز کند. او در سخنرانی خود در همایش هرتزلیا اظهار داشت که من نمی دانم که حماس چگونه پیروز خواهد شد و اعضای فتح به این جنبش اجازه خواهند داد تا تشکیلات خودگردان را به کنترل خود درآورد. (7) رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی امیدوار بود که حماس نتواند بدون خونریزی و درگیری قدرت را در تشکیلات خودگردان به دست گیرد. این احتمال رژیم صهیونیستی را بر آن می داشت که طرح مقابله با تشکیلات خودگردان را در دستور کار خود قرار دهد و ما این موضوع را در جای خود مورد بحث قرار خواهیم داد.

اما انتخابات در فلسطین بر خلاف تصورات و پیش بینی ها و تمایلات سران رژیم صهیونیستی برگزار شد و در حین رای گیری هیچ گونه درگیری مسلحانه یا خونینی به وقوع نپیوست و نتایج انتخابات با پیروزی حماس به اطلاع عموم رسید و هیچ حادثه یا درگیری هم گزارش نشد و همه ناظران روند برگزاری انتخابات را مثبت ارزیابی کردند.

این امر موجب شد که انتخابات از مشروعیت و پذیرش جامعه جهانی برخوردار گردد و علاوه بر آن میزان مشارکت نیز فراتر از هفتاد درصد اعلام شد. این میزان مشارکت در مقایسه با دیگر کشورها رقمی بسیار بالاست. همچنین، ناظران بین المللی و داخلی زیادی بر روند برگزاری انتخابات نظارت می کردند و همگی بر شفافیت و سلامت این انتخابات گواهی دادند که همین امر مشروعیتی دیگر به این انتخابات و نتایج آن بخشید.  

قدرت و سازمان دهی و حضور حماس در مناطق مختلف موجب شد که انتخابات در فضایی آرام برگزار شود. از مهم ترین علل برگزاری موفق انتخابات می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1-  هرج و مرج و درگیری داخلی تنها جایگزین تعویق یا لغو انتخابات بود و تشکیلات خودگردان به این نکته پی برده بود.

2- هیچ گروهی به صورت انحصاری در عرصه فلسطین قدرت را در دست نداشت که این امر نوعی نظارت و حفاظت از روند برگزاری انتخابات را از سوی همه گروه ها در پی داشت.

3- محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان بر برگزاری انتخابات در فضایی سالم و شفاف تاکید داشت و این امر را با ایجاد امنیت مناسب در مراکز رای گیری به وسیله پلیس تشکیلات خودگردان عملی کرد.

4- ملت فلسطین امیدوار بود که پس از شیوع گسترده فساد، تغییری در وضعیت ایجاد شود و به همین سبب در تمام ساعات برگزاری انتخابات، مردم حضوری گسترده در پای صندوق های رای داشتند.

5- نظرسنجی های غلط منتشر شده بود که در آنها پیروزی جنبش فتح بسیار بیش از واقع تصور شده بود، اما پیروزی بر خلاف انتظارات و نتایج نظرسنجی ها به نفع حاس بود و این امر مانع از هر گونه خرابکاری یا مانع تراشی بر سر راه برگزاری انتخابات شد، چرا که اعضای فتح و هیأت حاکمه گمان می کردند که پیروزی آنان حتمی است( به ویژه که تلویزیون ماهواره ای العربیه هم اعلام کرد که جنبش فتح در همه مناطق به پیروزی رسیده است.

 وضعیت جدید

انتخابات پارلمانی در فلسطین وضعیت جدیدی در این سرزمین به وجود آورد و تغییرات بزرگی را در نقشه سیاسی آن سبب شد، چرا که جنبش فتح از چند دهه پیش تا زمان انتخابات قدرت را در دست داشت و تشکیلات خودگردان را تاسیس کرد و بر همه سازمان ها و قوای آن از جمله مقننه و مجریه وقضائیه سیطره کامل داشت و اکنون قدرت مشروع خود را از دست داده و همه امور به دست حماس افتاده است.

حماس در حالی اکنون در صحنه حضور یافته است که سلاحش را حفظ کرده است ( هر چند که درخواست ها برای خلع سلاح هنوز مطرح است)، منشورش هیچ تغییری نکرده است (در آن بر نابودی اسرائیل تاکید شده است) راهبرد این جنبش (تاکید بر بعد اسلامی قضیه فلسطین نیز تغییری نکرده است. حضور کنونی این جنبش علاوه بر مشروعیت تاریخی و مشروعیت مبارزاتی اش، مشروعیتی قانونی نیز یافته است (که از طریق انتخابات آن را به دست آورده است). حماس با این اندیشه ها وارد رقابت های انتخاباتی شد که هدف از برگزاری آن مبارزه با حماس و نابودی آن و خلع سلاح این جنبش بود. اکنون این انتخابات به حماس مشروعیتی حقوقی بخشیده و بر بقای آن مهر تایید نهاده است و حاکمیت وقدرت نیز به دست این جنبش افتاده است و درهایی را که تاکنون به روی این جنبش بسته بود به روی این جنبش

گشوده است و سلاح جدید و حمایت و موجودیت رسانه ای بزرگی به آن بخشیده است. اکنون حماس از روابط بین المللی (آشکار) برخوردار شده است. حکومت حماس می تواند تغییرات زیادی در روابط با دشمن صهیونیستی و قوانین ائتلاف ها و دشمنی ها در قضیه فلسطین ایجاد کند.

بخشی از صهیونیست ها بر این باورند که اکنون حماس شری است که چاره ای جز قبول و تعامل با آن نیست و گروه دیگری از آنها گمان می کنند که حماس مانند سازمان آزادیبخش است و “اسرائیلی ها” باید روش تعامل خود را با این جنبش به سان سازمان آزادیبخش درآورند، اما حماس تفاوت های زیادی با “ساف” دارد و وضعیت این جنبش نیز با ساف متفاوت است و به همین سبب قدرتی به مراتب بیشتر از ساف در اختیار دارد و آسان تر می تواند با فشارهای رژیم صهیونیستی مقابله کند. مهم ترین تفاوت های میان حماس و ساف را می توان چنین بیان کرد:

الف: حماس توانسته است به همراه سایر گروه های فلسطینی نخستین پیروزی را در تاریخ مبارزه فلسطینیان با “اسرائیل” به دست آورد که عقب نشینی رژیم صهیونیستی از نوار غزه و بخشی هایی از کرانه باختری بخشی از این پیروزی است، اما در مقابل ساف شکست های متعددی را پشت سر گذاشته بود که از مهم ترین آنها می توان به “سپتامبر سیاه” و جنگ لبنان اشاره کرد.

ب: حماس همچنان سلاح خود را حفظ کرده است و حال آنکه ساف پس از امضای توافق سلاح خود را کنار گذاشت.

ج: حماس در بخشی از سرزمین تاریخی فلسطین حضور دارد، اما ساف در خارج از آن فعالیت می کرد و پس از خروج از لبنان نیز فاصله میان مرکز فعالیت ساف و سرزمین درگیری بسیار زیاد بود.

ز: حماس موفق شده است روابط ویژه و ممتازی را در سطح منطقه و جهان اسلام و تمام جهان برقرار کند، اما بر خلاف آن، ساف درگیری ها و اختلافات زیادی با برادران عرب خود داشت که مهم ترین آن درگیری در اردوگاه های لبنان و جنگ سپتامبر سیاه و اختلاف این سازمان با سادات بود.

س: ایالات متحده آمریکا به عنوان اصلی ترین و قوی ترین همپیمان رژیم صهیونیستی اکنون در وضعیتی نیست که بتواند فشار زیادی بر حماس وارد کند، زیرا از سه سال پیش در عراق جنگی را آغاز کرده است که شکست های زیادی برای آمریکا در پی داشته است.

ش: حماس از زمان آغاز مقاومت برنامه ای مشخص و آشکار را پی می گیرد که بخشی از آن آتش بس با رژیم صهیونیستی در مقابل عقب نشینی این رژیم از اراضی اشغالی 1967م. است و حال آنکه ساف در طول مبارزاتش همیشه امتیازات متعدد و مهمی به دشمن داد.

ط: ساف با اتحاد جماهیر شوروی همپیمان شد، اما در آن شکست خورد. این امر موجب شد که طرف های دیگری واکنش نشان دهند و خود این سازمان نیز در امور کشورهای دیگر دخالت کرد، اما حماس از هر گونه دخالت در امور کشورهای دیگر یا ائتلاف با آنان خودداری ورزیده است و به رغم اختلافاتی که میان دولت های لبنان و سوریه به وجود آمده است، اما این جنبش با هر دو طرف روابط خوبی دارد.

ظ: تجربیات ساف در روند صلح برای حماس مفید است، زیرا شکست این تجربه در زمینه های مختلف و لجاجت صهیونیست ها و خودداری رژیم صهیونیستی از حداقل همکاری ها این تجربه را به دست داده است و دیگر آزموده، آزمایش نمی شود و از نظر مردم و جامعه و حکومت فلسطین چنین تعاملی قابل پذیرش نیست.

به همین سبب ما بر این باوریم که حماس نقاط قوت مختلفی دارد که به این جنبش امکان می دهد از امتیازدهی به دشمن صهیونیستی خودداری کند و این رژیم را به رسمیت نشناسد و مجبور نمی شود که با صهیونیست ها گفت و گفت و گو کند یا از خواسته های خود دست بردارد (بر خلاف اشتباهی که جنبش فتح در توافقات اسلو مرتکب شد).

حماس همچنین حاضر نیست خواسته های فلسطینیان را تفکیک کند و آنها را به صورت مرحله ای درآورد، زیرا که درخواست این جنبش برای برقراری آتش بس روشن و صریح و مشروط به عقب نشینی کامل رژیم صهیونیستی از اراضی اشغال شده در سال 1967 است.

حماس اکنون در حالی قدرت را در تشکیلات خودگردان به دست گرفته است که هیچ یک از برنامه های سازش را دنبال نمی کند. برنامه های انتخاباتی این جنبش بر اصل اصلاحات داخلی استوار بود و به همین سبب حماس قائل به گفت وگو با صهیونیست ها نیست و هیچ انگیزه یا دلیلی برای تکرار آنچه فتح در تعامل با صهیونیست ها انجام داده است، ندارد، بلکه اهداف دیگری را دنبال می کند که از مهم ترین آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1. مقابله با فساد و بهبود شرایط مدیریتی و سازماندهی که تعامل میان فلسطینیان را با مشکل مواجه ساخته است.

2. ایجاد انگیزه عمومی برای حمایت از مقاومت تا آنکه فلسطینیان در صورتی که ناچار به مقاومت شوند بتوانند آن را ادامه دهند. دراین راستا حماس تلاش می کند که زیرساخت های بهداشتی، آموزشی، امنیتی و حمل و نقل و ارتباطات را بهبود بخشد و همزمان نیروی کارامدی را که توان اداره امور کشور را در زمان بحران داشته باشد، تربیت کند.

3. جلب حمایت های منطقه ای از طریق بازگرداندن مسأله فلسطین به راس اولویت های ملت های عرب و ایجاد انگیزه عمومی در میان عرب ها برای حمایت از قضیه فلسطین به جای واسطه قرار دادن آمریکا که میانجی بی طرفی نیست.

4. تلاش برای جلب حمایت های بین المللی از قضیه فلسطین و تشریح حقوق ملت فلسطین و قضیه عدالتخواهانه این ملت و افشای فریبکاری صهیونیست ها و نشان دادن واژگونه شدن حقایق از سوی آنان.

 سیاست های “اسرائیل” پس از انتخابات پارلمانی در فلسطین

پیروزی جنبش حماس در انتخابات مجلس قانونگذاری واکنش های زیادی در میان صهیونیست ها برانگیخت و آنان را به شدت نگران کرد. این در حالی است که رژیم صهیونیستی مدعی است که به قانون احترام می گذارد و تنها دولت در خاورمیانه است که دمکراسی در آن به اجرا در می آید و به آزادی ها و حقوق بشر احترام می گذارد. این واکنش ها موجب شد که دروغین بودن بسیاری از این ادعاها مشخص شود.

در اینجا به بخشی از این واکنش ها اشاره می کنیم:

– اظهارات مقامات مختلف رژیم صهیونیستی مبنی بر اینکه دولتی را که حماس تشکیل دهد به رسمیت نخواهند شناخت. در همین راستا کفیل نخست وزیری رژیم صهیونیستی (ایهود اولمرت) در گفت و گو با ژاک شیراک رئیس جمهور فرانسه اظهار داشت که “اسرائیل” از نتایج انتخابات در تشکیلات خودگردان و پیروزی حماس نگران است، زیرا این امر مشکلات زیادی را ایجاد خواهد کرد. اولمرت افزود که “اسرائیل” نمی تواند تشکیلاتی فلسطینی را که یک جنبش تروریستی بخشی از آن باشد، بپذیرد. وی این سخنان را در گفت و گو با دیگر مقامات کشورهای جهان تکرار کرد. (8)

– تلاش برای منزوی کردن حماس در عرصه بین الملل و بسیج افکار عمومی جهان علیه حماس. به همین سبب “اسرائیل” از نخستین روز تلاش کرده است که تشکیلات خودگردان و حماس را در جهان منزوی سازد. اولمرت تاکید کرده است که نیازمند موضع یکپارچه جهانی است تا آنکه برای فلسطینیان روشن شود که هیچ تماسی با حماس یا تشکیلاتی که خواهان نابودی اسرائیل باشد، صورت نمی گیرد.

– تهدید به ترور و حذف فیزیکی. موفاز وزیر جنگ رژیم صهیونیستی گفت که ما بار دیگر به سیاست ترور علیه رهبران جنبش حماس باز خواهیم گشت. هر کس که علیه “اسرائیل” به تروریسم متوسل شود حتی اگر در راس رهبری سیاسی باشد، مصونیت نخواهد داشت و اگر حماس راه تروریسم و خشونت را انتخاب کند ـ همان گونه که پیش از دوره آتش بس چنین کرده بود ـ چنان هدف حمله “اسرائیل” قرار می گیرد که سابقه نداشته است.

– تهدید به جلوگیری از رفت و آمد رهبران حماس و منع رفت و آمد نمایندگان تازه پارلمان. سرلشکر احتیاط عاموس گلعاد رئیس بخش سیاسی ـ امنیتی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی اظهار داشت که “اسرائیل” از رفت و آمد نمایندگان منتخب حماس میان نوار غزه و کرانه باختری جلوگیری خواهد کرد. وی افزود، “اسرائیل” نباید به نمایندگان یک گروه تروریستی که در تلاش است ما را نابود کند، اجازه رفت و آمد بدهد.

– تهدید به محاصره اقتصادی و بستن مرزها.

 اهداف “اسرائیل” از تشدید حملات علیه فلسطینیان

الف: بزرگ جلوه دادن پیروزی حماس به عنوان یک گروه تروریستی (از نگاه غرب) و بسیج افکار عمومی جهان علیه این جنبش و طرح این ادعا که مشکل کنونی از جانب فلسطینیان است. در همین راستا لیونی وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی چنین اظهار داشت که ” جامعه جهانی نمی تواند به حکومتی که احزاب تروریستی عضو آن هستند، مشروعیت بدهد و فلسطینیان راهی را که “اسرائیل” با اجرای طرح عقب نشینی یکجانبه باز کرده بود، بستند (!)

ب: منزوی ساختن حماس در عرصه بین الملل و تلاش برای محاصره اقتصادی این جنبش

ت: رواج این ایده که ” فلسطینیان شریک مناسبی برای صلح نیستند) تا به این بهانه طرح یکجانبه خود را اجرا و مرزها را با خواست خود ترسیم کنند.

ث: تهدید حماس و تلاش برای نرم کردن مواضع این جنبش و تسلیم کردن آن در مقابل خواسته های “اسرائیل”: اولمرت در گفت و گو با رهبران جهان مدعی شد که “اسرائیل” از سه اصل حمایت می کند: خلع سلاح حماس و سازمان های تروریستی، ابطال مرامنامه حماس که در آن بر نابودی “اسرائیل” تاکید شده است و پذیرش همه توافقات امضا شده از سوی این جنبش و همه تعهداتی که تشکیلات خودگردان پذیرفته است. (9)

رژیم صهیونیستی تلاش می کند که تبلیغات خود را یکپارچه و منسجم سازد. در همین راستا اولمرت به محض پیروزی حماس در انتخابات، مقاماتی را که در “اسرائیل” حق گفت و گو درباره نتایج انتخابات را داشتند، مشخص کرد تا به این ترتیب رژیم صهیونیستی موضع خود را در قبال این تحول منسجم سازد.

 نگرش های موجود در “اسرائیل” برای تعامل با حکومت حماس

پس از پیروزی جنبش حماس، اولمرت، کفیل نخست وزیری رژیم صهیونیستی، گفت که همه قواعد تعامل با تشکیلات خودگردان باید تغییر کند، زیرا فردی که ریاست مجلس قانونگذاری را در فلسطین به دست می گیرد از اعضای حماس است.

افکار عمومی در رژیم صهیونیستی درباره روش تعامل با تشکیلات خودگردان به چند گروه تقسیم شده اند:

اول، گروهی که می گویند حماس در جهت نابودی اسرائیل گام بر می دارد و هر گونه سازش و همکاری با آن به مثابه همکاری با دشمنی است که نیروهایش را برای جنگ آینده آماده می کند و به همین سبب باید آنان را نابود کرد.

این گروه تهدید کرده اند که از چهار روش برای برخورد با حکومت حماس در آینده استفاده خواهند کرد:

1. محاصره اراضی فلسطینی در سه مرحله

اول: بلوکه کردن مالیات ها و درآمدهای متعلق به تشکیلات خودگردان: اسرائیل تلاش کرده است در نخستین اقدام علیه تشکیلات خودگردان اموالی را که از طریق مالیات ها و درآمدهای گمرکی به دست آمده و به تشکیلات خودگردان تعلق داشته است ـ حتی پیش از پیروزی جنبش حماس ـ بلوکه کند، اما پس از پیروزی حماس، این اقدام به عنوان نخستین گام برای تحت فشار قرار دادن حماس بوده است.

دوم: جلوگیری از اعطای کمک های مالی خارجی به تشکیلات خودگردان. “اسرائیل” تلاش خواهد کرد تا از هر گونه کمک مالی خارجی به تشکیلات خودگردان به ویژه کمک هایی را که اروپا و آسیا به گردن گرفته اند، جلوگیری کند. این رژیم در این مرحله می کوشد تا از اجرای پروژه های عمرانی در مناطق فلسطینی نشین جلوگیری کند و همزمان فعالیت های خدماتی سازمان اونروا متوقف شود. ویسگلاس از سولانا خواسته است که میان انواع مختلف کمک هایی که به فلسطینیان ارائه می شود هیچ تفاوتی قائل نشود. کمک ها به فلسطینیان قالبا در سه نوع صورت گرفته است: کمک های مستقیم، کمک به پروژه ها و طرح های توسعه و کمک به سازمان اونروا. “اسرائیلی ها” بر این باورند که اگر پارلمان به دست حماس باشد همه این کمک ها به محل مورد نیاز آن تحویل می شود. ویسگلاس در همین زمینه خطاب به اروپایی ها مدعی شده است که ” شما باید در این راستا روشن عمل کنید و آنان جایگزینی برای کمک های شما ندارند. (10)

مرحله سوم: قطع آب و برق اراضی فلسطینی و بستن گذرگاه ها و اعلام عدم همکاری در زمینه های بهداشتی و درمانی و کارگران با دولت فلسطین.

سران سازمان های امنیتی رژیم صهیونیستی در روز 16/2/2006 در دفتر شائول موفاز و وزیر جنگ رژیم صهیونیستی گرد هم آمدند. موفاز یک روز قبل توصیه های مختلفی درباره موضع گیری “اسرائیل” درباره پارلمان فلسطین با اکثریت حماس درآن، دریافت کرده بود. در نشست سران سازمان های امنیتی رژیم صهیونیستی در دفتر موفاز این نتایج به دست آمد:

1- “اسرائیل” اجازه می دهد تنها در موارد درمانی فوری افراد از گذرگاه ایرز عبور کنند. سازمان های بین المللی و خارجی ها نیز با دریافت مجوز می توانند ازاین گذرگاه عبور کنند.

2- همزمان با بسته شدن گذرگاه ایرز، گذرگاه صوفا نیز بسته می شود.

3- گذرگاه کارنی تنها به روی عبور تولیدات مواد اولیه، سوخت، آب و موارد انسانی باز خواهد بود.

4- کالاها و بازرگانان حق ندارند از نوار غزه به “اسرائیل” بروند.

5- همه مجوزهای اصولی که “اسرائیل” برای ساخت بندر و فرودگاه در نوار غزه صادر شده بود، لغو می گردد.

 موانع فرا روی “اسرائیل” برای محاصره کامل نوار غزه

– “اسرائیل” ملزم به اجرای توافق اسلو، طرح نقشه راه، طرح جدایی یکجانبه و توافقنامه گذرگاه هاست و در همه آنها تاکید شده است که جایگاه کرانه باختری و نوار غزه به عنوان یک واحد اقلیمی یکپارچه و دارای یک گمرک حفظ گردد. این در حالی است که اولمرت و رژیم صهیونیستی تلاش می کنند که حماس را به پذیرش این توافقات وادار سازند، پس مجامع جهانی چگونه می توانند در حالی که “اسرائیل” این توافقات را اجرا نمی کند، حماس را به اجرای آن ملزم کنند.

– جدایی غزه از کرانه باختری و بستن گذرگاه ها، نوار غزه را به دست مصر می اندازد و مصر نیز ناچار است مسئولیت آنچه را در این منطقه می گذرد به عهده بگیرد. در مرحله اول چنین به نظر می رسد که این کار امکان پذیر است، زیرا گذرگاه رفح برای عبور و مرور فلسطینیان باز است و اروپایی ها نیز بر آن نظارت می کنند و فلسطینیان می توانند از این طریق کمک هایشان را دریافت کنند، اما مصری ها نمی خواهند با مشکلی به نام غزه درگیر شوند و اگر اسرائیل می خواهد آنان را به این امر مجبور سازد، روابط دو طرف دچار تنش خواهد شد و این امر می تواند صلح با مصر را که در منطقه ثبات ایجاد کرده است، به خطر اندازد.

– اگر “اسرائیل” پوشش گمرکی را بردارد، نمی تواند تهدید “جلوگیری از دریافت حقوق گمرکی توسط فلسطینیان” را عملی سازد. در این صورت نوار غزه از قیود “اسرائیل” خارج می شود و از مالیات معاف می گردد و به این ترتیب نمی تواند اموالی به نام مالیات را جمع آوری کند و به این ترتیب چیزی از اموال تشکیلات خودگردان برای بلوکه شدن در دست “اسرائیل” باقی نمی ماند، زیرا دیگر پولی به دست “اسرائیلی ها” نمی رسد و تشکیلات خودگردان مستقیما این پول ها را دریافت می کند.

 دوم: تشدید عملیات نظامی: اسرائیل پس از پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی حملات نظامی خود را در مناطق فلسطینی نشین گسترش می دهد. این کار بر اساس طرحی مرحله ای به اجرا گذاشته می شود و همزمان با اعلام پیروزی حماس در انتخابات آغاز شد و تا پس از انتخابات پارلمانی “اسرائیل” ادامه می یابد و احتمال می رود که این عملیات در سه مرحله اجرا شود.

مرحله اول، افزایش ترورها و حملات به مناطق شمالی نوار غزه به بهانه شلیک موشک های قسام و عدم وجود شریک مناسب برای صلح.

مرحله دوم، یورش به مناطقی که موشک های فلسطینیان از آنجا شلیک می شود (مانند مناطق شرقی و شمالی نوار غزه). همزمان کمربند حایل امنیتی در مرزهای میان نوار غزه و اراضی اشغالی 1948 ایجاد می شود.

مرحله سوم، نوار غزه به اشغال در می آید و تشکیلات خودگردان ساقط می شود و حکومت تازه به قدرت رسیده حماس از بین می رود. این طرح آخرین اقدامی است که رژیم صهیونیستی می تواند برای اسقاط و تضعیف حکومت و قدرت حماس انجام دهد.

 سوم: ایجاد درگیری داخلی در مناطق فلسطینی نشین:

رژیم صهیونیستی امیدوار است که در مناطق فلسطینی نشین درگیری داخلی ایجاد شود و به این ترتیب آنچه را که خود در کسب آن شکست خورد از این طریق به دست آورد، زیرا مقامات صهیونیست بر این باورند که اکنون وضع در مناطق فلسطینی برای آغاز درگیری داخلی میان فلسطینیان مناسب است که دلایل آن به شرح زیر است:

– وجود مقدار زیادی سلاح در دست فلسطینیان

– هرج و مرج و تشکیل گروه های شبه نظامی که برخی از آنها به عربده کشی و قلدری دست می زنند.

– استفاده از سلاح در درگیری های قبیله ای که شمار کشته ها را افزایش می دهد.

– عدم اجرای قانون و قصاص که به تضعیف جایگاه تشکیلات خودگردان می انجامد.

– حملات مستمر “اسرائیلی ها” به محله های غیر نظامی و دفاتر تشکیلات خودگردان.

– ناتوانی در سازماندهی و اداره سازمان های امنیتی و صرف نظر این سازمان ها از خدمت به شهروندان و طرفداری از یک گروه خاص که موجب کاهش حمایت مردمی از این سازمان ها می انجامد.

اما انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین و پیروزی حماس احتمال درگیر شدن فلسطینیان در یک جنگ داخلی را بسیار کاهش داد که می توان علل زیر را برای آن بر شمرد:

الف: برگزاری انتخابات موجب شد که سازمان های مختلفی در امر اداره کشور سهیم شوند و این امر برای گروه پیروز نیز مشروعیت ایجاد کرد.

ب: قدرت جنبش حماس و انسجام داخلی آن و حمایت گسترده مردمی از این جنبش و تصمیمات آن که این امر در نتایج انتخابات به ویژه در نوار غزه کاملا مشخص بود.

ت: حماس یک گروه نظامی قدرتمند و سازمان یافته در اختیار دارد که می تواند از انتخابات حراست کند و اجازه ندهد فلسطینیان وارد جنگ داخلی شوند.

ث: جنبش فتح با درک شرایط جدید، آن را پذیرفته است و گمان می رود که کاملا مسئولیت پذیر باشد و این امر را با پذیرش گزینه ملت فلسطین، نشان داد.

ج: آگاهی بسیار بالای ملت فلسطین و پیشرفت ابزارها و نهادهایی که هر گونه حادثه و فتنه ای را مهار می کنند.

ح: نقش هشیارانه مصر در برابر هر گونه ایجاد اختلاف در عرصه فلسطین که نشان دهنده مسئولیت پذیری جهان عرب در قبال مسئله فلسطین است. همچنین هر گونه هرج و مرج و آشوبی در اراضی فلسطینی بر این کشور نیز تاثیر می گذارد.

 چهارم: فشارهای بین المللی

“اسرائیل” از جامعه جهانی خواسته است که شروط مطرح شده از سوی کمیته چهارجانبه را مورد تاکید قرار دهد و از آن حمایت کند. این شروط عبارتند از: الزام همه حکومت های فلسطینی به کنار گذاشتن خشونت و به رسمیت شناختن “اسرائیل” و پذیرش توافقات امضا شده با این رژیم و نیز پذیرش طرح نقشه راه. “اسرائیل” تلاش می کند که حکومت جدید تشکیلات خودگردان را در عرصه جهانی از نظر سیاسی منزوی سازد، اما مسائل مختلفی مانع از تحقق خواسته های “اسرائیل” می شود که از جمله آنها سفر رهبران حماس به مسکو و عدم ایجاد یک توافق جهانی علیه حماس است. این سفر به حماس مشروعیتی جهانی بخشید. روسیه تحت فشار آمریکا اعلام کرد که تصمیمات کمیته چهارجانبه را به اطلاع رهبران حماس می رساند و این کشور ایجاد امنیت برای “اسرائیل” را وظیفه خود می داند. به رغم این مسائل، اولمرت و لیونی و موفاز از دعوت روسیه از رهبران حماس برای سفر به این کشور انتقاد کردند.

 نگرش دوم: گروهی دیگر در رژیم صهیونیستی بر این باورند که حماس به هنگام به قدرت رسیدن ناچار است مواضع میانه روتری به نسبت “اسرائیل” اتخاذ کند و “اسرائیل” باید خواسته های سیاسی خود را از حکومت حماس اعلام کند و اگر این جنبش حاضر به اجرای این خواسته ها باشد می تواند طرفی مقبول برای مذاکرات باشد. از جمله مهم ترین حامیان این نگرش، شیمون پرز نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی و نفر دوم فهرست حزب کادیما برای انتخابات پارلمانی است. وی معتقد است که کابینه رژیم صهیونیستی باید مذاکرات با حکومت فلسطینی به رهبری حماس را نیز اداره کند، مشروط بر آنکه حماس همزمان با مذاکره به عملیات نظامی دست نزند. (11)

یک افسر ارتش رژیم صهیونیستی نیز در گفت و گو با روزنامه صهیونیستی معاریو چنین گفته است که ” در نهایت راهی جز این نیست که ما با حماس گفت وگو کنیم.” وی می افزاید،این موضع نظر راجح در سازمان امنیت رژیم صهیونیستی است.

یک افسر بلندپایه دیگر صهیونیستی نیز معتقد است که گفت و گوی سیاسی با یک سازمان تروریسمی در نهایت عملی می شود، اما در وضعیت فعلی راهی برای تماس وجود ندارد. اما به گفته این افسر صهیونیست، ” باید تسلیم حقیقت شد و حقیقت این است که در جامعه عربی روندی دمکراتیک آغاز شده و حماس به پیروزی رسیده است. در عرصه سیاسی هم به نظر نمی رسد که در آینده نزدیک قاعده ای برای مذاکره با حماس وجود داشته باشد، کما اینکه حماس نیز تمایلی به مذاکره ندارد، اما باید توجه داشت که “اسرائیل” و حماس باید مسئولیت زندگی روزمره میلیون ها فلسطینی را بپذیرند. (12)

یک مقام بلندپایه دیگر در سازمان امنیتی رژیم صهیونیستی این گفته همکار خود را تایید می کند و می گوید: همان گونه که در گذشته نیز اتفاق افتاد، ما آماده برقراری هیچ گونه تماسی با فتح نبودیم، بلکه حتی قانونی وجود داشت که این گونه تماس ها را ممنوع کرده بود. با این وجود پس از آنکه ساف از کارهای تروریستی خود صرف نظر کرد، وضعیت تغییر کرد. در آینده نیز احتمال دارد که ما مذاکراتی رسمی با حماس داشته باشیم.

 نتایج

1. رژیم صهیونیستی پیروزی حماس را محتمل می دانست، اما هیچ گاه پیش بینی نمی کرد که حماس با چنین میزان رایی به پیروزی برسد.

2. ارتش “اسرائیل” بر این باور است که قدرت به صورت مسالمت آمیز دست به دست نمی شود و اعضای فتح نتایج انتخابات را نخواهند پذیرفت.

3. رژیم صهیونیستی برای نابودی تشکیلات خودگردان برنامه ریزی می کند و این کار را از طرق مختلف پیگیری خواهد کرد که محاصره و تشدید عملیات نظامی و منزوی ساختن فلسطینیان در جامعه جهانی و ایجاد جنگ داخلی از آن جمله است.

4. مخالفت رژیم صهیونیستی با تحویل درامدهای گمرکی به فلسطینیان، عقب نشینی “اسرائیل” از توافقات اقتصادی است که در اصل به نفع خود آنان بود.

5. رژیم صهیونیستی تلاش می کند که موفقیت و پیروزی حماس در انتخابات را در (نزد غربی ها) بزرگ نشان دهد تا بتواند سیاست های یکجانبه گرایانه خود را توجیه کند و همزمان در اندیشه ترسیم مرزهای نهایی رژیم است.

6. جریان های مخفی “اسرائیلی” (مانند سازمان های اطلاعاتی این رژیم ) تلاش می کنند که با برخی جریان های فلسطینی علیه حکومت جدید توطئه و همکاری کنند. این جریان ها نیز حاضر شده اند تا با “اسرائیلی ها” و آمریکایی ها برای به دست گرفتن دوباره قدرت در فلسطین و سیطره مجدد بر اوضاع همکاری کنند، هر چند که این کار با همکاری با دشمنان ملت فلسطین صورت پذیرد.

لینک کوتاه:

کپی شد