جمعه 02/می/2025

انتخابات کنست صهیونیستی؛ پیام ها و بازتاب ها

یکشنبه 14-آوریل-2019

بر اساس نتایج تقریبا نهائی انتخابات کنست صهیونیستی به نظر می رسد که نتانیاهو بتواند برای پنجمین بار نخست وزیر رژیم صهیونیستی شود و بدین ترتیب، از لحاظ دوران نخست وزیری در کنار بن گوریون بنیانگذار رژیم صهیونیستی قرار گیرد؛ به طوری که نتانیاهو 13 سال (در فاصله سال های 1996 تا 1999 و 2009 تا 2019) در راس قدرت حضور داشته است و این دستاورد بزرگی در عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی است که به وجود احزاب مختلف و انشعاب و ادغام احزاب، مانورها و کشمکش های سیاسی زیاد و قدرت زیاد برای همزیستی در چارچوب پروژه صهیونیستی معروف است.

در اینجا به برخی نکات مربوط به نتایج اولیه انتخابات اخیر رژیم صهیونیستی در تاریخ 9 آوریل جاری اشاره می کنیم:

پادشاه راستگرایان صهیونیست

نکته اول: اینکه نتانیاهو با تجربه و هوش و زرنگی خود توانست چالش انتخابات را با موفقیت بزرگ پشت سر بگذارد و با وجود اینکه وی در شرایطی گام در میدان کارزار انتخاباتی گذاشت که پرونده های فساد وی آماده بود تا وی مورد محاکمه قرار گیرد، اما وی تمامی این اتهامات را پشت سر گذاشت تا جایی که همگان به شایستگی وی برای نخست وزیری اذعان کردند و این موضعی بود که حتی طرفداران دیگر احزاب (غیر از لیکود) نیز به این مساله اعتراف کردند. وی حتی توانست 5 کرسی دیگر را هم به کرسی های لیکود در کنست اضافه کند و آمار کلی کرسی های این حزب را به 35 کرسی برساند و در عین حال، توانست از سد گروه های راستگراتر که وی را به ضعف متهم می کردند، عبور کند؛ به طوری که نفتالی بنت رئیس “راستگرایان جدید” بیرون درهای کنست ماند و حزب “هویت” هم به ریاست “موشه فاگلین” نماینده سابق حزب لیکود نتوانست وارد کنست شود. تعداد کرسی های حزب “همه ما” به ریاست “موشه کحلون” وزیر دارایی دولت قبلی نیز از 10 کرسی به تنها 4 کرسی کاهش یافت و بدین ترتیب، نتانیاهو همچنان بر مسند “پادشاهی” جریان راست صهیونیستی تکیه زده است و این جریان نامزدی غیر از او برای سمت نخست وزیری ندارد. احزاب مذهبی هم که 16 کرسی را کسب کرده اند، مطمئنا در تشکیل دولت آتی به خاطر نزدیکی مواضع سیاسی کلی شان به نتانیاهو، به سمت وی گرایش خواهند داشت.

نکته دوم: اینکه مسیر کلی انتخابات در 20 سال گذشته بر افزایش راستگرایی و افراطی گری جامعه صهیونیستی در رژیم اشغالگر قدس مهر تایید می زند و در مقابل، جریان موسوم به “اردوگاه چپ” دچار فروپاشی و انزوای بیشتر شده است و رنگ و بوی راستگرایانه تری به خود گرفته است؛ به طوری که دیدگاه ها و بحث های راستگرایانه ای مطرح می کند. از سوی دیگر، تنزل قابل توجه حزب کار در این انتخابات که تنها 6 کرسی را کسب کرده است، از نکات مهم این انتخابات بود؛ به طوری که این حزب از طریق ائتلاف با “زیپی لیونی” رهبری “اردوگاه صهیونیستی” را در دست داشت و در انتخابات قبلی 24 کرسی را کسب کرده بود. البته اشاره به این نکته نیز لازم است که حزب کار در اشکال مختلف رهبری حیات سیاسی رژیم صهیونیستی از زمان تاسیس این رژیم در سال 1948 تا سال 1977 را بر عهده داشت.

در همین حال، نباید از این مساله نیز غافل ماند که نامگذاری جریان های راستگرا، چپگرا و میانه رو در رژیم صهیونیستی لزوما مطابق همان اصطلاحات و مفاهیم علمی رایج نیست، بلکه برای تقریب تصویر استفاده می شود؛ چرا که “صهیونیسم مورد اجماع” که باعث ارتقای وضعیت یهودیان صهیونیستی می شود، حاکم بر تمامی طرف هاست.

اقتصاد در بهترین حالت قرار دارد

نکته سوم این است که نتانیاهو از نتیجه و پشتوانه “دستاوردهایش” در داخل رژیم صهیونیستی استفاده کرد؛ به طوری که اقتصاد این رژیم در بهترین وضعیت قرار دارد و میانگین درآمد سالانه هر فرد بیش از 40 هزار دلار است و در کنار آن، برنامه های یهودی سازی و شهرک سازی هم به شکل بی وقفه ادامه دارد. این در حالی است که تشکیلات خودگردان فلسطین در رام الله به وظایف خود که رژیم صهیونیستی از آن خواسته است، عمل می کند و از جمله آنها می توان به همکاری امنیتی اشاره کرد. در همین حال، آثار “یهودی سازی” رژیم صهیونیستی، نژاد پرستی و افراطی گری آن هم روز به روز افزایش می یابد و قوانین و متون “فراتر از قانون اساسی” و در راس آنها قانون “یهودیت کشور” که سال گذشته به تصویب رسید، پشتوانه برای این اقدامات قرار داده می شود. از سوی دیگر، سیاست آمریکا در سایه ریاست جمهوری دونالد ترامپ بیش از هر زمان دیگری در راستای همسویی با سیاست های دولت راستگرا و افراطی لیکودی پیش می رود و ترامپ در همین راستا، قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخت و سفارت آمریکا را به این شهر منتقل کرد. وی گام های متعددی در راستای اجرای طرح صلح موسوم به “معامله قرن” که در راستای حذف مساله فلسطین طراحی شده، برداشته است.

اما نکته جالب توجه در این میان، مداخله آمریکا برای حمایت از بنیامین نتانیاهو از طریق تقدیم دستاوردی تاریخی به وی در آستانه انتخابات کنست بود که همان به رسمیت شناختن سلطه رژیم صهیونیستی بر بلندی های اشغالی سال 1967 جولان بود. از سوی دیگر، روسیه نیز جسد یک نظامی صهیونیستی را که طی 37 سال گذشته در سوریه دفن شده بود، در آستانه انتخابات به رژیم صهیونیستی تحویل داد که این نشانگر حمایت قدرت های بزرگ از نتانیاهو در انتخابات اخیر بود و آنها وقتی دیدند که نظرسنجی ها حاکی از پیشتازی “بنی گانتس” رئیس حزب “ابی سفید” بر نتانیاهو است، دست به برخی اقدامات مهم زدند.

در همین حال، نتانیاهو در نزدیکی انتخابات از تصمیم خود برای عادی سازی روابط با تعدادی از نظام های عربی خبر داد و روسای جمهور برزیل، قبرص، یونان، مجارستان، چک و چاد به فلسطین اشغالی سفر کردند.

ناامیدی فلسطینیان

چهارمین نکته این است که با نهادینه شدن هویت یهودی رژیم صهیونیستی و افزایش قوانین نژادپرستانه، فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی سال 1948 نسبت به احتمال تحقق هر گونه دستاوردی از طریق مشارکت در انتخابات و عرصه سیاسی رژیم صهیونیستی ناامید شدند و بسیاری از آنها راه جنبش اسلامی (شاخه شمالی) اراضی اشغالی سال 1948 و جنبش  “فرزندان سرزمین” در زمینه تحریم انتخابات را در پیش گرفتند. بدین ترتیب، نسبت مشارکت در انتخابات از 63 درصد به 50 درصد رسید و فهرست یکپارچه عربی نیز دچار دوگانگی شد و این در حالی است که در انتخابات گذشته به صورت مشترک دو فهرست انتخاباتی ارائه کرده بودند. این مساله باعث تضعیف انگیزه فلسطینیان ساکن فلسطین اشغالی شد و در نتیجه تعداد کرسی های احزاب عربی از 13 کرسی به 10 کرسی کاهش یافت.

 نکته پنجم اینکه روند مسالمت آمیز سازش بر اساس توافقنامه های اسلو آخرین نفس های خود را می کشد (البته ما و تعدادی از تحلیلگران عقیده داریم که این توافقنامه از مدت ها قبل مرده است و تنها اعلام رسمی خبر مرگ آن مانده است). رژیم صهیونیستی در مدیریت روند سازش و استفاده از آن به عنوان سرپوشی برای توسعه یهودی سازی و شهرک سازی و به کار گیری گروه های فلسطینی معتقد به روند سازش برای سرکوب گروه های مقاومت و اجرای ماموریت های “کثیف” مورد نیاز این رژیم موفق عمل کرده است. با اعلام نتایج این انتخابات، “صائب عریقات” مذاکره کننده ارشد فلسطینی تصریح کرد که جامعه صهیونیستی علیه “گزینه صلح” و روند مسالمت آمیز سازش رای داد؛ به طوری که از مجموع 120 نفری که طرفدار راهکار تشکیل دو کشور بودند، تنها 18 نفر موفق به راهیابی به کنست شدند. بدین ترتیب، تشکیلات خودگردان فلسطین که دست به قمار اسلو زده بود و از اکثر بخش های اراضی فلسطین چشم پوشی کرده بود، متوجه شد که این نهاد در گذشته مانند شترمرغی رفتار کرده است که خواستار دستیابی به دو شاخ بود، اما بدون دو گوشش بازگشت!!

اما راهکاری که نتانیاهو و جامعه صهیونیستی ارائه می دهد، فراتر از دولت خودگردان (با عنوان کشور) نیست که فاقد حق حاکمیت، قدس، حق بازگشت آوارگان و بخش های گسترده ای از کرانه باختری باشد. این راهکار با همکاری دولت ترامپ که سعی در اعمال فشار برای عادی سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی، عبور از مساله فلسطین و تحمیل طرح موسوم به “معامله قرن” دارد، ارائه می شود.

ششمین نکته این است که مقاومت فلسطین و به ویژه گروه های حاضر در باریکه غزه باید انتظار این را داشته باشند که پس از تشکیل دولت صهیونیستی، فشارهای بیشتری علیه آنها اعمال شود و تلاش های بیشتری برای به تسلیم واداشتن نوار غزه و خلع سلاح آن صورت گیرد. هر چند که طرف صهیونیستی علاقه به تحقق یکپارچگی سیاسی میان کرانه باختری و باریکه غزه ندارد و آنچه برای آنها مهم است تضعیف، پایان دادن و براندازی تجربه مقاومت در نوار غزه است و شاید فشارهای خود را در قالب تشدید برخی اشکال محاصره ادامه دهند و زمینه شکل گیری فضاهای خشم و درگیری میان مردم در نوار غزه را فراهم کنند که برخی گروه های مخالف حماس و مقاومت بتوانند از آن برای براندازی حماس استفاده کنند و شاید کار به جایی برسد که طرف صهیونیستی اقدام به ترور رهبران و اعضای مقاومت و وارد کردن “ضربات سنگین” به آنها کند، اما صهیونیست ها همچنان از ورود به عرصه جنگی فراگیر خودداری خواهند کرد؛ چرا که چنین جنگی هزینه سنگینی برای آنها به دنبال خواهد داشت و احتمال شکست در آن نیز وجود دارد. در این شرایط، مقاومت راهی جز تعامل با درایت برای جذب مردم و درد و رنج آنها ندارد و باید تلاش بیشتری برای گسترده تر کردن دایره ائتلاف های ملی به منظور حمایت از مقاومت انجام دهد و حسن تدبیر، قدرت و قاطعیت بیشتری در مقابله با دشمن صهیونیستی به کار بگیرد.

لینک کوتاه:

کپی شد