پنج شنبه 08/می/2025

انتفاضه سوم در راه است

دوشنبه 23-ژوئن-2014

 
مرکز اطلاع رسانی فلسطین

ما دیگر حرف محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان را نمی فهمیم نه به خاطر آنکه او به زبانی غیر از زبان ما صحبت می کند نه این طور نیست. زبان عربی او هیچ اشکالی ندارد ؛ زیرا پیش از این معلم بوده است.

بحث ما در اینجا بر سر واژه ها، جملات و عباراتی است که وی آنها را به کار می بندد و هیچ رابطه ای با دغدغه های فلسطینیان داخل و خارج ندارد.

ابومازن صحبت های دو روز پیش خود در جمع وزرای خارجه کشورهای اسلامی در جده را به محکوم کردن اقدام فلسطینیان در ربودن سه شهرک نشین صهیونیست اختصاص داد. وی اعتقاد داشت که عملیات هایی از این دست باعث خانه خرابی ملت فلسطین و پروژه ملی می شود نه اشغالگری صهیونیست ها و جنایت های بی امان آنان.

رئیس تشکیلات خودگردان در ادامه صحبت های خود زبان به ستایش از همکاری امنیتی میان نهاد تحت فرمانش با سرویس های اطلاعاتی رژیم عبری گشود و این همکاری را به نفع ملت فلسطین بر شمرد. وی بار دیگر متعهد شد که اجازه بروز یک انتفاضه جدید را در فلسطین ندهد.

ما نمی دانیم آیا وزرای خارجه کشورهای اسلامی بعد از اتمام صحبت های ابومازن برای وی دست زدند یا حرف هایش را محکوم کردند. به هر رو، واکنش آنان هر چه که باشد، هیچ امیدی به آنان و دولت های متبوع شان نمی رود.    

در واقع، ابومازن فراموش کرده است که در مقابل وزرای خارجه برخی کشورهای اسلامی سخن می گوید نه در پشت تریبون پارلمان رژیم عبری یا کنگره آمریکا. او باید از این فرصت استفاده می کرد و از رنج های ملت تحت اشغال خویش سخن می گفت نه از رنج های شهرک نشینان ربوده شده صهیونیست. او باید به جنایتی اشاره می کرد که نیروهای امنیتی رژیم عبری در چارچوب تلاش برای یافتن سه شهرک نشین صهیونیست انجام داده اند و طی آن، بیش از 500 شهروند فلسطینی را ربوده و به زندان انداخته اند.

از همه این چیزها عجیب تر آن است که رئیس تشکیلات خودگردان در تازه ترین اظهارات خود همه ما را غافلگیر کرد و ابراز داشت که رهبران فلسطینی با چنگ و دندان از ملت فلسطین دفاع می کنند و با عقل و درایت فلسطین را آزاد می نمایند. وی توجه بی سابقه ای را نسبت به سرنوشت سه شهرک نشین ربوده از خود نشان داد و ابراز امیدواری کرد که افراد مذکور صحیح و سالم به خانه شان بازگردند ؛ ولی همین چهره به هیچ وجه برای کودکانی که در جریان حملات صهیونیست ها به منازل فلسطینیان جان خود را از دست داده اند، ابراز ناراحتی و دلسوزی نکرد همان حملاتی که صهیونیست ها همچون گرگ های تشنه به خون در شهر الخلیل و دیگر شهرها به انجام رساندند. 

با وجود آنکه ما هیچ مشکلی در بینایی و هیچ نیازی به لنزهای چشمی نداریم ؛ ولی هیچ چنگ یا دندانی به تشکیلات خودگردان که ریاستش را ابومازن عهده دار است، نمی بینیم. تنها چیزی که ما از این نهاد می بینیم تسلیم شدن و سر خشوع پایین آوردن در برابر اشغالگران قدس، همکاری مجانی با نیروهای صهیونیستی برای تعقیب مجاهدان و در هم شکستن اراده هزاران اسیر اعتصاب غذا کرده در زندان های رژیم عبری است.  

آن چنگ و دندانی که رئیس تشکیلات خودگردان از آن سخن می گوید، چنگ و دندانی توهمی است که به جز در تخیل این چهره، در جای دیگری وجود ندارد. نیروهای امنیتی فلسطینی که به گفته ابومازن با «عقل و درایت» از ملت فلسطین حمایت می کنند، مانع از حملات اشغالگران به خانه شهروندان فلسطینی نمی شوند یا از بازداشت مجدد ده ها نفر از کسانی که در جریان مبادله اسرای فلسطینی با گلعاد شالیت، سرباز صهیونیستی آزاد شده اند، جلوگیری به عمل نمی آورند. 

بر فرض هم بپذیریم که منظور ابومازن از این چنگ و دندان ها همان تلاش هایی باشد که برای پذیرفته شدن فلسطین به عنوان عضو ناظر مجمع عمومی سازمان ملل صورت می دهد، پس چرا به درخواست صائب عریقات، دست راستش در تشکیلات خودگردان گوش نمی کند و درخواست مربوط به عضویت در دادگاه جنایی بین المللی را امضا نمی کند تا به این ترتیب توان محاکمه کردن جنایتکاران جنگی صهیونیست را داشته باشند و صد البته که چنین اقدامی (عضویت در دادگاه جنایی بین المللی) نه آنکه چنگ و دندان نیاز ندارد حتی به داشتن ناخن نیز احتیاجی نیست.

سه شهرک نشین صهیونیست ربوده شده اند. انجام این عملیات به دست هر کس ـ خواه حماس خواه هر گروه دیگر ـ صورت گرفته باشد، باعث ایجاد لرزه بر پیکره کشور جعلی «اسرائیل» و بنیان های سست آن شده و به ایجاد رعب و وحشت در میان صهیونیست ها انجامیده و بر طول صف هایی که در برابر سفارتخانه های خارجی برای خروج از فلسطین و یافتن راه نجات کشیده می شود، افزوده است.

فرماندهان نیروهای امنیتی رژیم عبری می گفتند که وجب به وجب خاک کرانه باختری و نوار غزه را می شناسد ؛ ولی در عمل ثابت شد که این ماجرا چیزی جز یک دروغ بزرگ نبوده و به جز رئیس تشکیلات خودگردان و اطرافیانش هیچ کس آن را باور نکرده است. تیمی که عملیات ربودن شهرک نشینان صهیونیست را بر عهده داشت، خیالی بودن اسطوره های امنیتی رژیم عبری را بر ملا کرد و هیبت کذایی شان را در هم شکست و باعث شد تا ماهیت وحشیانه و خونخوارانه بخش گسترده ای از جامعه صهیونیستی بر ملا شود مخصوصا توسط صفحه ای ویژه در فیسبوک که ده ها هزار نفر از صهیونیست ها وارد آن شدند. در این صفحه تقاضا شده بود که دولت عبری در هر ساعت یک عرب را اعدام کند تا اینکه فلسطینی ها خود سه فرد ربوده شده صهیونیست را آزاد کنند. در واقع، اینها همان کسانی هستند که نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان با بهانه همکاری امنیتی، شبانه روز در جهت حمایت از آنها و حفظ جان شان می کوشند.

رژیم عبری در وجب به وجب خاک کرانه اشغالی باختری ایست های بازرسی دایر نموده، دست هواپیماهای «دورنز» خود را برای گشت زنی باز گذارده، هزاران جاسوس و مزدور را اجیر کرده، افراد عرب نما را در میان ساکنان کرانه باختری رها نموده و به تبادل اطلاعات با نیروهای امنیتی می پردازد ؛ ولی با این وجود، گروهی که ربودن این سه شهرک نشین صهیونیست را بر عهده داشته، از تمامی این مرزها عبور کرده و به افراد مذکور دست یافته و علاوه بر آن، بیش از یک هفته است که ربوده شدگان را در جایی پنهان کرده که هیچ کس از آن خبر ندارد. اگر هم از طریق همکاری نیروهای امنیتی فلسطینی محل پنهان نگاه داشتن آنها فاش شود و اشخاص مذکور آزاد شوند ؛ ولی حالت وحشت حاکم بر جامعه صهیونیستی، دستپاچگی نیروهای امنیتی عبری و تنگنایی که نتانیاهو و ژنرال های تحت فرمان وی گرفتارش شده اند، کافی است تا موفقیت این عملیات را اثبات کند و آن را به عنوان یک دستاورد بزرگ برای کسانی بداند که در برنامه ریزی و اجرای این عملیات نقش داشته اند.      

بار دیگر از ابومازن می خواهیم تا به زبانی صحبت کند که هر شهروند فلسطینی تحت محاصره و مورد تحقیر قرار گرفته آن را بفهمد و در غیر این صورت سکوت اختیار کند که این حداقل کاری است که می تواند انجام بدهد ؛ زیرا زبانی که او بدان سخن می گوید برای صهیونیست ها و حامیان آنها قابل فهم است.

در پایان از محمود عباس می خواهیم تا افسار ریاض المالکی، وزیر امور خارجه بیمارش را بکشد و اجازه ندهد که بیشتر از این نمک بر روی زخم ملتهب ملت فلسطین بپاشد و دائم نگوید که با هر گونه انتفاضه جدید مخالفت می نماید و دائم جنبش حماس را تهدید نکند که اگر مشارکت این جنبش در عملیات مذکور به اثبات برسد، آشتی ملی را لغو می کند. ابومازن به این چهره نباید اجازه دهد که دائم از آمادگی تشکیلات خودگردان برای یافتن ربوده شدگان و نیز کمک برای یافتن آنها سخن به میان آورد.

ملت فلسطین مانند هر کدام از ملت های عربی برای خود چنگ و دندانی دارد و این ملت فلسطین است که از خودش دفاع و سرزمینش را آزاد می نماید و کشور خود را در فلسطین تشکیل می دهد. در مورد رئیس تشکیلات خودگردان باید گفت که دندان هایش شیری است ؛ البته اگر دندانی وجود داشته باشد.

   

 

لینک کوتاه:

کپی شد

انتفاضه سوم در راه است

پنج‌شنبه 4-دسامبر-2008

عنوانی که برای این مقاله انتخاب کرده ام، باعث تعجب بسیاری از خوانندگان خواهد شد و شاید برخی از آنها اعتراض کنند که این عنوان حکایت از نوعی آرزو یا پیش بینی دارد ؛ ولی بنده معتقدم که زمان با سرعت فراوان به سوی انتفاضه سوم حرکت می کند، انتفاضه ای که از نظر حضور گسترده مردم بی شباهت به انتفاضه اول نیست، البته با ابعاد و بازتاب منطقه ای، داخلی و بین المللی بیشتر.     

سوال اینجاست که چرا انتفاضه سوم با این سرعت در راه است؟ چه داده هایی نشان از نزدیک شدن ساعت صفر این انتفاضه دارد؟

بی تردید، در وضعیت کنونی شاخصه هایی وجود دارد که از نزدیک شدن ساعت صفر انتفاضه سوم حکایت دارد و از جمله این شاخصه ها می توان به حمله وحشیانه ای اشاره کرد که صهیونیست ها در همه مناطق علیه ملت فلسطین به راه انداختند، به عنوان نمونه رژیم اشغالگر صهیونیستی در قدس روند سیاست یهودی سازی، اخراج عرب ها از منازل شان و ویران کردن منازل فلسطینیان را به شدت تسریع بخشیده و اقدامات خرابکارانه اش علیه مسجدالاقصی تا مرز خط قرمز پیش برده است.

دامنه حملات صهیونیست ها تنها به قدس اشغالی محدود نمی شود ؛ بلکه فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی 48 از جمله مناطق الجلیل، نقب، عکا، یافا و حیفا را نیز در بر می گیرد و اشغالگران در صدد آن هستند که فلسطینیان را از سرزمین پدری شان بیرون برانند و این در حالی است که فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی هرگز حاضر به چشم پوشی از حق حیات در سرزمین آبا و اجدادی خود نیستند و در برابر جنگی که صهیونیست ها برای بیرون راندن و آواره کردن شان به راه انداخته اند، سفت و سخت ایستاده اند تا جایی که عرب های ساکن یافا بر سر در خانه های خود تابلویی به زبان عربی و عبری نصب کرده اند که بر روی آن نوشته شده است (ساکن این خانه عرب است و تا ابد در سرزمین خود باقی خواهد ماند) بی تردید نصب چنین تابلویی از نظر یک پژوهشگر نشانگر حجم حملات صهیونیست ها و نیز میزان مقاومت فلسطینیان در برابر اقدامات نژادپرستانه اشغالگران است.

فلسطینیان ساکن قدس اشغالی همچون برادران خود در دیگر مناطق هرگز حاضر به ترک سرزمین پدری خود نیستند و هر گونه تهدید و اغرای دشمن را رد می کنند. به عنوان نمونه، می توان به طایفه الکرد ساکن محله الشیخ جراح اشاره کرد که مراسم تشییع پیکر یکی از اعضای این طایفه به نمادی برای اعلام همبستگی ملی و مقابله با دسیسه های دشمن شد و حتی مراسم عزای وی نیز به نمادی برای تسمک به سرزمین بدل گردید و شمار زیادی از شهروندان اهل قدس در آن مشارکت کردند.

اقدامات جائرانه رژیم عبری تنها محدود به فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی نمی شود، بلکه کرانه باختری نیز در دایره این اقدامات قرار می گیرد. زمین های فلسطینیان در این منطقه برای ساخت شهرک های یهودی نشین مصادره می شود و اشغالگران از تمامی ابزارهای خود برای این هدف استفاده می کنند.

شهرک نشینان صهیونیست نیز وحشیانه ترین حملات را برای آواره ساختن و بی خانمان کردن فلسطینیان انجام می دهند و در این راستا می توان به اقدامات ذیل اشاره کرد: حمله به املاک و مستغلات افراد، یورش به مساجد و اهانت به این مکان مقدس، نوشتن شعارهای زشت علیه پیامبر اکرم و دین مبین اسلام و نیز قطع و سوزاندن درخت های میوه از جمله زیتون اشاره کرد که تمامی اینها گامی در راستای پایان بخشیدن به حضور فلسطینیان در سرزمین پدری شان است. نظامیان صهیونیست نیز برای تحقق هدف مذکور، به بازداشت و ترور افراد (حتی آنهایی که سلاح بر زمین نهاده اند) و فقیر نگاه داشتن آنها با تمامی ابزارهای ممکن از جمله افزایش شمار ایست های بازرسی دست می زنند، ایست هایی که کرانه باختری را به کانتون های کوچک و جدا از هم مبدل ساخته است.

وضعیت غزه و حملات اشغالگران قدس به این منطقه نیز بر هیچ کسی پوشیده نیست. به اعتقاد بنده، غزه در آستانه یک انفجار بزرگ است که ترکش های آن تمام جهان را خواهد گرفت. لحظه انفجار هر آن نزدیک تر می شود. اوضاع در غزه به گونه ای است که دیگر هیچ یک از جمعیت 1.5 میلیونی این منطقه احساس نمی کند که در صورت انفجار چیزی برای از دست دادن داشته باشد. در نوار غزه خبری از غذا، سوخت، برق، آب سالم آشامیدنی، خدمات، دارو و پول نیست.

اوضاع در فلسطین به سرعت در جهت یک انقلاب خروشان ملی حرکت می کند که هیچ سدی تاب مقاومت در برابر آن را ندارد. ضمنا بازداشت گسترده شهروندان در کرانه باختری به دست اشغالگران نشان می دهد رژیم عبری آغاز حرکتی را احساس می کند که با افزایش فعالیت های مقاومت ملی از جمله پرتاب سنگ، کوکتل مولوتوف، حمله با سلاح های سرد و دیگر اقدامات همراه است که همه و همه آژیر خطر آغاز یک انفجار را به صدا درآورده است.

شاید برخی ها بگویند که یک بمب برای انفجار نیاز به فتیله دارد. باید در جواب این فرد بگویم که فتیله لازم در غزه، کرانه باختری و در میان فلسطینیان ساکن اراضی اشغالی 48 وجود دارد و تنها یک حماقت از سوی صهیونیست ها کافی است که این فتیله ها آتش گرفته و بمب مذکور منفجر شود. به عنوان نمونه کافی است که اشغالگران دست به یک کشتار بزنند یا آنکه به یک اقدام خرابکارانه جدی علیه مسجدالاقصی مبادرت ورزند تا بمب خشم ملت منفجر شود.

پس در یک کلام، می توان گفت که فتیله های این بمب (خشم مردمی) در هر جایی وجود دارد و تنها نیاز به یک جرقه دارد. امروز تمام فلسطین آماده خروش است و هر کس که چنین آمادگی را نمی بیند، دیگر به خودش مربوط است.

پرسش مهم این است که چه وظیفه ای بر عهده رهبران فلسطینی است؟ رهبران ملی باید در مهم ترین انقلاب و خیزش مردمی، در کنارشان باشند ؛ زیرا در حال حاضر فلسطینیان به مرحله ای رسیده اند که دیگر هر گونه امید خود در دست یابی به راه حل های مسالمت آمیز را از دست داده اند و توافق نامه اسلو و تشکیلات خودگردان نیز موفق به تحقق انتظارات (تشکیل کشور مستقل، برقراری صلح و …) نشده است.

از سوی دیگر، با وجود آنکه قاعده “پول برای فلسطینیان در مقابل امنیت برای صهیونیست ها” باعث تامین حقوق کارمندان شده است ولی پول هدف ملت فلسطین نیست، هدفی که به خاطر آن فداکاری نموده و از همه چیز خود گذشته است. ضمنا این اموال باعث بهبود اوضاع معیشتی ملت ها نگشته است، همچنانکه توصیه های کنفرانس های اقتصادی و سرمایه گذاری نیز تنها در سطح یک طرح باقی مانده و هرگز به اجرا در نیامده است، زیرا صهیونیست ها یک مانع جدی در سر راه اجرای آنها به شمار می روند.

پس با توجه به آنچه گذشت، گروه های سیاسی نیز باید خود را برای تحقق خواست ملت در کسب آزادی و استقلال حقیقی آماده نمایند ؛ زیرا سیل خروشان مردم در مرحله آتی هرگز بر حامیان دشمن صهیونیستی رحم نخواهد کرد.

وظیفه دیگری که گروه های سیاسی فلسطینی دارند، برداشت درست از افکار عمومی جامعه و در نظر گرفتن این افکار در هنگام تصمیم گیری است. یعنی اینکه احزاب و گروه های مذکور نباید به خواست و فشارهای طرف های بین المللی و منطقه توجه نمایند.

درگیری آتی، درگیری داخلی در میان شهروندان فلسطینی نیست ؛ بلکه جنگ برای آزادی است و از این رو، هر کس که به دنبال کسب رضایت ملت و نائل آمدن به مقام رهبری اش است، باید اختلافات و مناقشات داخلی را کنار بگذارد و تمام توجه خود را معطوف اهداف عالی ملی نماید.

این نظر بنده در مورد انتفاضه سوم است، نظری که مبتنی بر درک عمیق و ژرف مقدمات انقلاب ها از قیام براق گرفته تا به امروز می باشد.   

لینک کوتاه:

کپی شد