جمعه 09/می/2025

اوباما و گزینه اسراییل علیه ایران !

چهارشنبه 12-آگوست-2009

  نویسنده: وحید عبدالمجید

هنوز زمان حمله نظامی اسراییل علیه ایران فرا نرسیده و شرایط آن فراهم نیامده است و این درست عکس نظریه جان بولتون نماینده پیشین آمریکا در سازمان ملل متحد است، نظریه ای که در مقاله مشهوری که روزنامه واشنگتن آن را دوم ماه جاری میلادی منتشر کرده منعکس شده است.

این تنها بولتون نیست که معتقد است که جایگزینی برای حمله نظامی به ایران وجود ندارد تا این کشور را از تولید سلاح هسته ای بازدارد. دیگران نیز در آمریکا و اروپا در این زمینه در رسانه های خبری چیزهایی را نوشته و با این رسانه ها مصاحبه کرده اند. آنان همگی بر این نکته تاکید کرده اند که بکارگیری زور علیه برنامه های اتمی ایران به ویژه بعد از بحران انتخابات ریاست جمهوری اخیر بیش از هر زمان دیگری محسوس تر است.

بولتون که اکنون یکی از کارمندان برجسته مرکز ” امریکن انتر پرایز” است و برخی از مسئولان دیگر که خواهان حمله به ایران در امروز نه فردا هستند به این دلیل که اوباما خواستار مذاکره و گفت و گو با ایران است، به شدت از وی انتقاد می کنند . بولتون در مقاله جنجال برانگیز خود می نویسد: ” تقلب در انتخابات و به دنبال نارامی های پس آن معایب راهبردی و تاکتیکی طرح اوباما را آشکار ساخته است.”

از نظر وی بحران اخیر این کشور بر این نکته تاکید ورزید که ایران هیچگاه از کنترل تندروها خارج نخواهد شد و هرگونه مذاکره با این کشور نیز سودمند نخواهد بود و اکنون این نگرش و دیدگاه بر “اسراییل” نیز حاکم است.

با این حال باید در نظر داشت که تصمیم بزرگی مانند حمله به ایران در تل آویو و یا قدش اشغالی بدون چراغ سبز واشنگتن اتخاذ نمی شود. با وجود این که اوباما هنوز به مذاکره با ایران تمایل دارد ولی آمریکا مهلت کمی را به ایران داده است و این مهلت سپتامبر آینده و دقیقا با آغاز نشست آینده سران گروه بیست خاتمه می یابد. این مدت به ویژه با توجه به بحران داخلی که ایران را به خود مشغول کرده است و شاید این کشور را ناآرام سازد، بسیار کوتاه است. بنابراین طبیعی است که دوباره بحث و جدل سیاسی و تبلیغاتی در مورد ایران در آمریکا از سرگرفته و گسترش یابد تا جایی که “فیلیپ استیفنز” جدل آینده در مورد ایران را در مقاله خود که در ” فاینشنال تایم” در هفتم ماه گذشته میلادی منتشر شده به “هوس سیاسی” تعبیر کرده است.

در طول شش هفته اخیر بحث پیرامون زمان حمله نظامی “اسراییل” علیه ایران جریان دارد و اکنون این سوال مطرح است اگر این حمله در آینده نزدیکی رخ دهد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ با این حال هنوز سوالات زیادی در مورد حتمیت وقوع چنین حمله و زمان آن بی پاسخ مانده است. طرفداران حمله نظامی صرفا خواستار عدم وقت کشی با انجام مذاکرات آن هم صرفا با چراغ سبز آمریکا نیستند بلکه می خواهند که آمریکا و کشورهای اروپایی وارد این نبرد بشوند و مستقیما در آن مشارکت جویند.

این امر نیز واضح است که طرفداران حمله نظامی صرفا در صدد بهره برداری از بحران انتخابات ایران برای تشدید فشار علیه اوباما نیستند و یا صرفا نمی خواهند از مردمی حمایت کنند که در اعتراض به انتخابات به خیابان ها آمده اند بلکه آنان به طور کلی خواستار تغییر سیاست اوباما در قبال ایران می باشند. اما مسئله ای که مخالفان مذاکره با ایران بر آن تاکید می کنند و در آینده نیز بر آن اصرار خواهند ورزید، غیر مشروع خواندن ریاست احمدی نژاد می باشد که در نتیجه جهت گیری دولت اوباما در مورد اولویت قراردادن مذاکره با دولت ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد. مسئله مشروعیت عموما در نگرش غربی ها از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد و در صورت مخدوش جلوه دادن آن چهره ناخوشایندی از ایران ارائه داده می شود و هدف طرفداران عدم مذاکره نیز این است که چنین چهره ای بیش تر ناخوشایند جلوه داده شود به گونه ای که دلایل طرفداران مذاکره با ایران را کم رنگ تر سازد. آنان می خواهند این گونه وانمود کنند که تصمیم های اساسی و بزرگ در مورد سیاست خارجی ایران در نهاد ریاست جمهوری اتخاذ نمی شود بلکه چنین امری در صلاحیت رهبری و نهاد های وابسته به آن است که در پیشاپیش این نهادها شورای امنیت ملی و سپاه پاسداران قرار دارند. در نیتجه انتخابات ریاست جمهوری تاثیری بر سیاست خارجی کلان ایران ندارد.

تلاش های گروه مخالف با مذاکره با تهران اوباما را تحت فشار شدیدی قرار داده است تا قضیه ایران از طریق گفت و گو و خردورزی حل و فصل نشود. این فشار هنوز ادامه دارد تا این قضیه را تحت تاثیر قرار دهد و آن از مصیر عقلانی خارج سازد. این گروه همچنین تلاش می کند تا مراکز خردورزی و تکیه بر خرد و اندیشه ( Thik tanks ) را از به حاشیه براند؛ مراکزی که از گزینه مذاکره با ایران حمایت می کنند. این گروه تلاش می کند که خطر ایران را بسیار بزرگنمایی بکند و پیوسته گزارش هایی را در این زمینه در اختیار دولت آمریکا قرار می دهد. از جمله گزارش هایی که در این راستا منتشر شده است، گزارش موسسه ” راند ” می باشد که این گزارش کمی قبل از انتخابات ریاست جمهوری ایران منتشر گردید و در پایان به این نتیجه رسیده است که بهترین راهبرد نسبت به دولت اوباما ترکیبی از مذاکره و فشار بر ایران است. در این گزارش آمده است که تعارضی میان تحمیل مجازات های بین المللی بر تهران در صورت لزوم و میان ایجاد ارتباط با ایران برای گسترش دامنه و حجم منافع مشترک وجود ندارد. این گزارش همچنین بعید ندانسته است که شبکه امنیتی منطقه ای در خاورمیانه شکل بگیرد که ایران نیز در آن مشارکت داشته باشد و در عین حال خواسته های کشورهای عرب همپیمان با واشنگتن را نیز برآورده سازد.

اما هواداران مذاکره با ایران در این رابطه پا را فراتر نهاده اند و آنان نه تنها مخالف ریسک جنگ علیه ایران هستند بلکه با بازگشت به سیاست انزوا و محاصره این کشور نیز مخالفند زیرا به باور آنان پیگیری سیاست انزوا و محاصره، جناح تندروها را در نظام حاکم ایران تقویت خواهد کرد و این فرصت را در اختیار آنان قرار می دهد تا به تقویت نفوذ خود بپردازند و تسلط خود بر کشور را تثبیت کنند. علاوه موارد فوق، استمرار چنین سیاستی به اصلاح طلبان آسیب می رساند و آنان را تضعیف می کند.

بدین ترتیب اوباما با توجه به تمایل بیشتر وی به مذاکره از دو سو یعنی هم از سوی طرفداران مذاکره و هم از سوی مخالفان آن یعنی هواداران جنگ علیه ایران تحت فشار قرار دارد. موضع گیری وی مبنی بر ایجاد ارتباط با تهران بعد از بحران انتخابات ریاست جمهوری به لرزه در آمد و خود وی نیز چندین بار در سخنرانی های خود به این نکته اشاره کرده است ولی با این حال وی خواستار عدم تشدید بحران است و موضع گیری وی در برابر ناآرامی های ایران به اعتدال و میانه روی نزدیک بود و مواضع وی با مواضع قاطع و شدید رهبران اروپایی از جمله رهبر انگلیس و فرانسه و آلمان تفاوت داشت.

اما در مورد سخنان معاون اوباما “جو بایدن” در مورد این که “اسراییل” حق دارد آن چه را درباره ایران تصمیم بگیرد، عملی سازد؛ باید گفت که اظهارات وی چیز جدیدی را در مورد سیاست آمریکا مطرح نکرده است بلکه پاسخ به سوالی است که خبرنگار شبکه ” ای . بی . سی ” در پنجم ماه قبل از وی پرسیده بود. این خبرنگار از وی پرسید : آیا آمریکا در صورت تصمیم “اسراییل” مبنی بر حمله به ایران از این کار ممانعت به عمل خواهد آورد یا نه ؟ بایدن پاسخ داد: “اسراییل” دارای دولت و حاکمیت مستقلی است و می تواند منافع و مصالحش را خود تعیین کند و چه ما موافق باشیم و یا نه می تواند تصمیمات خود را در برابر ایران و سایرین به اجرا در آورد. با این حال بایدن در همین مصاحبه اظهار داشت که هنوز گزینه مذاکره با ایران پا برجاست. “ایان کیلی” سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا نیز در پاسخ به سوال خبرنگاری در مورد فحوای سخنان بایدن اظهار داشت که کشورش هیچ چراغ سبزی برای هیچ اقدام نظامی نشان نداده است.

به هر تقدیر به نظر می رسد که اوباما هرگز گزینه مذاکره با ایران را به کنار نخواهد گذاشت مگر این که مطمئن شود که نظام حاکم بر ایران هرگز از این مذاکره استقبال نکند و به اقدام متقابل دست نزند.  احتمال می رود، در صورتی که تهران به آمریکا در عراق کمک بکند ولی در مورد آینده برنامه های اتمی جنجال برانگیز خود به مذاکره روی نیاورد، اوباما با گزینه دشواری مواجه شود. آمریکا به همکاری ایران برای پایین آمدن سطح خشونت در منطقه و تضمین عقب نشینی آرام نیروهای آمریکایی نیاز دارد. ایران همان طور که می تواند در موفقیت طرح عقب نشینی نیروهای آمریکایی مشارکت داشته باشد می تواند این طرح را نیز متزلزل و دچار دردسر و گرفتاری کند. همکاری ایران به حمایت و عدم حمایت این کشور از برخی از گروه های مسلح در عراق به ویژه اقدام و حمایتی که آمریکاییان آن را ” حمایت مرگبار” می نامند، بستگی دارد. آمریکاییان و به ویژه ژنرال “میشل اوتس” فرمانده نظامی نه استان جنوبی عراق بر این باورند که نقش ایران در این زمینه بسیار برجسته و ممتاز خواهد بود.

اوباما زمانی دچار دردسر حقیقی خواهد شد که ایران دست همکاری خود را در عراق به سوی آمریکاییان دراز کند ولی تمایلی نسبت به مذاکره در مورد برنامه های اتمی از خود نشان ندهد و در این مورد با جدیت برخورد نکند. اگر ایران به مذاکره روی آورد به فشارهای داخلی و فشار اسراییلی ها پایان داده خواهد شد، فشارهایی که به تشدید و وخامت اوضاع منجر می شود و حمله نظامی را در پی خواهد داشت. برخی از کارشناسان آمریکایی بر این باورند که اگر ایران به گزینه همکاری در عراق و عدم همکاری در مورد پرونده هسته ای خود روی آورد، این اقدام اوباما را با مشکلات بسیار زیادتری مواجه خواهد کرد و اوباما اکنون راهبرد اصولی و پیشرفته ای در برابر ایران اتخاذ نکرده است تا بتواند موضوع برنامه های اتمی این کشور را به مسایل عراق، لبنان، افغانستان، پاکستان و موضوع صلح در خاورمیانه مرتبط بداند و گره بزند. بنا بر باور این عده همین موضوع موجب شده است که اوباما تصمیم بگیرد، “دنیس راس” مسئول پرونده ایران را از وزارت امورخارجه به کاخ سفید منتقل سازد.

آرون دیوید میلر، کسی که در چندین دولت آمریکا به عنوان مشاور امور خاورمیانه مشغول انجام وظیفه بوده است، می گوید: اوباما در برابر ایران راهبرد اساسی و پیشرفته ای را حتی تا پایان ششمین ماه ریاست جمهوری خود ندارد و همین امر موجب شده است تا دنیس راس به کاخ سفید بپیوندد تا چنین راهبردی را به وجود بیاورد.

چنین تحلیل ها و ارزشیابی ها چه درست باشند یا نه؛ به نظر می رسد که همکاری ایران با آمریکا در عراق هرگز جایگزینی نداشته باشد و در هر حال از تهران خواسته خواهد شد که در مورد برنامه های اتمی خود از خود نرمش نشان دهد و همین نرمش موجب خواهد شد تا شبح جنگ “اسراییل” از ایران را به دور نگه دارد و این درست در راستای خواسته و تلاش اوباماست تا از وقوع جنگ دیگری در منطقه پرهیز شود.

لینک کوتاه:

کپی شد