وقتی رژیم صهیونیستی محمود مبحوح از رهبران جنبش حماس را در دبی ترور کرد، مشخص شد که دستگاه های اطلاعاتی پانزده کشور غربی در این جنایت همکاری داشته و گذرنامه های لازم را در اختیار جوخه های ترور این رژیم گذارده اند تا از این طریق توان عبور از مرزهای هوایی امارات را داشته باشند ؛ ولی با این وجود، رسانه های غربی مدعی شدند که این گذرنامه ها تقلبی بوده است تا با این کار، بر همکاری اطلاعاتی کشورهای متبوع شان در ارتکاب این جنایت سرپوش بگذارند. از آنجایی که این جنایت علیه عرب ها انجام شده است، عاملان آن هرگز مورد حساب و کتاب قرار نمی گیرند ؛ ولی در هر حال، این اولین جنایتی که همپیمانان غربی رژیم صهیونیستی در آن شرکت داشته اند، نیست و آخرین مورد نیز نخواهد بود. حقیقت این است که همکاری غربی ها، رژیم مذکور را ترغیب کرد تا بیش از شصت سال به روند جنایت ها و کشتارهای خود علیه شهروندان بی پناه فلسطینی و لبنانی ادامه دهد.
صهیونیست ها امروز داستان تجهیز حزب الله به موشک های اسکات (توسط سوریه) را پیش کشیده اند تا بار دیگر آرامش و ثبات منطقه ای را از بین ببرند و به نوعی بر خودسری های نتانیاهو و نیز مخالفت صد در صدی وی با گزینه صلح سرپوش بنهد. دیگر این نکته برای هر انسان عاقلی روشن شده است که این داستان در عین ساختگی بودن، مضحک و مسخره است ؛ زیرا از نظر فنی و عملی انجام چنین کاری غیر ممکن است. باراک جهت اجرای یک طرح سیاسی رسانه ای با همپیمانان خود دیدار داشت که بر اساس این طرح، باید این ادعا پخش می شد که “سوریه حزب الله را به موشک های پیشرفته تجهیز کرده است و این موشک ها آرامش منطقه ای را بر هم می زند.”
در واقع کلینتون و ویلتمان در نشست خود به این نتیجه رسیدند که سلاح های ویرانگر تحت اختیار رژیم صهیونیستی و نیز برتری نیروی هوایی این رژیم بر کشورهای منطقه، امنیت و آرامش خاورمیانه را بر هم نمی زند و تنها این موشک های ـ البته ادعایی واشنگتن و تل آویو ـ هستند که منطقه را به خطر می اندازند!!!
مسئولان عالی رتبه ایالات متحده و اروپا نیز در پی پخش خبر ساختگی مذکور در رسانه ها، شروع به طرح تهدیداتی علیه سوریه و لبنان کردند ؛ البته در این حالت، حرکت و لحنی که مسئولان آمریکایی برای اظهارات خود انتخاب کردند، کاملا مشخص بود. وزیر امور خارجه ایالات متحده در پی انتشار خبر مذکور که فاقد هر گونه صحت می باشد، گفت: “ما به شدیدترین شکل ممکن با هر گونه تجهیز حزب الله به سلاح و تجهیزات نظامی مقابله می کنیم.”
مقام آمریکایی یادشده همچنین این ماجرای ـ البته ساختگی ـ را تحریک آمیز خواند و تاکید کرد که این امر آرامش و ثبات منطقه را بر هم می زند که ایالات متحده و جامعه بین الملل تاب تحمل آن را ندارد. کلینتون همچنین این موضوع را به عنوان نقض آشکار قطعه نامه 1701 دانست که بر اساس آن، نباید هیچ نوع سلاحی از کانال غیر رسمی وارد لبنان شود ؛ بدون آنکه به اقدام رژیم صهیونیستی در نقض کنوانسیون چهارم ژنو، قطع نامه های 242، 338 و حتی 1701 شورای امنیت سازمان ملل و تسلیحات وارداتی این رژیم توجهی داشته باشد یا اینکه به این نکته اشاره کند که دولت های مختلف آمریکا در طول تاریخ شکل گیری رژیم صهیونیستی سلاح های هسته ای، بمب های فسفری و خوشه ای را در اختیار این رژیم قرار داده اند تا از آنها علیه کودکان غزه ای و شهروندان بی پناه فلسطینی استفاده کند و باعث معلولیت ایشان شود ؛ البته اگر این مقام آمریکایی تمایلی برای سفر به غزه داشته باشد، می تواند این موضوع را از نزدیک ملاحظه کند. خانم کلینتون فراموش کرده است که آمریکا جنگنده های پیشرفته را در اختیار صهیونیست ها گذارده است تا با استفاده از آن، هزاران واحد مسکونی، مدرسه و بیمارستان را در غزه و جنوب لبنان از بین ببرند.
رابرت گیتس، وزیر دفاع آمریکا نیز با تجاهل نسبت به این موضوع که ارتش کشورش در کارنامه خود کشتار یک میلیون شهروند عراقی را در کارنامه خود دارد و هنوز هم جنایت های این ارتش علیه شهروندان افغان ادامه دارد، سریعا به تکرار عبارت مشهور در میان مسئولان ایالات متحده مبادرت ورزید و خاطرنشان ساخت: “اقدام ایران و سوریه در تجهیز حزب الله با موشک و تسلیحات پیشرفته باعث می شود تا ثبات و آرامش منطقه ای بر هم خورد.”
ایهود باراک نیز به خبر ساختگی تجهیز نظامی حزب الله توسط سوریه و ایران اشاره و تاکید کرد: “این امر می تواند توازن تسلیحاتی را در منطقه بر هم زند.”
سوال اینجاست که آیا می توان مضحک تر و مسخره آمیز تر از ادعای باراک چیزی را در این عالم یافت. به نظر می رسد این مقام صهیونیستی نمی داند که ارتشش مجهز به انواع سلاح های ویرانگر و غیر متعارف در جهان است و از آن جمله می توان به سلاح های کشتار جمعی هسته ای، شیمایی، بیولوژیکی و انواع جنگنده ها، توپخانه ها، موشک ها و بمب های ممنوعه اشاره کرد. باراک فراموش کرده است که ارتش عبری شصت سال است انواع جنایت جنگی، ترور و کشتار را مرتکب می شود بدون آنکه هیچ عامل بازدارنده ای را در برابر خود ببیند یا ذره ای هراس به خویشتن راه دهد و هیچ مجازاتی در کار باشد. در واقع، همیپمانان رژیم صهیونیستی برای سرپوش گذاردن جنایت های ضد بشری این رژیم آماده هستند و در همه حال، تل آویو این همپیمانان را در کنار خود می بیند و فرقی نمی کند ظالم باشد یا مظلوم که البته تا به امروز همیشه ظالم بوده است.
در موارد فوق و نیز موضوعات مشابه، طرف غربی همچون گروهی یک دست عمل می کند و همه به تکرار طوطی وار ادعاها و اتهاماتی دست می زنند که از سوی رژیم صهیونیستی یعنی رژیم دست پرورده شان مطرح می شود. غربی ها تنها در راستای توجیه جنایت های این رژیم می کوشند و از تمامی طرح های جنایتکارانه اش حمایت می نمایند. اروپایی ها از پشتیبانی مالی، نظامی، سیاسی و رسانه ای تل آویو لحظه ای بر نمی دارند و با وجود آنکه دولت های غربی مدعی هستند که عناصر موساد برای ترور مبحوح از گذرنامه های تقلبی استفاده کرده اند ؛ ولی امروز صدها تن از عمال این سازمان با گذرنامه های غربی وارد کشورهای عربی می شوند و در آنجا به جذب جاسوس، جمع آوری اطلاعات، ترور، انفجار و یا اقدامات خرابکارانه دست می زنند.
سوال اینجاست که عرب ها از رفتار دشمنان شان در طول این دهه های تلخ و خونین چه درسی گرفته اند؟ آیا آموخته اند که باید در مقابله با دشمنان همچون یک پیکر واحد باشند یا آنکه هنوز هم در صدد آزمودن راهکارهای شکست خورده هستند و سر خود را همچون کبک در زیر برف کرده اند؟ آیا از جنایت های وحشیانه رژیم صهیونیستی آموخته ایم که با برادران خود ـ از هر طیف یا گروهی که هستند ـ در یک سنگر بایستیم؟ آیا محاصره تحمیلی که غربی های وحشی علیه یک ملت درد کشیده، مظلوم و بی پناه پیش گرفته اند، باعث نشده است تا بیاموزیم که باید در مقابل دشمنان یک موضع واحد اتخاذ کرد یا آنکه باز هم می خواهیم به این ملت مظلوم پشت کنیم و در یاری اش، کاهلی ورزیم به شکلی که گویی این موضوع هیچ ربطی به ما ندارد؟
این محاصره جائرانه که نقض تمامی قوانین و ضوابط بین المللی و حقوق بشر به شمار می رود، همچنان از سه جهت (دریا، خشکی و هوا) علیه یک و نیم میلیون فلسطینی ادامه دارد ؛ زیرا قربانیان عرب هستند. کشورهای اروپایی و دولت ایالات متحده از جنایت محاصره این تعداد انسان چشم پوشی می کنند ؛ زیرا این افراد عرب هستند. غربی ها هنوز از تفکر دوره جنگ های صلیبی رها نشده اند و همین حس نژادپرستی شان مانع از آن می شود تا فرد دیگری را بپذیرند. پرسش اینجاست که اگر این محاصره را عرب ها علیه صهیونیست ها به راه می انداختند، دیگر موضع کلینتون و ویلتمان چه بود یعنی باز هم به این سکوت مرگبار خویش ادامه می دادند؟!
ای کاش! عرب ها از دست اندرکاران “ناو آزادی” که برای شکستن سد محاصره تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه شهروندان غزه ای در 24 مه از ترکیه حرکت خواهد کرد، می آموختند. در این کاروان، سازمان امدادرسانی ترکیه و سازمان بین المللی صلح بیردان از مالزی مشارکت خواهد داشت.
ضمنا کمیته اروپایی رفع محاصره نوار غزه و نیز انجمن هایی از سوئد و یونان در مجموع سه کشتی حامل کالاها و تجهیزات پزشکی و آموزشی را ساماندهی می کنند. ضمنا پنج کشتی مسافربری با ششصد فعال صلح نیز برای اعلام حمایت از اهالی غزه وارد این منطقه می شوند.
رسانه های غربی نیز از همین حالا حمایت از محاصره وحشیانه رژیم صهیونیستی را آغاز کرده اند و در این راستا، آژیرهای خطر را برای نیروی دریایی این رژیم در خصوص مواد غذایی، پزشکی و نیز کشتی های حامل فعالان حقوق بشر که وارد غزه می شود به صدا درآورده اند. سوال اینجاست که در این برنامه، عرب ها چه نقشی را ایفا می کنند؟ بازرگانان و تجار عرب در حمایت از برادران و خواهران خود در غزه که از محاصره ای وحشیانه و کشنده رنج می برند، چه کاری کرده اند؟
ای کاشر عرب ها ـ به ویژه رهبران، ارتش ها، دستگاه های اطلاعاتی و رسانه های شان ـ از دشمنان خود وحدت و یکپارچگی را یاد می گرفتند و می آموختند که چگونه اینان با همپیمانان خود در همه حال یعنی چه مظلوم باشند و چه ظالم، همبستگی دارند.
برخی کشورهای عربی بعد از آنکه به قومیت، عزت و حقوق امت عربی پشت پا زدند جایگاه بین المللی و نقش منطقه ای خود را نیز از دست داده اند ؛ زیرا غربی ها که به اصل یکپارچگی و همبستگی با صهیونیست ها ایمان دارند، هیچ اعتماد و احترامی برای عرب ها قائل نیستند و تنها در جهت شکاف میان امت عربی می کوشند.
حوادث مختلف نشان می دهد که در نظر غرب هیچ کشور عربی ـ با هر میزان از خدمت به رژیم صهیونیستی باشد و هر چقدر سازمان اطلاعات و دستگاه قضایی اش به نفع اشغالگران قدس عمل کند ـ دوست به حساب نمی آید. در نگاه اروپایی ها دولتی که به اصل و قومیت خویش پشت پا بزند، شایستگی اعتماد ندارد که البته حق نیز با آنها است. با توجه به این موضوع، عرب هایی که گمان می کنند دوست غربی ها هستند در اشتباهی بس سترگ به سر می برند ؛ زیرا غربی ها تنها دوست خود و منافع شان هستند. سوال اینجاست که چرا عرب ها دوست خود و منافع شان نیستند؟ بی شک، منفعت عرب ها اقتضا می کند که عرب ها به صورت یکپارچه عمل کنند و وحدت کلمه را پیش گیرند ؛ چرا که همه آنها در نظر غرب عرب هستند. به هر حال، ما باید از غربی ها درس بگیریم و به یاری برادران مان بشتابیم یعنی همان هایی که برای آزادی و عزت خود جهاد می کنند.
عرب ها باید به جای بی اهمیتی نسبت به سرنوشت برادران عرب خود به یاری این برادران که البته برای عدالت و حقوق مشروع خود می کوشند، می شتافتند و این همان چیزی است که باید عرب ها فرا بگیرند و بفهمند ؛ ضمن آنکه این موضوع نه تنها برای آزادی فلسطین از چنگال صهیونیست های وحشی بلکه برای بقا و عزت عرب ها در تمام دنیا امری ضروری است. علاوه بر آنکه، پوزش خواستن از دشمن و تلاش برای جلب رضایتش و نیز امید داشتن به حس انسان دوستی و دموکرات منشی اش تنها به ضعف بیشتر عرب ها می انجامد. امروز تاریخ در مقابل چشمان ما است و هر روز درس های جدیدی را به ما می دهد ؛ ولی آیا آن دسته از عرب ها که امید واهی به صلح با دشمن وحشی و ددمنش بسته اند و برای شان دیدن برادران ستمدیده شان آسان است، از دشمنان خویش درس می گرفتند و دست از اقدام علیه ملت و برادران و خود در فلسطین، لبنان و سوریه بر می داشتند.
ای کاش! عرب ها وحدت کلمه و یکپارچگی را ـ و لو از دشمنان خویش ـ یاد می گرفتند. ای کاش!