در ادبیات عامیانه قوم یهودی، به داستانی بر می خوریم که در آن یک شخص معتمد از شهر استراپول مسئولیت معرفی یک جوان فرومایه به خانواده ثروتمند عروس را به عهده می گیرد. شخص واسطه به داماد تذکر می دهد که در این دیدار هیچ سخنی بر زبان نیاورد تا خانواده عروس از حماقت و ساده لوحی او بویی نبرد. داماد تمامی دستورات وی را رعایت کرد و لام تا کام حرفی نزد تا این که خانواده عروس دلیل سکوت مطلق وی را جویا شدند. یکی گفت شاید وی غرق در الهامات توراتی خود باشد و دیگری گفت که شاید خجالتی است و از همین رو حرفی نمی زند. اما نفر سوم گفت که احتمال دارد این سکوت ناشی از نادانی وی باشد.
هیچ کس ادعا نمی کند که “ایهود باراک” وزیر جنگ رژیم صهیونیستی با سکوت خود (در زمینه ارائه راه حلی برای حل و فصل مناقشه دیرینه فلسطینی ـ صهیونیستی) سعی در سرپوش گذاشتن بر عیب و نقص های خود دارد، بلکه بر عکس، این اقدام وی ناشی از مهارت و هوشیاری وی می دانند. با این حال، گاهی اوقات که همگان بر سر میز مذاکرات در حال اظهار نظر هستند، وی سکوت اختیار می کند. شاید خود وی این کار را دلیل بر زیرکی خود می داند، اما به این مساله فکر نکرده است که این سکوت به حزبش ضربه می زند و در میان مردم این تصور را ایجاد می کند که این اقدام وی ناشی از غرور و خودبینی اوست و این در حالی است که تنها یک انسان والا می تواند اداره و رهبری یک کشور را بر عهده بگیرد.
“بنی الون” رئیس حزب اتحادیه ملی و از اعضای کنیست رژیم صهیونیستی، مدتی پیش، مطلب ارزشمندی را در ضمیمه روزنامه عبری زبان “هاآرتص” به چاپ رساند که طی آن پیشنهادی را برای حل مناقشه میان صهیونیست ها و فلسطینیان ارائه داد. نکات اساسی مورد اشاره در این پیشنهاد عبارتند از: انتقال داوطلبانه آوارگان فلسطینی ساکن کرانه باختری و نوار غزه به کشورهای دیگر (از جمله کشورهای نفت خیز عربی) با ارائه مشوق های مالی، ادغام مناطق یهودا و سامره به خاک فلسطین اشغالی و معرفی اردن به عنوان کشور فلسطینیان و اعطای تابعیت اردنی به فلسطینیان باقی مانده در یهودا و سامره.
هر فرد عاقلی به راحتی می تواند جدیت این “طرح صهیونیستی” پیشنهادی الون را درک کند، اما مساله ای که ما می خواهیم به آن اشاره کنیم این است که وی تلاش کرده است طرح و برنامه ای منظم برای پایان داده به مناقشه صهیونیستی ـ فلسطینی ارائه دهد. “اویگدور لیبرمان” رئیس حزب “اسراییل خانه ما” در این زمینه پیشنهاد تعیین مجدد مرزهای فلسطین اشغالی را داده است که بر اساس آن منطقه مثلث و ساکنان عرب این منطقه باید از محدوده اراضی فلسطین اشغالی خارج شوند و در مقابل بخش های وسیعی از مناطق یهودا و سامره که صهیونیست ها در آنجا ساکن هستند، به اراضی این کشور ملحق شوند. از دیگر موارد طرح پیشنهادی وی، تغییر حوزه استحفاظی شهر قدس اشغالی است که بر اساس آن هزاران فلسطینی از محدوده این شهر خارج می شوند.
از دیگر پیشنهادهای ارائه شده در این زمینه می توان به طرح پیشنهادی حزب میرتس برای سازش میان طرفین صهیونیستی و فلسطینی اشاره کرد که مبتنی بر عقب نشینی نظامیان صهیونیستی از بخش اعظم خاک یهودا و سامره به استثنای مساحت کوچکی است که بر اساس طرح مبادله اراضی نقب با این اراضی به خاک فلسطین اشغالی ملحق خواهد شد. این حزب با تقسیم قدس بر اساس پیشنهادهای باراک در توافق نامه کمپ دیوید سال 2000 موافق و خواستار سازش میان طرفین صهیونیستی و فلسطینی بر اساس طرح قرارداد طابا است.
اما احزاب دیگر صهیونیستی از قبیل کادیما، لیکود و کار چندان طرح مشخصی در این زمینه ارائه نداده اند، اما در کل دو حزب اول (کادیما و لیکود) موضع خوبی نسبت به حزب کار در پیش گرفته اند؛ چرا که ابهامات موجود در موضع این حزب همچنان به قوت خود باقی است. “بنیامین نتانیاهو” در آغاز به کار دوره زمستانی کنیست در هفته گذشته، اصول مد نظر حزب خود برای سازش با طرف فلسطینی را چنین بیان کرد: اردن باید مرز شرقی فلسطین اشغالی باشد و قدس یکپارچه باقی بماند. علاوه بر این، رژیم صهیونیستی باید بر تمامی اماکن مقدس حاکمیت داشته باشد و با همکاری مصر و اردن در جهت دستیابی به صلح دایمی تلاش کند. از دیگر نکات مورد اشاره در این طرح می توان به نابودی کامل سازمان های تروریستی فلسطینی، حل مشکل آوارگان فلسطینی از طریق اسکان آنها و برچیدن اردوگاه ها بدون ورود هیچیک از آوارگان به داخل خاک فلسطین اشغالی اشاره کرد.
موضع حزب کادیما در این زمینه اشکالاتی را در داخل خود دارد که از جمله آنها مبهم بودن آینده موجودیت این حزب و مشغول بودن رییس این حزب در سمت نخست وزیری دولت کنونی رژیم صهیونیستی است که مستلزم حفظ برخی ابهامات در مواضع خود است. اما به طور کلی می توان گفت که موضع این حزب مبتنی بر سازشی است که تشکیل کشور فلسطینی در اکثریت اراضی کرانه باختری و نوار غزه را تضمین و علاوه بر مخالفت با حق بازگشت آوارگان فلسطینی، با ترسیم مجدد مرزهای شهر قدس موافقت می کند.
حال این مردم هستند که باید درباره این طرح های پیشنهادی احزاب مهم صهیونیستی نظر بدهند و در این میان تنها موضع ایهود باراک است که ابهاماتی در داخل خود دارد. آیا وی همچنان بر پیشنهادهای هفت سال پیش خود پایبند است؟ آیا وی به این مساله پی برده است که جانب فلسطینیان هیچ طرفی برای گفتگو وجود ندارد؟ شاید هم وی تلاش دارد که با تعویق مساله سازش تا زمان اتمام طرح توسعه سامانه دفاع ضد موشکی به همین وضع ادامه دهد؟ اما اگر باراک فکر می کند که مردم چشم بسته از او پیروی خواهند کرد، باید گفت که سخت در اشتباه است.