بحران کنونی فلسطین که از ابعادی داخلی و خارجی برخوردار است، پس از انتخابات اخیر مجلس قانونگذاری که حماس ـ به خاطر برنامه های اصلاح گرایانه اش ـ توانست پیروز آن باشد، آغاز شد.
پیروزی حماس حکم یک شوک سنگین را برای دشمن صهیونیستی، ایالات متحده آمریکا و شماری از کشورهای عربی و همچنین گروه پیشین حاکم بر فلسطین داشت ؛ گروهی که امور تشکیلات خودگردان و سازمان آزادیبخش فلسطین را در اختیار خود داشت و بر اساس توافقات اسلویی عمل می کرد که یک دهه از زمان عقد آن گذشته بود، بدون آنکه باعث هیچ گونه پیشرفتی در مسئله فلسطین شود. اسلویی که دشمن صهیونیستی تمامی مفاد مورد توافق آن را زیر پا گذاشت و اراضی کرانه باختری و بخش هایی از باریکه غزه را نیز به اشغال خود درآورد ؛ باریکه ای که حتی پس از عقب نشینی از آن، به یک زندان بزرگ مبدلش ساخت.
گروه پیشین حاکم بر فلسطین علاوه بر موارد فوق و همچنین شکست پروژه سیاسی اش، در منجلاب فساد، انحصار طلبی و استفاده ابزاری از تشکیلات خودگردان و سازمان آزادیبخش غوطه ور بود و همین مسئله نیز خشم و تنفر شدید ملت را برانگیخت. پس با نظر به تمامی این امور، نتایج انتخابات مجلس قانونگذاری فلسطین در حکم مجازات سیاسی، اجتماعی و اخلاقی گروه پیشین حاکم بر فلسطین بود. با وجود تشکیل دولت جدید، جریان پیشین حاکم تلاش کرد تا فلسطین را به سمت تن دادن به خواست آمریکا و رژیم صهیونیستی پیش برد.
گروهی که پیش از این حاکمیت و قدرت را در فلسطین به عهده داشت، از همان زمان اعلام نتایج انتخابات تلاش کرد تا از طریق کانال های فشار و انجام اقدامات تحریک آمیز علیه حماس، انتخابات را زیر پا گذارد و دولت را به شکست بکشاند. گروه مذکور با بهانه های مختلف که مهم ترین آنها جنبه سیاسی داشت و مرتبط با شروط مطرح شده از سوی آمریکا و کمیته چهارجانبه بود، از مشارکت در دولت وحدت ملی خودداری کرد ؛ ضمن آنکه تاکیدش بر شروط آمریکا و کمیته چهارجانبه در نوع خود طرحی در راستای نابودی سیاسی حماس، فراخوان این جنبش برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و کوششی برای ملزم ساختن حماس به این شروط بود تا اینکه بتواند جنبش مذکور را مهار و کاری کند که در برابر ملت حالت یک شکست خورده به خود بگیرد.
گروه پیشین حاکم بر فلسطین ابتدا اینگونه تبلیغ کرد که حماس در پی به راه انداختن یک انحصارطلبی جدید است، حماسی که تنها بعد از مخالفت تمامی گروه های فلسطینی با حضور در دولت ـ به بهانه ها و توجیهات مختلف که بخشی از آنها سیاسی و بخشی دیگر در ارتباط با عدم مشارکت جنبش فتح در دولت و تاکید فتح بر لزوم پایبندی دولت به شروط و خواست منطقه و جامعه بین الملل بود ـ به حکم برخورداری از اکثریت پارلمانی، اقدام به تشکیل دولت کرد.
در کنار این چالش های عظیم و چوب در مسیر حرکت چرخ دولت گذاشتن های گروه پیشین حاکم بر فلسطین، بحران موجود هر لحظه وخامت بیشتری به خود گرفت ؛ چرا که جریان پیشین حاکم بر فلسطین که در گذشته حاکمیت و قدرت را در انحصار خود داشت، بر شکست دولت حماس اصرار داشت و نمی خواست که حتی قبول کند حماس در دولت وحدت نیز حضور داشته باشد و به معنای واقعی تلاش می کرد تا به هر بها و قیمت ممکن، به قدرت باز گردد.
در کنار تمامی مشکلات و بحران ها، اشغالگران صهیونیست نیز به سیاست تجاوزکاری، ترور، حمله، ویرانگری، فشار و بلوکه کردن درآمدهای فلسطینیان تداوم بخشیدند و حلقه محاصره را هر چه بیشتر بر ملت مظلوم و بی پناه فلسطین تنگ کردند، به این امید که بتوانند دولت فلسطین را به سراشیبی شکست بکشانند.
فلسطین در حال حاضر خود را در سیل چالش های عظیم و جدیدی می یابد که شهروندان فلسطینی و کارمندان دولت را مجبور می کند که بهای این محاصره و گرسنگی را بپردازند ؛ البته در کنار این همه نیز تلاش های محکوم به شکستی نیز از جانب گروه های مخالف حماس صورت می گیرد تا آنکه دولت فلسطین را به نابودی بکشانند و در مسیر فعالیت وزارتخانه های مختلف سنگ اندازی کنند و حماس را در وارد کردن اموال و کمک های خارجی به داخل ناکام بگذارند. به هر رو، وضعیت به ایجاد دو قدرت و حاکمیت در آن واحد بدل شد که هر کدام تصمیم گیری های سیاسی و داخلی مخصوص به خود را داشتند. یعنی ریاست تشکیلات خودگردان، سازمان آزادیبخش و فتح از یک طرف و دولت و جنبش حماس از طرف دیگر.
ریاست تشکیلات خودگردان با حمایت های بین المللی، منطقه ای و عربی، ترتیباتی اتخاذ کرد که در نهایت به سلب اختیارات دولت بیانجامد.
در کنار اوضاع در هم پیچیده فلسطین و بعد از آنی که تلاش های بسیاری برای پایبندی به گزینه گفتگوهای داخلی در جهت رسیدن به یک توافق ملی و تشکیل دولت وحدت صورت گرفت ؛ فشارهای خارجی همیشه باعث مانع تراشی در راه دست یابی به توافق بود که دلیل آن نیز اعتقاد گروه ریاست تشکیلات خودگردان به ضرورت تن دادن به شروط جامعه بین الملل و منطقه و عمل کردن بر اساس این شروط بود ؛ زیرا به نظر این جماعت، سر کرنش فرود آوردن در مقابل خواسته های جامعه بین الملل تنها برون رفت از بحرانی بود که در پیش رو داشت و می توانست دوباره آن را به قدرت باز گرداند. دار و دسته ریاست تشکیلات خودگردان به جای توجه به توافقات داخلی، تماما در پی آن بودند که دولت و حماس را ـ در سایه نقش ضعیف دیگر جریان ها و گروه ها ـ تحت فشار قرار دهند و این گونه بود که خود را در میان کشمکش های داخلی، با یک دوگانگی رو به رو دیدیم و از این جهت بود که گفتگوها برای دست یابی به دولت وحدت ملی با شکست مواجه شد و بحران ها شدت پیدا کرد و اوج خود را در درگیری های داخلی یافت ؛ درگیری هایی که ملت مخالف شدید آن بودند و می توانست خطرهای جدی را برای آرمان ملی و آینده کشور به دنبال داشته باشد و این بهانه را به دست اشغالگران و ایالات متحده بدهد که از وضعیت به وجود آمده، برای به راه انداختن جنگ داخلی استفاده کند.
اوضاع خطرناک و تهدیدآفرینی که از آن سخن به میان رفت، همه را واداشت تا یک تجدید نظر نقادانه و کلی داشته باشند، با حس میهن پرستی با مسائل برخورد کنند، تحت تاثیر بیگانگان قرار نگیرند و دست از حساب های تنگ بینانه حزبی بردارند.
گام های مورد نیاز جهت خروج از بحران کنونی:
1ـ باید همگان این نکته را بپذیرند که تنها راه خروج از بحران کنونی، گفتگوهای داخلی و تلاش برای دست یابی به توافقات لازم در جهت تشکیل دولت وحدت ملی است ؛ دولتی که با مشارکت تمامی فراکسیون ها و بر اساس وزن پارلمانی هر کدام از آنها تشکیل شود. ضمنا تاسیس دولت مذکور باید بر اساس سند وفاق ملی و به دور از هر گونه انحصار طلبی باشد.
2ـ باید دست از درگیری های داخلی کشید و در راستای مقابله با تمامی عوامل تنش زایی که باعث درگیری و همچنین افتادن در دام فتنه های داخلی می شود، کوشید ؛ فتنه های داخلی که اشغالگران با حمایت از یک گروه و تحریک آن علیه گروه دیگر می خواهند فلسطین در همین وضعیت درگیری، تشنج و تنش باقی بماند و گروه های مقاومت از نقشی که دارند، باز مانند تا این گونه به نظر برسد که وضعیت فلسطین به گونه ای نیست که فلسطینیان به دست خود قادر به اداره آن باشند و باید این کشور در سایه رحمت اشغالگری باقی بماند که هدفش تنها اجرای توطئه های سازش است.
3ـ تلاش برای بازسازی سازمان آزادیبخش و احیای نهادهای وابسته به آن ؛ این کار باید بر اساس پایه های سیاسی و سازمانی صحیح و با مشارکت تمامی گروه و احزاب فلسطینی صورت گیرد تا اینکه ساف به یک مرجعیت عالی برای فلسطینیان داخل و خارج مبدل شود و نقش تنها نماینده مشروع و قانونی را برای آنان ایفا کند و مبارزات میهنی را ـ به دور از هر گونه سیاست هایی که در دوره پیشین اتخاذ شده است ـ رهبری کند و انتخابات جدیدی را برای تشکیل شورای ملی جدید که نمایندگی تمامی ملت را دارد، برگزار کند.
4ـ پایبندی به اصولی همچون تشکیل دولت مستقل فلسطینی به مرکزیت قدس شریف در کرانه باختری و نوار غزه، حق بازگشت پناهندگان فلسطینی به سرزمین و دیارشان، مخالفت با هر گونه شهرک سازی و کوچ اجباری، مخالفت با طرح آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تشکیل یک دولت موقت فلسطینی و همچنین مبارزه با هر طرحی که باعث تضییع حقوق ملی و تاریخی ملت می شود.
5ـ تاکید و پایبندی به گزینه مقاومت و انتفاضه به اعتبار اینکه در کنار گزینه ها و راهکارهای سیاسی و دیپلماتیک، یک گزینه اساسی به شمار می رود ؛ مخالفت با تمامی درخواست هایی که به بهانه ها و توجیه های مختلف در مورد متوقف کردن مقاومت و خلع سلاح آن صورت می گیرد ؛ بازسازی و اصلاح دستگاه های وابسته به تشکیلات خودگردان، به ویژه دستگاه های امنیتی تا اینکه به سپری در جهت حمایت از ملت و نهادهای دولتی بدل شوند ؛ مخالفت با تمامی تلاش هایی که صورت می گیرد تا دستگاه های امنیتی به ابزاری در دست اشغالگران جهت سرکوب مبارزان فلسطینی و تعقیب آنها بدل شوند و یا اینکه نقشی را ـ در چارچوب واداشتن ملت به کرنش در برابر خواست و اراده دشمن ـ ایفا کنند.
6ـ تلاش برای شکستن سد محاصره مالی، اقتصادی و امنیتی ؛ پیگیری و حل مشکلات ملت با یک حس مسئولیت پذیری بالا ؛ مقاومت در برابر هر گونه فشار سیاسی، امنیتی و معیشتی که دشمن صهیونیستی از طریق سیاست محاصره و گرسنه نگاه داشتن بر مردم اعمال می کند.
7ـ تشکیل یک مرجعیت یکپارچه و موقت سیاسی از سازمان آزادیبخش ؛ البته این وضعیت باید تا زمان انتخابات شورای ملی و میهنی فلسطین ادامه یابد. ضمنا در سازمان آزادیبخش باید تمامی گروه ها و احزاب فلسطینی و شماری از چهره های تکنوکرات نیز شرکت داشته باشند و وظیفه بسترسازی جهت آغاز دور جدید شورای ملی و میهنی و همچنین اداره امور سیاسی را تا زمان انتخاب کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش به عهده گیرد.
8ـ فعال سازی انجمن ها و نهادهای مدنی و کمیته های دفاع از حق بازگشت در میان تمامی اقشار ملت و همچنین مشارکت نهادهای مذکور در انجام مسئولیت ها و پیگیری مسائلی که مربوط به ملت ما در داخل و خارج است.
9ـ یکپارچه سازی تلاش های ملی مبارزه طلبانه از طریق استراتژی یکپارچه مقاومت که این اقدام نیز از طریق تشکیل یک رهبری واحد برای مقاومت صورت می گیرد و تمامی شاخه های نظامی در آن حضور خواهند داشت.