پنج شنبه 01/می/2025

بحران فلسطین و راهکار خروج از آن

شنبه 14-جولای-2007

  در بررسی حوادث گذشته و کنونی نوار غزه و کرانه باختری و تداوم آنها با یک مساله چند بعدی روبرو می شویم. حوادث مختلف اخیر ریشه در اختلافات گذشته دارد و مساله ای تازه و نوظهور نیست.

 وضعیت جهان عرب و درگیری های کنونی آن ارتباط تنگاتنگی با سیاست گذاری های دولت های عربی دارد و این مساله در نشست اضطراری وزرای خارجه عرب و متعاقب آن در موضع گیری های کشورهای عربی به وضوح قابل رویت بود.

نقش دولت آمریکا و اتحادیه اروپا و نیز کمیته چهار جانبه بین المللی و رژیم غاصب صهیونیستی نیز در این حوادث زیاد است ؛ چرا که آنها با موضع گیری ها و اظهارنظرها و تصمیم گیری های خود و اعلام لغو تحریم ها و ارسال کمک های مالی به ” دولت اضطراری ” سلام فياض نقش زیادی در شکل گیری این اوضاع و ایجاد دو دستگی و تفرقه در میان فلسطینیان دارند.

 از سوی دیگر، ملت های عربی و اسلامی با نگرانی زائد الوصف خود در قبال تحولات اخیر فلسطین و ابراز احساسات و اظهار تاسف مسائل را پیگیری کردند و بیم خود از حوادث بعدی را نشان دادند.

اما در این میان موضع گیری های کارشناسان و گروه های سیاسی مردمی تغییر خاصی نکرده و می توان گقت که متاثر از همان مواضع و گرایشات قبلی شان بود و در این میان تنها عده بسیار اندکی به انتقاد از این اوضاع می پرداختند. رسانه ها و خبرنگاران و تحلیلگران شبکه های تلویزیونی نیز از این امر مستثنی نبودند.

حوادث اخیر ناشی از دو اختلاف ریشه دار در داخل فلسطین بود که در سالیان اخیر بر اوضاع داخلی فلسطین حاکم بودند. اولین مساله مربوط به زمانی می شود که ارتش رژیم صهیونیستی با حمایت مستقیم آمریکا دفتر ” یاسر عرفات” رییس پیشین تشکیلات خودگردان را محاصره کرد و کشور های اروپایی هم هر چند در آغاز این ماجرا با ابن امر چندان موافق نبودند، ولی بالاخره به طرفداری از اقدام آمریکا و رژیم غاصب صهیونیستی پرداختند و بجای لغو محاصره و دفاع از عرفات از تشدید فشار بر او ابا نکردند.

مهمتر از همه این ها، اینکه با اختلاف نظرهایی که در داخل جنبش فتح بوجود آمد اختیارات و نقش عرفات کاهش یافته و وی به یک مقام تشریفاتی برای امضای توافقنامه های قابل استفاده برای جنبش فتح تبدیل شد و این در حالی بود که همه این اختیارات در آن زمان به محمود عباس نخست وزیر وقت فلسطین واگذار شد.

یاسر عرفات در زمان خود با تمام توان با این موضع جهانی و عربی متاثر از رویکردها و گرایشات جنبش فتح به مقابله برخواست و کار به جایی کشید که نیروهای حفاظت اطلاعات علیه او در غزه مانورهای مسلحانه به راه انداختند و در داخل فلسطین نیز کار به درگیری های هر چند محدود و فردی کشید.

این اختلافات با اجرای برخی تغییرات در قانون اساسی و حذف برخی اختیارات ریاست تشکیلات و در مقابل افزایش اختیارات نخست وزیری و پارلمان خاتمه یافت. اما مساله مهمتر در این ماجرا حذف حمایت های قانونی از صاحب سمت ریاست تشکیلات خودگردان بود که در نهایت به شارون این اجازه را داد که دست به ترور او زده و او (عرفات) را به درجه رفیع شهادت نائل کند.

بررسی اوضاع کنونی در نوار غزه و کرانه باختری بدون بررسی این حوادث و پیامدهای آنها بویژه در عرصه داخلی فلسطین و بر جنبش فتح و نیز انتخابات پارلمانی که منجر به پیروزی حماس شد، ممکن نیست و این همان حادثه دوم بود.

تقسیم اختیارات میان ریاست تشکیلات خودکردان و نخست وزیری باعث ایجاد اختلاف از یک سو، میان دو نماد مشروعیت فلسطین یعنی محمود عباس ریاست تشکیلات خودگردان و فتح و از سوی دیگر، اکثریت حماس در پارلمان و دولت شد.

نکته جالب توجه در این میان این است که ریاست تشکیلات خودگردان یعنی محمود عباس همه اختیارات سلب شده از یاسر عرفات را در اختیار گرفت.

همین درگیری میان دو نهاد مشروع فلسطین (فتح و حماس) از لحاظ شکلی اندکی تغییر یافته و در حال حاضر در شکل انحلال دولت وحدت ملی و تشکیل دولت اضطراری نمود پیدا کرده است. اما ریشه این درگیری به اختلاف سیاسی چند بعدی و نیز اختلاف نظر میان جنبش فتح درباره اختیارات عرفات برمی گردد. هر چند که جنبه سیاسی این اختلاف بر خلاف اختلاف میان حماس و فتح چندان آشکار نشد، اما در اصل محاصره عرفات که به صورت مستقیم و غیر مستقیم در انتفاضه و مقاومت دخالت داشت، ناشی از همین اختلافات میان وی و محمود عباس بود که با نظامی گری انتفاضه شدیدا مخالفت بود.

همین امر علت اصلی بهبود و برقراری روابط میان یاسر عرفات و خالد مشعل رییس دفتر سیاسی جنبش حماس در ماه های اخیر قبل از ترور یاسر عرفات بود. گفتنی است که در ماه های قبل از این مساله نیز روابط میان یاسر عرفات و شیخ احمد یاسین رهبر و بنیانگذار جنبش حماس بهبود یافته بود.

اختلاف میان این دو نهاد قانونی و مشروع بعد از پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی و تشکیل دولت حماس در قالب درگیری بر سر دستگاه های امنیتی ادامه یافت و این مساله منجر به آغاز یک سری درگیری های مسلحانه و ایجاد برخی مشکلات در روند دموکراسی فلسطین شد. محمود عباس با مخالفت خود با قرار دادن نهادهای امنیتی در چارچوب اختیارات وزارت کشور فلسطین عامل اصلی این درگیری ها محسوب می شود.

این درگیری میان دو نهاد مشروع فلسطین و تداوم روند سیاسی کردن این مسأله و نیز مداخلات کشورهای عربی و نیز دیگر کشورها در کنار اعمال تحریم های مالی و غذایی برای براندازی دولت حماس و بی اثر کردن نتایج انتخابات پارلمانی عامل اصلی حوادث اخیر فلسطین و نقض آرامش و آتش بس بود. مساله مهم تر در این میان این است که با ریخته شدن خون هر فلسطینی این کینه ها و زخم ها عمیق تر می شد و هر گونه تلاشی در زمینه پایان دادن به این حوادث از جمله توافق برای آتش بس و دوری از درگیری های مسلحانه نتوانست مانع از تکرار کشتارها شود و در حالی که در یک سو جنبش فتح سعی در بر اندازی دولت حماس داشت در سوی دیگر دولت حماس سعی در حفظ مشروعیتی داشت که از طریق انتخابات بدست آورده بود.

و این روند (درگیری، سپس توافق و دوباره درگیری) ادامه یافت تا این که نشست مکه برای پایان دادن به آن برگزار شد و دولت وحدت ملی تشکیل شد. اما در حالی که برخی با خوش بینی این پیمان را مایه اصلاح وضعیت موجود می دانستند، تمایل به براندازی دولت وحدت ملی و نقض پیمان مکه باعث از سرگیری درگیری ها و کشتارها در نوار غزه شد.

در این مرحله مصر با مداخله خود در این ماجرا سعی کرد که گروه های فلسطینی را به گفتگو فراخوانده و توافق جدیدی میان آنها به امضاء برساند و بدین ترتیب مانع از تکرار درگیری ها شود و این ماجرا تا آنجا ادامه یافت که یگان پشتیبانی وابسته به حماس توانست از لحاظ نظامی این درگیری را در نوار غزه به نفع حماس به پایان برد، اما بعد از این، حماس با انحلال دولت وحدت ملی و تشکیل دولت اضطراری مواجه شد.

بدین ترتیب اوضاع داخلی فلسطین به وضعیت غیر قابل اصلاح کنونی رسید و در این میان برخی اقدامات نیروهای نظامی وابسته به حماس و فتح در نوار غزه و کرانه باختری و کشتار میان آنها نیز به وخامت این وضع می افزود. در ادامه این اقدامات، کار به کشتار شهروندان بی پناه و تخریب منازل آنها و دفاتر دو طرف کشید. البته اقدامات تنشزای سیاسی و تبلیغاتی برخی طرف ها که خواستار رسیدن به نقطه بدون بازگشت میان فتح و حماس بودند، در برنامه های تلویزیونی و نیز در مصاحبه های مطبوعاتی و اینترنتی بر وخامت اوضاع افزود.

در این مرحله، این مساله ابعاد دیگری نیز به خود گرفت و سیاسیت های آمریکا و رژِیم صهیونیستی و برخی کشورهای اروپایی این درگیری را به سوی مسیر بی بازگشت سوق داد تا گروه های فلسطینی نتوانند به روند همزیستی مسالمت آمیز گذشته خود و همکاری میان دو جنبش بازگردند و متاسفانه در داخل فلسطین نیز برخی گروه ها به این وضعیت کمک می کردند.

نشست اتحادیه عرب نیز تا حد زیادی در همین راستا صورت می گرفت، اما در نهایت تعجب ” یاسر عبد ربه” با کمال جسارت با آن مخالفت و آنرا دخالت در امور داخلی فلسطین خواند. این در حالی بود که این دخالت های اتحادیه عرب در راستای جلوگیری از استفاده طرف های سودجو از وضعیت نابسامان داخلی فلسطین و توقف سیر قهقرایی امور در فلسطین به سوی وضعیت بی بازگشت و کمک به حل بحران موجود صورت می گرفت.

منافع عالی ملت فلسطین و بویژه دو نهاد مشروع فلسطین یعنی جنبش های حماس و فتح و نیز تمامی گروه ها ایجاب می کند که با حل این بحران و التیام زخم های دو طرف و بازگشت به سر میز مذاکرات و کنار گذاشتن راهکارهای نظامی و سیاسی چه در غزه و چه در کرانه باختری سعی کنیم، روح تازه ای در کالبد وحدت ملی فلسطین دمیده و به آمریکا و رژیم اشغالگر صهیونیستی اجازه دخالت در امور داخلی فلسطین را ندهیم و دست مزدوران آن ها را از عرصه داخلی فلسطین کوتاه کنیم.

مهمتر از همه اینکه التیام زخم ها و از سرگیری گفتگوها و همزیستی و تفاهم به روند مقاومت در برابر اشغالگران و توقف طرح صهیونیستی – آمریکایی مبنی بر پایان دادن به مساله فلسین و طراحی خاورمیانه جدید تحت سلطه آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز کمک می کند و این مساله به نفع تمامی کشورهای عربی و اسلامی که داغدار حوادث خونین فلسطین هستند، می باشد.

این وظیفه ای است که بر عهده همه گروه های داخلی فلسطین و بویژه حماس و فتح و نیز گروه های عربی و اسلامی می باشد و این گروه ها نباید اجازه پیش آمدن وضعیتی به نام ” مسیر بی بازگشت ” یا ” غیر قابل اصلاح” را در داخل فلسطین بدهند.

علاوه بر اینکه این راهکار بهترین راه حل ممکن برای فلسطینیان است، باید توجه کرد که با وجود اشغالگران در فلسطین و اقدامات آنها تصمیمات و اقدامات یکجانبه مفید واقع نمی شود.

هیچ یک از جنبش های حماس و فتح توان حذف دیگری را از صحنه داخلی فلسطین ندارد، پس در این اوضاع بهترین راه حل در این زمینه همزیستی این دو جنبش و حفظ وحدت ملی و همکاری است و در غیر این صورت نتیجه این کار جز درگیری بی سرانجام و هرج و مرج دایمی و وارد آمدن خسارت به هر کدام از آنها چیز دیگری نخواهد بود.

در پایان این بحث اشاره به دو نکته دیگر نیز لازم است و آن اینکه حوادث کنونی فلسطین شباهت زیادی به حوادث قبلی لبنان و عراق و چند دستگی های داخلی در این کشورها دارد. حماس و فتح می توانند با اقدام درست در این زمینه و حل اختلافات داخلی و برون رفت از وضعیت موجود به الگویی در جهان عرب تبدیل شوند چرا که تنها طرف ذینفع از این تفرقه ها و درگیری های داخلی دشمنان ملت فلسطین هستند.

اما نکته دوم اینکه کسانی که می گویند، این کشتارهای داخلی ضربه دیگری به پیکره مساله فلسطین وارد می کند باید در نظر داشته باشند که مساله فلسطین مساله ای متعلق به نسل های بعدی نیز هست و فراتر از این درگیری ها و اختلافات است. این درگیری ها و چند دستگی ها در تمامی مراحل و مقاطع مساله فلسطین مانند تجارب دیگر ملت ها در این زمینه وجود داشته، اما مساله ای که باید به آن توجه کرد این است که این مسائل بالاخره روزی تمام خواهد شد و تنها چیزی که زنده و پویا باقی خواهد ماند مساله فلسطین و مقاومت پویا و رو به رشد است و همچنان که این مسأله به دست حماس و فتح رسیده است به دست آیندگان نیز خواهد رسید.

                    

 

لینک کوتاه:

کپی شد