جمعه 20/سپتامبر/2024

بررسی انگيزه حماس از امضای توافق نامه مكه

چهارشنبه 28-فوریه-2007

 شكر خدا دو گروه بزرگ فلسطینی موفق شدند توافق نامه ای را به امضا برسانند كه در نتیجه آن، مانع از ریخته شدن خون شهروندان بی گناه شدند. شاید توافق نامه مكه آغاز یك دوره جدید باشد كه منافع ملت فلسطین را با خود به همراه داشته و باعث حفظ حقوق ثابت و مشروع این ملت كه در راس آنها حق بازگشت قرار دارد، شود.

بی هیچ تردیدی، این توافق نامه از جوانب و ابعاد مختلف مورد بررسی قرار گرفته است و نویسندگان، ناقدان، پژوهشگران، سیاستمداران در بررسی و همچنین پیش بینی سرنوشت این توافق نامه بسیار قلمفرسایی كرده اند. ما در این تحقیق در پی آن هستیم تا به بررسی انگیزه هایی بپردازیم كه جنبش حماس را به پذیرش توافق نامه مكه و پایبندی به آن واداشته است ؛‌ البته این تحقیق در واقع استقرایی است كه محتمل صدق و كذب نیز می باشد.

در مورد انگیزه های جنبش فتح از امضای توافق نامه مكه نیز نمی خواهم صحبتی داشته باشم، زیرا می دانم باورها و نگرش هایم به مذاق خیلی ها خوش نمی آید، نه به خاطر اینكه دور از واقعنگری است ؛ بلكه به خاطر اینكه هیچ منفعتی در نبش گذشته جماعت فتحاوی وجود ندارد.

جنبش حماس در چارچوب وعده هایی كه در برابر ملت فلسطین خود را به اجرای آن متعهد اعلام كرده بود، به قدرت رسید. وعده های حماس را می توان به دو قسمت اصلی تقسیم كرد: برخی از آنها مربوط به اصلاح امور مردم و بهبود وضعیت زندگی شان در دو عرصه اقتصادی و امنیتی بود و موارد دیگر نیز مرتبط با حفظ اصول و آرمان های ملی و عدم چشم پوشی از آن بود.

شاید جنبش حماس پیش از پیروزی اش در انتخابات، بروز این حجم از موانع و مشكلات داخلی و خارجی كه برای دور كردنش از مواضع و آرمان های ملی اش صورت می گیرد، را پیش بینی نمی كرد. باید به این نكته نیز توجه داشته باشیم كه پایبندی به آرمان ها و حقوق ملی و همچنین دفاع از آن، به حمایت ملی نیاز دارد و این حمایت به دست نمی آید، مگر آنكه به اصلاح امور مردم و بهبود وضعیت زندگی آنان پرداخته شود.

حماس از طریق دولت دهمی كه شكل داد، در پی ایجاد تغییر و اصلاح در دولت، تشكیلات خودگردان و نهادهای وابسته به آن و همچنین جامعه بود ؛‌ زیرا این اصطلاحات همان برنامه هایی بود كه ملت فلسطین بر آن اساس، حماس را انتخاب كردند و همین برنامه ها نیز باعث شد تا حماس خود را وادار به رویارویی با دو خطر حقیقی ببیند: یكی از این خطرات مربوط به امكان شكست در روند تغییر و اصلاح و دیگری نیز خطر چشم پوشی از اصول و آرمان های ملی بود. در این میان دو عامل باعث آن می شد تا بر ضریب احتمال شكست دولت در روند تغییر و اصلاح افزوده شود، ابتدا نقص موجود در زمینه كادر اجرایی لازم و فعال در دولت و نهادهای وابسته به آن، خصوصا اینكه دشمن صهیونیستی اقدام به بازداشت چهل نفر از اعضای لیست تغییر و اصلاح كرده بود كه این آمار در واقع معادل یك سوم اعضای مجلس می باشد. دولت اشغالگر قدس همچنین یك سوم اعضای دولت را نیز به اسارت خود درآورد.

دومین عاملی كه باعث افزایش ضریب احتمال شكست در روند تغییر و اصلاح می شد، كمبود شدید درآمدهای مالی بود كه در نتیجه محاصره ملت فلسطین و مجازات این ملت به خاطر انتخاب حماس به وجود آمد. ما به این نكته یقین داریم كه ملت حقیقت محاصره مالی را درك می كند ؛ ولی این امكان وجود دارد كه در تحمل تبعات این حقایق با مشكل مواجه شود و باعث آن گردد كه تمامی دستاوردهای به دست آمده در یك كفه و حقوق و امنیت شخصی در كفه دیگر قرار گیرد.

امر دیگری كه باعث افزایش احتمال شكست حماس در اولین تجربه كشورداری اش می شد، آن بود كه برخی از نمایندگان و وزرا نتوانستند به آن وظیفه ای را كه بر دوش شان گذاشته شده بود، عمل كنند و این امر، خود نیز به چندین فاكتور و عامل باز می گردد كه به عنوان نمونه می توان به این عامل اشاره كرد كه برخی از افراد از روی اجبار در مناصب خود باقی ماندند.

از دیگر امور دخیل در افزایش احتمال شكست، اعتصاباتی بود كه بخش های مختلف زندگی فلسطینیان از جمله بهداشت، آموزش و نظام قضایی را در بر می گرفت. در كنار این امر، باید از تلاش های برخی فتنه جویان برای بر هم زدن اوضاع آرام داخلی و همچنین تلاش های مستمر برخی كینه توزان برای نابودی دولت اشاره كرد كه نتیجه تمامی این مسائل، حوادث اخیر غزه بود و ما در دوره پیش از امضای توافق نامه مكه نظاره گر آن بودیم. در كنار تمامی مشكلات و موانعی كه بر شمردیم، باید به مخالفت ریاست تشكیلات خودگردان با شمار زیادی از تصمیمات دولت مربوط به عزل و نصب ها در مناصب عالی مملكتی كه هدف از آن اصلاح وزارتخانه ها و متوقف ساختن روند فساد در كشور بود، اشاره كرد. یكی دیگر از مسائلی كه بر احتمال شكست دولت در روند تغییر و اصلاح می افزود، توقف كار نظام قضایی بود كه در نوع خود برای نابودی دولت كافی بود ؛ همچنانكه این مسئله باعث شد كه درهای دادگاه و محاكمه به روی مفسدان اقتصادی بسته شود.

حماس باید در زمینه خارجی نیز باید چندین نكته را در محل توجه خود قرار می داد و یكی از مهم ترین شان این بود كه حماس اولین جنبش اسلامی است كه در یك انتخابات دموكراتیك و با نظر مردم، زمام امور را در یكی از كشورهای عربی به دست گرفته است ؛‌ یا به عبارت بهتر اولین تجربه حاكمیت یك گروه اسلامی در جهان عرب است و به همین خاطر نباید به فكر شكست می بود و از سوی دیگر، باید با چشمان باز دام های جریان سكولار عرب را رد می كرد ؛‌ جریانی كه سفرایش را به سوی ملت های عربی می فرستد و در راستای اثبات این مسئله كه حاكمیت اسلامگرایان خونبار و خشن است، تلاش می كند تا اینكه افراد از اسلامگراها زده شوند و از آنان دوری گزینند. جریان سكولار عرب در الجزایر موفق بود،‌ در تركیه نیز تلاش هایی كرد ؛‌ اما شكست خورد. جریان یادشده گمان می كرد كه در فلسطین موفق خواهد شد كه گمانش نقش بر آب شد.

امروز حماس به امید ملت های عربی و اسلامی مبدل گشته و به یك نمونه تمام عیار در پاكدامنی، شفافیت مواضع تبدیل شده است كه توان ارائه الگوی مناسب برای عرب ها در زمینه ایجاد حكومت های سالم را دارد.

بر اساس آنچه كه تا اینجا گفتیم، مشخص شد كه چرا حماس اصرار داشت تا پس از دست یابی به یك توافق نامه، از مكه باز گردد ؛‌ توافق نامه ای كه در واقع موازنه میان مطالبات داخل و خارج در آن لحاظ شده باشد و بستری مناسب برای موفقیت پروژه اش فراهم آورد و شاید همین دو مسئله بتواند دلیل كثرت شمار اعضای گروه اعزامی حماس را برای ما تفسیر كند ؛ گروهی كه نمایندگی دو شاخه داخلی و خارجی جنبش حماس و همچنین نمایندگی دولت و فراكسیون پارلمانی تغییر و اصلاح را به عهده داشت تا اینكه تصمیمات اتخاذ شده قوی و قابل اجرا باشد.

به نظر می رسد كه نشست با طرف مقابل برای اعضای گروه حماس آسان نبوده است ؛ شاید بپرسید چرا؟ به خاطر یك مسئله ساده و آن اینكه نشست با كسی كه برای نابودی ات لحظه شماری می كند، شبانه روز برای شكستت می كوشد، در اندیشه قتل توست و برای شكست طرح هایت سنگ اندازی می كند، امر ساده ای نیست ؛ ولی شفافیت اهداف و همچنین تلاش برای دست یابی به آن ـ به شكلی كه منافع عموم ملت را بر داشته باشد ـ بر اندیشه گفتگوگرای جنبش حماس، دولت و فراكسیون تغییر و اصلاح غالب بود. این اهداف عبارتند از:

1ـ تلاش جدی برای اجرای برنامه های فراكسیون پارلمانی تغییر و اصلاح كه مردم بر اساس آن، جنبش حماس را انتخاب كرده بودند و یكی از مهم ترین و محوری ترین مواد آن تحكیم همبستگی ملی، مبارزه با فساد و حمایت از طرح مقاومت “با یك دست جهاد، با یك دست سازندگی” بود.

2ـ انداختن توپ به زمین دیگران (طرف های عربی، بین المللی و حتی منطقه ای)، كاستن از بار فشارهایی كه بر جنبش و دولت وارد می آمد و همچنین معرفی مانع اصلی موجود در راه شكسته شدن سد محاصره اقتصادی به مردم

 3ـ تثبیت جنبش حماس به یك عنوان یك طرف اصلی در معادلات منطقه ای و بین المللی، به گونه ای كه نفع آرمان فلسطین را به دنبال داشته باشد و باعث اعطای یك بعد اسلامی و عربی به این آرمان شود.

 4ـ‌تلاش برای كمك به جنبش فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین برای خروج از دایره تاثیرپذیری از آمریكا، اروپا و حتی نظام های رسمی عربی ؛‌ كه این مسئله باعث استقلال هر چه بیشتر در تصمیم گیری ها در فلسطین و همچنین پر كردن شكاف موجود در میان گروه های مختلف و برنامه های شان می شود.

 5ـ‌ كمك به جنبش فتح تا اینكه بتواند یك لحظه، وقت استراحتی كسب كند تا در آن به تجدید نظر در برنامه ها و اولویت هایش شود و به ریشه هایش باز گردد ؛‌ زیرا ضعف و قدرت این جنبش تاثیر مثبت و یا منفی بر پروژه ملی خواهد داشت. ضمن آنكه تمامی گروه های فلسطینی در راه آزادی میهن و بازپسگیری حقوق نقش بسزایی دارند.

 6ـ اجبار جهانیان به پذیرش جنبش حماس آن طوری كه هست، نه حماسی كه از اصول خود عقب نشینی كرده است ؛ این مسئله زنگ خطر شكست پروژه صهیونیستی ـ‌ آمریكایی و ناقوس امید پیروزی پروژه اسلامی است. 

 7ـ حفظ چهره حقیقی جنبش حماس، چهره ای كه جهان عرب و اسلام عادت به دیدن آن كرده است.

 8 ـ‌بر هم زدن موازنه قدرت موجود با جریان سكولار در جهان عرب و غیر عرب ؛ جریان سكولار همچنان برای مقابله با اسلامگراها و به شكست كشاندن آنها می كوشد.

 9ـ‌ تثبیت دیدگاه اسلام در مورد پایان چالش با دشمن صهیونیستی ؛ به ویژه بعد از آنكه دیدگاه ها در این زمینه منحصر به سكولارها، ناسیونالیست ها و كمونیست ها بود.

 10ـ‌اثبات این نكته برای ملت فلسطین و ملت های عربی و اسلامی كه حماس در تصمیم گیری های خود از استقلال برخوردار است و هیچ گاه تن به باج خواهی ها نمی دهد و این همان هدفی است كه جنبش اسلامی مادر “اخوان المسلمین” خون، مال و وقت زیادی را صرف كرده است.

 11ـ اثبات این مطلب كه دو شاخه داخلی و خارجی جنبش حماس ـ‌ بر خلاف ادعای برخی ها ـ‌ همگام است و هیچ كس توانایی ایجاد جدایی در میان اعضای جنبش را ندارد كه همین امر ثابت می كند جنبش حماس از شایستگی و توان لازم برای رهبری جامعه فلسطین برخوردار است.

 12ـ‌ ابراز تسامح كه به عنوان یكی از صفات اساسی جنبش های اسلامی و منهج اسلام است ؛‌ البته با وجود زیان ها و همچنین ظلم های مداومی كه انجام می گیرد، باید روند تسامح را ادامه داد.

 13ـ بازگرداندن مجدد نگاه شمولی اسلام به افكار مردم و اثبات این مسئله برای همگان كه فرد اسلامگرا ـ در صورت اعطای فرصت ـ‌ در زمینه های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی از دیگران توانمندتر است ؛‌ چرا كه در كارهایش كتاب خدا و سنت رسول الله را در نظر دارد.               

لینک کوتاه:

کپی شد