پنج شنبه 01/می/2025

بررسی موشکافانه ابعاد انفجارهای غزه

پنج‌شنبه 31-جولای-2008

روز جمعه هفته گذشته (25/7/2008) چندین انفجار در غزه رخ داد که اولین آنها مربوط به انفجار یک کافی نت بود و البته به دنبال عمل فوری بمب، مجری این اقدام جنایتکارانه به هلاکت رسید. دومین انفجار در مقابل منزل مروان ابوراس، رئیس انجمن علمای فلسطین در نوار غزه و از اعضای پارلمان صورت گرفت که خسارت های مادی را بر جای گذاشت. انفجار بعدی که به یک کشتار هولناک منجر شد، در ساحل دریا رخ داد و بر اثر آن، پنج تن از فرماندهان و مبارزان عضو گردان های قسام و یک دختربچه فلسطینی به شهادت رسیدند و بیست شهروند که شماری از آنها را مبارزان گردان های قسام، زن و کودک تشکیل می دادند، زخمی شدند.    

به دنبال بروز انفجارها در شهر غزه، پلیس فلسطین حالت آماده باش اعلام کرد و تحقیقات در خصوص این حوادث آغاز شد که نتیجه آن بازداشت عامل بمبگذاری منزل دکتر مروان ابوراس بود که در جنبش فتح عضویت داشت. تحقیقات صورت گرفته همچنین نشان داد که عامل انفجار در کافی نت نیز در جریان اجرای طرح جنایتکارانه اش کشته شده است.

به هر حال انفجارات نوار غزه که در چارچوب حوادث اخیر در این منطقه جای می گیرد، نشان می دهد که رهبران تشکیلات خودگردان و جنبش فتح طرح ابتکاری جدیدی را برای گفتگوی ملی ابداع کرده اند که همان خون ریختن و به راه انداختن انفجار است. 

  اهداف انفجار

  با وجود آنکه تحقیقات در مورد انفجارهای غزه همچنان مراحل اولیه خود را طی می کند ؛ ولی با نگاهی به حوادث اخیر و نیز افرادی که در این انفجارها هدف قرار گرفته اند، مقاصد بمبگذاران را می توان اینگونه بر شمرد:

 

  1. از بین بردن فضای امنیت و آرامش در نوار غزه ؛ بمبگذاران قصد داشتند با این اقدام خود امنیتی که حماس و دولت پیشبرد امور فلسطین به خاطر برقراری آن در نوار غزه به خود می بالیدند، از بین ببرند و یکی از مهم ترین دستاوردهای این جنبش مبارز در نوار غزه ـ بعد از مرحله پاکسازی ـ را بی نتیجه بگذارند. 
  2. هدفگیری رهبران بانفوذ فلسطینی همچون دکتر مروان ابوارس که علاوه بر اینکه یک چهره دینی به شمار می رود، یک شخصیت پارلمانی نیز به حساب می آید. وی در جریان پرده برداشتن از ماهیت عاملان ناامنی و آشوب در نوار غزه نقش بسیار مهمی را ایفا می کرد و در جریان پاکسازی نوار غزه از رجس وجود مزدوران رژیم صهیونیستی، ملت را به سمت مقابله با این افراد تشویق می نمود. از دیگر رهبرانی که در جریان بمبگذاری های اخیر هدفگیری شد، دکتر خلیل الحیه بود که بمب در داخل خودرویش جاسازی شده بود.   
  3. آغاز جنگ فرسایشی علیه مبارزان و فرماندهان گردان های قسام و هدف قرار دادن آنها در جریان ناامنی های جدید ؛ انفجارهای مذکور در واقع پیامی از سوی فتح به دشمن صهیونیستی بود و در جهت اثبات این نکته به اشغالگران صورت گرفت که فتح همچنان تاریخ مصرف دارد و می تواند در حذف دشمنان مشترکی همچون عمار مصبح از فرماندهان گردان های قسام که سال ها رژیم صهیونیستی در صدد بازداشت و ترور آنها بوده اند، ایفای نقش نماید.     

 

با توجه به اطلاعات موجود و نیز افرادی که در جریان رخدادهای اخیر هدف قرار گرفته اند، می توان انگشت اتهام به سمت فتح و رهبران جریان کودتاگر وابسته به این جنبش دراز کرد ؛ زیرا آنان تنها طرفی هستند که از بروز چنین حوادثی سود می برند و تا کنون از هیچ اقدامی برای بر هم زدن اوضاع در نوار غزه و نیز هدف قرار دادن رهبران جنبش ابا نداشته اند. به هر رو، چرایی رخدادهای مذکور را باید در مسائل ذیل جستجو کرد:

 

  • پایداری جنبش حماس و موفقیت این جنبش در کسب دستاوردهای مهم در نوار غزه از جمله برقراری امنیت و آرامش در نوار غزه و تثبیت جایگاه حماس در میان فلسطینیان و جهان عرب و جامعه بین الملل به ویژه بعد از آنکه تداوم یک ساله محاصره تحمیلی علیه نوار غزه به شکست انجامید و تمامی اقدامات تنبیهی و نیز عملیات های نظامی اسرائیل که با هدف پایان دادن به حضور حماس در نوار غزه، ریشه کردن این جنبش با استفاده از قدرت نظامی و نیز تحریک ملت فلسطین علیه آن صورت گرفت، بی نتیجه ماند.  
  • نزدیک شدن لحظه فروپاشی سد محکم محاصره و افزایش فشارهای بین المللی بر دشمن صهیونیستی، رهبران تشکیلات خودگردان و مصر برای پایان دادن به این روند ؛ البته رفع محاصره خود یکی از شروط آتش بس به شمار می رود. از سوی دیگر، هر لحظه زمان انجام مبادله اسرا نزدیک می شود که این امر باعث افزایش محبوبیت حماس در جامعه فلسطین می گردد و خطری جدی برای ریاست تشکیلات خودگردان و دولت غیر قانونی سلام فیاض به شمار می رود ؛ زیرا در صورت آزادی نمایندگان و وزرای فلسطینی، پارلمان این توان را پیدا می کند که تمامی دستورات غیرقانونی ابومازن را رد شده اعلام کند و از دولت نامشروع سلام فیاص سلب اعتماد نماید.
  • ورشکستی سیاسی رهبران فتح و تشکیلات خودگردان در تمامی عرصه ها:

 

* در عرصه سیاسی: امروز می بینیم که مذاکرات این گروه (فتح) با دشمن صهیونیستی کاملا بی فایده بوده است و در حالی که هر لحظه به پایان دوره ریاست جمهوری جرج بوش و ریاست ابومازن بر تشکیلات خودگردان نزدیک می شویم و آینده سیاسی اولمرت نیز به خاطر پرونده های فساد مالی اش به خطر افتاده است، هیچ خبری از دست یابی به یک توافق ارزشمند نهایی با صهیونیست ها وجود ندارد.  

* امروز رهبران تشکیلات خودگردان از حمایت گسترده جهان عرب و جامعه بین الملل برخوردار نیستند و هر لحظه به مرحله ورشکستگی مالی نزدیک می شود تا جایی که دیگر توان پرداخت حقوق کارمندان، به ویژه آنهایی که در خانه هایی خود در نوار غزه نشسته اند و در لبیک به ندای تشکیلات خودگردان برای اعمال فشار به دولت پیشبرد امور در نوار غزه دست از کار کشیده اند. از سوی دیگر، دشمن صهیونیستی نیز حمایت مالی خود از دولت فیاض را به پیشرفت در زمینه پرونده امنیتی مشروط و تاکید کرده است که این پول در قبال اجرای بند اول نقشه راه که همان مبارزه با تروریسم (مقاومت) است، پرداخت می گردد. ضمنا تشکیلات خودگردان و دولت سلام فیاض به ضعف و عدم توانایی در مقابله با حماس متهم شده اند و از سوی صهیونیست ها تحت فشار می باشند.  

* رهبران تشکیلات خودگردان می کوشند تا بر شکست مذبوحانه ای که در تلاش های خود برای بهبود وضعیت معیشتی فلسطینیان در کرانه باختری دچارش شده اند، سرپوش بنهند تا اینکه هیچ کدام از ساکنان کرانه باختری در راستای مقایسه وضعیت منطقه خود با منطقه تحت محاصره نوار غزه برنیایند ؛ البته این افراد فراموش کرده اند که دیگر امروز ملت فلسطین آنها و دستگاه های امنیتی تحت فرمان شان را به عنوان مزدور دشمن صهیونیستی می دانند و کاملا به این نکته آگاه هستند که این افراد و دستگاه ها در جهت حفظ امنیت اشغالگران می کوشند و با سرپوش نهادن بر جنایت های ارتش عبری در کرانه باختری، در واقع به نوعی همدستی با جنایتکاران غاصب می پردازند.   

* مقامات تشکیلات خودگردان در راستای برنامه های رژیم صهیونیستی و آمریکا حرکت کردند و گفتگوی ملی با حماس را مشروط به موافقت این جنبش با شروط کمیته چهارجانبه نمودند ؛ ولی این کار هیچ نتیجه ای برای آنان به دنبال نداشت و در نهایت باعث شد تا دست این مقامات که سعی می کردند حماس را به عنوان عامل شکاف موجود معرفی کنند و از طرف های عرب و مسلمان برای اعمال فشار به این جنبش استفاده نمایند، رو شود.    

* نگرانی نسبت به انتخابات ریاست تشکیلات خودگردان و هراس نسبت به پایان یافتن اعتبار قانونی ابومازن به عنوان رئیس این نهاد بعد از خاتمه دوره، به ویژه آنکه تلاش های فتح برای تغییر متن قانون اساسی به نفع ابومازن بی فایده ماند و حماس نیز تهدید کرد که بعد از پایان دوره ریاست ابومازن، هرگز وی را به عنوان رئیس تشکیلات خودگردان به رسمیت نمی شناسد. 

* تلاش برای سرپوش نهادن به بحران حادی که امروز جنبش فتح با نزدیک شدن زمان کنگره سراسری اش با آن دست و پنجه نرم می کند. رهبران فتح و تشکیلات خودگردان احساس می کنند که در این برهه حساس نیاز به نوعی وحدت علیه دشمن مشترک خود و رژیم صهیونیستی (حماس) دارند.

 پیامدها و نتایج

  در تحلیل خود از واقعیت ها و رخدادهای کنونی و پیامدهای آن بر فضای وخامت بار سیاسی موجود باید به نکات ذیل اشاره داشته باشیم:

 

  • تلاش رهبران ریاست تشکیلات برای بیرون کشیدن برگه نوار غزه از دست حماس و اعمال فشار به این جنبش برای پذیرش شروط گفتگو از طریق به راه انداختن حمام خون که شاید بتوان از آن با نام طرح ابتکاری جدید تشکیلات خودگردان برای آغاز گفتگوها یاد کرد، به ویژه آنکه امروز برای همه مشخص شده است که این فتح و تشکیلات خودگردان هستند که تمامی تلاش ها برای پر کردن شکاف داخلی و حل بحران موجود را رد می کنند.
  • درخواست از طرف های عربی برای اعمال فشار به حماس جهت عقب نشینی از مواضع گذشته اش و پذیرش شروط مقامات فلسطینی وابسته به جبهه صهیونیستی ـ آمریکایی برای گفتگو در زیر سایه انفجارات و اوضاع بحرانی نوار غزه ؛ مقامات تشکیلات خودگردان و رهبران فتح می خواهند تا وضعیتی را پیش آورند که ملت فلسطین حماس را برای گفتگو تحت فشار قرار دهند حتی اگر این گفتگو بر پایه اصول تعیین شده از سوی رهبران تشکیلات مبنی بر انحصار مذاکرات در خصوص مقدمات برگزاری انتخابات و نیز موافقت با دخالت امنیتی کشورهای عربی در اوضاع نوار غزه باشد.  
  • مقامات تشکیلات خودگردان و رهبران فتح می خواهند تبلیغات مربوط به انتخابات ریاست تشکیلات و مجلس قانونگذاری فلسطین را در سایه انفجار و خون آغاز کنند تا از این طریق دستاوردهایی که حماس موفق به کسب آن شده است، را از بین ببرند و چهره این جنبش را در میان مردم و جامعه بین الملل تخریب نمایند و معادلات را تغییر دهند ؛ البته برای آنکه خود را در این ماجرا (به راه انداختن نابسامانی امنیتی در نوار غزه) بی گناه جلوه دهند، مدعی می شوند که این انفجارها نتیجه درگیری های داخلی میان اعضای حماس بوده است. ضمنا این احتمال وجود دارد که فتح و تشکیلات خودگردان یک سری انفجارهای ساختگی را در کرانه باختری به راه بیاندازند و برخی شخصیت های عضو فتح و تشکیلات خودگردان را هدف قرار می دهند و بعد حماس را متهم می کنند.  
  • تشکیلات خودگردان از مشترک بودن منافعش با دشمن صهیونیستی به خوبی استفاده می کند. امروز اشغالگران خواستار آن هستند که حماس به مسائلی چند مشغول شود تا اجازه پیدا نکند که از حالت آتش بس کنونی در راستای بالا بردن توان نظامی خود و ساماندهی به وضعیت نیروهایش استفاده نماید. صهیونیست ها می خواهند با مشکل تراشی برای حماس، از زیر بار اجرای مفاد توافق نامه آتش در خصوص رفع محاصره و گشودن گذرگاه ها شانه خالی نماید و به نوعی مانع از آن شود که حماس به خاطر عدم پایبندی تل آویو به شروط آتش بس فعالیت های مبارزاتی خود را از سر بگیرد.     
  • از سوی دیگر، فتح و تشکیلات خودگردان با به راه انداختن حمام خون در صدد هستند تا مصر را از تنگنایی که در آن گرفتار آمده است، نجات دهند ؛ زیرا قاهره ـ به عنوان طرف ناظر ـ امروز شدیدا برای اجرای مفاد توافق نامه آتش بس، ملزم ساختن طرف صهیونیستی به اجرای این توافق نامه و بازگشایی گذرگاه رفح تحت فشار است. مقامات مذکور با خلق مشکلات مذکور در واقع این فرصت را قاهره می دهند که حماس را برای پذیرش شروط گفتگو و نیز درخواست فعال سازی پرونده تبادل اسرا تحت فشار بگذارد.      
  • رهبران تشکیلات خودگردان با استفاده از انفجارهای غزه می خواهند به جهانیان ثابت کنند که تنها طرفی هستند که باید در خصوص مسئله فلسطین به آن مراجعه کرد. آنها با این انفجارها در صدد انتقال این پیام به جامعه جهانی بودند که فتح هنوز توان به هم ریختن اوضاع در نوار غزه را دارند و حماس نمی تواند از رهبران و مبارزانش در مقابل گردان های العوده که با هدف پایان دادن به وضعیت حاکم بر نوار غزه و بازگرداندن این منطقه به آغوش تشکیلات خودگردان شکل گرفته اند، دفاع نماید.  
  • جرم هایی که امروز جریان کودتاگر وابسته به فتح در نوار غزه انجام می دهد، در واقع نمایانگر اوج بحرانی است که رهبران تشکیلات خودگردان با آن رو به رو هستند و نشان می دهد که چه درگیری های شدیدی در داخل فتح جریان دارد و چه خطرات عظیمی این جنبش را تهدید می کند ؛ زیرا چهره های مذکور با به راه انداختن حمام خون در اندیشه صدور بحران و بر هم زدن معادلات هستند.  

 

با توجه به آنچه که گذشت، توصیه ما به حماس، گروه های ملی و اسلامی، آزادیخواهان، احزاب سیاسی فلسطینی و نیز فرزندان غیورمند امت اسلامی و عربی این است که:

 

  • اقدامات و تحرکاتی جدی را برای تثبیت حاکمیت دولت مشروع فلسطین بر نوار غزه آغاز کنند و در همین راستا به فعال سازی پرونده عاملان ناامنی در این منطقه، محاکمه آنها و نیز اجرای سریع حکم نظام قضایی در مورد این مخلان امنیت مبادرت ورزند و همسو با آن نیز گام های جدی را در زمینه مقابله با مزدوران رژیم صهیونیستی بردارند ؛ البته این اقدامات باید با حمایت ملت فلسطین، جهان عرب و اسلام و جامعه بین الملل صورت پذیرد.     
  • از گروه های ملی و اسلامی فلسطین می خواهیم تا موضع صریحی را در قبال دسیسه های فتح یا جریان های وابسته به این جنبش اتخاذ کنند ؛ زیرا در غیر این صورت نابسامانی های امنیتی دوباره به سراغ غزه می آید. وظیفه این گروه ها آن است که موضع قاطعانه خود را در قبال مخالفت مقامات تشکیلات خودگردان با گزینه گفتگو، حمایت شان از نابسامانی های امنیتی نوار غزه و تداوم روند محاصره و همکاری های ننگ آور امنیتی شان با دشمن صهیونیستی در کرانه باختری اعلام نمایند.    
  • از جنبش فتح نیز می خواهیم که موضع مشخصی را در قبال گروهی که عامل بمبگذاری های اخیر در نوار غزه بوده اند، اتخاذ کند و آنها را از زیر چتر حمایت سازمانی خود خارج نماید یا اینکه مسئولیت کامل جنایت هایی که به نامش انجام می شود، را بر عهده گیرد و اعتراف کند که خواستار همکاری با دشمن صهیونیستی، زیر پا گذاشتن اهداف عالی ملت فلسطین و همدستی با طرح های اشغالگران برای حذف آرمان فلسطین می باشد. 
  • باید فعالیت های سیاسی و اطلاع رسانی گسترده در سطح ملی برای بر ملا ساختن ماهیت کسانی که در اندیشه بر هم زدن امنیت مردم هستند، آغاز گردد و فشارهای لازم برای محاکمه و مجازات عاملان اخلال امنیت وارد آید و نسبت به تمامی دسیسه هایی که برای کشاندن حماس و گروه های مقاومت به سمت واکنش های خارج از چارچوب قانون چیده می شود، برائت نمایند.    
  • آغاز یک برنامه سیاسی و اطلاع رسانی در سطح جهان عرب و اسلامی و نیز جامعه بین الملل برای محکوم کردن حوادث جاری، معرفی رهبران تشکیلات خودگردان به عنوان مسئول این حوادث، تلاش برای بسیج علما و اندیشمندان جهان اسلام جهت مهار گروه های جنایتکار و قانون شکن که مورد حمایت مقامات تشکیلات خودگردان هستند، مقاماتی که سیاست شان در راستای مقابله با حماس، بازی با آرمان ها و حقوق ملی و همچنین بی توجهی به فرصت های موجود برای حل بحران داخلی است.  
  • درخواست ما این است که کیفرخواست هایی علیه رهبران تشکیلات خودگردان و جنبش فتح که مشارکت شان در محاصره نوار غزه و برافروختن آتش نابسامانی های امنیتی به اثبات رسیده است، تنظیم شود ؛ البته در این میان باید پرونده فساد مالی مقامات تشکیلات خودگردان و نیز پرونده هایی که مربوط به نابسامانی های سال گذشته است، نیز مورد رسیدگی قرار گیرد و علیه افرادی که در نابسامانی های مذکور دست داشته اند، دادخواست تنظیم گردد تا پروسه محاکمه در مورد این افراد طی و حکمی عادلانه در مورد آنان صادر شود.    
  • فعالیت های گسترده سیاسی و اطلاع رسانی در کشورهای عربی و در سطح جهان برای تبیین حوادث اخیر، نتایج تحقیقات صورت گرفته در خصوص این حوادث و نیز بر ملا کردن نام افرادی که در هدایت، اجرا و حمایت از این حوادث دردناک نقش داشته اند.  
  • باید تمامی تلاش های صورت گرفته جهت گفتگو با مقامات کنونی تشکیلات خودگردان به حالت تعلیق در آید و گزارشی در خصوص اقدامات افراد مذکور در زمینه تثبیت محاصره، همکاری های امنیتی با دشمن، مانع تراشی بر سر راه گشودن گذرگاه ها، همکاری با اشغالگران برای نابودی حماس در کرانه باختری منتشر شود.  
  • تلاش برای تشکیل یک جبهه گسترده ملی با حضور گروه های مقاومت، نهادهای مدنی و گروه های بانفوذ در میان فلسطینیان ساکن داخل و خارج جهت حمایت از اصول و آرمان های ملی، حفظ جان شهروندان فلسطینی، ایجاد یک راهبرد یکپارچه برای آزادسازی، بازگشت به فلسطین، آبادانی میهن و مبارزه با تمامی اشکال فساد و ناامنی.
  • فعالیت گسترده ملی در کرانه باختری علیه نابسامانی های نوار غزه و اعلام همبستگی با مردم مظلوم این منطقه ؛ اهالی کرانه باختری همچنین باید به تحرکاتی مسالمت آمیز در کرانه باختری دست بزنند و نسبت به سیاست خطرناک آشوب افکنی در نوار غزه اعتراض نماید، سیاستی که می تواند بحران موجود را به سمت نقطه بی بازگشت بکشاند.  
  • تشدید روند مقاومت علیه اشغالگران در کرانه باختری و قدس شریف در واکنش به اقدامات اشغالگرانی که امروز قانونا مسئولیت همه اتفاقات در اراضی فلسطینی از جمله محاصره، نابسامانی های امنیتی، حمله، بازداشت، جرم و جنایت علیه جنبش حماس و گروه های مقاومت در کرانه باختری بر عهده آنها است ؛ البته رهبران تشکیلات خودگردان نیز به خاطر همدستی با دشمن صهیونیستی باید در برابر قانون پاسخگو باشند.
  • ضمنا افراد میهن پرستی که در داخل فتح حضور دارند و سکوت اختیار کرده اند، باید مواضعی جدی در قبال جریان کودتاگری که امروز زمان تشکیلات خودگردان را در دست گرفته است، اتخاذ نمایند و هویت رهبران این جریان را بر ملا سازند و چتر حمایت سازمانی و گروهی خود را از سر آنان بردارند و در جهت پشتیبانی از گروه های خواستار گفتگو بکوشند.

لینک کوتاه:

کپی شد