جمعه 09/می/2025

برنده و بازنده جنگ غزه

پنج‌شنبه 18-ژوئن-2009

در برخی از جنگ ها تعیین طرف پیروز جنگ سخت است. پیچیدگی های موجود و نیز تاثیر فاکتورهای مختلف باعث می شود تا ما بعد از پایان هر درگیری خود را در برابر سیلی از پرسش های مختلف ببینیم که از مهم ترین آنها می توان به سوال درباره بازنده یا برنده جنگ اشاره کرد. از سوی دیگر، جنگ تنها بر طرف های متخاصم تاثیر نمی گذارد ؛ بلکه شعاع تاثیر آن طرف های منطقه ای و شاید منافع طرف های بین المللی را نیز در بر گیرد.

جنگ اخیر غزه مصداق واقعی همان جنگی است که توصیفات آن در بالا رفت. در هنگام وقوع این جنگ، توجه تمام جهانیان به نبردی معطوف شد که در یک طرف آن حماس و ساکنان نوار غزه حضور داشتند و در طرف مقابل نیز ارتش رژیم صهیونیستی قرار داشت. این جنگ بعد از گذشت چند ماه از آتش بسی انجام گرفت که طرف فلسطینی، ارتش عبری را به موافقت با آن وادار نمود. ضمنا در جریان این آتش بس، حماس برای اولین بار به عنوان طرف فلسطینی در مقابل رژیم صهیونیستی قرار گرفت و دو طرف ـ با میانجیگری مصر ـ به این توافق رسیدند که در مقابل پایان یافتن روند موشک پراکنی، تل آویو دست از تجاوزات خود به نوار غزه بردارد و به بازگشایی جزئی گذرگاه ها مبادرت ورزد.

همان طور که می دانید چند هفته پیش از پایان آتش بس و آغاز جنگ، نیروهای اشغالگر صهیونیستی شرق خانیونس را هدف حملات خود قرار دادند و طی آن، شش مبارز عضو گردان های شهید عزالدین قسام، شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی “حماس” را به شهادت رساندند. در هر حال، حمله نظامی به خانیونس و ترور مردان مقاومت آشکارا حکایت از آن داشت که دشمن صهیونیستی آنچنان تمایلی به تداوم آرامش موجود ندارد و به دنبال برقراری آتش بسی جدید است که اساس آن، آزادی در انجام ترور و هدفگیری نیروهای مبارز فلسطینی باشد ؛ البته بدون آنکه واکنشی صورت گیرد.

جنبش مقاومت اسلامی “حماس” با تداوم آتش بسی که بر پایه مقاصد، اهداف و خواست های رژیم اشغالگر قدس باشد، مخالفت کرد و بارها این مخالفت خود را از زبان رئیس دفتر سیاسی خود بیان و تاکید کرد که آتش بس پایان یافته و تداوم آن غیر ممکن است. در همین راستا، باید به این نکته نیز اشاره داشت که حماس به منظور اعمال فشار سیاسی بر اشغالگران قدس برای بازگشایی گذرگاه ها و رفع محاصره، بر پایان یافتن آتش بس تاکید می نمود. رژیم صهیونیستی بعد از پایان تاریخ توافق نامه آرام سازی، نوار غزه را به مدت بیست و دو روز هدف حمله قرار داد و به صورت گسترده به بمباران این منطقه مبادرت ورزید.

جنگ غزه با اعلام آتش بس از سوی رژیم اشغالگر قدس پایان یافت ؛ البته حماس بعد از گذشت یک روز از خاتمه درگیری، موافقت مشروط خود را با آتش بس اعلام کرد. شرط حماس عقب نشینی کامل اشغالگران قدس از نوار غزه ـ حداکثر تا پایان یک هفته ـ بود.

بعد از خاتمه نبرد میان دو طرف، پرسش های بسیاری مطرح شد که مهم ترین آنها سوال درباره بازنده و برنده جنگ بود.

پس از هر چیز، تمایل دارم چند نکته ای را به عرض تان برسانم:

1 ـ این ارتش صهیونیستی بود که جنگ را شروع کرد و به همین خاطر مسئول اصلی جنگ به شمار می رود. این صهیونیست ها بودند که درگیری ها را کلید زدند و زمان آن را نیز خود تعیین کردند. این تل آویو بود که در جهت فریبکاری می کوشید و اساس کارش بر غافلگیری فلسطینیان و ایجاد رعب و وحشت در میان آنها بود.

2 ـ آنچه در نوار غزه گذشت، جنگ علیه یک ملت بی سلاح و بی دفاع بود که در مقابل خود ارتش رژیم صهیونیستی را می دید، ارتشی که یکی از قوی ترین ارتش های دنیا را در اختیار دارد و از سوی قدرت های بزرگ جهان از جمله آمریکا پشتیبانی می شود.

3 ـ علاوه بر آنچه در مورد جنگ غزه گفته شد، باید این نکته را نیز مد نظر داشته باشیم که ساکنان نوار غزه بعد از تحمل سه سال محاصر جائرانه، از بین رفتن تمامی تاسیسات زیرساختی به ویژه در بخش های بهداشت، توقف کامل فعالیت های بخش صنعت، اختلال در روند داد و ستد و نیز ضعف در مسئله گردش پول با رژیم اشغالگر قدس درگیر شدند.

4 ـ نیروهای اشغالگر قدس در حمله خود به غزه انواع جنگ افزارهای سنتی را به خدمت گرفتند و از نیروهای زمینی، دریایی و هوایی خود استفاده کردند و کار به جایی رساندند که پای سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی خویش را نیز به این جنگ باز کردند. شایان ذکر است که بنا به گزارش نهادهای مدافع حقوق بشر و نیز سازمان های بهداشتی، صهیونیست ها در حمله خود به نوار غزه از سلاح های غیر متعارف بین المللی نیز سود بردند.

5 ـ صهیونیست ها در جنگ غزه از تمامی نیروهای خود کمک گرفتند و حتی بعد از گذشت چند روز از آغاز جنگ، نیروهای ذخیره خود را نیز فرا خوانند. اشغالگران پنجاه درصد از توان هوایی خود را به کار بستند و یک میلیون کیلو مواد منفجره و بمب بر سر نوار غزه ریختند. استفاده از این همه توان نظامی از سوی رژیم صهیونیستی نشان می دهد که این رژیم به دنبال تحقق اهدافی بزرگ بود.

6 ـ صهیوینست ها در جریان جنگ غزه دولت منتخب فلسطین را به صورت مستقیم و به شدیدترین شکل ممکن هدف قرار دادند که بهترین گواه بر این امر، اولین حملات هوایی اشغالگران است که در آن، تمامی مراکز امنیتی و پلیسی وابسته به دولت آقای هنیه هدفگیری شد.

7 ـ جنگ مذکور نشان داد که جبهه داخلی نوار غزه در رویارویی با دشمن صهیونیستی متحد و یکپارچه عمل می کند و این امر ثابت کرد که دولت فلسطینی بیش از آنکه تصور می شود، امکان بقا دارد.

در زمان جنگ این نکته روشن شد که ملت فلسطین برای مقابله با اشغالگران قدس دست به دست هم داده است. در جریان حمله اخیر دشمن صهیونیستی، یکپارچگی در بدنه نظام حاکم بر نوار غزه نیز مشهود بود تا جایی که هرگز شاهد فرار فرماندهان، سرکشی سربازان، نیروهای امنیتی و پلیس از فرامین صادره نبودیم ؛ ضمن آنکه هیچ قیامی علیه دولت صورت نگرفت و هرگز مبارزان قسامی تسلیم دشمن نشدند.

بعد از تمامی آنچه گذشت، به پرسش اصلی خود در خصوص برنده جنگ بر می گردیم. آیا پیروزی سهم حماس، دولت هنیه و گروه های مبارز بوده است یا رژیم اشغالگر قدس؟ هنوز و با گذشت چند ماه از جنگ غزه ـ در اینجا و آنجا ـ این پرسش از سوی برخی نویسندگان و سیاستمداران، به ویژه افرادی مطرح می شود که معتقدند سهم مقاومت از جنگ غزه شکست بوده و دشمن صهیونیستی ضربات سنگینی را به ملت فلسطین وارد آورده است. جماعت مذکور این نکته را فراموش کرده اند که دشمن صهیونیستی برای اولین بار در تاریخ خود و در جریان یک جنگ تمام عیار علیه فلسطینیان موفق به تحقق اهداف از پیش تعیین شده اش نگردید و زیان های سیاسی هولناکی را متحمل شد.

ما این نکته را می پذیریم که ملت بهای سنگینی را برای جنگ غزه که در آن دشمن هیچ حد و مرز قانونی و انسانی را برای خود قائل نبود، پرداخت و صهیونیست ها نیز در این جنگ به هدفگیری کودکان، منازل مسکونی، مساجد، بازارها، مدارس، بیمارستان ها مبادرت ورزیدند و نزدیک به 7000 شهروند فلسطینی را شهید و زخمی کشدند و میلیاردها دلار خسارت وارد آوردند ؛ ولی نباید فراموش کنیم نتیجه جنگ را تعداد شهدا و میزان خسارت های وارده به یک طرف تعیین نمی کند، بلکه نتیجه در گرو تشخیص این نکته است که طرف آغاز کننده جنگ تا چه حد در اشغال سرزمین طرف مقابل، تغییر واقعیت های سیاسی، تحمیل شروط، تداوم سیطره بر منطقه اشغال شده و تحقق اهداف تعیین شده در جنگ موفق بوده است.

در این بخش باید سه نکته را گوشزد کنم:

1 ـ صهیونیست ها در جریان جنگ غزه، هیچ گونه موفقیتی را در تغییر واقعیت های سیاسی در نوار غزه حاصل نکردند و حتی در ایجاد دگردیسی در وضعیت امنیتی حاکم بر نوار غزه نیز شکست خوردند ؛ زیرا قبل و بعد از جنگ همچنان اداره نوار غزه در اختیار دولت هنیه ماند و این دولت نیز [بر خلاف خواست دشمنان] پا برجا و استوار ایستاد و تنها تغییر این بود که دولت حماس بعد از جنگ مشروعیت هر چه بیشتری را برای خود کسب کرد.

2 ـ با وجود آنکه ارتش رژیم صهیونیستی توانست صدها متر در اراضی غیر مسکونی نوار غزه نفوذ کند ؛ ولی در ورود به محله های مسکونی و نیز مرکز شهر هیچ موفقیتی کسب نکرد. به عنوان نمونه، اشغالگران بارها قصد ورود به محله الزیتون شهر غزه، محله التفاح، اردوگاه های جبالیا و شاطی داشتند که در تحقق این هدف نیز ناکام ماندند.

ارتش عبری که با پنج تیپ کامل وارد نوار غزه شده بود، بعد از پایان تجاوزات و بدون هیچ گونه شرط و شروطی از این منطقه عقب نشینی کرد. اقدام رژیم صهیونیستی در خروج سریع و فوری نیروهایش از نوار غزه حکایت از یک چیز دارد و آن هم وضعیت بحرانی و غیر قابل تحمل ارتش است.

3 ـ هر کس که در اهداف رژیم اشغالگر قدس از حمله به نوار غزه نگاهی داشته باشد، به این نتیجه می رسد که ارتش رژیم صهیونیستی به هیچ کدام از اهداف علنی و غیر علنی خود نرسیده است.

اگر بخواهیم دقیقتر به مسئله نگاه کنیم، می بینیم که رهبران رژیم صهیونیستی اهداف مهم، استراتژی حمله و برنامه های تاکتیکی جنگ غزه را تعیین کردند. اهداف حمله گسترده به نوار غزه از زبان رهبران جنگ این رژیم یعنی اولمرت، لیونی، باراک و اشکنازی بیان شد و هر کدام از آنها مجموعه ای از موارد را به عنوان هدف برشمردند ؛ البته برخی اهداف دیگر نیز وجود داشت که مراکز پژوهشی و مطالعاتی صهیونیستی از آن پرده برداشتند.

1 ـ نگاهی به مقاصد علنی حمله اشغالگران به نوار غزه

1/1 ـ اهداف اصلی از حمله به نوار غزه:

الف ـ نابودی دولت حماس ؛ این هدفی بود که وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در اظهارات خود بدان اشاره داشته و گفته بود: “ما حماس را له خواهیم کرد.”

ب ـ اشغال مجدد نوار غزه و واگذاری اداره آن به مصری ها، تشکیلات خودگردان یا گروه های بین المللی ؛ این هدفی بود که روزنامه ها و مراکز پژوهشی رژیم صهیونیستی از آن پرده برداشتند. 

ج ـ دست یابی مجدد به قدرت بازدارندگی که در جریان جنگ دوم لبنان از بین رفته بود ؛ این هدفی بود که روزنامه های صهیونیستی و برخی وزرای کابینه اولمرت به آن اشاره کردند.

د ـ کسب دوباره قدرت جهت نقش آفرینی در پرونده های منطقه ای همچون ماجرای فعالیت های هسته ای ایران ؛ این هدفی بود که مراکز پژوهشی از آن پرده برداشتند.

2/1 ـ نگاهی به اهداف تاکتیکی دشمن صهیونیستی در حمله به نوار غزه

الف ـ توقف حملات موشکی گروه های مبارز فلسطینی به شهرک های صهیونیست نشین و شهرهای واقع در جنوب مناطق اشغالی 48 (البته بدون پرداخت بهای سیاسی)

ب ـ توقف روند قاچاق اسلحه از طریق تونل ها و کاستن از میزان قدرت حماس در تولید جنگ افزار

ج ـ به اسارت گرفتن مبارزان و رهبران جنبش حماس که البته برای این مقصود، یک زندان جدیدی در منطقه نقب برای حبس کردن آنها ساخته شده بود.

د ـ ترور رهبران سیاسی و فرماندهان برجسته نظامی که در راس آنها می توان به محمد ضیف و جعبری از گردان های قسام و اسماعیل هنیه و سعید صیام از اعضای دولت اشاره کرد.

هـ ـ آزاد کردن گلعاد شلیت، نظامی اسیر صهیونیست

هر کس که نگاهی به اهداف دشمن صهیونیستی از حمله گسترده به نوار غزه نگاهی بیاندازد، به این نتیجه می رسد که اشغالگران حتی در تحقق حداقل ها نیز ناکام ماندند و هرگز موفق به ایجاد تغییرات مطلوب خود نشدند و بعد از 22 روز جنگ دست از پا درازتر نوار غزه را ترک کردند.

این مقدمه تفصیلی که در مورد شکست رژیم صهیونیستی در تغییر واقعیت های موجود در نوار غزه، اشغال این منطقه و نیز تحقق اهداف از پیش تعیین شده داشتیم، ما را به این نتیجه می رساند که سهم دولت اولمرت از جنگ غزه شکست بوده و این دولت هیچ پیروزی را در عرصه نظامی کسب نکرده است.

در تبیین وضعیت مقاومت ملی فلسطین در جنگ غزه، باید نکاتی چند را متذکر شد:   

1 ـ دولت فلسطین و حماس توانست در مقابل ضربه اول دشمن صهیونیستی که با قدرت نظامی فراوان، غافلگیری فلسطینیان، شعاع وسیع حمله، شمار زیاد قربانیان و خیل کثیر مواضع هدفگیری شده همراه بود، ایستادگی کند.

گفتنی است ضربه اولی که دشمن صهیونیستی به نوار غزه وارد آورد و نیز تاثیر این ضربه در ایجاد فضایی آکنده از وحشت در این منطقه، اساس و پایه اصلی جنگ بود.

2 ـ مقاومت فلسطین برخی موارد را به عنوان برنامه علنی خود در این جنگ اعلام کرد که به ترتیب ذیل است:

الف ـ پایداری، عدم تسلیم و مقاومت در برابر آتش سنگین دشمن

ب ـ تلاش برای حفظ رهبران مقاومت در برابر طرح های دشمن برای هدفگیری، ترور، ربودن یا بازداشت آنها

ج ـ حفظ گلعاد شلیت، نظامی اسیر صهیونیستی

د ـ تداوم روند هدفگیری شهرها و شهرک های صهیونیست نشین با شلیک موشک

هـ ـ تلاش برای به اسارت گرفتن تعداد هر چه بیشتر نظامیان صهیونیست که البته این هدف نیز حاصل شده بود ؛ ولی ارتش رژیم اشغالگر قدس مبادرت به قتل نظامیان به اسارت گرفته شده اش کرد.

3 ـ چه چیزی باعث تمایز مقاومت ملی فلسطینیان در جنگ فرقان شد:

با وجود محاصره جائرانه و در اختیار نداشتن سلاح های پیشرفته در مقابله با ماشین جنگی رژیم اشغالگر قدس ؛ ولی حماس در رویارویی با متجاوزان به شکلی عالی عمل کرد که از مهم ترین عوامل آن می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

الف ـ کمین های مستحکم گردان های قسام که باعث بر هم خوردن حساب و کتاب های ارتش صهیونیستی شد و پیشرفت نیروهای نظامی رژیم اشغالگر قدس را با کندی مواجه کرد و آنها را واداشت تا در نقشه های خود تجدید نظر کنند.

ب ـ حرکت مخفیانه حماس و ناآگاهی ارتش صهیونیستی از برنامه این جنبش ؛ این امر باعث شد تا صهیونیست ها بعد از شکست جنگنده هایشان در هدفگیری فرماندهان نظامی مقاومت، به سراغ کودکان و شهروندان فلسطینی بروند و شمار زیادی از آنان را بکشند.

ج ـ روحیه عالی که ملت فلسطین از آن برخوردارند و حمایت گسترده ای که مردم این سرزمین از مقاومت و دولت حماس در غزه انجام دادند. در واقع، با وجود اقدام ضربتی حماس و تنش های داخلی موجود ؛ ولی ما شاهد هیچ گونه تحرکی علیه دولت نبودیم و هیچ اتفاق خرابکارانه ای نیز اتفاق نیافتاد که البته می توان ریشه آن را دو عامل جستجو کرد: اولین مورد اصالت ملت فلسطین و عمق یکپارچگی و وحدتش در رویارویی با دشمن صهیونیستی می باشد و دومین مورد نیز هوشیاری و آگاهی دستگاه های امنیتی در نوار غزه و توانایی آنها برای سازگاری در برابر بدترین شرایط است.

د ـ موفقیت مقاومت در حمله موشکی به شهرک های صهیونیست نشین تا جایی که حتی برد و نوع موشک ها نیز افزایش یافت. در جریان جنگ غزه، گروه های مبارز مناطقی را هدف قرار دادند که از زمان شکل گیری رژیم صهیونیستی در اراضی فلسطین، موفق به هدفگیری آن نشده بودند. در برهه جنگ، حدود یک میلیون شهرک نشین صهیونیست در معرض تهدید قرار گرفتند.

 نتیجه گیری:

این اولین جنگ واقعی بود که شهر غزه با آن رو به رو شد ؛ البته پیش از این، یورش ها و حملات اشغالگران قدس را در اطراف خود تجربه کرده بود.

این آخرین جنگ نیست ؛ بلکه صهیونیست ها به روند جنگ های خود ادامه می دهند. ارتش صهیونیستی هرگز نمی تواند بپذیرد که نوار غزه به عنوان یک رژیم مستقل و قوی باشد که هرگز حاضر به اطاعت از فرامینش نیست. اشغالگران نوار غزه تحت حاکمیت حماس را یک خطر استراتژیک برای موجودیت خود می دانند.

وظیفه ای که امروز به عهده مقاومت می باشد، آن است که خود را برای جنگ آتی آماده کند و از تجربیات گذشته خود درس بگیرد. مجهز شدن به سلاح های جدید باید یکی از اولویت های اصلی مقاومت ملی فلسطین در مرحله آتی باشد. توان و قدرت نظامی تنها عاملی است که رژیم صهیونیستی را از تداوم تجاوزاتش باز می دارد و فقط دیدن جسد بی جان سربازان صهیونیست و لاشه تانک ها است که این رژیم را از پیشروی باز می دارد. کشورهای عربی باید برای تحقق هدف مذکور، یک استراتژی خاص در پیش گیرند و جهت تجهیز نظامی نوار غزه وارد عمل شوند.

در بازسازی نوار غزه باید رویارویی با حملات دشمن صهیونیستی نیز مد نظر قرار گیرد یعنی اینکه باید به ایجاد پایگاه های نظامی، تونل های زیرزمینی و نیز پناهگاه ها جهت حفظ جان غیر نظامیان مبادرت ورزید.    

لینک کوتاه:

کپی شد