پنج شنبه 01/می/2025

تا کی هویج بی چماق؟

پنج‌شنبه 3-آوریل-2008

آیا کشورهای عضو اتحادیه عرب می توانند به صهیونیست ها بگویند که با طرح صلح اعراب موافقت کنید و الا؟ آیا روزی عرب ها به سیاست هویج بدون چماق خود پایان خواهند داد؟

رژیم صهیونیستی کاملا به این نکته آگاه است که عرب ها چماق ها فراوانی را در اختیار دارند ؛ ولی این نکته را نیز می داند که کشورهای عربی از اراده لازم برای استفاده از این چماق ها برخوردار نیستند. برای روشن تر شدن مسئله باید به تصویری بپردازیم که رژیم صهیونیستی از موضع کشورهای عربی نسبت به خود دارد که عناصر تکوین بخش آن به شرح ذیل می باشد:

 

ـ کشورهای عربی، اسرائیل را به عنوان دوست خود می دانند یا حداقل آن را به عنوان یک کشور غیر متخاصم تلقی می کنند که نباید موجبات خشمش را فراهم آورد.

ـ اکثر کشورهای عربی روابط خود با ایالات متحده ـ شریک بزرگ اسرائیل ـ را روابطی استراتژیک و راهبردی می دانند.

ـ این اعتقاد در محافل رسمی عربی وجود دارد که هیچ گونه چالش و مناقشه ای میان اعراب و اسرائیل وجود ندارد.

 

عناصر فوق الذکر که تکوین بخش موضع کشورهای عربی در قبال رژیم صهیونیستی است، نقش مهمی را در ایجاد شکاف و اختلاف میان فلسطینی ها داشته و باعث شده است تا گروهی در فلسطین ظهور کنند که سیاست های استراتژیک آمریکا و رژیم اشغالگر قدس را پی می گیرند تا جایی که مقاومت مسلحانه مردم فلسطین را نوعی تروریسم می دانند که باید با آن مبارزه کرد و ریشه کنش نمود.

به هر حال، با وجود تمامی شرایطی که بدان پرداختیم (موضع کشورهای عربی در قبال رژیم صهیونیستی) ولی باز هم تل آویو هویج خوشمزه عربی را پس می زند که این امر تعجب بیش از پیش انسان را بر می انگیزد. طرح صلح اعراب در مقابل عقب نشینی رژیم صهیونیستی از اراضی اشغالی 1967، این تضمین را به صهیونیست ها می دهد که تمامی کشورهای عربی ـ بدون استثنا ـ اسرائیل را به رسمیت می شناسند و آن را به عنوان یک کشور مشروع و قانونی به شمار می آورند که از حق امنیت برخوردار است و به اعتقاد بنده، این پیشنهاد با هر معیار حقوقی، سیاسی و اخلاقی سنجیده شود، سخاوتمندانه به حساب می آید ؛ ولی سوال اینجاست که چرا تل آویو چنین پیشنهادی را رد می کند؟

به اعتقاد بنده، مشکلی که در طرح صلح اعراب وجود دارد، آن است که این طرح بر این فرض بدیهی استوار شده است که رژیم صهیونیستی از حیث مبدا هیچ مخالفتی با عقب نشینی از اراضی اشغالی 1967 ندارد و تنها چیزی که می خواهد، تضمین امنیت و به رسمیت شناخته شدنش از سوی کشورهای عربی است ؛ ولی این فرض از اساس اشتباه است زیرا رژیم صهیونیستی به هیچ قیمتی حاضر نیست از طرح “اسرائیل بزرگ” خود دست بردارد، طرحی که متضمن الحاق اراضی اشغالی به ویژه «یهودا و سامرا» (کرانه باختری رود اردن) به مناطق تحت حاکمیت اسرائیل است.

نکته دیگری که باعث تردید و شک در اجرا و عملی شدن طرح صلح اعراب می شود، آن است که رژیم اشغالگر قدس تا این لحظه با ترسیم نهایی مرزهای جغرافیایی خود مخالفت ورزیده است که این امر نشان می دهد عبارت “از نیل تا فرات” یک شعار توخالی و پوچ نیست.

مخالفت رژیم صهیونیستی با طرح سخاوتمدانه اعراب برای صلح تنها یک تفسیر دارد که همان تحقق شعار از نیل تا فرات است ؛ البته چیزی که باعث می شود تا تل آویو به روند مخالفت ها ادامه دهد، آن است که عرب ها تنها هویج می دهند و خبری از چماق نیست.

از سوی دیگر، برداشت رژیم صهیونیستی از وضعیت کنونی جهان عرب آن است که برخی نظام های استبدادی بر آن حاکمیت دارند که به سرکوب ملت های خود می پردازند و بیشتر آنها نیز نگران تنگناهای اقتصادی فرا روی کشورهای شان هستند به ویژه بعد از آنکه طبقه متوسط جوامع عربی از بین رفت و طبقه فرهیخته و اندیشمند جامعه که توانایی تصدی رهبری را داشت، نیز نابود شد. در چنین وضعیتی شما بگویید که مسئله اول جهان عرب، آزادی فلسطین است یا آزادی تمام جهان عرب؟  

لینک کوتاه:

کپی شد