بامداد روز چهارشنبه 31 ژوئیه 2024 اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی «حماس» ترور شد و هیچ طرفی مسئولیت این ترور را بر عهده نگرفته است، اما خیلی زود انگشت اتهام تمامی طرف ها به سمت رژیم صهیونیستی نشانه رفت که به بهانه حمله 7 اکتبر گذشته به فلسطین اشغالی که منجر به کشته شدن 1200 نفر و گروگان گرفته شدن نزدیک به 250 نفر دیگر شد، تهدید کرده بود که هنیه و دیگر رهبران حماس را ترور خواهد کرد.
تحول خطرناک
دقایقی پس از اعلام رسمی خبر ترور هنیه، پایگاه صهیونیستی «اسرائیل الیوم» عملیات ترور مذکور را «تحولی خطرناک» توصیف کرد که می تواند باعث بازطراحی جنگی شود که از 9 ماه قبل در نوار غزه آغاز شده است.
این وضعیت بسیار خطرناک است و می تواند باعث وقوع یک زلزله واقعی در خاورمیانه شود و شاید خود رژیم صهیونیستی هم تحت الشعاع آن قرار بگیرد. به احتمال زیاد، همین مساله باعث شده است که تل آویو ـ به عنوان متهم ردیف اول این حادثه تاکنون ـ سکوت اختیار کرده و از پاسخ به هر سوالی از سوی خبرنگاران شبکه های خبری جهانی درباره این عملیات فرار کند.
به هر حال، سوالی که مطرح می شود این است که آیا رژیم صهیونیستی از ترور مهمترین رهبر عربی مخالف خود خوشحال است؟! هیچ کس نمی تواند نظر قاطعانه ای در این باره بدهد! تمام هم و غم افکار عمومی رژیم صهیونیستی امضای توافق مبادله اسرا با مقاومت است و نه ترور رهبران فلسطینی.
اما زمانبندی این عملیات می تواند نتانیاهو را دوباره سیبل حملات صهیونیست ها کند؛ چرا که او را بزرگترین مانع بر سر راه امضای توافقی می دانند که می تواند زمینه ساز بازگرداندن صهیونیست های اسیر در غزه شود. آنها حتی ممکن است عملیات ترور هنیه را اقدامی مغایر منافع رژیم صهیونیستی بدانند و معتقد باشند که این اقدام تنها به سناریوهای متعدد و متنوع نتانیاهو برای به شکست کشاندن هر گونه تلاشی برای پایان دادن به جنگ و حل و فصل مساله اسرا کمک می کند؛ چرا که او نگران از سر گیری محاکمه خود به خاطر پرونده های فساد است که مطمئنا پس از پایان جنگ، او را به سمت درهای زندان هدایت خواهند کرد.
به احتمال زیاد، این عملیات ترور بدون همفکری با رئیس «ضعیف» کاخ سفید و با این تفکر که او حتی نمی تواند نتانیاهو را به خاطر این کار سرزنش و یا توبیخ کند، صورت گرفته است. واشنگتن در بیانیه ای که در واکنش به این عملیات صادر کرد، اعلام کرد که «در جریان گزارش های مربوط به ترور هنیه قرار گرفته است» و وزیر دفاع آمریکا نیز با تکرار همین مفاهیم مدعی شد که مانند تمامی مردم عادی در جریان «خبر» این حادثه قرار گرفته است و نه به عنوان بزرگترین حامی قلچماق صهیونیست در منطقه.
دررفتگی فنر عقل سیاسی رژیم صهیونیستی
از سوی دیگر، شکی نیست که هریس معاون رئیس جمهور «خواب زده» ای که اگر دنیا را آب ببرد، او را خواب می برد، به عنوان نامزد احتمالی دموکرات ها در برابر رقیب جنگی و فرصت طلب جمهوری خواهش در مخمصه گرفتار شده است و این سوال برایش مطرح می شود که در برابر دررفتگی فنر عقل سیاسی رژیم صهیونیستی چه کاری باید بکند؛ به ویژه که دولت موقت او از مقابله با اقدامات مخاطره آمیز و خونریزی های نتانیاهو ناتوان است و باعث می شود که واشنگتن در برابر همپیمانان منطقه ایش احساس شرمندگی کند و هزینه های علاقه جنون آمیز نتانیاهو به حفظ قدرت حتی به قیمت بر باد دادن کل دنیا را بدهد؛ به ویژه که این حادثه بزرگ است و به اعتبار آمریکا و نفوذ و قدرت آن در تأثیرگذاری بر روی کانال ها و مراجع تصمیم گیری منطقه ای در خاورمیانه ضربه می زند.
علاوه بر این، ورود رژیم صهیونیستی به عرصه جنگ گسترده از تهران و عراق در شمال تا صنعاء در جنوب و حتی لبنان و حزب الله مسلح می تواند هزینه های زیادی برای آن در بر داشته باشد و حتی این رژیم را به دوران قبل از تاریخ تأسیس خود بازگرداند.
به احتمال زیاد، عملیات اخیر باعث بازنگری آمریکا در گفتمان خود در زمینه توجیه عربده کشی های رژیم صهیونیستی در منطقه خواهد شد؛ چرا که شعار «حق اسرائیل در دفاع از خودش» چک سفید امضایی شده است که نتانیاهو از آن برای افزایش اعتبار سیاسی خود استفاده می کند؛ هر چند که به خاطر کارنامه شخصی خودش نگران محاکمه پس از پایان جنگ است. در نقطه مقابل، این شعار به اعتبار واشنگتن در منطقه آشوب زده ای که تنها با عدم حضور نظامی و سیاسی آمریکا روی آرامش به خود خواهد دید، ضربه می زند.
نقض کامل روایت های عربی
شکی نیست که ترور هنیه «ریسک»ی است که مقامات سیاسی وزین و عاقل دست به آن نمی زنند؛ چرا که این حادثه چند ساعت پس از عملیات ترور یک فرمانده نظامی برجسته جنبش حزب الله در ضاحیه جنوبی بیروت روی داد که هنوز حزب الله نحوه پاسخ به آنرا مشخص نکرده بود.. نتانیاهو به چه چیزی دل خوش کرده بود که اقدام به ترور بلندپایه ترین مسئول سیاسی و دیپلماتیک حماس کرد؛ آن هم در خاک ایران که گروه های نظامی وابسته به آن در پایتخت های 4 کشور عربی فعال هستند و موشک های آن هم می توانند خسارت های زیادی به نیمی از مناطق فلسطین اشغالی وارد کنند؟!
این حادثه توهینی به ایران و اقدامی جنجالی بود که کسی نمی تواند عواقب و پیامدهای آنرا پیش بینی کند؛ چرا که مراجع ایرانی باید به این سوال پاسخ دهند: چرا این ترور مشخصا در تهران صورت گرفت؟! و نه در هیچ پایتخت دیگری که هنیه قبلا در آنجا اقامت داشت یا به عنوان مذاکره کننده به نمایندگی از حماس به آنجا سفر کرده بود؟!
تنها چیزی که باید به آن هم اشاره کرد این است که ترور هنیه بزرگترین سیلی به روایت های عربی است که نبرد «طوفان الاقصی» و ایستادگی اسطوره ای و بی مثال در تاریخ ملت های مبارزه کننده برای دستیابی به استقلال آنها را به چالش کشید؛ چرا که این طرف ها قبل از ترور هنیه همچنان این ادعا را تکرار می کردند که هنیه در هتل های مخملی در خارج از فلسطین خوشگذرانی می کند و ملت خود را طعمه ماین جنگی بی رحمانه و وحشیانه رژیم صهیونیستی کرده است. حال، شهادت هنیه و قبل از او، شهادت 3 پسرش به نام های حازم، محمد و امیر در بمباران هوایی تاریخ 10 آوریل گذشته رژیم صهیونیستی و نیز پرپر شدن 4 نفر از نوه های خردسالش در همان حمله بر تمامی این ادعاها خط بطلان کشید.
