چهارشنبه 30/آوریل/2025

توافقنامه های گازی مصر و اردن با رژیم صهیونیستی

دوشنبه 19-آگوست-2019

پس از تخریب ساختار اقتصادی، نظامی و اجتماعی دو کشور مهم و بزرگ منطقه شرق جهان عرب به دست کشورهای عربی و با استفاده از اموال آنها و بعد از مصادره حاکمیت اقتصادی و سیاسی آنها در نتیجه تضعیف دیگر کشورهای همسایه از طریق بدهی هایی که قاتلان اقتصادی داخلی هم در شکل گیری آنها دست داشتند و نیز پس از  آنکه بهار عربی و برکناری حسنی مبارک و زین العابدین بن علی و کشته شدن معمر قذافی، نظام های رسمی را به لرزه انداخت، نظام های باقی مانده عربی به منظور حفظ مسند و صندلی ریاست شان، اعلام کردند که با رژیم صهیونیستی و شیطان ائتلاف می کنند تا هر چقدر می توانند از عزرائیل ملت هایمان در امان بمانند.

مشکل این است که نظام جهانی و نظام های عربی مرزها و کارآیی متفاوتی دارند که باعث می شود نظام های رسمی فعلی در جهان عرب نتوانند در آن مسیر مد نظر حرکت کنند و صلاحیت خود را از دست بدهند. مطمئنا وضعیت این نظام ها نیز بهتر از مبارک و بن علی و قذافی و یا مارکوس، نوریگا و سوهارتو نخواهد بود. آمریکا پس از تمام شدن تاریخ مصرف شاه ایران، حتی به وی ویزای ورود به خاک خود به منظور درمان بیماری سرطانش را هم نداد و او را به حال خود رها کرد تا بمیرد و در دنیا حتی جایی برای دفن او غیر از مصر تحت ریاست جمهوری انور سادات هم پیدا نشد. آیا این حوادث دلیل خوبی برای تفکر و اندیشیدن نیست؟

اگر در این مساله تنها یک اتفاق رخ می داد و آن سپردن کلیدهای نیروی لازم برای تولید برق به یک کشور؛ حتی دوست بود، در حد خود اشتباهی بزرگ بود؛ چه برسد به اینکه این کلیدها به دست دشمن غداری داده شود که اهداف توسعه طلبانه خود را پنهان نمی کند و این اشتباهی نابخشودنی است؛ چرا که به دشمن اجازه می دهد که کشورهای مذکور را به  عصر حجر برگرداند که به نعمت برق دسترسی ندارد و این مساله می تواند امنیت ملی این کشورها را در معرض خطری بزرگ قرار دهد؛ بدون اینکه حتی یک گلوله شلیک شود! به همین دلیل، من به جزئیات این توافقنامه گازی توجهی نداشتم تا اینکه برخی دوستان به من اصرار کردند که ترجمه آنرا پس از انتشار از سوی یکی از نمایندگان بخوانم. پس از خوان این توافقنامه، حرفی برای گفتن نداشتم جز اینکه بگویم “حرام تان باشد”. شاید بهترین توصیف همان چیزی باشد که یک شهروند اردنی با نام مستعار “المغترب” (مهاجر به کشورهای غربی) ملاحظه ای درباره یکی از مقالاتم درباره حامل های انرژی در اردن نوشته بود که نشان می داد کاملا فردی ملی گرا و دارای حسن نیت است و البته به نظر می رسید که پست ها و مسئولیت های مهمی را هم بر عهده داشته است. وی در این نوشته خود اعلام کرده بود که «من در جریان بسیاری از جزئیات معامله گازی قرار دارم و می دانم چه کسانی بیشترین نقش را در آن داشته اند و چه مسئولیتی ایفا کرده اند… به خدا قسم اگر هرتزل و بن گوریون از قبرشان در می آمدند و از آنها خواسته می شد که توافقنامه ای به نفع رژیم صهیونیستی و به ضرر اردن و فلسطین و به قیمت ضربه خوردن به امنیت و کرامت این دو ملت تهیه و تنظیم کنند، کاری که بعضی از ماها کردیم، به ذهن شان نمی رسید.»

فاجعه این است که بدون این توافقنامه های گازی، تولید گاز از میادین گازی به سرقت رفته طرف فلسطینی ممکن نبود و در صورتی که بازارهای تضمین شده ای برای این گاز پیدا نمی شد، همچنان در  زیر زمین باقی می ماند. منابع گازی به شکل گاز تنها به وسیله لوله ها امکان فروش و انتقال به نقاط نزدیک را  دارند و وقتی به شکل مایع در می آیند، می توان آنها را به بازارهای دور ارسال کرد و این نیازمند پروژه های الحاقی بسیار پرهزینه است. اگر حجم تولید گاز از این میادین تنها اکتفای بازار داخلی رژیم صهیونیستی را می داد، پروژه توسعه این میادین گازی کشف شده امکانپذیر نمی شد. در این شرایط، تضمین توافقنامه های فروش گاز به کشورهای همسایه، شرط اساسی برای حمایت مالی از این پروژه بود؛ چرا که این توافقنامه های گازی به حمایت مالی از توسعه تولید کمک کرده و باعث افزایش فایده اقتصادی این طرح می شوند.

برای افزایش ظرفیت تولید باید مراکزی برای تولید میعانات گازی احداث شود و در این صورت می توان آنرا به هر نقطه ای در جهان انتقال داد. هیچ موسسه ای حاضر به حمایت مالی از یک پروژه چندین میلیارد دلاری در دل دریا نیست؛ به ویژه وقتی این مساله مربوط به “کشوری” در حال جنگ باشد که امکان دارد تاسیسات مذکور در نتیجه کشیده شدن یک چوب کبریت از بین برود؛ چه برسد به یک موشک و در این شرایط، بهترین گزینه برای احداث چنین تاسیساتی مصر است.

مصر بیش از دو برابر گاز مسروقه فلسطین، منابع گازی در اختیار دارد، اما پس از ناآرامی های سال های اخیر در مصر و قبل از آن به خاطر برنامه ریزی و مدیریت نادرست، تولید گاز از میادین گازی این کشور به تاخیر افتاد و همین مساله باعث کمبود گاز در این کشور و توقف صادرات به فلسطین اشغالی و اردن و حتی توقف روند انتقال گاز به مراکز تولید میعانات گازی شد که با سرمایه گذاری های خارجی در مصر احداث شده بودند و همین مساله باعث ارائه برخی شکوائیه های قضایی به خاطر خسارت های ناشی از این اقدام شد. رژیم صهیونیستی با سوء استفاده از این وضعیت، توافقنامه هایی را به منظور تولید میعانات گازی در این تاسیسات به امضا رساند و بدین ترتیب، روند تولید از سر گرفته شد و برخی میادین گازی؛ از جمله میدان گازی “ظهر” که بزرگترین میدان گازی دریای مدیترانه است، توسعه داده شدند و این وضعیت باعث شد که مصر حتی دوباره مازاد تولید هم داشته باشد. اشاره به این نکته نیز خالی از لطف نیست که خط گازی میان مصر و اردن (که منفجر شد) به صورت معکوس میان میادین گازی مسروقه توسط رژیم صهیونیستی استفاده شده است که این وضعیت باعث شده است اوضاع میادین گازی مصر و رژیم صهیونیستی کاملا “شیر تو شیر” شود. میدان گازی “ظهر” مصر به تازگی به مرحله تولید رسیده است و مصر صادرات گاز به اردن را از سر گرفته و در عین حال توانسته است که مازاد تولید هم داشته باشد. در این شرایط، سوالی که مطرح می شود، این است که این کشور کجا می خواهد مازاد تولید گاز خود را به میعانات تبدیل کند؟

از سوی دیگر، علاوه بر وجود حامل های انرژی مورد نیاز برای تولید برق در اردن از طریق سنگ های نفتی یا انرژی پاک مانند انرژی خورشیدی و نیز هوا و میدان گازی الریشه اردن که در حال توسعه و بهره برداری است، امروزه گاز مصر نیز به اردن منتقل می شود و پالایشگاه هایی هم برای استفاده میعانات گازی در العقبه وجود دارد که هزینه های آنها برابر با گاز وارداتی از رژیم صهیونیستی و یا حتی کمتر از آن است و در عین حال، گاز عراق هم که به همراه خط لوله نفت از میادین عراقی به العقبه منتقل می شود، در دسترس است. پس در این شرایط، چه نیازی به خرید گاز از دشمن وجود دارد؟

نشست معامله قرن در منامه تنها یکی از حلقه های عادی سازی روابط بود که در جریان آن، کوشنر و دیگر شرکت کنندگان وعده کمک ها و وام هایی کمتر از حجم فعلی کمک های آمریکا را به اردن دادند و این در حالی است که 10 میلیارد دلاری که ارزش گاز این کشور است، برای احداث نیروگاه های تولید برق با استفاده سنگ نفت کافی است و می تواند کل نیاز این کشور به برق را تامین کند و این در حالی است که در کنار آن پروژه های دیگری هم برای تولید برق در داخل اردن وجود دارد.

بنابراین، این ها معاملات گازی نیست، بلکه بخشی از گسترش سلطه اقتصادی رژیم صهیونیستی قبل از اعلام امپراتوری بزرگ این رژیم است، اما…

باور کنید: امپراتوری آمریکا رو به زوال است و رژیم صهیونیستی در حال نابودی است

ما در آغاز راه شکل گیری نظام عربی و اسلامی و نظام بین الملل جدید هستیم. درست است که اوضاع جهان عرب امروز کاملا ناامیدکننده است و هر کدام از کشورهای جهان عرب کشورهای دیگر و حتی خودش را لعن و نفرین می کند، اما در مقابل، این کشورها وقتی با توهین و سرزنش ترامپ مواجه می شوند، دهها و شاید هم صدها میلیارد دلار از اموال ملت هایشان را به جیب او می ریزند و از آمریکا سلاح می خرند تا برادران عرب شان را بکشند. برخی از این کشورها صدها میلیارد دلار برای تخریب و آواره کردن میلیون ها نفر از شهروندان عربی هزینه کرده و می کنند و هر کس دیگری را لعن و نفرین می کند و به ساز رژیم جنایتکار و غاصب صهیونیستی می رقصد. در حالی که پروژه اسرائیل بزرگ بی وقفه ادامه پیدا می کند، مقامات عربی به صندلی های خود چسبیده اند و این در حالی است که حتی آمریکا هم نخواهد، خداوند امر خود را محقق می کند. این نظام ها امروز از بیماری های ناشی از پیری امپراتوری ها که به پایان عمرشان رسیده اند، رنج می برند. بهتر است اجازه دهیم آمار و ارقام سخن بگویند.

محافظه کاران نوصهیونیست در آغاز قرن 21 اعلام کردند که این قرن، قرن کاملا آمریکایی خواهد بود و نظام سرمایه داری آنها مناسب هر زمان و مکانی است و همه باید به آن احترام بگذارند و با آن همراه شوند. آنها تاکید می کردند که هر کس موافق این نظام نباشد، مستحق لعنت و نفرین و مجازات با موشک های کروز و حتی حمله است. طی کمتر از 20 سال گذشته، آمریکا نتوانسته است در هیچ یک از جنگ های اصلی یا نیابتی خود پیروز شود و نزدیک بود سیستم مالی و اقتصادی این کشور با یک سکته قلبی اقتصادی دچار فروپاشی بشود، اما پایان عمر آن به تعویق افتاد؛ هر چند که احتمال آن به طور کامل منتفی نشده است.

در سال 1999 اکثر 500 شرکت بزرگ جهانی، آمریکایی بودند و تنها 8 مورد از آنها چینی بودند، اما در آخرین فهرست همین مجله درباره 500 شرکت بزرگ جهانی نشان می دهد که چین جای آمریکا را در رتبه نخست گرفته است و 129 شرکت چینی در برابر 121 شرکت آمریکایی در این لیست قرار دارند. در دنیای سرمایه نیز در سال 1999 آمریکا جایگاه نخست را در فهرست 10 بانک بزرگ جهانی به خود اختصاص داده بود، اما در جدیدترین فهرست ارائه شده، چین مرکز اول، دوم، سوم و چهارم در فهرست 10 بانک بزرگ جهانی را به خود اختصاص داده است و تنها 2 بانک آمریکایی در جایگاه های ششم و نهم قرار گرفته اند. این در حالی است که در سال 1999 میلادی 8 بانک اول این فهرست آمریکایی بودند. در دنیای سیاست هم آمریکا و شرکای اروپایی آن هر کدام در مسیری متفاوت حرکت می کنند و تقریبا در پرونده های مختلفی با هم اختلاف نظر دارند. این شرکای آمریکا همانند دیگر کشورهای دور و نزدیک و دوست و دشمن در معرض تحریم ها و تعرفه های گمرکی کاخ سفید قرار گرفته اند و این سرگردانی آمریکا، ائتلاف آن با شرکای اروپایی اش را در آستانه فروپاشی قرار داده است. از سوی دیگر، آمریکا در عرصه نظامی هم ایران و ونزوئلا را به اتخاذ اقدامات بزرگ تهدید کرد، اما هیچ کدام از این تهدیداتش با عمل همراه نشد.

آمریکایی ها آنچه را که آشکارا نمی گویند، در خفا می گویند. جیمی کارتر رئیس جمهور اسبق آمریکا که تقریبا در سنین 95 سالگی قرار دارد و در کلیسای کوچک شهرک محل سکونتش سخنرانی می کند، در یکی از این سخنرانی های اخیرش پرده از روی گفتگوی تلفنی خود با ترامپ برداشت. ترامپ در این گفتگو با عصبانیت به وی گفته بود که چینی ها از ما پیشی گرفته اند. کارتر در پاسخ به وی گفته بود که «به من بگو ببینم چین از سال 1980 تاکنون چند جنگ به راه انداخته است و ما وارد چند جنگ شده ایم؟» اینجا باید به این سخن مورخان اشاره کنیم که امپراتوری ها وقتی دچار فروپاشی می شوند که قدرت سیاسیف نظامی و اقتصادی آنها برای حفظ اهداف سلطه طلبی شان کافی نباشد و این اتفاق برای اتحادیه جماهیر شوروی سابق افتاد و امروز هم برای آمریکا می افتد. از همین رو، باید گفت که نظام جدید بین الملل در حال شکل گیری است و به موازات آن هم نظام عربی و اسلامی جدیدی شکل می گیرد که نظام رسمی فعلی عربی هیچ جایی در آن ندارد، بلکه مقاومت و حامیان آن نقش اصلی را در تشکیل این نظام دارند. از آنجایی که نظام های رسمی عربی همزاد رژیم صهیونیستی و حامی و پشتیبان آن هستند، از آنجایی آمریکا در حال ضعف و زوال است، با قاطعیت می توان گفت که رژیم صهیونیستی هم در حال نابودی است.

کشورهای سازشکار عربی که سعی در ائتلاف با رژیم صهیونیستی هستند، در تلاش برای خروج از چاله به چاه می افتند. آنهایی که امروز فلسطین را فروخته اند، فردا خواهند گفت که ما همان روزی خورده شدیم که گاو سفید خورده شد.

لینک کوتاه:

کپی شد