چهارشنبه 30/آوریل/2025

توافقی بر لبه شمشیر

پنج‌شنبه 23-ژانویه-2025

این یک توافق معمولی نیست!! در تاریخ به ندرت پیش می‌آید که یک قدرت منطقه‌ای بزرگ، با حمایت قدرت‌های بزرگ جهانی، مجبور به پذیرش شرایط دشمنی شود که آن را (و جهان نیز بر اساس محاسبات مادی) ضعیف، فرسوده، ویران‌شده، گرسنه و تحت محاصره می‌بیند و در محاسبات منطقه‌ای و بین‌المللی به آن توجهی نمی‌شود.

فرض بر این بود که ارتش “اسرائیل” در چند روز نوار غزه را اشغال کند؛ چطور نه، وقتی که قبلاً این منطقه را در زمان حاکمیت قوی‌ترین کشور عربی بر آن در یک یا دو روز در سال ۱۹۵۶ و سپس در سال ۱۹۶۷ اشغال کرده بود.

اما در حالی که رژیم صهیونیستی توانایی‌های خود را چندین برابر افزایش داده، نوار غزه به مدت ۱۷ سال تحت محاصره و رها شده باقی مانده است. و با وجود اینکه این رژیم از تمام ابزارهای سرکوب، ویرانی و کشتار استفاده کرده، اما جوان غزه‌ای مانند یک ابر مرد پا برجا ایستاده و ۴۷۱ روز مقاومت افسانه‌ای و شگفت‌انگیز را تحت حمایت مردم فداکار، صبور و مقاوم به نمایش گذاشته است. این مقاومت ارتش “اسرائیل” را تحلیل برده و خسته کرده و دولت آن را مجبور به پذیرش توافقی شرافتمندانه کرده است.

توافقی نگران‌کننده و آتش‌بسی شکننده
اکنون که رژیم اشغالگر به توافق تن داده و مجبور به موافقت با اجرای مرحله اول آن شده که شامل آزادی ۱۹۰۴ اسیر از زندان‌های اسرائیلی از جمله ۲۹۶ اسیر محکوم به حبس ابد، خروج از بیشتر مناطق نوار غزه، بازگشت آوارگان به محل سکونت خود، بازگشایی معابر و گذرگاه‌ها و ورود ۶۰۰ کامیون روزانه، ۶۰ هزار کاروان و ۲۰۰ هزار چادر، و آغاز بازسازی است، در حالی که حماس سلاح و کنترل خود بر این باریکه را حفظ کرده و تنها ۳۳ اسیر دشمن را آزاد می‌کند، احساس ناامیدی، تلخی و شکست در میان محافل سیاسی، نظامی، امنیتی و مردمی آن‌ها غالب شده است.

اما این توافقی بود که رژیم اشغالگر مجبور به پذیرش آن شد، نه تنها به این دلیل که ترامپ برای پذیرش آن فشار آورد، بلکه به این دلیل که وضعیت تحلیل‌رفتن و غرق شدن در باتلاق غزه هیچ افقی برای پایان نداشت و مداخله آمریکا راه‌حلی بود که آبروی این رژیم را حفظ می‌کرد و آن را از غرور و تکبر رهبرانش که در حالت انکار و فرار از واقعیت به سر می‌بردند، نجات می‌داد. این وضعیت می‌توانست به فروپاشی بیشتر و سقوط پروژه صهیونیستی منجر شود، به طوری که نهادهای امنیتی و نظامی و نیروهای مخالف توصیه کردند که به توافق تن دهند و به یک راه‌حل سیاسی برسند، که بر اساس نظرسنجی‌ها توسط اکثریت جامعه صهیونیستی حمایت می‌شد.

بنابراین، این توافق هنوز “شکننده” است؛ زیرا نیروهای اصلی در دولت فعلی هنوز درس را درک نکرده‌اند و حاضر به پایین آمدن از درخت نیستند و معتقدند که باید جنگ را از سر بگیرند، شاید فرصتی برای شکست مقاومت پیدا کنند. آن‌ها معتقدند که تحمیل شرایط غزه نه تنها نشان‌دهنده شروع شمارش معکوس برای پروژه صهیونیستی است، بلکه نشان‌دهنده سقوط ایدئولوژی آن‌ها و پایان زندگی سیاسی‌شان نیز هست.

شکنندگی این توافق از پیگیری اظهارات نتانیاهو که تهدید به نابودی حماس و جلوگیری از کنترل آن بر غزه حتی پس از اجرای مرحله اول توافق می‌کند و تعهد شفاهی او به اسموتریچ وزیر دارایی و رهبر حزب “صهیونیسم مذهبی”مبنی بر اینکه “اسرائیل” به جنگ بازخواهد گشت تا حماس را نابود کند، آشکار است. این تعهد برای جلوگیری از خروج اسموتریچ از دولت و از دست دادن اکثریت ائتلاف حاکم در کنست و سقوط دولت داده شده است.

خروج بن گویر و حزب او (عظمت یهودی) از دولت و توصیف او از این توافق به عنوان “فاجعه‌بار و تسلیم در برابر حماس”، نشان‌دهنده حالت سرخوردگی و خشم در میان جناح راست مذهبی افراطی است.

با وجود احساس عمومی شکست در دستیابی به اهداف، اکثریت اسرائیلی‌ها بر اساس نظرسنجی‌ها موافق اجرای این توافق هستند و حدود ۶۰ درصد از ادامه مذاکرات و اجرای مرحله دوم آن حمایت می‌کنند. همچنین ۶۱ درصد نیز به وعده‌های نتانیاهو مبنی بر پایان حکومت حماس در نوار غزه اعتقاد ندارند.

حماس و چالش‌های پس از طوفان الاقصی
حماس و نیروهای مقاومت در نبرد اراده‌ها پیروز شدند و تمام اهداف رژیم اشغالگر را در نابودی این جنبش و تسلیم آن، اشغال نوار غزه، آزادی اسرای خود، تعیین آینده نوار غزه و تأمین امنیت شهرک‌های اطراف غزه خنثی کردند.

همچنین طرح‌های کوچ اجباری و طرح‌ ژنرال‌ها برای تخلیه شمال نوار غزه و طرح‌های اسکان یهودیان در نوار غزه را خنثی کردند. حماس به یک توافق شرافتمندانه برای تبادل اسرا دست یافت و توافقی را منعقد کرد که پایه‌ای برای پایان جنگ و خروج کامل اشغالگران از نوار غزه است.

این علاوه بر سقوط نظریه امنیتی “اسرائیل” و ایده پناهگاه امن برای صهیونیست‌ها در فلسطین، بازگرداندن مسئله فلسطین به صدر مسائل جهانی، سقوط روایت اسرائیلی، صعود روایت فلسطینی، تبدیل رژیم صهیونیستی به یک موجودیت منفور، تعلیق برنامه‌های عادی‌سازی روابط و الهام‌بخشی به امت و بشریت در مورد امکان شکست پروژه صهیونیستی است.

حماس همچنان از محبوبیت بی‌سابقه‌ای در میان مردم فلسطین در داخل و خارج برخوردار است و تمام جنایات و کشتارهای دشمن نتوانسته است حمایت مردمی را از آن جدا کند. حماس موفق شده است هزاران رزمنده را در گردان‌های قسام بسیج کند و همچنان کنترل امور در نوار غزه را بدون رقیب حفظ کند.

از سوی دیگر، حماس هنوز با چالش‌های بزرگی در مواجهه با دوره پس از اجرای مرحله اول توافق روبرو است.

اولین چالش در ترتیبات روز بعد برای مدیریت نوار غزه نمایان می‌شود، جایی که اصرار دولت رام الله بر انحصار مدیریت نوار غزه وجود دارد و بنابراین خطر درگیری با حماس و نیروهای مقاومت در صورت تلاش برای اجرای تعهدات خود در برابر رژیم اشغالگر برای جلوگیری از مقاومت و خلع سلاح آن‌ها وجود دارد. این در حالی است که آن‌ها هر گونه انتخابات آزاد و منصفانه را رد می‌کنند، زیرا از قبل می‌دانند که نتایج به نفع حماس و نیروهای مقاومت خواهد بود.

این با تمایلات شدید “اسرائیل”، تمایلات آمریکایی و غربی، و تمایلات برخی کشورهای عربی برای جلوگیری از حکومت حماس بر غزه یا مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم در حکومت آن همسو است، حتی با وجود اینکه همه به ناتوانی خود در تحمیل اراده خود بر حماس در طول ۱۸ سال گذشته اعتراف کرده‌اند.

با اینکه حماس مشکلی برای رسیدن به یک توافق ملی بر سر مدیریت غزه ندارد، بدون اینکه لازم باشد در خط مقدم رهبری باشد، اما این طرف‌ها به دنبال خلع سلاح مقاومت و به حاشیه راندن حماس از نظر سیاسی و حذف کادرها و هواداران آن از ساختارهای نهادی رسمی در نوار غزه هستند، که به معنای تلاش برای دستیابی به چیزی است که رژیم اشغالگر در تمام جنگ‌ها و سال‌های محاصره خود نتوانسته است به آن دست یابد.

رژیم اشغالگر، آمریکا و متحدان منطقه‌ای، با حمایت دولت تشکیلات خودگردان در رام الله، به دنبال اعمال فشار و باج‌گیری بر حماس و نیروهای مقاومت از طریق ادامه محاصره و پرونده بازسازی خواهند بود، جایی که نیاز مبرم مردم نوار غزه به ورود نیازهای ضروری و مواد مورد نیاز برای بازسازی پس از تخریب یا آسیب‌دیدگی حدود ۹۰ درصد از خانه‌ها و زیرساخت‌ها وجود دارد.

کافی است به یاد داشته باشیم که هزینه‌های بازسازی بر اساس مطالعات و برآوردهای جهانی بیش از ۸۰ میلیارد دلار آمریکا است و تنها پاکسازی آوار به بیش از ۱ میلیون و ۳۰۰ هزار کامیون نیاز دارد، یعنی حدود ده سال زمان اگر از ۲۰۰ کامیون استفاده کنیم که هر کدام دو بار در روز بارگیری کنند!

از سوی دیگر، رژیم اشغالگر صهیونیستی با حمایت آمریکا ممکن است به دنبال ایجاد همان محیطی باشد که به انفجار نبرد طوفان الاقصی منجر شد، از طریق فعال‌سازی برنامه خود برای یهودی‌سازی مسجد الاقصی و قدس و کرانه باختری، در حالی که صحبت‌ها درباره اینکه ترامپ که به توافق اسلو یا راه‌حل دو کشوری اهمیتی نمی‌دهد، ممکن است پوششی برای الحاق مناطق (ج) در کرانه باختری، که بیش از ۶۰ درصد از مساحت آن را تشکیل می‌دهد، فراهم کند. حتی خود دولت فلسطین نیز بر اساس تصور راست مذهبی صهیونیستی در معرض تهدید تجزیه به چند “کانتون” است که جمعیت‌های فلسطینی را مدیریت و از نظر امنیتی تحت نظارت “اسرائیل” کنترل می‌کنند.

همچنین محور مقاومت از تمام توانایی‌های خود که از طریق آن از نوار غزه در طول طوفان الاقصی حمایت کرد، برخوردار نخواهد بود، به ویژه پس از دور کردن مقاومت در لبنان از ادامه نقش مهم و تأثیرگذار خود.

همچنین، حماس و نیروهای مقاومت هزاران شهید و ده‌ها هزار زخمی تقدیم کرده‌اند و بسیاری از رهبران سیاسی، نظامی و سازمانی خود را از دست داده‌اند؛ آن‌ها به زمان نیاز دارند تا صفوف خود را دوباره سازماندهی کنند و موقعیت‌های رهبری را پر کنند، خانواده‌های شهدا و زخمی‌ها را تسلی دهند و نیازهای آن‌ها را برآورده کنند و توانایی‌های نظامی و مادی خود را در محیط‌های خشن که به دنبال قطع راه آن‌ها هستند، بازسازی کنند.

همچنین حماس و نیروهای مقاومت نیاز به انجام بررسی‌های موضوعی و عمیق از تجربه خود دارند تا از آن برای یک شروع جدید و توسعه کار و تعیین جهت‌گیری‌های آینده استفاده کنند.

نتیجه گیری
این به معنای آن است که ما با وضعیتی نگران‌کننده و آتش‌بسی شکننده روبرو هستیم که ممکن است به از سرگیری جنگ علیه غزه منجر شود؛ اما جو عمومی از مسیر توقف جنگ و اجرای مراحل بعدی توافق حمایت می‌کند و تلخی و ناامیدی در طرف اسرائیلی با یک اعتراف ضمنی و عینی همراه است که ادامه جنگ با غزه بی‌فایده است و هیچ افقی برای پیروزی بر حماس وجود ندارد.

بر اساس گزارش کانال i24 عبری، “غزه همان حماس است و مردم با آن هستند… و هیچ جادوی “ترامپی” وجود ندارد که بتواند این وضعیت را تغییر دهد” (۱۷/۱/۲۰۲۵).

بنابراین، ممکن است مرحله بعدی به سمت اعمال فشار بیشتر و ابزارهای باج‌گیری و محاصره برای کاهش دستاوردهای حماس و مقاومت در مراحل دوم و سوم و تلاش برای خلع سلاح آن‌ها، به حاشیه راندن و باج‌گیری از آن‌ها و جدا کردن آن‌ها از حمایت مردمی پیش برود.

همه این‌ها مستلزم آماده‌سازی برای احتمالات جنگ و تجاوز، تقویت و تحکیم صفوف داخلی، نزدیکی بیشتر به حمایت مردمی و دغدغه‌های آن‌ها، و ارائه ابتکارات باز برای دستیابی به حداکثر وحدت ملی، و داشتن صبر، حکمت و قاطعیت برای هدایت قطبنمای ملی به سمت بازسازی اوضاع داخلی و تلاش برای پایان دادن به اشغال و آزادی سرزمین و مقدسات است.

لینک کوتاه:

کپی شد

مطالب بیشتر از دکتر محسن صالح