به دنبال حوادث ژوئن سال گذشته در نوار غزه، طرح های آشتی فراوانی ارائه شد که همگی آنها بر از سرگیری گفتگوهای ملی جهت پایان دادن به شکاف داخلی در فلسطین تاکید داشت، شکافی که در نتیجه اقدامات کودتاگرایانه گروهی ایجاد شد که منافع شان در راستای منافع اشغالگران قدس بود. از جمله طرح های ابتکاری مذکور می توان به طرح یمن اشاره کرد که رسانه ها تمرکز فراوانی بر آن داشتند و از سوی دو جنبش فتح و حماس مورد استقبال قرار گرفت.
موافقت حماس و فتح برای حضور در پای میز مذاکرات از این نکته سرچشمه می گیرد که وضعیت در فلسطین دیگر تاب تحمل شکافی بیش از این را نداشت. تشدید حملات اشغالگران علیه هر آنچه که فلسطینی است و همچنین درگیری میان دو قطب اصلی سیاست در فلسطین نگرانی فراوان افکار عمومی در جهان اسلام و عرب را به دنبال داشت و رخدادها نیز به گونه ای بود که هیچ گونه امیدی به حل آنان نمی رفت و در چنین وضعیتی، یمن طرح ابتکاری خود را برای آشتی میان فتح و حماس ارائه کرد.
شهروندان فلسطینی بعد از آنکه هیات حماس و سازمان آزادیبخش فلسطین را پشت یک میز دیدند، یک نفس راحت کشیدند. آری! در حالی دو طرف در صفحه تلویزیون ظاهر شدند که با همدیگر دست می دادند یعنی تصویری که ماه ها اثری از آن نبود و همگان امید داشتند که این دست دادن ها عامل سر و سامان یافتن امور باشد.
با وجود نکات مثبت فراوان و متعددی که موافقت فتح و حماس در خصوص مشارکت در مذاکرات مربوط به طرح یمن با خود به همراه داشت ؛ ولی مسائل و فاکتورهای فراوانی باعث تیره شدن دوباره اوضاع شد و فضایی از یاس را در فلسطین حکمفرما ساخت و باعث هدایت کشتی اوضاع به سمت گرداب عمیق شکاف شد، گردابی که با وجود دسیسه چینی های بین المللی نمی توان نهایتی را برای آن متصور شد.
به هر حال، اگر دنبال به نتیجه رسیدن مذاکرات هستیم باید مذاکرات به دور از حضور رسانه ها انجام گیرد ؛ به دیگر سخن، هیچ ضرورتی ندارد که یک شهروند عادی از آنچه در داخل تالارهای گفتگو می گذرد با خبر باشد. یک شهروند عادی نیازی به دانستن جزئیات خسته کننده مذاکرات ندارد و تنها می خواهد خلاصه ای از نتایج گفتگوها بداند.
وضعیت داخلی امروز فلسطین هرگز نمی تواند شاهد منازعه میان دو جنبش ملی باشد و برایش دانستن اینکه فلان طرف با یک نکته خاص مخالفت کرده یا خواستار مشورت با رهبرانش در خصوص فلان نکته شده است، هیچ معنایی ندارد یعنی اینکه مذاکرات باید به دور از حضور رسانه ها انجام گیرد ؛ زیرا رسانه ها همان طور که خود می خواهند به تحلیل مسائل می پردازند و عرصه را برای درگیری فراهم می سازند.
کنفرانسی که در صنعا، پایتخت یمن و با حضور سازمان آزادیبخش و بعد از پایان دور اول مذاکرات نمایندگان این سازمان با مقامات یمنی صورت گرفت، نکات و تصورات اشتباهی را با خود به همراه داشت که البته انتظار می رفت در فضای اعلام توافق میان دو طرف چنین چیزی اتفاق نیافتد تا حداقل شهروندان فلسطینی که تشنه توافق میان فتح و حماس هستند، در خصوص تحقق این خواسته خود (توافق) اطمینان پیدا می کردند. نمی دانم که فتح و دیگر گروه های عضو ساف چه موقع می خواهند این نکته را درک کنند که حماس در انتخابات پارلمانی که تمام جهانیان به سلامت آن صحه گذاردند، به عنوان نماینده اکثریت مردم انتخاب شد؟ چرا نمی خواهند بهفمند که به میان آوردن بحث کودتا معنایی ندارد؟ آیا نماینده اکثریت مردم بر علیه خودش کودتا کرده است؟ مگر حکومت به دست حماس نیست. پس دیگر معنایی برای کودتا وجود ندارد؟ آخر ای نادانان! چه موقع می خواهید حقیقت را بفهمید؟
علاوه بر اظهارات مختلفی که با آغاز مذاکرات یمن همراه بوده است ؛ شمار زیادی از موانع در مسیر شکست گفتگوها و توافق میان طرف های فلسطینی وجود دارد که از آن جمله می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 ـ رئیس تشکیلات خودگردان به خاطر فشاری که از جانب ایالات متحده و دیگر طرف ها به او وارد می آید، تمایلی به گفتگو ندارد ؛ زیرا گفتگو باعث تشکیل دولت وحدت ملی و به تبع آن تداوم حضور حماس در حکومت می شود و از همین رو، گروهی را به نمایندگی از طرف ساف فرستاد تا به گفتگو با حماس بپردازد و با این کار در صدد بود تا حماس را در تنگنا قرار دهد و با یک تیر دو نشان بزند یعنی می خواست اینگونه وانمود کند که مشکل حماس با فتح نیست ؛ بلکه با تمامی گروه های فلسطینی است. محمود عباس پیش بینی می کرد حماس از آنجایی که سازمان آزادیبخش را با ساخت کنونی اش به رسمیت نمی شناسد، گفتگو با نمایندگان این سازمان را رد می کند و به نشانه اعتراض یمن را نیز ترک می نماید و به تبع آن، می تواند در رسانه ها چنین اعلام کند که حماس در صدد گفتگو نیست.
حماس بر خلاف پیش بینی ابومازن، با مهارت سیاسی خاصی عمل و تاکید کرد که تنها طرف گفتگویش فتح است ؛ ضمن آنکه آمادگی خود را برای گفتگو با تمامی گروه های فلسطینی (البته خارج از چارچوب ساف) اعلام کرد و همین امر باعث شد تا محمود عباس در تنگنا قرار گیرد و تیم مذاکره کننده اعزامی خود را به بازگشت فرا بخواند و بعد از آن نیز با عقب نشینی رسمی از توافقات صورت گرفته میان فتح و حماس، باعث یک رسوایی زشت در رسانه ها شود.
2 ـ نکته دومی که در این میان شایان توجه می باشد، اتفاقاتی است که پیش از سفر هیات اعزامی ساف به یمن و در جریان سفر رخ داد.
ایالات متحده قبل از سفر هیات مذکور اعلام کرد که مبلغ 150 میلیون دلار را به عنوان کمک مالی به تشکیلات خودگردان می دهد و در زمان حضور هیات اعزامی ساف در صنعا نیز فرانسه اعلام کرد که 500 میلیون دلار دیگر نیز به تشکیلات خودگردان می دهد. سوالی که در اینجا مطرح می شود، آن است که دلیل این همه کمک های مالی چیست؟ چرا کمک های مذکور پیش از این اعطا نشده بود؟ تشکیلات خودگردان در مقابل این پول ها باید چه بهایی را بپردازد؟ پاسخ به این پرسش ها را به شما می سپاریم.
در پایان باید گفت اگر طرف های مختلف فلسطینی در اندیشه خروج از بحران کنونی هستند، پذیرش طرح یمن گامی در مسیر صحیح است. امروز باید مقامات فلسطینی این نکته را درک کنند که شهروند فلسطینی منتظر نتیجه است و هرگز نمی پذیرد که بعد از ماه ها انتظار، یک اتفاق جدید باعث ناکام ماندن رویاهایش شود.