چهارشنبه 30/آوریل/2025

جهاد فلسطینیان اجباری است نه اختیاری

چهارشنبه 27-دسامبر-2006

عملیات شهادت طلبانه گروه های مقاومت فلسطین علیه اشغالگران صهیونیست به دلایل مختلف به هیچ وجه در زیر مجموعه مقوله “تروریسم ممنوع” نمی گنجد زیرا:

1. جامعه “اسرائیل” به سبب ماهیت استعماری، شهرک نشینی، نژادپرستی، اشغالگری و غاصب بودن خویش، جامعه ای تا بن دندان مسلح و نظامی است و تک تک افراد آن از زنان گرفته تا مردان این جامعه پس از عبور از سن کودکی به خدمت ارتش “اسرائیل” در می آیند. یکایک صهیونیست ها در عمل یا حرف سرباز ارتش این رژیم یا جزو نیروهای احتیاط آن هستند و آن دسته از آن ها که جزو نیروهای احتیاط هستند هر وقت که نیاز باشد به ارتش فرا خوانده می شوند. این امر یک حقیقت آشکار است که نیازی به دلیل ندارد. بنابراین، آنانی که شهروند نامیده شده اند به ویژه آنانی که در شهرک های صهیونیست نشین زندگی می کنند و این شهرک ها را با زور و خشونت ساخته و به دژهای مستحکم ارتش تبدیل کرده اند در حقیقت نیروی ذخیره ارتش بنی صهیون هستند.

2. جامعه “اسرائیل” ویژگی های منحصر به فردی دارد که آن را از سایر جوامع بشری متمایز می سازد. از نظر ساکنان فلسطین، جامعه “اسرائیل” از مردمی متجاوز تشکیل شده که از خارج از این سرزمین و از مناطقی مانند روسیه و آمریکا و اروپا یا دیگر کشورهای شرقی و غربی به داخل آن آمده اند تا سرزمینی را اشغال و ساکنانش را از آن طرد کنند. آنان فلسطین را اشغال کرده و صاحبان و ساکنان اصلی این سرزمین را از آن بیرون رانده و زیر تهدید اسلحه و ترور اخراج کرده و در مناطق مختلف جهان آواره ساخته اند تا خود به جای آنان در خانه و کاشانه آن آوارگان سکنی گزینند و اموال و املاک آنان را غصب و غارت کنند. بنابراین این آوارگان و آنانی که مورد حمله قرار گرفته و دیارشان به اشغال درآمده است حق دارند با هر وسیله ممکن به مقابله با متجاوزان و اشغالگران برخاسته و آنان را از دیار و کاشانه خود بیرون کنند و آنان را به همان جایی بازگردانند که از آن آمده اند، در این صورت و در این هنگام، اگر مردان و زنان و کودکان و بزرگسالان متجاوزان آسیبی ببینند، هیچ تاوانی بر گردن مدافعان نیست، زیرا این کار همان گونه که فقها گفته اند جهاد دفاعی و اجباری است و نه جهاد اختیاری، بنابراین اگر شماری از کودکان و افراد بی گناه در این نوع از جنگ قربانی شوند به سبب ضرورت میدان نبرد بوده و مدافعان مسئول آن قلمداد نمی شوند.

نکته دیگر اینکه، گذشت زمان صفت تجاوزگری، اشغالگری و غصب را از استعمارگران صهیونیست نمی گیرد و گذشت سال و ماه، حقیقت را تغییر نمی دهد و حرامی را حلال نمی سازد و جنایت را توجیه نمی کند و به هیچ وجه به غصب و تجاوز مشروعیت نمی بخشد، زیرا صفت اصلی آنانی که “شهروند” معرفی شده اند متجاوز و طغیانگر و ستمکار است و بنابراین “ألا لعنة الله علی الظالمین” {آگاه باشید که لعنت خداوند بر ستمگران است}.

3. در شریعت اسلام که یگانه محل رجوع قضایای امت اسلامی به آن است غیر مسلمانان به یکی از این دو صفت خوانده می شوند یا “مسالم” (غیر حربی و اهل ذمه) یا “محارب”. وظیفه ما در قبال اهل ذمه (مسالم) آن است که به آنها نیکی کرده و عدالت را برای آنان اجرا کنیم، اما وظیفه ما در برابر “محاربین” آن است که به جنگ آنان برخیزیم و تجاوزشان را به مقابله با مثل پاسخ دهیم و تلافی کنیم زیرا خداوند متعال می فرماید: “و قاتلوا فی سبیل الله الذین یقاتلونکم و لا تعتدوا إن الله لا یحب المعتدین* و اقتلوهم حیث ثقفتموهم و أخرجوهم من حیث أخرجوکم و الفتنة أشد من القتل* و لا تقاتلوهم عند المسجد الحرام حتی یقاتلوکم فیه فإن قاتلوکم فاقتلوهم، کذلک جزاء الکافرین و قاتلوهم حتی لا تکون فتنة و یکون الدین لله فإن انتهوا فلا عدوان إلا علی الظالمین” (بقره/190 تا 193){ و در راه خداوند با آنانی که با شما می جنگند، بجنگید و تجاوز نکنید که خداوند متجاوزان را دوست ندارد. و آنان را هر جا که یافتید بکشید و از جایی که شما را بیرون رانده و اخراج کرده اند، اخراج کنید (زیرا) فتنه بدتر از قتل است. در مسجد الحرام با آنان نجنگید مگر آنکه آنان در آنجا با شما نبرد کنند و اگر (در آنجا ) با شما جنگیدند شما نیز با آنان بجنگید. این جزای کافران است و آنان را بکشید تا آنکه فتنه به پا نکنند و فرمانروایی از آن (دین ) خداوند باشد و اگر آنان به جنگ خاتمه دادند، (بدانید) که جنگ فقط در حق ستمکاران جایز است.}

فقهای اسلامی این گروه را “دشمن حربی” می نامند و در فقه احکام ویژه ای برای آنان وضع شده است.

از نظر شرعی ریختن خون و گرفتن مال “دشمن حربی” به سبب آنکه علیه مسلمانان می جنگد، حلال است.

4. فقهای اسلامی اتفاق نظر دارند که اگر مسلمانی به دست دشمن اسیر شد و دشمن از وی به عنوان سپر انسانی برای حمله به مسلمانان استفاده کرد، کشتن این مسلمان برای جلوگیری از حمله و ادامه تجاوز دشمن مجاز است. فقهای مسلمان اجازه کشتن چنین مسلمانی را که به زور در جلوی سپاه دشمن قرار داده شده است، جایز شمرده اند و گفته اند که این افراد اسیر دشمن هستند و اگر آنان کشته نشوند ارتش متجاوز دشمن به داخل شهر و دیار مسلمانان نفوذ می کند و همه مسلمانان را نابود می کند و دارایی آنان را به غارت می برد بنابراین لازم است برخی جانشان برای حفاظت از اکثریت فدا شود و این موضوع از مسائل مطرح شده در باب “فقه توازن” میان مصالح و مفاسد است.

اگر کشتن مسلمانان بی گناهی که به اجبار سپر دشمن شده اند جایز باشد تا جماعت اصلی و بزرگ تر مسلمانان حفظ گردند، بنابراین قتل غیر مسلمان برای آزادی سرزمین مسلمانان از دست اشغالگران ستمکار نیز جایز است.

5. جنگ در دنیای معاصر همه جریان ها و اقشار جامعه را در بر می گیرد و همه آنان در جنگ شرکت کرده تا ادامه آن به وسیله نیروی انسانی و مادی میسر باشد و دولت متبوع آنها در جنگ علیه دشمن خود پیروز شود. هر یک از شهروندان هر جامعه به نوعی برای پیروزی در نبرد علیه دشمن نقشی ایفا می کند. بنابراین همه اقشار و صاحبان همه حرفه ها و شغل ها هر چند که ممکن است سلاح به دست نگرفته باشند، اما عملا در جنگ مشارکت دارند. به همین سبب کارشناسان بر این باورند که “همه صهیونیست ها در حقیقت نیروی ارتش رژیم صهیونیستی هستند”.

6. احکام بر دو نوع اند: احکامی که در حالت اختیار و آرامش اجرا می شوند و گروه دیگری که در هنگام تنگی و اضطرار به اجرا در می آیند. انجام برخی کارها برای مسلمان به هنگام تنگی و اضطرار جایز است، اما اگر در وضعیت دیگر باشد انجام آنها مجاز نیست. به همین دلیل خداوند متعال در قرآن کریم و در چهار آیه “گوشت مرده، خون، گوشت خوک و آنچه را برای غیر خدا (با نام غیر خدا) ذبح شده باشد” حرام فرموده است و در انتهای این آیات آورده است :”فمن اضطر غیر باغ و لا عاد فلا إثم علیه إن الله غفور رحیم” (بقره/ 173){ اما اگر مجبور شد (می تواند از این محرمات استفاده کند و) گناهی بر او نیست مشروط بر آنکه از حد مجاز (دفع گرسنگی منجر به مرگ) تجاوز نکرده و این کار را تکرار نکند، به یقین خداوند بخشنده و مهربان است.}

فقهای مسلمان از همین آیه قاعده “الضرورات تبیح المحظورات” (ضرورت حرام را مباح می کند) را استخراج کرده اند. برادران ما در فلسطین در آن چنان تنگنایی قرار دارند که هیچ شکی در آن نیست. آنان برای دفاع از خود مجبور به انجام عملیات شهادت طلبانه هستند تا آنکه دشمنان خود و غاصبان سرزمینشان را مجبور به عقب نشینی کنند و در دل آنان ترس و وحشت ایجاد کنند تا آنکه در سرزمین اشغالی آرام نگیرند و قادر به بهره برداری از این سرزمین نگردند و به فکر کوچ و فرار از آن افتند و به همان جایی که از آن آمده اند، بازگردند. اگر برادران فلسطینی به چنین کاری دست نزنند مجبورند در برابر آنچه دولت صهیونیستی بر آنان دیکته کرده و آنان را مورد تحقیر و اهانت قرار می دهد، تسلیم شوند.

(اگر کسی بر این اقدام آنان اعتراض دارد) بیاید و یک دهم تانک ها و زرهپوش ها و موشک ها و هواپیماها و کشتی ها و جنگ افزارهایی را که در اختیار “اسرائیل” است در اختیار فلسطینیان قرار دهد تا آنان به وسیله این امکانات با اشغالگران مقابله کنند، در آن صورت است که آنان عملیات شهادت طلبانه را وا خواهند گذاشت، در غیر این صورت آنان سلاحی جز این “بمب های انسانی” برای مقابله با دشمن خود و تنگ کردن عرصه بر متجاوزان در اختیار ندارند. جوانان پسر و دختر فلسطین بمب بر خود می بندد و آن را در میان دشمن خود منفجر می کند و این سلاحی است که دشمن توان استفاده از آن را ندارد، هر چند که آمریکا میلیاردها دلار پول و پیشرفته ترین سلاح هایش را در اختیار این دشمن متجاوز صهیونیستی قرار دهد. سلاح عملیات شهادت طلبانه سلاحی منحصر به فرد است که خداوند آن را در اختیار اهل ایمان قرار داده است. این نیز یکی از مظاهر عدالت الهی در زمین است که تنها آگاهان بر آن واقفند. این سلاح، سلاح مظلومان و ستمدیدگان ناتوانی و شکست خورده در مقابل قدرت های مستکبر است “و ما یعلم جنود ربک الا هو” ( مدثر/ 31){و جز خداوند کسی از سپاهیان او آگاه نیست.}

لینک کوتاه:

کپی شد