شنبه 10/می/2025

حتی اگر شالیت بمیرد

دوشنبه 7-دسامبر-2009

 

من خواستار مرگ نظامی اسیر صهیونیست ها نیستم بلکه خواستار انجام طرح مبادله اسرا هستم و می خواهم که حماس در مورد آزاد سازی کسانی که دستشان با خون اسراییلی ها پاکیزه شده است، موفق بشود. من در این جا بدترین احتمالات را در نظر می گیرم و فرض می کنم که سازمان های اطلاعاتی ” اسراییل” موفق بشوند، مکان اختفای “گلعاد شالیت” را شناسایی کنند و ارتش صهیونیست ها نیز آن گونه که سیاستمداران “اسراییل” آرزو می کنند، بتواند وی را سالم و زنده و یا مرده بازگرداند. اگر چنین احتمالات ناگواری در مورد قضیه شالیت به وقوع بپیوندد و تحقق یابد، پذیرش و تحمل این امر هزار بار از اجرای طرح مبادله اسرایی آسان تر خواهد بود که در آن آزادی اسرای عرب و اسرای فلسطینی سرزمین های اشغالی سال 1948 و اسرای شهر قدس در نظر گرفته نشود. دلیل این امر نیز بسیار ساده و کاملا واضح است زیرا چنین امری پیامدهای سیاسی منفی را به دنبال دارد و به اصول ثابت منازعه با “اسراییل” آسیب می رساند از جمله این که عربی و اسلامی بودن سرزمین فلسطین زیر سوال می رود و نادیده گرفته می شود و نایده گرفتن چنین موردی به معنی کناره گیری از عمق راهبردی معرکه است و گویی این منازعه را منحصر به فلسطینیان و اسراییلی ها می کند و این امر در حد خود فاجعه سیاسی است.

اما در مورد اسرای قدس و سرزمین های اشغالی سال 48 باید بگویم که نادیده گرفتن آنان در طرح مبادله اسرا به منزله به رسمیت شناختن یهودیت دولت عبری و تسلیم شدن عملی در برابر ایده های یهودیان است و سابقه و رسم بدی در مورد چشم پوشی از بخش های فلسطین و نادیده گرفتن حق بازگشت و چشم پوشی از قدس را بر جای می گذارد؛ قدسی که یهودیان ندا می دهند که این شهر پایتخت ابدی آنان است.

عده ای می گویند: ما باید آن چه را که در حد توان ماست از یهودیان بازپس بگیریم و گرفتن بخشی از حقوقمان بهتر نگرفتن هیچ چیز است و ما باید صدها اسیر فلسطینی که ده ها سال از عمر خود را در اسارت گذرانده اند، آزاد کنیم و در صورتی که همه چیز به دست نمی آید، نباید همه چیز نیز ترک شود و سختگیری به زیان سختگیرنده است و سیاست در حد ممکنات است و مذاکره چیزی جز دادن و گرفتن نیست.

من به صاحبان چنین ایده هایی می گویم: هر چه را که دوست دارید بگویید؛ نایدده گرفتن جنبه عربی و اسلامی قضیه و چشم پوشی از اسرای سرزمین های اشغالی سال 48 و نادیده گرفتن قدس و اسرای آن چیزی جز برآورده ساختن خواسته های یهودیان نیست، حتی اگر هزاران اسیر نیز در این راستا آزاد شوند و یا بخشی از خاکمان آزاد شود و تشکیلاتی نیز بر آن برپا گردد. چنین امری قطعا با معیارهای جنبش حماس منطبق نیست و اگر این جنبش تسلیم معیارها و خواسته های “اسراییل” شود و طرح مبادله ای را به امضا برساند که در آن آزادی اسرای عرب و اسرای قدس و اسرای سرزمین های اشغالی سال 48 در نظر گرفته نشود این امر به معنی آن است که حماس تسلیم سیاست های “اسراییل” شده است و در آینده نیز تسلیم خواسته های آنان خواهد شد و این امر موجب سرازیر شدن لعن و نفرین ملت های عرب به سوی این جنبش خواهد شد ولی اگر حماس این طرح را بر اساس معیارهای راهبردی درست به اجرا درآورد، مانند ستاره ای در آسمان منطقه خواهد درخشید و در شرق موجب دو شادمانی و سرور می شود؛ اول شادمانی شکست اراده و خواست صهیونیست ها و دوم شادمانی آزادی اسرا.

چقدر چنین لحظه ای باشکوه است که در آن مردانی آزاد می شوند که آزادیشان غصب شده بود! و چقدر مشت های گره شده آنان عزیز و گرامی است که این مشت های کوبنده نوید بخش پیروزی است.!  

لینک کوتاه:

کپی شد