بیروت در چند روز گذشته شاهد استقبال گسترده از آخرین گروه اسرای آزاد شده لبنانی بود و روزهایی آکنده از جشن و شادی را گذراند.
تبادل اسرا میان حزب الله و رژیم صهیونیستی در واقع یک پیروزی راهبردی برای مقاومت عربی، به ویژه مقاومت اسلامی لبنان بود ؛ زیرا در وقتی که گروه های دیپلماتیک عرب و همچنین توافق نامه های صلح به امضا رسیده میان مصر، اردن و تشکیلات خودگردان با تل آویو موفق به تضمین رهایی اسرای فلسطینی و عرب از زندان های رژیم اشغالگر قدس نشد، مقاومت توان خود را در این خصوص به اثبات رساند و نشان داد که تنها با تکیه بر منطق زور می توان دشمن را وادار به پذیرش خواسته ها کرد.
تبادل اسرا میان حزب الله و رژیم صهیونیستی بار دیگر نشان داد که با وجود ویرانی هایی که ماشین جنگی این رژیم در جنگ تابستان 2006 در لبنان به راه اندخت ؛ ولی تنها پیروز این جنگ مقاومت بوده است.
رژیم اشغالگر قدس نه تنها در نابودی مقاومت اسلامی لبنان که هر روز قدرت و اراده اش محکم و محکم تر می شود، موفقیتی کسب نکرد ؛ بلکه در تحقق اهداف از پیش تعیین شده برای آغاز جنگ لبنان یعنی بازگرداندن دو اسیر صهیونیستی نیز شکست خورد و در نهایت مجبور شد که شروط مقاومت را بپذیرد و علاوه بر آزاد کردن تمامی اسرای لبنانی در بند زندان های صهیونیستی، پیکرهای پاک و مطهر شهدای لبنانی، عرب و فلسطینی را که به منظور مبارزه با دشمن اشغالگر از طریق خاک لبنان وارد اراضی اشغالی شده بودند، تحویل دهد.
امروز ـ علی رغم تمامی پیچیدگی های موجود در اوضاع بین المللی و منطقه ای و نیز ضعف و چنددستگی دولت های عربی ـ روز پیروزی اراده ملت های مبارز است و گزینه مقاومت نیز به تنها راه دست یابی به عزت، پیروزی و شوکت مبدل شده است.
رژیم اشغالگر قدس نیز امروز با وجود حمایت های بی دریغ امپراتوری آمریکا به سمت سراشیبی زوال حرکت می کند و آمریکا نیز به خاطر مقاومت و ایستادگی مبارزان عراقی هر لحظه طعم تلخ شکست را در کرانه دجله و فرات می چشد.
ما در حال حاضر یک مرحله جدید از تاریخ منطقه را پشت سر می گذرانیم، مرحله ای که با خون شهدایی آغاز شده است که عزت و عظمت را برای امت اسلام به ارمغان آورده اند و همین امر مسئولیت جنبش های مقاومت در فلسطین، لبنان و عراق را سنگین می کند.
انتظار امروز ملت ها از جنبش های مبارز این است که مسئولیتی را به انجام برسانند که دولت ها و ارتش های عربی از انجام آن ناتوان بودند. مقاومت در واقع تعبیر اراده عمیق ملت های منطقه برای دست یابی به آزادی و دفاع از خویشتن در برابر خودکامگی آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
با توجه به آنچه گذشت، توقعی که امروز از جنبش حماس به عنوان پیشگام مقابله با دشمن صهیونیستی در فلسطین وجود دارد، آن است که مسئولیت های بیشتری را بر دوش گیرد به ویژه در شرایط کنونی که بعد از آزادی کامل اسرای لبنانی، جبهه درگیری میان اشغالگران قدس و حزب الله آرام شده و رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرده است که از مزارع شبعا عقب می نشیند و حاکمیت آن را به سازمان ملل می سپارد تا بدین وسیله هر گونه بهانه را برای مقابله احتمالی از حزب الله بستاند.
پس با شرایطی که برای حزب الله پیش آمده است، دیگر حماس در میدان مبارزه با اشغالگران تنها خواهد بود. درست است که اشغالگران حزب الله، ایران و سوریه را در زیر ذره بین خود دارند ؛ ولی در وضعیت کنونی که برای گرفتن هر گونه بهانه از حزب الله می کوشند و مذاکرات تاکتیکی را با سوریه آغاز کرده اند، جنبش حماس باید در خصوص گزینه ها و نیز شیوه های مقابله با اشغالگران قدس با درایت و تفکر کامل عمل نماید.
گروه های مبارز فلسطینی در پرتو وضعیت پیچیده موجود در فلسطین، آتش بس ناموفق در نوار غزه و حملات وحشیانه اشغالگران به کرانه باختری باید ساماندهی اوضاع داخلی را در صدر برنامه های خود جای دهند و خود را برای مرحله بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا آماده کنند ؛ زیرا در حال حاضر منطقه یک مرحله انتقالی را تجربه می کند و منتظر نتیجه انتخابات آمریکا است.
به هر رو، از جمله اولویت هایی که باید گروه های فلسطینی مد نظر قرار دهند و در راستای تحقق آن بکوشند، می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 ـ تحقق پیشرفت ملموس در جهت برقراری آشتی ملی و استفاده از تمامی امکانات موجود برای دست یابی به این هدف ؛ البته در این زمینه نباید تسلیم خواست آمریکا و مقامات رام الله شد.
گفتنی است که برای دست یابی به آشتی ملی باید از ملت فلسطین، نهادهای مدنی و نیز کشورهای عربی خواست تا وضعیت را به سمت آشتی ملی سوق دهند و در این میان اگر کشوری همچون مصر توان اعتراض و بی توجهی نسبت به خواست آمریکا را ندارد، باید از قطر ـ که تجربه حل مسئله لبنان را نیز در کارنامه خود دارد ـ یا اتحادیه عرب و دبیر کل این اتحادیه خواست تا ضمن تشویق کشورهای عربی که تمایل به رفع بحران داخلی موجود در فلسطین دارند، به فعال سازی پرونده آشتی ملی مبادرت ورزد.
2 ـ تکمیل روند اجرای توافق نامه آتش بس از طریق خاتمه دادن به روند محاصره و بازگشایی کامل گذرگاه های مرزی، به ویژه گذرگاه رفح ؛ البته این اقدامات باید پیش از هر گونه مذاکره در خصوص تبادل گلعاد شلیت با اسرای فلسطینی صورت گیرد، زیرا این دغدغه و نگرانی وجود دارد که اشغالگران قدس بعد از مبادله اسرا، دیگر از انجام مفاد توافق نامه آتش بس سر باز زند.
کوتاه سخن اینکه مسئله مذاکره در خصوص مبادله اسرا باید به عنوان برگه فشاری برای شکستن سد محاصره و آزادی اسرای فلسطینی باشد.
3 ـ وادار ساختن دشمن به پذیرش شروط گروه های فلسطینی برای مبادله اسرا ؛ زیرا دشمنی که آن بهای سنگین را در مقابل پیکر دو سربازش داده است، باید بهای سنگین تری را در مقابل سرباز زنده اش بپردازد.
گروه های فلسطینی برای مدیریت بهتر مذاکرات نباید عجله به خرج دهند ؛ چرا که اولمرت در حال حاضر شدیدا نیازمند آن است که تا پیش از وداعش با کرسی ریاست کادیما و نخست وزیری رژیم صهیونیستی مسئله تبادل اسرا را به نتیجه برساند. ضمنا اگر هم اولمرت از پرداخت بهای آزادی گلعاد شلیت سر باز زد، هیچ مشکلی نیست، زیرا در آن صورت، مردم از گروه های فلسطینی می خواهند تا تعداد هر چه بیشتری از سربازان صهیونیست را به اسارت بگیرند تا اشغالگران به اهمیت و ضرورت انجام طرح تبادل اسرا و نیز پرداخت بهای آزادی نظامیان شان را بپردازند.
بی تردید، عقب نشینی از شروط و خواسته ها در مسئله تبادل اسرا هرگز جایز نیست و فلسطین نیاز شدید به جوانانی دارد که بهترین سال های عمرشان را در پشت میله های زندان سر می کنند.
4 ـ مقاومت باید خود را برای بدترین سناریوهای اشغالگران علیه کرانه باختری و نوار غزه آماده کنند، به ویژه اگر طرح آتش بس به شکست بیانجامد و تبادل اسرا نیز انجام نگیرد ؛ زیرا در این صورت احزاب صهیونیستی برای پیروزی در رقابت های انتخاباتی و جلب نظر رای دهندگان، به کشتار فلسطینیان مبادرت می ورزند.