چهارشنبه 13/نوامبر/2024

حماس و مسئله به رسمیت شناختن اسرائیل

دوشنبه 1-ژانویه-2007

یروزی حماس باعث خلق واقعیت های جدیدی در خاورمیانه شده است و در حال حاضر باید منتظر ماند تا پرده از عمق این واقعیت جدید و میزان پیچیدگی آن بر گرفته شود … شاید در نتیجه تمامی این تغییرات، کشتی حیات صهیونیست ها از آب هایی آرام وارد منطقه ای می شود که در آن دیگر خبری از آرامش نیست و در هر لحظه آن باید شاهد بادها و موج هایی توفنده باشد.

 

“آمی یالون” رئیس اسبق شاباک در تحلیل خود از جنبش حماس می گوید: “حماس حتی حاضر به یک سانتیمتر عقب نشینی از مواضع خود نیست و به هیچ وجه در برابر امتیازاتی که صهیونیست ها می دهند، امتیازی نخواهد داد.”

دکتر “ماتی شتینبرگ” در چارچوب سلسله گفتگوهای خود با روزنامه عبری زبان یدیعوت آهارانوت که با موضوع “مرحله پس از حماس” و با مشارکت شماری از خاورشناسان صهیونیست انجام شد، بر این گفته “آمی یالون” تاکید کرد و خاطرنشان ساخت که حماس در حال حاضر توانسته است زمام حکومت بر فلسطینی ها را بر دست گیرد و با احساس مسئولیتی که در قبال جامعه فلسطین دارد و همچنین اقداماتی که کاملا به طبع و مذاق عموم فلسطینی ها خوش می آید، توانسته است که روح جدیدی را به ارزش های دینی ببخشد. حماس جنبشی است که هر روز شکل جدیدی به دیدگاه های خود می بخشد، ولی به هر حال در دایره مصادیق اعتدال اسرائیلی نمی گنجد.

در جریان همین سلسله گفتگوها بود که “دانی روتشیلد” از چهره برجسته نظامی رژیم صهیونیستی در تبیین مرحله پس از پیروزی حماس گفت: “در واقع یک مرحله تاریخی آغاز شده است که امکان دارد در سال های بعد به یک تغییر در تمامی اسرائیل بیانجامد.”

تحلیلگران سیاسی بر این باورند که حماس با همکاری ابومازن قصد تشکیل یک دولت “دو سویه” را دارد، دولتی که با تشکیل آن می تواند حلقه محاصره پیش روی خود را بشکند.

پژوهش های دستگاه های نظامی و دفاعی صهیونیستی از وجود یک “گفتمان راهبردی” جدید حکایت دارد، گفتمانی که رهبران حماس در گفتگوهای خود با رسانه های گروهی جهان و کشورهای عربی با استفاده از آن در صدد کسب فرصت بیشتر و جلب موافقت جامعه بین الملل  برای تثبیت معادله فلسطین هستند، معادله جدیدی که با یک شکل جدید سیاسی در حال ترسیم است.

“یعقوب عمیدور” یکی دیگر از مقامات برجسته نظامی ارتش در توضیحات خود درباره مرحله پس از پیروزی حماس، هشدار می دهد که نباید گول “دام فریبنده ای” که حماس آن را گسترانیده است، خورد؛ دام فریبنده ای که حماس با گفتمان جدید سیاسی خود آن را تنظیم کرده است چرا که دست کم گرفتن این مسئله و بی اهمیت انگاشتن آن باعث تثبیت پایه های قدرت حماس می شود و بدین ترتیب دولت عبری در انتفاضه بعدی با وضعیت وخیم تری رو به رو خواهد بود.

یکی دیگر از افرادی که در سلسله مباحثات مربوط به مرحله پس از پیروزی حماس شرکت کرده بود، باید به دکتر “مائیر لیتباک” اشاره کرد. وی در اظهارات خود از ناتوانی رژیم صهیونیستی در ایجاد جدایی میان ملت فلسطین و جنبش حماس سخن گفته و تاکید کرده بود: “دیگر به توانایی خود در ترسیم سیاست جهان عرب اعتمادی ندارم… ما پیش از این تلاش های بسیاری برای انجام این کار صرف کردیم، ولی نتیجه شکست بود… باید به سمت آرامش پیش رفت.”

در واقع گفته های دکتر “مئیر” از نگرش اندیشه سیاسی رژیم صهیونیستی از قاعده جدید بازی است، قاعده ای که حماس در صدد پیاده کردن آن در جریان چالش است.

این بخشی از دیدگاه صهیونیست ها در مورد مرحله پس از پیروزی حماس است. نمونه این موضع گیری ها بسیار است و رسانه های گروهی صهیونیستی نیز در برنامه های مختلف خود بسیار به مسئله آینده سیاسی و مواضع آتی جنبش می پردازند که خلاصه تمامی این برنامه ها در این عبارت خلاصه می شود: “ایدئولوژی و مواضع جنبش حماس تغییر ناپذیر است.”

 پس از پیروزی حماس در عرصه اطلاع رسانی چه اتفاقی رخ خواهد داد؟

بسیاری از رسانه های عربی به بهانه فشارهای بین المللی، از حماس می خواهند تا به خواسته های کمیته چهارجانبه تن در دهد. برخی رسانه ها نیز با دیده تردید به مواضع حماس می نگرند و گهگاه تفسیرات مغرضانه ای را از اظهارات مسئولان حماس می کنند و در نهایت هدف شان آن است که ثابت کنند: “حماس همان نسخه جدید فتح است ولی با رنگ و لعاب اسلامی” و یا به عبارت دیگر: “این امکان وجود دارد که رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسد.”

 بگذارید مستقیما این پرسش را مطرح کنیم. آیا این امکان وجود دارد که حماس “اسرائیل” را به رسمیت بشناسد؟

 تحلیلگران سیاسی که از همان آغاز شکل گیری جنبش حماس، ادبیات سیاسی این جنبش را تحت نظر داشته اند، می دانند که محورهای اصلی دیدگاه سیاسی جنبش حماس را می توان به صورت ذیل خلاصه کرد:

 ـ چالش موجود بر اساس یک اصل مقدس است؛ یعنی اینکه یک سری اصول کلی وجود دارد که بنیاد آن مقدسات دینی است که بر اساس قاعده حق و باطل و حلال و حرام با آنها برخورد می شود. علاوه بر موارد مذکور، عناصر تاریخی و فرهنگی که مولفه های اصلی تشکیل هویت تمدن اسلامی هستند، خود یکی از عناصر اصلی و جدایی ناپذیر چالش میان دو طرف هستند.

 ـ یک رابطه منطقی میان اشغالگر و مبارزه وجود دارد که تکیه اصلی آن بر سنت ربانی دفاع و قانون چالش شکل گرفته است.

 ـ با نظر به ماهیت اصلی چالش و ریشه های تمدنی آن، سازش امری غیر ممکن است.

 در چارچوب فعالیت های سیاسی جاری، جنبش حماس به گونه ای در فضای سیاسی کنونی بر اساس تاکتیک هایی عمل می کند که با دیدگاه سیاسی اش همگون باشد، البته با کمی انعطاف پذیری که بر اصول زیر استوار باشد:

 ـ پذیرش برخی موارد جزئی، البته به شرطی که مسائل کلی به زیر سوال نرود یا آنکه در تناقض با آن نباشد (به عنوان نمونه برقراری آتش بس با شرائطی مخصوص و در چارچوبی مشروع)

 ـ فعالیت بر اساس اصل توجه به اولویت ها و در چارچوب عنایت به موازنات اصولی که به نگرش استراتژیک جنبش ضربه ای نزند.

 مبارزه یک ابزاری قوی و وسیله ای برای دست یابی به اهداف سیاسی است که البته در این میان با پذیرش یک سری مسائل جزئی نیز همراه خواهد بود تا آنکه جنبش را به سمت آن هدف کلی رهنمون سازد. ضمنا در این میان یک سری فاکتورهای دیگر نیز در فعالیت جهادی در نظر گرفته خواهد شد.

آیا بر اساس قرائتی که در حال حاضر از مواضع ثابت سیاسی جنبش حماس صورت گرفت، آیا باز هم می توان گفت که امکان دارد حماس “اسرائیل” را به رسمیت بشناسد.

پاسخ بسیار ساده است و تمامی شواهد و قرائن دلالت بر ناممکن بودن این مسئله دارد چرا که حماس در صورت به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی دیگر حماس نخواهد بود. کدام انسان خردمند است که حتی یک ذره احتمال بدهد که حماس دست به چنین اقدامی بزند چرا که این کار به معنای مرگ سیاسی این جنبش است.

واقعیت این است که در حال حاضر رسانه های عربی به جای بحث در رابطه با به رسمیت شناختن اسرائیل، باید این سوال را مطرح کنند که ابزارهای مورد نیاز حماس برای رسیدن به اهدافش چیست؟ نقش کشورهای عربی برای دفاع از نظریه مشعل، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس برای استفاده از پیروزی به دست آمده جهت خلق قواعد جدید برای بازی چه خواهد بود، قواعدی که در نهایت باعث آن می شود که یک محیط استراتژیک منطقه ای درست شود که در آن عرب ها از نقش مهم تری برخوردار هستند.

لینک کوتاه:

کپی شد