زندان صحرایی نقب
خداوند متعال به من توفیق داد که در دوره اسارتم با شماری از برادران بزرگوار و اسیر از اراضی اشغالی 1948 فلسطین دیدار کنم و مدت یک ماهی را که در زندان صهیونیستی “جلبوع” و بند 1 آن بودم، در کنار آنان باشم. فرصت ملاقات با این برادران به سبب اشتباهی بود مدیریت زندان های صهیونیستی مرتکب شد. آنان قصد داشتند که مرا از اسیران اهل کرانه باختری جدا کنند به همین سبب آنان مرا در بند 1 زندان صهیونیستی جلبوع حبس کردند، اما نمی دانستند که دیدارم با اسیران اراضی اشغالی 1948 فلسطین فرصت بسیار خوبی بود که من آرزوی تحقق آن را داشت. جدا می گویم که من به دنبال آن بودم که از نزدیک با این اسیران آشنا شوم، البته نه به خاطر تغییر در شرایط زندان، زیرا، اسارت در هر کجا که باشد تفاوتی ندارد، بلکه بدان سببب که علاقه مند بودم روحیه آنان را مشاهده کنم و از نزدیک با توانایی های آنان برای جانفشانی آشنا شوم، زیرا وضعیت آنان تفاوت هایی با اسیران کرانه باختری و نوار غزه در بسیاری از قضایا دارد.
همان یک ماه کافی بود تا این برداشت در من ایجاد شود که این برادران به حق نماینده اراده سازش ناپذیر فلسطینی هستند. من مردانگی، اخلاص، آمادگی برای ایثار و جانفشانی و روحیه عالی و ایمان راسخ آنان را به حق و عادلانه بودن قضیه و آرمان فلسطین با چشم خود دیدم. ایمان آنان به گونه ای است که هیچ حادثه ای توان سست کردن آن را ندارد. من به چشم خود دیدم که زندان ها و اسارتگاه ها و سلول ها هیچ تاثیری بر اراده و ایمان آنان به درستی جهاد و مقاومتشان در برابر اشغالگران نگذاشته است.
آنان به حق مردان بزرگی هستند. هیچ یک از حیله های زندانبانان در آنان کارگر نیفتاده و حاضر به سازش بر سر اعتقادات و اصول خود نیستند و در این راه حاضر شده اند که هر بهایی را حتی به قیمت از دست دادن آزادیشان بوده باشد، بپردازند.
بیش از 130 تن از این برادران در بند 1 زندان جلبوع به سر می بردند. علاوه بر آن نزدیک به 80 نفر آنان هم در زندان الرمله اسیرند. آنان در این دو زندان از دیگر زندان ها جدا نگهداری می شوند، زیرا اشغالگران بر این باورند که آنان شهروند “اسرائیلی” هستند، اما این دلاورمردان همچنان بر این نظر خود که فلسطینی بوده و صاحب حقی هستند که اشغالگران از آنان سلب کرده اند، پایبند مانده اند.
بیش از دویست تن از هموطنان و برادران ما از اراضی اشغالی 1948 فلسطین مانند سایر اسیران هر گونه اهانت و سرکوب و تحقیری را از زندانبانان صهیونیست تحمل می کنند. این سرکوب گری ها و اهانت ها و تحقیرها اکنون به ویژگی اصلی شناسایی اشغالگران تبدیل شده و همه با روش هایی که آنان در شکنجه اسیران و زندانیان بکار می گیرند، آشنا هستند. بیش از دویست اسیر فلسطینی ساکن اراضی اشغالی 1948 فلسطین در پشت میله های آهنین زندان های صهیونیستی صبر و شکیبایی پیشه ساخته اند و از تقدیر خود خشنودند و یقین دارند که این اسارت بخشی از بهایی است که هر آزاده ای که خواهان دستیابی به آزادی خویش است، باید آن را بپردازد و هر آزاده ای که ذلت و حقارت را نمی پذیرد و حاضر نیست به آن تن دهد باید این گونه باشد. آری، آنان شکیبا و شجاع اند و هیچ یک از سرکوب ها و شکنجه ها و اهانت های اشغالگران خللی در اراده آنان ایجاد نکرده است.
با این همه توصیفی که از آنان کردم، اما باز احساس می کردم که آنان خواستار کسانی هستند که از آنان حمایت کنند. این خواسته طبیعی هر انسان و هر اسیری است. هر چند آنان تلاش می کردند که آن را بیان نکنند اما این حق هر کسی است. آنان احساس می کنند که اشغالگران موفق شده اند قضیه و سرنوشت آنان را از دیگر برادران اسیرشان جدا کنند. این کار فقط به جدایی مکانی آنان از دیگران اسیران فلسطینی منحصر نشد، بلکه تا بدانجا پیش رفته که قضیه آنان را جدا و حتی حذف کرده است و در هیچ یک از گفت و گوها یا مذاکراتی که در آن به قضیه اسیران پرداخته می شود، موضوع اسیران اراضی اشغالی 1948 فلسطین مطرح نمی گردد. اگر همه اسیران به اینکه خداوند یگانه ای که تنها حلال حقیقی مشکلات است، ایمان دارند، اما برادران اسیر ما از اراضی اشغالی 1948 هیچ اشتراک دیگری با ما در هنگام اعلام معیارهای آزادی اسیران احساس نمی کنند.
همه اسیران عضو جنبش اسیران امیدوارند که روزی شرایطی جهت آزادی شان فراهم گردد، اما این برادران احساس می کنند که خارج از این معادله هستند. از یکی از آنان شنیدم که می گفت: من امیدی به آزادی ندارم، مگر آنکه مدت محکومیتم تمام شود یا اراده خداوند بر چیز دیگری قرار گیرد و همه این اخباری که از مذاکره و آزادی می شنویم، ما را شامل نمی شود و ما هیچ گونه تلاشی را شاهد نیستیم که در راستای آزادی ما باشد.
از همین رو، وظیفه همه فلسطینیان در هر موقعیت و مقام و گروهی که باشند، نسبت به قضیه برادران اسیر اراضی اشغالی 1948 از جمله کسانی از آنان که بیش از 20 سال را در زندان گذرانده یا برخی از آنان که به حبس ابد یا حبس های طولانی محکوم شده اند، این است که از آزادی آنان حمایت کرده و در راستای آن کوشا باشند. آری، این امر وظیفه همه جریان های سیاسی اراضی اشغالی 1948 و همه گروه های مبارز است و هیچ کس نباید میان ما و آنان تفاوتی قائل شده و بپذیرد که نام آنان در قضیه آزادی از دیگر اسیران جدا شود. وظیفه و مسئولیت ما این است که این مسأله را در سرلوحه برنامه های خود قرار داده و محاصره ای را که بر این قهرمانان و دلاوران اعمال شده است، بشکنیم و به ستمی که با جدا ساختن قضیه آنان از قضیه دیگر فلسطینیان بر آنان روا داشته شده است، پایان دهیم. ما باید به قضیه اسیران بیت المقدس و اسیران عرب و دلاورانی که مبارزه مسلحانه آنان موجب شده تا اشغالگران به ستم آنان را تحت عنوان “کسانی که دستشان به خود اسرائیلی ها آلوده است” از بقیه اسیران جدا سازند، توجه بیشتری مبذول داریم.
در پایان به همه اسیران قهرمانی که خداوند متعال به من توفیق داد تا در جمع آنان قرار گیرم، درود می فرستم، و درود ویژه ام را نثار برادران و اسیران قهرمان فلسطین از ساکنان اراضی اشغالی 1948 فلسطین و بیت المقدس و جولان اشغالی و همه اسیران دلاور عرب و همه خواهران اسیر، می کنم.
” و الله غالب علی أمره و لکن أکثر الناس لا یعلمون”
{ و خداوند بر هر کاری چیره و تواناست، اما بیشتر مردم نمی دانند}