لابی صهیونیستی در رسانه های ترکیه، بلافاصله بعد از آنکه نخست وزیر و شماری از مسئولان این کشور مواضعی را در حمایت از ملت فلسطین اتخاذ و تجاوزات رژیم اشغالگر قدس به نوار غزه را محکوم کردند، سریعا وارد عمل شدند و زبان به انتقاد از مقامات ترک گشودند.
انتقادات لابی صهیونیستی در رسانه های ترکیه حول این محور می چرخید که مواضع اردوغان در حمایت از ملت فلسطین و دفاع از جنبش حماس، باعث می شود تا ترکیه نقش خود را به عنوان یک میانجیگر بی طرف از دست بدهد یعنی همان نقشی را که میان سوریه و تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی و نیز مناقشه اعراب با این رژیم ایفا می کند.
از دیگر انتقاداتی که لابی صهیونیستی در رسانه های ترک به اقدام اردوغان داشتند، این بود که مواضع حامیانه وی از ملت فلسطین و حماس باعث تشدید گرایش های آنتی سمتیستی و یهودی ستیزی در میان مردم ترکیه می شود و بر منافع ترکیه تاثیر منفی می گذارد.
برخی ها مدعی هستند که اردوغان و حزب عدالت و توسعه در تعامل با مسئله فلسطین مرتکب سلسله اشتباهاتی شده است که اولین آنها دیدار با خالد مشعل ـ بعد از پیروزی حماس در انتخابات پارلمانی ـ بود و اشتباه دیگر مربوط به گرایش آنها به سمت جبهه سوری ـ ایرانی دفاع از حماس می باشد ؛ ولی چیزی که از نگاه مخالفان و منتقدان اردوغان پنهان مانده، آن است که غرب به عنوان مدعی دموکراسی و حقوق بشر با رد نتایج انتخابات نمایندگی فلسطین اولین گروهی بود که جانب بی طرفی را رها کرد.
به هر حال پذیرش نتایج انتخابات پارلمانی فلسطین، قبول حماس به عنوان نماینده مشروع ملت، به حضور پذیرفتن نمایندگان این جنبش و در پیشاپیش آنها خالد مشعل اقداماتی کاملا طبیعی بود که ترکیه بدان مبادرت ورزید.
از آنجایی که حماس به عنوان نماینده مشروع فلسطینیان به شمار می رفت، آنکارا در جنگ غزه نیز ارتباط خود با این جنبش را حفظ کرد. وجود کانال های ارتباطی میان ترکیه با تمامی طرف های منطقه ای و نیز در پرتو ناتوانی تمامی طرف های موجود (به غیر از ترکیه) در ایفای نقشی بی طرفانه و به دور از جانبداری باعث شد تا مسئولان این کشور موفق به جلب اعتماد حماس شوند و در عین حال با تل آویو و قاهره نیز در ارتباط باشند. بد نیست بدانید که نظام حاکم بر مصر نیز از ایفای نقشی مشابه دولت ترکیه ناتوان است، زیرا حماس را به جای نماینده مشروع ملت فلسطین به عنوان دشمنی برای خود تلقی می کند.
اگر آنکارا به زبان خواسته های حماس سخن می گوید و از خواسته های این جنبش دفاع می کند، به این معنا نیست که ایدئولوژی و نیز موضع حماس در خصوص مناقشه اعراب و اسرائیل را می پذیرد ؛ ولی مسئولان ترک به خوبی می دانند که نادیده گرفتن حماس ـ به عنوان نماینده مشروع ملت فلسطین ـ غیر ممکن است.
با توجه به آنچه گذشت، سوال اینجاست که دولت ترکیه در مواضع خود در قبال مسئله فلسطین چه اشتباهی مرتکب چه اشتباهی شده و کجا جانب بی طرفی را رها کرده است؟
ساعاتی پیش از آغاز حملات دشمن صهیونیستی به نوار غزه، ترکیه اولین طرفی بود که هدایت مذاکرات غیر مستقیم میان سوریه و رژیم صهیونیستی را بر عهده داشت و در آستانه تهیه مقدمات از سرگیری پنجمین دور این مذاکرات بود و در همین زمان، نخست وزیر این رژیم نیز وارد ترکیه شد و برای ترک ها از صلح طلبی صحبت کرد ؛ اما طولی نکشید که با حمله ارتش عبری به نوار غزه دروغ وی برای اردوغان آشکار شد. سوال اینجاست این صلحی که اولمرت از آن برای مقامات ترکیه سخن گفت، چه بود؟ آیا کسی انتظار دارد که ترکیه بعد از آن نسل کشی که اسرائیل در نوار غزه به راه انداخت و بیش از 400 کودک و 200 زن را به شهادت رساند، باز هم به تل آویو اعتماد داشته باشد؟
با وجود تمامی آنچه گذشت، هنوز انتقادات اردوغان از اسرائیل به مرحله فراخواندن سفیر ترکیه در اسرائیل نرسیده است و حال آنکه دولت های سکولار پیشین در دهه های پنجاه و هشتاد به منظور اعتراض به جنایت های رژیم صهیونیستی سطح مناسبات دیپلماتیک خود را به حد کاردار کاهش دادند.
اردوغان به خاطر عزت کشورش و برای اثبات اینکه ترکیه کشور مستقلی است که یک جنایتکار جنگی به نام اولمرت حق بازی با آن را ندارد، از کنفرانس داووس خارج شد.
اگر برخی اعضای لابی اسرائیلی در میان نویسندگان ترک به دنبال آن هستند که ترکیه در مقابل ددمنشی های رژیم اشغالگر قدس در غزه و نیز استفاده از فسفور سفید برای سوزاندن شهروندان فلسطینی ساکت بماند ـ آن هم تنها برای انیکه ترکیه توان ایفای نقش یک میانجیگر میان اعراب و تل آویو را داشته باشد ـ این مسئله دیگری است. افراد مذکور (نویسندگان مخالف اردوغان) را برای روشن شدن مسئله به اظهارات رئیس جمهور جدید آمریکا ارجاع می دهیم، آنجا که می گوید: “آمریکا قدرت و امنیت خود را نباید از طریق توان نظامی اش، بلکه از راهگذار دادگری و عدالت به دست بیاورد.”
اگر نویسندگان مذکور حرف رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اینکه ایالات متحده باید قدرت خود را از راهگذار دادگری بگیرد قبول می کنند، پس چرا نمی پذیرند ترکیه به خاطر همین عدالت به حمایت از ملت مظلوم و بی پناه فلسطین که در معرض وحشیانه ترین جنایات قرار دارد، بپردازد؟ آیا آنان دوست دارند که ترکیه همچنان به عنوان یکی از اقمار اسرائیل و آمریکا باشند و به جای استقلال، راه تبعیت را پیش گیرد؟
بی شک، ترکیه با محکوم کردن جنایت های رژیم صهیونیستی و دفاع از غزه و فلسطین نشان اخلاق را برد و همین افتخار برای ترک ها و اردوغان کافی است. واقعا چه فایده ای دارد که ترکیه رضایت تمام جهان را به دست آورد، ولی هویت و اعتبار خود را از دست دهد؟