پنج شنبه 01/می/2025

حکمای صهیونیسم در سودای انتخاب زیپی لیونی به نخست وزیری اسراییل

سه‌شنبه 29-جولای-2008

در نوشتار قبلی درباره وجود یک تشکل یا شورا (شورای حکمای صهیونیسم) که متشکل از خاخام ها و سرمایه داران سخن راندم. اعضای این شورا پشت پرده رژیم صهیونیستی و سازمان های یهودی را مدیریت می کنند و سیاستمدارانی که مشاهده می کنیم در سیاستگذاری های کلانشان برای رژیم صهیونیستی تابع این شورا هستند و هر کس که از تصمیمات این شورا سرپیچی کنند یا این که شورا تشخیص دهد که دوره اش به پایان رسیده است یا به قتل می رسد یا برکنار می شود.

به نظر می رسد که شورای حکمای صهیونیسم به خاطر رسوایی های مالی ایهود اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی تصمیم به برکناری او از منصبش گرفته اند و به نظر می رسد که اولمرت احساس خطر می کند و فرجام کارش را می داند، خطری که آینده سیاسی او را تهدید می کند. با توجه به این مسئله اولمرت از زیپی لیونی وزیر امور خارجه رژیم صهیونیستی به شدت انتقاد و او را به خیانت و چاپلوسی متهم کرده است.

اولمرت برای حفظ بقای خود در صحنه سیاست می جنگد و منتظر وقوع یک معجزه است تا از منصبش به عنوان نخست وزیر و رهبر حزب کادیما محافظت کند.

اما مشخصه و ویژگی لیونی چیست که شورای حکمای صهیونیسم تصمیم به انتخاب وی به عنوان نخست وزیر “اسراییل” گرفته است آن هم در شرایط کنونی که رژیم صهیونیستی با ملت فلسطین به پیکار برخاسته است. آیا این امر نشانگر احیای دوران نخست وزیری “گولدا مائیر” است یا نشانگر عشق و علاقه به تعیین یک زن به عنوان راس قدرت سیاسی؟

زیپی لیونی 50 سال دارد و زمانی سرگرد ارتش اسراییل بود. مهمتر از این که در دهه 80 قرن بیستم در سازمان اطلاعات برون مرزی اسراییل “موساد” کار می کرد که رئیس سابق این سازمان از او به عنوان انسانی دلیر و پشتکار برای تحقق اهدافش یاد کرد.

وی فارغ التحصیل دانشگاه بار ایلان می باشد و این دانشگاه در واقع کانون پرورش رادیکالیسم و ترویج اندیشه های تلمود است که “ایگال عمیر” قاتل “اسحاق رابین” یکی از فارغ التحصیلان این دانشگاه می باشد؛ البته لیونی و عمیر هر دو در رشته حقوق در این دانشگاه درس می خواندند.

لیونی نسبت به حقوق ملت فلسطین رفتار بسیار کینه توزانه و اجحاف آمیزی دارد؛ به گونه ای که حق بازگشت آوارگان فلسطین به سرزمینشان را نادیده می انگارد. حتی وی به بهانه حضور جنبش مقاومت اسلامی حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین با برگزاری آن مخالفت کرد.

این سیاستمدار صهیونیستی همچنین با آشتی ملی و گفت و گوی داخلی فلسطین مخالفت می کند و دور از انتظار نیست که در صورت انتخاب وی به عنوان نخست وزیر اسراییل ادامه مذاکرات با تشکیلات خودگردان فلسطین را به ادامه از هم گسیختگی داخلی مشروط کند.

به نظر می رسد که یکی از انگیزه های شورا حکمای صهیونیسم برای انتخاب لیونی به عنوان نخست وزیر اسراییل بهبود وجه کریه و نامقبول اسراییل است تا از این طریق وانمود کند که یک زن حساس ترین پست سیاسی را برعهده گرفته است. بی تردید رسانه های صهیونیستی و رسانه های وابسته به آن و رسانه های جنجال برانگیز و غلو آمیز لیونی را به عنوان زن نمونه و بی مثال معرفی خواهند کرد و انتخاب لیونی به عنوان نخست وزیر اسراییل به فعالیت های عادی سازی روابط با اعراب تکاپوی دیگری می بخشد و برخی مسئولان عرب به این راحتی نخواهند توانست از دست دادن با لیونی و گرفتن عکس های یادگاری با او خودداری ورزند. باید عنایت داشته باشیم که بکارگیری جنس زن یکی از سیاست های راهبردی موساد به شمار می رود.

اگر حکمای صهیونیسم تصمیم به این امر گرفته باشند، کشورهای عربی و فلسطینیان چه واکنشی نسبت به آن خواهند داشت؟ جواب ما متاسفانه همان جواب همیشگی است و آن این که ما برنامه راهبردی ثابتی نداریم و فاقد عزم و اراده ایم و تسلیم در مقابل باج گیری های سیاسی و مالی نزد ما به امری موجه مبدل شده است، ولی مقاومت از این قاعده مستنثی است. از این رو باید این مسئله را مد نظر قرار دهیم که در سایه همت اعراب بود که “گولدا مائیر” اندکی پس از جنگ رمضان سال 1973 از منصبش استعفا داد و اگر بار دیگر اعراب از خود اراده نشان دهند لیونی نیز به سرنوشت گولدا مائیر دچار می شود و در تاریخ رژیم صهیونیستی شکست این دو زن ثبت و ضبط می گردد، حال آنکه انسان های هزار چهره و دروغگو می گفتند که این دو زن از توانمندی های فوق العاده و استعدادهای افسانه ای برخوردارند، اما این همت و اراده می تواند تاثیر گذار باشد؟

 

لینک کوتاه:

کپی شد