یکشنبه 11/می/2025

خفت و خواری نتیجه دوستی با اسراییل

چهارشنبه 18-فوریه-2009

  “اسراییل” نتوانست در جنگ تابستان 2006 به مقاومت لبنان ضربه بزند بنا بر این به مقاومت فلسطین روی آورد تا شانس خود را در غزه امتحان و شکست قبلی خود را جبران کند ولی باز هم بخت با این رژیم یار نبود و دوباره شکست دیگری را در کارنامه سیاه خود ثبت کرد و خوار و ذلیل شد .

هدف صهیونیست ها از راه اندازی این جنگ ها واضح است و ارتش اشغالگران می خواهد از شر مقاومتی که این رژیم را احاطه کرده است، رهایی یابد؛ مقاومتی که دشمنان آن را مانعی در برابر نابودی قضیه فلسطین می دانند.  ولی وضعیت و نتایج این نبردها مطابق خواسته و آرزوهای آنان نبود آن گونه که آنان انتظار داشتند نتوانستند به پیروزی آشکار و روشنی دست یابند و به اهداف خود برسند. ارتش “اسراییل” که در پایان جنگ غزه اهداف خود را به دست یابی به توافقی با کشورهای دیگر برای جلوگیری از قاچاق سلاح به نوارغزه محدود کرده بود، ناکام ماند و نتوانست کاری را به پیش ببرد و اهداف خود را محقق سازد .

کشورهای عرب در طول جنگ لبنان به حمایت روانی و اطلاعاتی از رژیم صهیونیستی پرداختند و در نبرد غزه نیز با وضوح بیشتری به حمایت از اشغالگران صهیونیست مبادرت ورزیدند ولی نتیجه چیزی جز ناکامی نبود. این کشورها از این شکست ها درس عبرت نگرفتند تا به بازنگری در روابط خود با اسراییل بپردازند بلکه ناامیدانه به جست و جوی توجیهاتی برآمدند تا مردم را قانع سازند که مقاومت در لبنان و فلسطین شکست خورده است و این اسراییل است که در هر دو نبرد پیروز شده است . هدف آنان این بود که بر روحیه مردم تاثیر بگذارند و این گونه وانمود کنند و به مردم بقبولانند که تنها راه رهایی از گرفتاری های کنونی ادامه و استمرار مذاکرات است نه مقاومت در برابر تجاوزات اشغالگران . آنان بر این باورند که مذاکرات تنها راه به دست آوردن لقمه نانی است اگر چه در این راه، آزادی محو و نابود شود و حقوق ملت ها ضایع گردد. در مجموع فرصت مناسبی در حد فاصل دو جنگ و بعد از جنگ غزه پیش آمد تا عرب ها یک پارچه بر حقوق خود اصرار بورزند ولی تاکنون نشانه های چنین اقدامی در افق پدیدار نشده است .

حقیقت انکار ناپذیر این است که توان جنگی اسراییل روبه تنزل و کاهش نهاده است و در مقابل قدرت مقاومت هر روز بیشتر می شود و افزایش می یابد . در گذشته اسراییل به طور هم زمان به حملات نظامی هوایی و زمینی دست می زد و میان نبرد هوایی و زمین فاصله ای نبود و جنگ برای صهیونیست بیشتر به تفریح شبیه بود ولی اکنون آنان از نبرد زمینی بیمناک هستند و منتظر می مانند تا نیروی هوایی راه را برای آنان باز کند و نیروی زمینی کاملا به نیروی هوایی متکی و وابسته است و به تنهایی کاری از آن ساخته نیست و این شکست در نبرد لبنان به طور کامل خود را نشان داد و حزب الله هنوزهم در روستاها و مناطق مرزی مستقر است و در جنگ زمینی چیزی را از دست نداده است . در غزه نیز همین موضوع تکرار گردید و هم اکنون مقاومت در سرتاسر نوارغزه حضور دارد و تهدیدی علیه مناطق و شهرک های یهودی نشین به شمار می رود .

اسراییل اکنون نمی تواند آن چه را که در گذشته انجام می داد، دوباره تکرار کند و انجام دهد و آمریکا نیز وضعیت بهتری ندارد و اکنون زمان فرار نیروهای مقاومت عرب از میدان معرکه و جنگ سپری شده است و دیگر رزمنده عرب دستش را بر روی سرش نمی گذارد و تسلیم نمی شود و دوران چنین شرایطی دیگر به پایان رسیده است . اکنون مرحله مقاومت و پایداری است و به زودی مرحله حمله و هجوم نیز شروع می شود و نبردهای مقاومت از حالت سکون به حالت متحرک تبدیل خواهد شد .

اکنون که اسراییل به راحتی در نبردهای زمینی شکست می خورد اگر مقاومت به نیروی ضد هوایی قوی و فعالی دست یابد چه خواهد کرد ؟ اگر مقاومت بتواند هواپیماهای دشمن را سرنگون کند صهیونیست ها چه خواهند کرد ؟ من بر این باورم که مقاومت می تواند به چنین دستارودی نیز دست یابد . آیا در این صورت ارتش در جای خود خواهد ماند و یا نه به عقب برمی گردد و عقب نشینی می کند ؟ ارتش اسراییل در آینده به ویژه در جبهه لبنان شکست خواهد خورد و به این بدین معناست که برخی از شهرک های شمال سرزمین های اشغالی در معرض تصرف و اسارت قرار دارند .

توازن قوا در سرزمین های عربی و اسلامی تغییر کرده است و هر روز نیز در حال تغییر است . درست است که توان اسراییل نیز در حال افزایش است ولی در این رقابت افزایش قدرت و توان مقاومت از سرعت بیشتری برخوردار است و بر توان صهیونیست ها برتری یافته است . اسراییل هر روز به توان تخریبی و ویرانگرانه خود می افزاید ولی طرف مقابل هر روز قدرت دفع ضربات و بازدارندگیش افزایش می یابد.

توازن قدرت در منطقه عربی و اسلامی تغییر کرده است و به ناچار این دگرگونی روابط جدیدی را در سطوح مختلف به وجود خواهد آورد . هر توازن قوایی روابط  و شرایط خاص خود را بر منطقه تحمیل خواهد کرد و این منطقه اکنون شاهد تحولات گوناگونی است و در آینده بر حجم این تحولات نیز افزوده خواهد شد .

اسراییل دیگر آن اسراییل سابق نیست و قدرت تهدید و اشغالگری آن کاهش یافته است و رهبران آن نیز مانند رهبران سابق نیستند و ارتش هم دیگر ارتش سابق نیست و صهیونیست ها نیز دیگر آن صهیونیست هایی نیستند که مهاجرت کردند و استقامت ورزیدند و تحمل کردند و دولتی را تاسیس نمودند. همه چیز اکنون تغییر کرده و آثار ضعف و سستی نمایان گردیده است .

اسراییل اکنون تلاش می کند که چگونه استراتژی نظامی اش را تغییر دهد و تاکتیک های جنگی اش را متحول سازد تا شاید بتواند در نبردهای آینده پیروز گردد . اکنون عده ای از نویسندگان اسراییلی این پرسش را مطرح کرده اند که آیا این رژیم می تواند به وضع کنونی خود ادامه دهد و برابر مقاومت پایدار و مقاوم باشد . من طبعا نمی خواهم بگویم که اسراییل به پایان راه رسید ه است ولی می توانم بگویم که ستاره این رژیم در حال افول است و شمارش معکوس برای نابودی آن آغاز شده است .

صهیونیست ها در گذشته می توانستند که با سرعت به یک کشور عربی حمله کنند و این امر برای آنان با استفاده از تانک های قوی و پر سرعت امکان پذیر بود ولی اکنون از تصرف نوارغزه که تنها 362 کیلومتر مربع مساحت دارد، عاجز مانده اند و تنها توانسته اند که با کمک کشورهای عرب این منطقه را محاصره کنند . اسراییل طبعا در هر نبردی در آینده به شدت خواهد جنگید و هزاران غیر نظامی را خواهد کشت و روستاها و شهرها را نابود خواهد کرد و شاید هم از بمب اتم استفاده کند ولی هرگز پیروز نخواهد شد .

دلبستگی به اسراییل عاقبت و سودی نخواهد داشت همان گونه که خوش بینی به آمریکا بی نتیجه خواهد بود و هر کس که در میان عرب ها به آنان دل ببندد نیز زیان خواهد دید . اکنون مهم این است که حقیقت را ببینیم و آن را با جان و دل باور کنیم و به عقل و اندیشه خود مراجعه نماییم و ما هم در مورد رویارویی با دشمن و بازپس گرفتن حقوقمان متحد باشیم . حمایت و طرفداری نظام های عربی از اسراییل اوضاع داخلی کشورهای عرب را وخیم تر خواهد کرد و آنان باید بدانند که هیچ تضمینی وجود ندارد که مقاومت در میان ملت های عرب ناپدید شود و تاثیر آن از بین برود . انسان درست و حقیقی و عاقل کسی است که به توانایی های ذاتی و بازوان و اراده آهنین خود متکی باشد و اگر کسی به دشمن خوش بین و متکی باشد جز ننگ و عار دستاوردی نخواهد داشت .

همپیمانی و همکاری با دشمن هرگز عاقبت خوشی نخواهد شد و چه بسا موجب اختلافات داخلی شود و تنها دشمن از آن سود ببرد و هیچ کس نباید تصور کند که اگر از حقوق خود چشم پوشی بکند و به دشمن امتیاز بدهد مردم نیز از وی حمایت خواهند کرد و مسلما واکنش مردم چیز دیگری خواهد بود و کشورهای که در صدد جلب رضایت دشمن هستند باید بدانند که آنان نخواهند توانست حافظه تاریخی ملت ها را از بین ببرند چیزی که گذشت سال ها نتوانسته است آن را ازبین ببرد .

لینک کوتاه:

کپی شد