پنج شنبه 01/می/2025

دام طرح صلح عربی

جمعه 30-مارس-2007

  نویسنده: ابراهیم ابوالهیجاء

اجلاس سران كشورهای عربی در عربستان به جای‌ اینكه وسیله ای برای‌ اعمال فشار بر سران این كشورها جهت اتخاذ موضعی قاطع در جهت پایان بخشیدن به محاصره دولت وحدت ملی فلسطین باشد به اهرمی برای‌ اعمال فشار بر این سران در جهت تعدیل طرح صلح و تاكید بر پایبندی خود به آن مبدل گردیده است. كشورهای عربی دانسته یا ندانسته در دام دفاع از این طرح افتاده اند.

نمی دانم چه لزومی دارد كه سران كشورهای‌ عربی در اجلاس خود در ریاض بر طرحی كه هنوز حكم یك فرضیه را دارد و “اسرائیل” با موضع گیری ضد و نقیض خود در قبال آن مانور می دهد تاكید می كنند. پافشاری‌ رهبران كشورهای عربی بر این فرضیه سیاسی بدون داشتن انگیزه ای واقعی و راهبردی یك بدعت سیاسی‌ قلمداد می‌شود. هدف “اسرائیل” و آمریكا از این اقدام تغییر اولویت ها این سران است تا آنان این اجلاس را به جای تبدیلش به یك اهرم و ابزار حمایتی‌ از دولت وحدت ملی به اهرمی جهت اعمال فشار بر این دولت مبدل سازند تا این دولت موضع گیری‌ زود هنگامی‌ را در قبال طرح صلح اتخاذ كند. تصور اینكه تل آویو و كاخ سفید می توانند طرح صلح عربی را به خاطر تعارضش با منافع آنها حذف كنند یك تصور باطل است. آمریكا و رژیم صهیونیستی‌ عرب ها را به دفاع از این طرح واداشتند و این تاكتیك آنها به شمار می رود كه موقتا در این اقدام خود موفق شدند. اكنون آنها می خواهند عربستان را به مذاكره مستقیم بكشند. آنانیكه خلاف آن را ادعا می كنند باید نگاهی‌ به طرح نقشه راه بیندازند و ببینند كه این طرح مگر بیش از هر طرح دیگر خواسته های تل آویو را محقق نمی سازد؟ مگر این طرح ساخته و پرداخته آمریكا نیست؟ پس عرب ها با تاكیدشان بر فرضیه موافقت با طرح عربی به چه چیزی دل بسته اند؟ آیا دولتی‌ وجود دارد كه مثل آمریكا از “اسرائیل” حمایت كند؟ یا اینكه خواسته اسرائیل سودمند تر از آنچه عرب ها مطرح كرده اند می باشد، حال آنكه رژیم صهیونیستی آنچه را كه آمریكا مطرح كرده است رد می كند. موضع سران كشورهای عربی در قبال طرح صلح عربی چندان مهم نیست به باور بنده آنچه مهم است اینكه باید دولت جدید فلسطین در اولین آزمایش خود در قبال مشوق های‌ كشورهای‌ عربی‌ نباید فریفته شود و بايد از آن حمایت كند. مسئله مهم دیگر اینكه باید دولت فلسطین موضعی همسو در قبال این طرح اتخاذ كند. مخالفت “اسرائیل” با این طرح به این معنی نیست كه رژیم صهیونیستی‌ هر چه را كه دشمنش رد می كند می پذیرد. مسئله دیگر این است كه این طرح باید با محك مصالح، منافع، اصول و آرمان های‌ فلسطینی سنجیده شود و بندهایی‌ كه با این اصول و مصالح و منافع همخوانی دارد بپذیریم و آنچه را كه با این اصول و مصالح و منافع تضاد دارد رد كنیم. پیمان مكه نشانگر انعطاف پذیری طرف فلسطینی است كه قابل قیاس با انعطاف پذیری محافل بین المللی حتی كشورهای عربی نیست. ما در یك دایره بسته سرگردانیم. گاهی‌ آمریكا توضیحاتی درباره پیمان مكه می خواهد و گاهی هم اروپا می خواهد عملكرد ما را قبل از حكومت بر ما بر اساس قاعده “متهم كردن قبل از تبرئه” ارزیابی‌ كند و اكنون برخی عرب ها می خواهند از طریق موافقت با طرح عربی دولت فلسطین را گرفتار سازند.

طرح صلح عربی آنگونه كه رسانه ها تبلیغ می‌كنند موافقت “اسرائیل” با عقب نشینی به پشت مرزهای 1967 و تشكیل دولت فلسطینی به پایتختی قدس شریف در قبال عادی سازی روابط با دشمن صهیونیستی نیست. “اسرائیل” این مسئله را به قطعنامه های‌ بین المللی و طرح صلح مادرید ربط می دهد كه پذیرش این مسئله به منزله موافقت اصولی با توافقنامه اسلو و به رسمیت شناختن آشكار رژیم صهیونیستی‌ است. از این رو هدف از اعمال فشار بر دولت فلسطین برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی‌ در اعمال فشار بر حماس در جهت به رسمیت شناختن این رژیم بدون اینكه طرف مقابل تضمینی دهد. حماس نیز باید موضعی همسو با این طرح اتخاذ كند تا نه در محافل بین المللی تحت فشار قرار گیرد و نه در محافل عربی و در عین حال نیز خدشه ای‌ به مواضع و اصولش وارد نشود.

لینک کوتاه:

کپی شد