پنج شنبه 08/می/2025

درباره کدام سازمان سخن می گویند ؟

شنبه 7-فوریه-2009

  دعوت خالد مشعل رییس دفتر سیاسی جنبش حماس برای تشکیل مرجعیت فلسطینی جدید که تمامی نیروهای مقاومت داخل و خارج را در بر بگیرد، باب تازه ای را در برابر خیل عظیمی از حامیان این پیشنهاد گشوده است تا با راهپیمایی ها و تظاهرات و همایش های مختلف نگرش و ایده های خود را در این زمینه ابراز کنند . این پیشنهاد همچنین بابی را بر روی نیروهای مخالف و منتقدان مشعل و حماس و همپیمانان آنان گشود و آنان حتی در این زمینه ادب و فرهنگ سیاست و روش های مودبانه برخورد با خصم را زیر پا گذاشتند و از هر سو سیل انتقادات و حمله به مشعل و جنبش حماس و نیروهای مقاومت سرازیر شد و آنان به شدت در بوق های خود دمیدند و به هیجان آمدند و از خشم رگ های گردنشان پرخون و چهرهایشان بر افروخته گردید ولی روزی که غزه در آتش می سوخت و خون بی گناهان بر زمین می ریخت و خانه ویران می گردیدند و مردم غیرنظامی به دست همین همپیمانان شجاع و صلح طلب آواره می شدند و همین بنی یعرب و کنعان در چنین نبرد خونباری از دشمن حمایت می کردند صدایی از این انسان های مدافع سازمان آزادی بخش بر نخواست !!!

با دقت و نگاه گذرایی به تاریخ سازمان آزادی بخش از همان آغاز تاسیس آن تاکنون به این نتیجه می رسیم که این سازمان به منظور خدمت به مصالح و منافع حکومت های عربی تاسیس شده است و همین کشورها صرفا به همین منظور آن را ایجاد کرده اند تا اهداف این حاکمان را محقق سازد و در خدمت آنان باشد و ضرورتا در لایه های این سازمان هدف آزادسازی که از همان ابتدا، سازمان آزادی بخش نامیده شد از اهمیت چندانی برخوردار نبوده است .

اکنون این سوال مطرح است که چرا موجودیت فلسطینی موسوم به “سازمان آزادی بخش” به وجود آمده است ؟

بحث و بررسی موضع گیری های دولت های عرب و اتحادیه آن ( که این سازمان را تاسیس کرد ) در مورد قضیه فلسطین حقایق زیادی را برای ما روشن می سازد و این سازمان از نگاه آنان موجود رنگارنگی و فراگیری فلسطینی است که در زیر عبای دولت های عربی پناه گرفته است تا این نیروهای فلسطینی گردآوری شده طغیان نکنند و تحت کنترل باشند و در مسیری حرکات نکنند که برای این دولت ها ناخوشایند باشد .

از قضیه فلسطین و سازمان آزادی بخش ( به عنوان جسم بی جانی که نماینده رسمی فلسطینیان می باشد ) به عنوان ابزاری در کشمکش های سیاسی داخلی به خوبی استفاده شده و این قضیه و سازمان در جهت تضعیف مشروعیت سیاسی و ملی به کار گرفته شده است و عده ای نیز تحت پوشش آن به قهرمان بازی و گرفتن ژست های مختلف پرداخته اند . سازمان آزادی بخش فلسطین بر اساس منشور ملی آن می بایست به آزادسازی سرزمین فلسطین می پرداخت و با اشغالگران مبارزه می کرد و عملا با جدیت به این موضوع نپرداخت ؛ بويژه این که اکنون منشور ملی خود را به کنار گذاشته و راه خفت و خواری و تسلیم در برابر دشمن را می پیماید و خود را به دامان اشغالگران انداخته و به آنان پناه برده است و از آنان کمک می طلبد و حقوق خود را از کاخ سفید و سازمان ملل و شورای امنیت گدایی می کند.

ادعا کنندگان ملی گرایی و قانونی جلوه دهندگان نمایندگی خود از جانب ملت فلسطین از کدام سازمان سخن می گویند ؟ آیا آنان درباره سازمانی سخن می گویند که در منشور آن بر آزادسازی فلسطین از دریا تا رود و بر مبارزه مسلحانه به عنوان تنها راه آزاد سازی تاکید شده است ؟ و یا نه از سازمانی سخن می گویند که منشورش را در برابر دیدگان همه به ویژه در حضور رییس بیل کلینتون به کنار گذاشته است ؟ آنان درباره روش های مبارزه مسلحانه ای سخن می گفتند که اکنون در عرف آنان تروریسم و جنایت و بیهوده و تخریبی توصیف می شود ؛ روشی که در منشور این سازمان تنها راه حل آزاد سازی به شمار می رفت .

آنان از کدام سازمان سخن می گویند ؟

درباره سازمانی که در دهه هفتاد به سازمان مواد دهگانه معروف بود و یا از سازمانی که در ده هشتاد به تشکیل دو دولت در کنارهم روی آورد ؟ و یا نه از سازمانی سخن می گویند که در دهه نود به بازیچه ای در دست کشورهای عرب تبدیل شده بود و یا در مورد سازمانی سخن می گویند که در سال دوهزار به نهادی تبدیل شد که وظیفه اعضای اصلی و سرشناس آن جمع آوری ثروت و مال اندوزی بود در حالی که ملت فلسطین از شدت درد و رنج به خود می پیچید و زجر می کشید .

درباره کدام سازمان عربده می کشند؟

درباره سازمانی از هم پاشیده و ویران شده ای که صلاحیت های موسسات ونهاد های آن به پایان رسیده است ؟ و یا درباره ساختارهای سیاسی آن مانند شورای مرکزی بی محتوا که به عنوان شاهد دروغین عمل می کند و تنها کسانی را به نشست های خود دعوت می کند که طرح های آن را تایید کنند و به این طرح ها رای بدهند . یا نه درباره کمیته اجرایی آن که بیشتر اعضای آن از این دنیا رفته اند و کسانی هم که مانده اند پیرو و فرتوت شده اند و نمی توانند حتی خود را اداره کنند و دیگر کسی را نمی شناسند .

و شاید در مورد صندوق ملی این سازمان سخن می گویند که دارایی هایش به غارت و به هدر رفته است و در خدمت منافع سرمایه داران و فرصت طلبان قرار گرفته است و شورای ملی ای که تعداد اعضا و رییس آن تاکنون ناشناخته مانده است .

از چه سازمانی سخن می گویند ؟

سازمانی که زمانی تمامی گروه های سیاسی فلسطین را در بر می گرفت ولی در دهه نود این ساختار تغییر کرد و نیروهای سیاسی قدرتمندی در عرصه فلسطین به وجود آمدند که تحت چتر این سازمان قرار نداشتند و نگرفتند. این سازمان دیگر امروز نمایند عموم فلسطینیان نیست و تازه آنهایی که نماینده این ملت بودند ماهیت وهویت خود را از دست دادند . گاهی به دورغ های هیجان آور فریفته شدند و گاهی نیز به مذاکرات خیالی و رؤیایی !

کدام سازمان ؟

سازمانی که پشتوانه و وجه مردمی خود را از دست داد و به صورت سازمان خوار و ذلیلی در آمد و در قالب تشکیلات خودگردان تبلور یافت که تحت اراده و هیمنه اشغالگران قرار دارد و وظیفه آن اکنون حفاظت و پاسداری از دولت اشغالگران است ؛ تشکیلاتی که جابجایی مسئولان و مسئولیت های آن نیز باید با اجازه صهیونیست های اشغالگر صورت گیرد .

از کدام سازمان سخن می گویند ؟

سازمانی که سایه آن اکنون بر سر ملت فلسطین سنگینی می کند و به چماقی برای سرکوبی این ملت تبدیل شده است و جز نکبت و بدبختی دست آوردی برای مردم نداشته است . شواهد در این زمینه بسیار است و اولین آن اسلو نبوده و آخرین آن نیز حمله به نوارغزه نخواهد بود .

درباره کدام سازمان سخن می گویند؟

درباره سازمانی که موجودیت اشغالگران در سرزمین فلسطین را به رسمیت شناخت ( همان سازمانی که برای آزادسازی این سرزمین تاسیس شده بود ) و رهبران گذشته و کنونیش نامه های محبت آمیز و دوستی و محبت و صلح را برای قاتلان این ملت و خونریزان صهیونیست های جنایت کار فرستادند و در باره سازمانی سخن می گویند که به گرمی دست دشمنان ملت را فشرد و آنان را بخشید و دست در گردن آنان انداخت ؛ عشق ورزی که تنها در میان دوستان صمیمی مرسوم و متداول بوده است و در مقابل برای دیدار با رهبران مقاومت و مذاکره با آن ها شرایط بسیاری را مطرح و تعیین می کنند و رییس این سازمان ساخته و پرداخته اسلو خواستار به رسمیت شناخته شدن آشکار و بدون قید و شرط و بدون شک و شبهه این نکته می شود که این سازمان تنها نماینده قانونی ملت فلسطین است .

به راستی اکنون از این سازمان ویران چه چیزی برجای مانده است ؟ و به راستی چرا این به ظاهر صلح طلبان این گونه سراسیمه و آشفته شده اند و از میراث نابود شده تا این حد به دفاع می پردازند و از دایره ادب خارج می شوند ؟

این گروه فاسد سال های مدیدی است که فساد و تباهی سازمانشان را مخفی نگه داشته و پرده پوشی کرده اند و از راه درست فاصله گرفته اند و پیوسته تلاش می کنند تا از تلاش هایی که در زمینه اصلاح آن صورت می گیرد، بگریزند و نمی گذارند تا روح جدیدی در آن دمیده شود . اکنون تمامی مذاکرات به شکست کشانیده شد و توافقات بسیاری در راه احیای آن ناکام و بی نتیجه ماند و روح جدیدی در آن دمیده نشد تا دوباره در چارچوب خواسته ها و اصول و حقوق ملت فلسطین قرار گیرد و همه گروه ها را به زیر چتر خود درآورد تا بتواند درد و رنج های آنان را تحمل کند و وارد عرصه های مبارزاتی جدید برای آزادی سرزمین و انسان فلسطینی شود.

لینک کوتاه:

کپی شد